eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
17.1هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و کلیپی که همیشه ما رو آروم میکنه مثل ساحلی که موجهای خروشان رو آروم میکنه ، حضرت آقا دلهای ما رو اینجوری آرام میکنند ❤️💚 ای به فدایت یابن فاطمه @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻آنهایی که یک لگد به گربه نزده‌اند نگران خون شهدای مدافع حرم شده‌اند امیر حسین حاجی نصیری - جانباز مدافع حرم: 🔹به دکتر معالجم گفتم پاهایم را برای بشاراسد ندادم بلکه برای شما دادم که امروز در امنیت و در اتاق عمل، جراحی انجام بدهی. 🔹خیلی‌ها برای جذب فالوئر دارند می‌گویند خون شهدای مدافع حرم هدر رفت و حتی با گریه از حرم حضرت زینب(س) فیلم منتشر می‌کنند در حالیکه اگر کسی بخواهد طلبکار باشد من و رفقایم هستیم. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه حضرت ام‌البنین سلام الله توسط نوای دلنیش مرحوم کوثری @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 رکن بودن رکوع در نماز 💬 رکوع یکی از ارکان اصلی نماز است که کم یا زیاد شدن آن چه از روی عمد باشد یا از روی سهو نماز را باطل می‌کند. بنابراین اگر نمازگزار بعد از رسیدن به رکوع و انجام آن، دوباره عمل رکوع را تکرار کند و یا رکوع را فراموش کند و بعد از سجده دوم متوجه شود نمازش باطل می‌شود. 📚 پی‌نوشت: رساله نماز و روزه آیت‌الله خامنه‌ای، مسأله 215 @Emam_kh
‍ ‍ ‌ ✹﷽✹ نـاحــله قسمت‌‌نوزدهم نوشته‌فاطمه‌زهرادرزی‌وغزاله‌میرزاپور محمد : پنجره ی ماشین و تکیه گاه آرنجم کردم یه دستم رو فرمون بود نگاهم و به در مدرسه ریحانه دوخته بودم حدس زدم اگه خودم نرم داخل ریحانه پایین بیا نیست ی دستی ب موهام کشیدم و به همون حالت همیشگی برشون گردوندم از ماشین پیاده شدم تو دلم خدا خدا میکردم زنگ تفریحشون نباشه ! خوشبختانه با دیدن حیاط خلوتشون فهمیدم که همچی امن و امانه در زدم‌و وارد دفتر مدیر شدم بعد اینکه بهشون گفتم اومدم ریحانه رو ببرم سریعا از مدرسه بیرون رفتم و به در ماشین تکیه زدم تا بیاد مدیرشون یکی و فرستاده بود ک به ریحانه بگه من اومدم چند دیقه بعد صورت ماهه خواهرم به چشمام خورد خواستم ی لبخند گرم بزنم ک بادیدن کسی کنارش همونطور جدی موندم ! صدای ریحانه رو شنیدم ک گفت : +سلام داداش یه دیقه واستا الان اومدم توجه ام جلب شد ب دختری ک با تعجب بهم خیره شده بود خیلی نامحسوس یه پوزخند زدم و تودلم گفتم امان از دختر بچه های امروزی ! وقتی ریحانه اومد سمت ماشین ماشین و دور زدم و در طرف راننده و باز کردم و نشستم شیشه پنجره طرفه ریحانه باز بود هنوز درو باز نکرده بودکه دوستش بلند صداش زد: ریحووون اخمام توهم رفت خیلی بدم میومد دختر جیغ بزنه. و مخصوصا اسم ابجیمو اینجوری صدا کنن! ریحانه جوابش و داد میخواستم بش بگم بشین بریم ولی خب کنترل کردم خودمو کلافه منتظر تموم شدن گفتگوشون بودم دوباره داد زد : +جزوه قاجارو میفرسم برات خواستم اهمیتی ندم به جیغ زدنش که یهو بلند بلندد زد زیر خندههه واییی خداا اگه ریحانه اینجوری میخندید تو خیابون میکشتمش نمیتونستم کاری کنم که از اینجور رفتارا بدم نیاد .