فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جا پای آمریکا هم قرص نخواهد شد
@Emam_kh
🔴امام جمعه رشت: خطاب به اردوغان اعلام میکنم که باید از سرنوشت «صدام» و «قذافی» درس عبرت بگیری!
♦️قربانپور امام جمعه موقت رشت با بیان اینکه ما مردم ولایتمدار و جان بر کف در جامعه اسلامی به همه قوای مسلح جمهوری اسلامی میبالیم و حمایت قاطع خود را اعلام میکنیم گفت: خطاب به اردوغان اعلام میکنم که آیا از سرنوشت «صدام» و «قذافی» درس عبرت نگرفته اید و آیا همراهی با داعشیان و اشرارگران برایتان درجه افتخار است و خوف آن را ندارید که با تفکر عثمانی خود همین داعشیان و شورشیان بر شما مسلط شده و حتی به قبر شما هم رحم نکنند.
@Emam_kh
💠 ایران در آستانه یک آزمایش سخت!
آنچه دشمن دوست دارد در ایران بصورت همزمان اتفاق بیفتد سه مسئله عمده است:
۱- نا امید کردن مردم عادی و اقشار خاکستری از نظام با تحریم و فشارهای اقتصادی
۲- تزریق یاس و دلسرد نمودن خواص جامعه و جریان های انقلابی با ضعیف نشان دادن دکترین دفاعی، تخریب فرماندهان نظامی، متهم کردنشان به بی عملی و معرفی ایران بعنوان بازنده در تحولات منطقه
۳- ایجاد تنش، درگیری، اختلاف و رفتارهای غیر معقول و پیگیری مسائل خارج از اولویت[با زمان نشناسی] همچنین ایجاد چالش و حساسیت در موضوعات حاشیه ایِ سیاسی!
🔻ما وسط یک جنگ بزرگ هستیم؛ تنها امید دشمن به اشتباهات احتمالی شما است؛ او به جنگ بدون فریب من و شما هیچ امیدی ندارد. ایران زمانی شکست میخورد که از درون سست شده و با تنش و نا امیدی، اتحاد ملت از درون گسسته باشد.
🔻 دولت سوریه را هیئت تحریر شام شکست نداد؛ سوریه را مکر دشمن، نا امیدی مردم، بی رغبتی ارتش، و در نهایت بی دفاعی حکومت سرنگون کرد.
🔻رهبر انقلاب فرمودند عرصه امروز منطقه بحث مرگ و زندگی است؛ نه تنها نوچه های رسانه ای صهیونیسم که حتی شخص نتانیاهو حالا مستقیماً با مردم ایران حرف میزند. باور کنید بلاگرهای سیاسی، عامدانه یا جاهلانه سرباز اسرائیل اند. از هر آن فردی که نظام و نیروهای مسلح را تخریب میکند دوری کنید؛ کسانی که خلاف مسیر رهبری حرکت میکنند را اهمیت ندهید؛ به جنجال های سیاسی و اجتماعی ورود نکنید.
🔻رهبرانقلاب فرمودند اولویت اقتصاد است؛ این حرف من نیست، حرف خودشان است؛ اکنون امنیت هم به اولویت اورژانسی بدل شده است؛ امنیت نباشد نه نان هست، نه چیز دیگری خواهد بود، نه قدرتی برای اعمال قانون باقی خواهد ماند.
🔻ما سه چهار سال پر تنش و التهاب در عرصه منطقه و بین الملل خواهیم داشت؛ وحدت رمز موفقیت این کشور است که اگر عبور کردیم آن وقت با صدای بلند ابرقدرتی خود در جهان را فریاد خواهیم زد. ما در جنگ هستیم و در زمان جنگ با خود نباید بجنگیم؛ ما باید با همین طیف های سیاسی موجود، با همین افراد غیر همفکر، با همین ایرانی های هم میهن وحدت کنیم؛ وحدت این نیست برویم با مریخی ها متحد شویم؛ منظور رهبری وحدت بین همه ایرانیان با همه سلایق است؛ وحدت اینجا لزوما معنای هم نظری و رسیدن به یک نتیجه خاص نیست؛
🔻مقصود از وحدت کاهش تنش است؛ اکنون کاهش تنش اولویت ضروری ما است. لطفا درک کنید؛ سوریه را ببینید؛ برای ما برنامه ها دارند؛ اگر قوی و متحد باشیم پیروزیم؛ اگر نباشیم مفتضحانه شکست میخوریم. برای ما خواب جنگ های ترکیبی دیده اند؛ ایجاد تنش در داخل، و فشار در منطقه و خارج از مرزها. ایران حرم است؛ جمهوری اسلامی حرم است؛ مدافع خوبی برای حرم باشیم؛ یک انقلابی زیرک این روزها از غیر همسوترین دیدگاه ها نیز برای انقلاب متحد میسازد؛ الان وقت گیر دادن ها نیست؛ کسی منکر قانون و شرع نیست؛ اما زمان شناسی و اولویت سنجی و اتحاد ایرانیان چیزی است که سالها رهبری آرزویش را دارند و به آن تاکید میکنند؛ کاش به این درک برسیم!
