eitaa logo
سـلام بر ابراهیــم
1.5هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
9 فایل
یـه روزی می فهـمی دعوتـت بـه این کـانـال اتفاقـی نبوده و شهــ🌹ـدا دعوتـت کـردن. کانال ما در سـروش: https://splus.ir/Ebrahim__hadi کانال ما در روبیکا: https://rubika.ir/Ebrahimedelha__ir مسئول تبـادل: @sadatm57 انتقاد و پیشنهاد: @Bahareomid
مشاهده در ایتا
دانلود
سـلام بر ابراهیــم
•〰••✾❅🍃🌺🍃❅✾•〰• 🌷«شهید مدافع حرم » 🗯به روایت: همسر ☀زیاد به سراغ اهل بیت علیهم السلام می رفت و زیاد به ائمه علیهم السلام متوسل می شد. خاطرم است که می گفت: «من در تمام مشکلات زندگی به حضرت زهرا سلام الله علیها متوسل می شوم، دو رکعت نماز به ایشان هدیه می کنم و هر مسئله و مشکلی باشد حضرت(س) عنایت می کنند و حل می شود.» 🦋ارادت خیلی زیادی هم نسبت به امام رضا علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام داشت؛ اما معتقد بود چون امام و ولی زمان(عج) ما زنده هستند پس باید برای ایشان یک کار ویژه ای انجام داد، کاری جدای از سایر ائمه(ع)؛ به همین دلیل سعی می کرد به امام مهدی علیه السلام بیشتر نزدیک شده و هرچه بیشتر با ایشان ارتباط برقرار کند. 🔘خاطرم هست که قبل از اعزام به سوریه، محلی که در آن مشغول به کار بود، نزدیک یک شهرک صنعتی قرار داشت و هر روز باید مدت 20 تا 30 دقیقه را با ماشین می رفت و برمی گشت. در این مسیر هم وسیله نقلیه ی زیادی تردد نمی کرد؛ شهید تعریف می کرد که یک روز موقع برگشت از محل کار، پیرمردی را دیدم که کنار جاده ایستاده، لباس مرتبّی به تن نداشت و کیسه بزرگی در دست داشت که به نظر می رسید کیسه ای از زباله و آشغال باشد؛ - یعنی منظره ای که شاید هر کس با آن مواجه می شد به سرعت از کنار آن عبور می کرد- اما ایشان تعریف می کرد که «آن پیرمرد برای من دست تکان داد که او را سوار کنم و من در یک لحظه تصمیم گرفتم معامله ای کنم؛ پیرمرد را سوار کردم، در طول مسیر با هم صحبت می کردیم و در حین صحبت ها متوجه شدم غذا هم نخورده. او را به رستورانی بردم تا غذا بخورد و بعد برایش لباسی تهیه کردم و او را به حمام بردم. بعد هم از هم جدا شدیم. 🔶ایشان می گفت: بعد از این ماجرا خیلی منقلب شدم به حضرت امام مهدی علیه السلام عرض ارادتی کردم و گفتم: «من هم مثل این پیرمرد ظاهری آلوده دارم! دست های کثیف و سیاه؛ باری از آلودگی ها و دیگر هیچ!!»بعد از این حرف ها، از حضرت خواستم که مرا نیز مانند این پیرمرد بخرند.» یعنی آن معامله ای که در یک لحظه نیت کرده بود انجام دهد، همین بود. 🔮ایشان برای نزدیک شدن به امام زمانش تلاش م کرد و می گفت: «هر یک قدمی که من برای حضرت(عج) برمی دارم درهای بیشتری از جانب امام به سوی من باز می شود.» حتی اعزام به سوریه و درست شدن کارشان را مدیون آن حضرت(عج) می دانست. چون شهید غیرنظامی بود و اینکه یک فرد غیرنظامی را به منطقه جنگی اعزام کنند خیلی راحت نیست. اما کارهای اعزام ایشان به سرعت انجام شد و من به چشم خود می دیدم و شاهد بودم که به سرعت به سوی شهادت حرکت می کرد! بعد از تلاش ایشان برای نزدیکی به امام عصرعلیه السلام مسیر زندگی اش، شتاب بیشتری به سوی معنویت گرفت. ................................ کانال ما ⬇ 🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