هرکاری میکردم ریلکس باشم فرقی نمیکرد و ناخودآگاه عصبی میشدم . ریحانه هم خیلی خوب با خصوصیاتم آشنا بود خندید ولی صدایی ازش بلند نشد دوستش و فاطمه خطاب کرد صدایی که از دوستش شنیدم به شدت برام آشنا بود مخصوصا وقتی جیغ زد ریحانه نشست تو ماشین میخواستم برگردم‌ و یه بار دیگه با دقت ببینم ولی میترسیدم خدایی نکرده هوا برش داره دخترای تو این سن خیلی بچه ان . فکر و خیال الکی تو ذهنشون زیاده با این حال ب دلیل کنجکاوی خیلی زیادم طوری که متوجه نشه ،نگاهش کردم ‌ بعد چند ثانیه پامو رو گاز فشردم و حرکت کردم فکرم مشغول شده بود تمرکز کردم تا بفهمم کجا دیدمش و چرا انقدر آشناست یهو بلند گفتم عه فهمیدم بعد چند ثانیه مکث زدم زیر خندهه و تودلم گفتم آخی اینکه همون دخترس چقدر کوچولوعه واییی منو باش جدیش گرفته بودم خب خداروشکر الان که فهمیدم همسنه خواهرمه خیالم راحت شد ! توجه ام جلب شد به ریحانه که اخمو و دست ب سینه به روبه روش خیره شده بود با دیدن قیافش خندم گرفت زدم رو دماغش و گفتم _چیهه بازم قهری ؟؟؟ حق ب جانب سریع برگشت طرفم و گفت: + ۱۰۰ بار صدات زدم.عه عه عه معلوم نی حواسش کجاست نشنید حتی! گفتم : _خو حالا توهم حرص نخور جوجه کوچول چش غره داد ک گفتم : _سلام بر زشت ترین خواهر دنیا حال شما چطوره با همون حالت جواب داد: + با احوال پرسی شما .راسی بابا چطوره .کجاست ؟ _خونس پیش داداش .رفتیم خونه زود اماده شو که بریم. پکر گفت : +چشم _نبینم غصه بخوریا لبخند قشنگی زد و دوباره ب دستش خیره شد رسیدیم خونه داداش علی برامون ناهار و آماده کرده بود ما که رسیدم خونه خیالش راحت شد ورفت سر کارش خیلی زود آماده شدیم و بعد خوردن ناهار اینبار با پدرم نشستیم تو ماشین بابام اولین الگوی زندگی بود واز بهترین آدمایی که میشناختم !!! حاضر بودم جوونمم بدم تا کنار ما بمونه داغ مادرمون نفس گیر بود وطاقت غمِ دیگه ای رو نداشتیم یکی دوساعت بود که تو راه بودیم بی حوصله به جاده خیره شده بودم بابا خواب بود صدای زنگ موبایل ریحانه همین زمان بلند شد از توآینه نگاش کردم و گفتم کیه ؟ صداشو قطع کرده بود و به صفحه اش نگا میکرد وقتی دیدم جواب نمیدع دستم و بردم پشت تا گوشی و بده بهم بی چون و چرا موبایلش و گذاشت کف دستم تماس قطع شده بود گوشی و گذاشتم روی پام ک اگه دوباره زنگ زد جواب بدم چند ثانیه بعد دوباره زنگ خورد جواب دادم و گفتم:الو؟ بازم قطع شده بود .بعد چندلحظه زنگ خورد حدس زدم مزاحمیه و بازیش گرفته واسه همین لحنم و ملایم کردم و گفتم : _ سلام وقتی جواب نداد اماده شدم هرچی میتونم بگم ک صدای نازک ودخترونه ای مانع حرف زدنم شد گفته بود:الو بفرمایین حدس زدم از دوستای ریحانه باشه وقتی ب جملش فکر کردم. یهو منفجر شدم گوشی وازخودم فاصله دادم و لبم و به دندون گرفتم تا صدام بلند نشه ریحانه که قیافه سرخو دید دستپاچه گفت : ... ادامه‌دارد...