✍ عبدالرحیم انصاری
@Emam_kh
🔴 یک شوخی کاملا جدی
خیر آقای دکتر شوخی نیست. کاملا هم جدی است. اتفاقا مشکل ما با شما و رفقای غربگرایتان این است که مسائل حیاتی کشور را شوخی می گیرید و خیلی ظریف و شوخی شوخی مملکت را برای سال ها دچار چالش و گرفتاری می کنید
در ضمن نکند می خواهید با این شوخی انگاری ها گستاخی عیان اروپایی ها را خفیف جلوه دهید و در صورت اجرایی شدن مکانیسم ماشه از پاسخ مقتدرانه ایران سرباز بزنید؟
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
.
🌹ام البنین
🔵 با چند واسطه، جدش به حضرت عبد مناف جد اعلای رسول اعظم خدا می رسد از خانواده ای شجاع و نامدار بود، خانواده ای که در شهامت، جوانمردی و مهمان نوازی سرآمد رادمردان عصر خود بودند؛ پدرش حزام و مادرش لیلا، نامش را «فاطمه» گذاشته اند.
🟢مولا امیر المؤمنین ، بعد از شهادت صدیقه طاهره، از برادرش عقیل درخواست کرد که: برای همسری ام؛ بانویی از میان عرب انتخاب کن که از نسل دلیر مردان عرب باشد و پسری جوانمرد و شجاع برایم به دنیا آورد .
🔹و عقیل که این خانواده را به خوبی می شناخت این دختر خوشبخت و سعادتمند را برای حضرت، خواستگاری کرد (۱) و این چنین بود که افتخار همسری مولی الموحدین نصیبش شد و خود را وقف خدمت به یتیمان حضرت زهرا کرد و تمام سعیش این بود فرزندانی بیاورد که همه، فدائی امام زمانشان باشند.
✅بله! چهار فرزند از جمله ابا الفضلی(زاد الله فی درجاتهم) تربیت کرد که در یاری امامشان، افتخار انسان و انسانیت شدند.
✨ در عظمتِ این بانو همین بس وقتی «بشیر» خبر واقعه کربلا و آمدن اهل بیت امام حسین را در مدینه اعلام کرد حضرت ام البنین گفت: ای بشیر! با این خبر ناگوار، بندهای دلم را پاره کردی. از حسین برایم خبر بده. فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان کبود است، فدای ابا عبد اللّه الحسین باد .
✅ و اما امروز ، تحقق عدالت جهانی به امامت حضرت مهدی، نیاز به مادرانی دارد که در فرزند آوری و تربیت چنین فرزندانی، حضرت ام البنین را الگوی خود قرار دهند و در این مسیر از هیچ تلاشی دریغ نکنند.
📚منابع:
۱) . اعیان الشیعة، سید محسن امین، ج ۸، ص ۳۸۹.
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیه ۱۱۲ سوره انعام
🌸 وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَآءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ
🍀 ترجمه: و این گونه برای هر پیامبری دشمنانی از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم، كه برای فریب مردم همواره گفتاری باطل ولی به ظاهر آراسته و دلپسند به یكدیگر القا می كنند، و اگر پروردگارت می خواست چنین انجام نمی دادند، پس آنان و آنچه را به دروغ به هم می بافند واگذار.