‍ ‍ ‌ ✹﷽✹ نـاحــله قسمت‌‌بیستم نوشته‌فاطمه‌زهرادرزی‌وغزاله‌میرزاپور +کیه داداش دوباره گوشی و کنار گوشم گرفتم... کسی که پشت خط بود و هنوز نفهمیده بودم کیه بلنددد گفت : + دوست ریحان جونم . ممنون میشم گوشیش و بدین بهش بعد تموم شدن جملش تماس قطع شد با چشایی که از جاشون در اومده بودن به صفحه گوشیم نگاه کردم و بلندزدم زیر خنده که ریحانه زد رو بازوم و گفت : +هییس بابا بیدار شد صدام و پایین تر اوردم ولی نمیتونستم کنترل کنم خندمو از تو اینه ب ریحانه نگاه کردم و گفتم : _واییی تو چجوریی کنار این دوستای خلت دووم میاری ریحانه : +چیشد کی بود چی گفتتتت !؟ _اوووو یواااش نمیرییی از فضولی زنگ بزن بش میگم بهت بعدش + حداقل بگو کی بود _فک کنم این دوست جیغ جیغوت بود ک دم مدرستون ازش خداحافظی کردی از اینکه دوسش و جیغ جیغو خطاب کردم خندش گرفت و گفت: +نه بابا فاطمه خیلی خانوم و آرومه _بعله کاملاا مشهوده چقدر آروم و خانومه داشت شماره میگرفت ک گفت : +عه داداش من گوشیم شارژ نداره گوشیم و دادم بهش و گفتم : _ بیا با گوشی من بزن ریحانه از تعجب چشاش چهارتا شد و گفت +چییییییی؟؟؟ با گوشییییییییی تو زنگ بزنممم ب دوستم ؟؟؟؟؟؟دختره ها!! خندیدم و گفتم : _اره بزن.اینی که من دیدمم باید بره با عروسکاش بازی کنه خطرناک نیس ! ریحانه هنوزم ترید داشت بلاخره شماره دوسش و گرفت تو فکر بودم . اصلا متوجه حرفاشون نشدم . با خداحافظی ریحانه از دوستش به خودم اومدم . یادِ اون شب دوباره عصبیم کرده بود. از تو آینه به ریحانه نگاه کردم . _ریحانه جان +جانم داداش؟ _این دوستتو چقد میشناسیش؟ +هیچی تقریبا در حد یه همکلاسی .با اینکه چند ساله باهمیم زیادم صمیمی نیستیم راستش دخترِ خیلی آرومیه . دوس نداره زیاد با کسی دم خور شه . برا همین با هیچکس گرم نمیگیره . _اها پس مغروره ‌ +نه اتفاقا‌. فاطمه دختر خیلی خوبیه _تو که میگی نمیشناسیش بعد چطور دختره خوبیه ؟ +عه خب کامل نمیشناسمش و از جزئیات زندگیش خبر ندارم ولی میدونم دختر خوبیه _که اینطور . داداش داره ؟ +تک بچه اس _ازدواج کرده ؟ زد زیر خنده +اوه اوه تو چیکار به اونش داری اقا دادا؟ _عهههه پروشدیااا اخه یه جا با یه نفر دیدمش ... لا اله الا الله لبشو گزیدو محکم زد رو دستش . +ای وایِ من . محمد!!!!داداشم تو که اینطوری نبودی !!. از کی تا حالا مردمو دید میزنی ؟ از کی تا حالا داداشم آبرویِ یه مومن و میبره ؟؟ وای محمددد!! باورم نمیشههه این حرف از دهن تو در اومده باشه . محمد خودتی اصن ؟ ببینمت !! چجوری قضاوت میکنی اخه ! چی میگی توووو !؟ از یه ریز حرف زدنش خندم گرفته بود. راسم میگف بچه ! خودمم دلیل تغییر یهوییمو نفهمیده بودم. نمیدونم چرا انقد رو مخم بود . دوباره از آینه نگاش کردم _خلاصه زیاد باهاش گرم نشو . ب نظر دختر خوبی نمیاد . +محمد خدایی از تو توقع این حرفا رو ندارم . از کی تا حالا انقد مغرور و از خود مطمئن شدی که تو یه نگاه تعیین میکنی کی بده کی خوب ؟ مگه من دست پرورده ی خودت نیسم !؟ عه عه عه . ببین دوستات چقدر روت تاثیر منفی گذاشتن. بهتره تو روابطتو با اونا قطع کنی ن من . اینو گفت و از پنجره محو تماشای جاده شد . یهو انگار که چیزی یادش اومده باشه برگشت سمتم. +نگفتی واس چی ریسه رفتی از خنده؟! _وای دوباره یادم اوردی . اینو گفتمو زدم زیر خنده . _این دوستت پزشکیَم میخاد قبول شه لابد ؟ +خب اره چشه مگه ؟ _هیچی خواهرم هیچی زنگ میزنه به گوشیت میگه الو بفرمایین!دختره ی خل و چل ! ریحانه چن ثانیه مکث کرد وبعدش زد زیر خنده انقدر باهم خندیدیم و بیچاره رو سوژه کردیم ،دل درد گرفتیم ___نزدیکای تهران بودیم زدم کنار که یه کش و قوسی به بدنم بدم . به ریحانه نگاه کردم که مظلومانه زیر چادر خوابیده بود . عادتش بود تو ماشین اینجوری میخوابید. چادرشو دادم کنار تا بیدارش کنم از منظره لذت ببره. وقتی دیدم چجوری خابیده دلم رفت براش. صورتشو نوازش کردم و بیخیال بیدار کردنش شدم . ریحانه ی بیچاره . تنها تکیه گاهش من بودم . من باید جای تمام نداشته هاشو پر میکردم . واسه همین خیلی تو رفتارم باهاش دقت میکردم و میکنم همیشه سعی میکنم جوری باشم که همه خواسته هاشو به خودم بگه نه به غریبه ‌! تو همین افکار بودم که صداش بلند شد . کلافه گفت +رسیدیم ؟ _نه خواهری . خسته شدم نگه داشتم. دوس داری بیا قدم بزنیم . اینو گفتمو نگام برگشت سمت بابا که از اول راه خواب بود و جیکَم نزد . بیچاره . به خاطر دردی که داشت چقدر زجر میکشید... همیشه به خاطر این قضیه ناراحت بودم تا فهمیدم خودمم به دردش دچار شدم ... ولی ارثیه ی فراموش نشدنیمو با تمومِ تراژدی هاش دوس داشتم ... ادامه‌دارد...
📺 🙎‍♂️فرزند شما غرق در بازی یا تماشای تلویزیون شده! که شما👨صدا می کنید: علیرضا پاشو برو یه لیوان آب بیار!!! فرزند شما نمی خواهد لحظه ای از بازی یا تلویزیون جدا شود ولی شما باز اصرار می کنید که: مگه با تو نیستم برو یه لیوان آب بیار! و فرزند می گوید: 🤷‍♂️ دارم بازی می کنم... و صدای شما بالاتر می رود و دعوای شما و کودک... 🙅‍♂️پرخاش و لجبازی کودک و... 🤔چرا یک موضوع به این کوچکی انقدر بزرگ می شود؟! 👈چون ما شرایط کودک را نسنجیدیم که او هنوز معنای احترام به بزرگتر را نمی داند! و ما خودمان باعث پرخاش و لجبازی او شدیم و البته تقصیرها را هم گردن او می اندازیم 📎 این قضیه تنها قضیه ای نیست که ما باعث می شویم فرزندمان مقابل ما قرار بگیرد! بلکه این فقط یک مثال بود چند توصیه در رابطه با همراه کردن فرزندان با خود: 1️⃣ به شدت از امر و نهی های زیاد از حد و غیرضروری به فرزند بپرهیزید 2️⃣  بیشتر با اعمال خود سعی کنید فرزند را به خوبی ها دعوت کنید تا خودش حتی علاقه مند شود با شما همراهی کند مثلا مسواک زدنی که عملی باشد 3️⃣ وقتی یک کاری از کودک خواستید و انجام نداد دوباره درخواست را تکرار نکنید که لجبازی صورت گیرد 4️⃣ با داستان ها او را به خوبی و حرف شنوی دعوت کنید 5️⃣ او را با کسی مقایسه نکنید که سرخورده شود 6️⃣ با محبت و زبان شیرین از او بخواهید کاری انجام دهد و شرایط او که الآن خسته است یا بازی می کند را در نظر بگیرید 7️⃣ گاهی خواسته هایی از او داشته باشید که راحت بتواند انجام دهد یا حتی به نفعش باشد؛ مثلا: برو یه خوراکی خوشمزه تو یخچال گذاشتم بخور 8️⃣ در فرزندان بزرگتر سعی کنید خود را به او نزدیک کنید و با همدلی مشکلاتش را حل کنید 9️⃣ رفتار شما با والدینتان بسیار تاثیرگذار بر اوست! مثلا کسی که مدام با والدین خود مشکل دارد یا توقعات بالا دارد و آن ها را به بدی یاد می کند چه طور انتظار دارد که فرزندانش با او یکدل باشد؟ 