🌸 این آیات در مکه نازل شده است. در آيات قبل گفتيم وجود دشمنان سرسخت و لجوج در برابر پيامبر_اسلام «صلّى اللّه عليه و آله» منحصر به او نبود. در اين آيه مى فرمايد: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ: و این گونه برای هر پیامبری دشمنانی از شیاطین انس و جن قرار دادیم» و كار آنها اين بوده كه «يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً: برای فریب مردم همواره گفتاری باطل ولی به ظاهر آراسته و دلپسند به یکدیگر القا می کنند» ولى اشتباه نشود «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ: و اگر پروردگارت می خواست چنین انجام نمی دادند» ولى خداوند اين كار را نكرد، زيرا مى خواست مردم آزاد باشند تا ميدانى براى آزمايش و تكامل و پرورش آنها وجود داشته باشد. لذا در پايان آيه به پيامبرش دستور مى دهد كه به هيچ وجه به اين گونه شيطنت ها اعتنا نكند «فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ: پس آنان و آنچه را به دروغ به هم می بافند واگذار»
🔹 پيام های آیه ۱۱۲ سوره انعام 🔹
✅ از عوامل استقامت و پایدارى انسان، آگاهى از تاریخ و مشكلات دیگران است.
✅ مبارزه حقّ و باطل، در طول تاریخ وجود داشته است.
✅ رهبر جامعه، باید براى مخالفت ها آماده باشد.
✅ از سنّت هاى الهى روبرو شدن انبیا با مخالفان گوناگون است.
✅ كفّار لجوج، شیطانند.
✅ شیاطین انس و جنّ از طریق القا به یكدیگر، با هم ارتباط دارند.
✅ شیاطین، روشهاى شیطنت را به یكدیگر مى آموزند.
✅ مخالفان انبیا، تبلیغات درون گروهى دارند.
✅ كلمات زیبا و فریبنده، مى تواند از عوامل اغفال انسان باشد.
✅ خداوند انسان را آزاد آفریده و دنیا را میدان درگیرى ها قرار داده است.
✅ اختیار و آزادى بشر، در مسیر رشد و تربیت اوست.
آیه 112🌹 ازسوره انعام🌹
وَ كَذلِكَ =واینچنین
جَعَلْنا =قراردادیم
لِكُلِّ=برای هر
نَبِيٍّ=پیامبری
عَدُوًّا =دشمنی را
شَياطِينَ=ازشیطان های
الْإِنْسِ=آدمی
وَ الْجِنِّ=وجنی
يُوحِي=که میافکند
بَعْضُهُمْ=برخی شان
إِلى= به سوی [دل]
بَعْضٍ =برخی[ دیگر]
زُخْرُفَ الْقَوْلِ =سخن آراسته را
غُرُوراً =برای فريب دادن
وَ لَوْ=واگر
شاءَ =می خواست
رَبُّكَ=پروردگارت
ما فَعَلُوهُ=نمی کردند آن [کار]را
فَذَرْهُمْ=پس واگذار آنان را
وَ ما يَفْتَرُونَ =با آنچه برمی بافند
🌹🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و کلیپی که همیشه ما رو آروم میکنه
مثل ساحلی که موجهای خروشان رو آروم میکنه ، حضرت آقا دلهای ما رو اینجوری آرام میکنند ❤️💚
ای به فدایت یابن فاطمه
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻آنهایی که یک لگد به گربه نزدهاند نگران خون شهدای مدافع حرم شدهاند
امیر حسین حاجی نصیری - جانباز مدافع حرم:
🔹به دکتر معالجم گفتم پاهایم را برای بشاراسد ندادم بلکه برای شما دادم که امروز در امنیت و در اتاق عمل، جراحی انجام بدهی.
🔹خیلیها برای جذب فالوئر دارند میگویند خون شهدای مدافع حرم هدر رفت و حتی با گریه از حرم حضرت زینب(س) فیلم منتشر میکنند در حالیکه اگر کسی بخواهد طلبکار باشد من و رفقایم هستیم.
#سوریه
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مذاکره کردن با سوسکها!
🔻 طنزی درباره چرایی کمک به #محور_مقاومت
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه حضرت امالبنین سلام الله توسط نوای دلنیش مرحوم کوثری
@Emam_kh
💠 رکن بودن رکوع در نماز
💬 رکوع یکی از ارکان اصلی نماز است که کم یا زیاد شدن آن چه از روی عمد باشد یا از روی سهو نماز را باطل میکند. بنابراین اگر نمازگزار بعد از رسیدن به رکوع و انجام آن، دوباره عمل رکوع را تکرار کند و یا رکوع را فراموش کند و بعد از سجده دوم متوجه شود نمازش باطل میشود.
📚 پینوشت:
رساله نماز و روزه آیتالله خامنهای، مسأله 215
@Emam_kh
✹﷽✹
نـاحــله
قسمتنوزدهم
نوشتهفاطمهزهرادرزیوغزالهمیرزاپور
محمد :
پنجره ی ماشین و تکیه گاه آرنجم کردم
یه دستم رو فرمون بود
نگاهم و به در مدرسه ریحانه دوخته بودم
حدس زدم اگه خودم نرم داخل ریحانه پایین بیا نیست
ی دستی ب موهام کشیدم و به همون حالت همیشگی برشون گردوندم
از ماشین پیاده شدم
تو دلم خدا خدا میکردم زنگ تفریحشون نباشه !
خوشبختانه با دیدن حیاط خلوتشون فهمیدم که همچی امن و امانه
در زدمو وارد دفتر مدیر شدم
بعد اینکه بهشون گفتم اومدم ریحانه رو ببرم سریعا از مدرسه بیرون رفتم و به در ماشین تکیه زدم تا بیاد
مدیرشون یکی و فرستاده بود ک به ریحانه بگه من اومدم
چند دیقه بعد صورت ماهه خواهرم به چشمام خورد
خواستم ی لبخند گرم بزنم ک بادیدن کسی کنارش همونطور جدی موندم !
صدای ریحانه رو شنیدم ک گفت :
+سلام داداش یه دیقه واستا الان اومدم
توجه ام جلب شد ب دختری ک با تعجب بهم خیره شده بود
خیلی نامحسوس یه پوزخند زدم و تودلم گفتم امان از دختر بچه های امروزی !
وقتی ریحانه اومد سمت ماشین
ماشین و دور زدم و در طرف راننده و باز کردم و نشستم
شیشه پنجره طرفه ریحانه باز بود
هنوز درو باز نکرده بودکه دوستش بلند صداش زد:
ریحووون
اخمام توهم رفت خیلی بدم میومد دختر جیغ بزنه.
و مخصوصا اسم ابجیمو اینجوری صدا کنن!
ریحانه جوابش و داد
میخواستم بش بگم بشین بریم ولی خب کنترل کردم خودمو
کلافه منتظر تموم شدن گفتگوشون بودم
دوباره داد زد :
+جزوه قاجارو میفرسم برات
خواستم اهمیتی ندم به جیغ زدنش که یهو بلند بلندد زد زیر خندههه
واییی خداا اگه ریحانه اینجوری میخندید تو خیابون میکشتمش
نمیتونستم کاری کنم که از اینجور رفتارا بدم نیاد .هرکاری میکردم ریلکس باشم فرقی نمیکرد و ناخودآگاه عصبی میشدم .
ریحانه هم خیلی خوب با خصوصیاتم آشنا بود
خندید ولی صدایی ازش بلند نشد
دوستش و فاطمه خطاب کرد
صدایی که از دوستش شنیدم به شدت برام آشنا بود مخصوصا وقتی جیغ زد
ریحانه نشست تو ماشین
میخواستم برگردم و یه بار دیگه با دقت ببینم ولی میترسیدم خدایی نکرده هوا برش داره
دخترای تو این سن خیلی بچه ان . فکر و خیال الکی تو ذهنشون زیاده
با این حال ب دلیل کنجکاوی خیلی زیادم
طوری که متوجه نشه ،نگاهش کردم
بعد چند ثانیه پامو رو گاز فشردم و حرکت کردم
فکرم مشغول شده بود
تمرکز کردم تا بفهمم کجا دیدمش و چرا انقدر آشناست
یهو بلند گفتم عه فهمیدم
بعد چند ثانیه مکث زدم زیر خندهه
و تودلم گفتم
آخی اینکه همون دخترس
چقدر کوچولوعه
واییی منو باش جدیش گرفته بودم
خب خداروشکر الان که فهمیدم همسنه خواهرمه خیالم راحت شد !
توجه ام جلب شد به ریحانه که اخمو و دست ب سینه به روبه روش خیره شده بود
با دیدن قیافش خندم گرفت
زدم رو دماغش و گفتم
_چیهه بازم قهری ؟؟؟
حق ب جانب سریع برگشت طرفم و گفت:
+ ۱۰۰ بار صدات زدم.عه عه عه معلوم نی حواسش کجاست نشنید حتی!
گفتم :
_خو حالا توهم حرص نخور جوجه کوچول
چش غره داد ک گفتم :
_سلام بر زشت ترین خواهر دنیا
حال شما چطوره
با همون حالت جواب داد:
+ با احوال پرسی شما .راسی بابا چطوره .کجاست ؟
_خونس پیش داداش .رفتیم خونه زود اماده شو که بریم.
پکر گفت :
+چشم
_نبینم غصه بخوریا
لبخند قشنگی زد و دوباره ب دستش خیره شد
رسیدیم خونه
داداش علی برامون ناهار و آماده کرده بود
ما که رسیدم خونه خیالش راحت شد ورفت سر کارش
خیلی زود آماده شدیم
و بعد خوردن ناهار
اینبار با پدرم نشستیم تو ماشین
بابام اولین الگوی زندگی بود واز بهترین آدمایی که میشناختم !!!
حاضر بودم جوونمم بدم تا کنار ما بمونه
داغ مادرمون نفس گیر بود وطاقت غمِ دیگه ای رو نداشتیم
یکی دوساعت بود که تو راه بودیم
بی حوصله به جاده خیره شده بودم
بابا خواب بود
صدای زنگ موبایل ریحانه همین زمان بلند شد
از توآینه نگاش کردم و گفتم کیه ؟
صداشو قطع کرده بود و به صفحه اش نگا میکرد
وقتی دیدم جواب نمیدع دستم و بردم پشت تا گوشی و بده بهم
بی چون و چرا موبایلش و گذاشت کف دستم
تماس قطع شده بود
گوشی و گذاشتم روی پام ک اگه دوباره زنگ زد جواب بدم
چند ثانیه بعد
دوباره زنگ خورد
جواب دادم و گفتم:الو؟
بازم قطع شده بود .بعد چندلحظه زنگ خورد
حدس زدم مزاحمیه و بازیش گرفته واسه همین لحنم و ملایم کردم و گفتم :
_ سلام
وقتی جواب نداد اماده شدم هرچی میتونم بگم ک
صدای نازک ودخترونه ای مانع حرف زدنم شد
گفته بود:الو بفرمایین
حدس زدم از دوستای ریحانه باشه
وقتی ب جملش فکر کردم. یهو منفجر شدم
گوشی وازخودم فاصله دادم و لبم و به دندون گرفتم تا صدام بلند نشه
ریحانه که قیافه سرخو دید دستپاچه گفت : ...
ادامهدارد...
✹﷽✹
نـاحــله
قسمتبیستم
نوشتهفاطمهزهرادرزیوغزالهمیرزاپور
+کیه داداش
دوباره گوشی و کنار گوشم گرفتم...
کسی که پشت خط بود و هنوز نفهمیده بودم کیه بلنددد گفت :
+ دوست ریحان جونم . ممنون میشم گوشیش و بدین بهش
بعد تموم شدن جملش تماس قطع شد
با چشایی که از جاشون در اومده بودن به صفحه گوشیم نگاه کردم و بلندزدم زیر خنده
که ریحانه زد رو بازوم و گفت :
+هییس بابا بیدار شد
صدام و پایین تر اوردم ولی نمیتونستم کنترل کنم خندمو
از تو اینه ب ریحانه نگاه کردم و گفتم : _واییی تو چجوریی کنار این دوستای خلت دووم میاری
ریحانه :
+چیشد کی بود چی گفتتتت !؟
_اوووو یواااش نمیرییی از فضولی زنگ بزن بش میگم بهت بعدش
+ حداقل بگو کی بود
_فک کنم این دوست جیغ جیغوت بود ک دم مدرستون ازش خداحافظی کردی
از اینکه دوسش و جیغ جیغو خطاب کردم خندش گرفت و گفت:
+نه بابا فاطمه خیلی خانوم و آرومه
_بعله کاملاا مشهوده چقدر آروم و خانومه
داشت شماره میگرفت ک گفت :
+عه داداش من گوشیم شارژ نداره
گوشیم و دادم بهش و گفتم :
_ بیا با گوشی من بزن
ریحانه از تعجب چشاش چهارتا شد و گفت
+چییییییی؟؟؟ با گوشییییییییی تو زنگ بزنممم ب دوستم ؟؟؟؟؟؟دختره ها!!
خندیدم و گفتم :
_اره بزن.اینی که من دیدمم باید بره با عروسکاش بازی کنه خطرناک نیس !
ریحانه هنوزم ترید داشت
بلاخره شماره دوسش و گرفت
تو فکر بودم .
اصلا متوجه حرفاشون نشدم .
با خداحافظی ریحانه از دوستش به خودم اومدم .
یادِ اون شب دوباره عصبیم کرده بود.
از تو آینه به ریحانه نگاه کردم .
_ریحانه جان
+جانم داداش؟
_این دوستتو چقد میشناسیش؟
+هیچی تقریبا در حد یه همکلاسی .با اینکه چند ساله باهمیم زیادم صمیمی نیستیم
راستش دخترِ خیلی آرومیه .
دوس نداره زیاد با کسی دم خور شه .
برا همین با هیچکس گرم نمیگیره .
_اها پس مغروره
+نه اتفاقا. فاطمه دختر خیلی خوبیه
_تو که میگی نمیشناسیش بعد چطور دختره خوبیه ؟
+عه خب کامل نمیشناسمش و از جزئیات زندگیش خبر ندارم ولی میدونم دختر خوبیه
_که اینطور . داداش داره ؟
+تک بچه اس
_ازدواج کرده ؟
زد زیر خنده
+اوه اوه تو چیکار به اونش داری اقا دادا؟
_عهههه پروشدیااا
اخه یه جا با یه نفر دیدمش ...
لا اله الا الله
لبشو گزیدو محکم زد رو دستش .
+ای وایِ من .
محمد!!!!داداشم تو که اینطوری نبودی !!.
از کی تا حالا مردمو دید میزنی ؟
از کی تا حالا داداشم آبرویِ یه مومن و میبره ؟؟
وای محمددد!! باورم نمیشههه این حرف از دهن تو در اومده باشه .
محمد خودتی اصن ؟ ببینمت !!
چجوری قضاوت میکنی اخه !
چی میگی توووو !؟
از یه ریز حرف زدنش خندم گرفته بود.
راسم میگف بچه !
خودمم دلیل تغییر یهوییمو نفهمیده بودم.
نمیدونم چرا انقد رو مخم بود .
دوباره از آینه نگاش کردم
_خلاصه زیاد باهاش گرم نشو . ب نظر دختر خوبی نمیاد .
+محمد خدایی از تو توقع این حرفا رو ندارم .
از کی تا حالا انقد مغرور و از خود مطمئن شدی که تو یه نگاه تعیین میکنی کی بده کی خوب ؟
مگه من دست پرورده ی خودت نیسم !؟
عه عه عه . ببین دوستات چقدر روت تاثیر منفی گذاشتن.
بهتره تو روابطتو با اونا قطع کنی ن من .
اینو گفت و از پنجره محو تماشای جاده شد .
یهو انگار که چیزی یادش اومده باشه برگشت سمتم.
+نگفتی واس چی ریسه رفتی از خنده؟!
_وای دوباره یادم اوردی .
اینو گفتمو زدم زیر خنده .
_این دوستت پزشکیَم میخاد قبول شه لابد ؟
+خب اره چشه مگه ؟
_هیچی خواهرم هیچی
زنگ میزنه به گوشیت میگه الو بفرمایین!دختره ی خل و چل !
ریحانه چن ثانیه مکث کرد وبعدش زد زیر خنده
انقدر باهم خندیدیم و بیچاره رو سوژه کردیم ،دل درد گرفتیم
___نزدیکای تهران بودیم زدم کنار که یه کش و قوسی به بدنم بدم .
به ریحانه نگاه کردم که مظلومانه زیر چادر خوابیده بود .
عادتش بود تو ماشین اینجوری میخوابید.
چادرشو دادم کنار تا بیدارش کنم از منظره لذت ببره.
وقتی دیدم چجوری خابیده دلم رفت براش.
صورتشو نوازش کردم و بیخیال بیدار کردنش شدم .
ریحانه ی بیچاره .
تنها تکیه گاهش من بودم .
من باید جای تمام نداشته هاشو پر میکردم .
واسه همین خیلی تو رفتارم باهاش دقت میکردم و میکنم
همیشه سعی میکنم جوری باشم که همه خواسته هاشو به خودم بگه نه به غریبه !
تو همین افکار بودم که صداش بلند شد .
کلافه گفت
+رسیدیم ؟
_نه خواهری .
خسته شدم نگه داشتم.
دوس داری بیا قدم بزنیم .
اینو گفتمو نگام برگشت سمت بابا که از اول راه خواب بود و جیکَم نزد .
بیچاره .
به خاطر دردی که داشت چقدر زجر میکشید...
همیشه به خاطر این قضیه ناراحت بودم تا فهمیدم خودمم به دردش دچار شدم ...
ولی ارثیه ی فراموش نشدنیمو با تمومِ تراژدی هاش دوس داشتم ...
ادامهدارد...
📺 🙎♂️فرزند شما غرق در بازی یا تماشای تلویزیون شده!
که شما👨صدا می کنید: علیرضا پاشو برو یه لیوان آب بیار!!!
فرزند شما نمی خواهد لحظه ای از بازی یا تلویزیون جدا شود ولی شما باز اصرار می کنید که: مگه با تو نیستم برو یه لیوان آب بیار!
و فرزند می گوید: 🤷♂️ دارم بازی می کنم... و صدای شما بالاتر می رود و دعوای شما و کودک... 🙅♂️پرخاش و لجبازی کودک و...
🤔چرا یک موضوع به این کوچکی انقدر بزرگ می شود؟!
👈چون ما شرایط کودک را نسنجیدیم که او هنوز معنای احترام به بزرگتر را نمی داند! و ما خودمان باعث پرخاش و لجبازی او شدیم و البته تقصیرها را هم گردن او می اندازیم
📎 این قضیه تنها قضیه ای نیست که ما باعث می شویم فرزندمان مقابل ما قرار بگیرد! بلکه این فقط یک مثال بود
چند توصیه در رابطه با همراه کردن فرزندان با خود:
1️⃣ به شدت از امر و نهی های زیاد از حد و غیرضروری به فرزند بپرهیزید
2️⃣ بیشتر با اعمال خود سعی کنید فرزند را به خوبی ها دعوت کنید تا خودش حتی علاقه مند شود با شما همراهی کند مثلا مسواک زدنی که عملی باشد
3️⃣ وقتی یک کاری از کودک خواستید و انجام نداد دوباره درخواست را تکرار نکنید که لجبازی صورت گیرد
4️⃣ با داستان ها او را به خوبی و حرف شنوی دعوت کنید
5️⃣ او را با کسی مقایسه نکنید که سرخورده شود
6️⃣ با محبت و زبان شیرین از او بخواهید کاری انجام دهد و شرایط او که الآن خسته است یا بازی می کند را در نظر بگیرید
7️⃣ گاهی خواسته هایی از او داشته باشید که راحت بتواند انجام دهد یا حتی به نفعش باشد؛ مثلا: برو یه خوراکی خوشمزه تو یخچال گذاشتم بخور
8️⃣ در فرزندان بزرگتر سعی کنید خود را به او نزدیک کنید و با همدلی مشکلاتش را حل کنید
9️⃣ رفتار شما با والدینتان بسیار تاثیرگذار بر اوست! مثلا کسی که مدام با والدین خود مشکل دارد یا توقعات بالا دارد و آن ها را به بدی یاد می کند چه طور انتظار دارد که فرزندانش با او یکدل باشد؟
🔟 البته تذکرها و امر و نهی های مهم و جای خود باید توسط والدین برای فرزندان باشد ولی نباید افراط و تفریط صورت بگیرد و همیشه با محبت و در قالب کارهای فکر شده باید عمل کرد
1️⃣1️⃣ نقش روزی حلال بر فرزندان بسیار مهم است
2️⃣1️⃣ اگر کار اشتباهی از او سرزد او را نفرین نکنیم بلکه دعا کنیم به راه درست هدایت شود و البته برایش همیشه دعا کنیم
🙎♂️🙎♀️اگر فرزندان ما که جگرگوشه ما هستند با ما بدرفتاری کنند و به ما احترام نگذارند، به سرنوشت و زندگیِ دنیا و آخرت آن ها ضربه می خورد
چنانکه از جایگاه والدین در نزد خداوند آگاهید پس حدیث ذیل را همیشه به یاد داشته باشیم
پیامبر مهربانی ها صلى الله عليه و آله:
اى على خداوند رحمت كند پدر و مادرى را كه فرزند خويش را بر نيكى كردن به خودشان يارى كنند
يا عَلىُّ رَحِمَ اللّه والِدَينَ حَمَلا وَلَدَهُما عَلى بِرِّهِما
من لایحضر الفقیه ج4 ، ص372
@Emam_kh