🔟  البته تذکرها و امر و نهی های مهم و جای خود باید توسط والدین برای فرزندان باشد ولی نباید افراط و تفریط صورت بگیرد و همیشه با محبت و در قالب کارهای فکر شده باید عمل کرد 1️⃣1️⃣ نقش روزی حلال بر فرزندان بسیار مهم است 2️⃣1️⃣ اگر کار اشتباهی از او سرزد او را نفرین نکنیم بلکه دعا کنیم به راه درست هدایت شود و البته برایش همیشه دعا کنیم 🙎‍♂️🙎‍♀️اگر فرزندان ما که جگرگوشه ما هستند با ما بدرفتاری کنند و به ما احترام نگذارند، به سرنوشت و زندگیِ دنیا و آخرت آن ها ضربه می خورد چنانکه از جایگاه والدین در نزد خداوند آگاهید پس حدیث ذیل را همیشه به یاد داشته باشیم پیامبر مهربانی ها صلى الله عليه و آله: اى على خداوند رحمت كند پدر و مادرى را كه فرزند خويش را بر نيكى كردن به خودشان يارى كنند يا عَلىُّ رَحِمَ اللّه  والِدَينَ حَمَلا وَلَدَهُما عَلى بِرِّهِما من لایحضر الفقیه ج4 ، ص372 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ معرفی | مستند «جاذبه»، روایتی از دیدارهای خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب 👈 این مستند را یکشنبه ۲۵ آذر، ساعت ۱۹:۳۰ از رسانه KHAMENEI.IR و شبکه اول سیما ببینید. @Emam_kh
⬅️سوریه اسلحه را زمین گذاشت یازده روزه سقوط کرد، سه روزه ویران شد ♦️به نقل از روزنامه کیهان خاک سوریه در پی تسلیم شدن ارتش این کشور در یازده روز به اشغال تروریست‌ها و رژیم آپارتاید اسرائیل در آمد و زیر ساخت‌های نظامی‌اش هم طی سه روز نابود شد تا بار دیگر ثابت شود که اگر اسلحه را زمین بگذارید، دشمن اسلحه‌اش را زمین نمی‌گذارد. ♦️سوریه عبرت شد. گروه تروریستی «هیئت تحریرالشام» و سی و اندی گروهک دیگر، سال‌ها پس از آن که به وسیله مقاومت منزوی شده بودند و پس از تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی بزرگی چون همه‌ گیریِ کرونا، جنگ اوکراین، طوفان‌الاقصی، آتش‌ بس در جنوب لبنان و... توسط رژیم صهیونیستی، ترکیه، آمریکا و احتمالا چند کشور مرتجع عربی، به صحنه حوادث منطقه‌ای بازگشت و بلوایی را از روز چهارشنبه (۷ آذر) در شمال سوریه آغاز کرد و بالاخره روز یکشنبه (۱۸ آذر)، پس از یازده روز پیشروی در مقابل ارتشی که وجود نداشت , کنترل دمشق، را در دست گرفت. مسئله سوریه امروز عبرتی است برای تمام مبارزان ... @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پازل نارضایتی ▫️ خیلی شیک و مجلسی و جلوی چشم همه ما درحال چیدن قطعه های پازل فشارمعیشتی ونارضایتی عمومی هستند وهیچ کسی هم کاری نمی کند. - اینکه حضرت آقا به گرفتن از سوریه امر فرمودند، یکی ازمصادیقش همین هاست. فردا اگر اتفاقی افتاد پای همه کسانی که می توانستند کاری کنند و سکوت کردند گیر است. قاسم اکبری @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نگاه به سوریه پاسخی به وعده‌های نتانیاهو برای ایران! 🔶 پیمان عارف، تحلیلگر سیاسی: نتانیاهو به مردم ایران قول آزادی می‌دهد که احتمالا در کوله پشتی ارتش اسرائیل حمل خواهد شد. 🔺کسانی که گوش به سخنان نتانیاهو دارند که من شما را آزاد خواهم کرد؛ دقیق و عمیق به تصویر سوریه و بمباران‌های اسرائیل بعد از سقوط بشار، نگاهی بیاندازند. 🔺رسانه‌های فارسی‌زبان جرات نمی‌کنند از حمله یا تجاوز اسرائیل به سوریه صحبت کنند. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺در متن خبر کاملا مشخص است که چه کسانی از حذف ارز نیمایی بیشترین را سود خواهند برد..! ▪️و بازندگان اصلی این داستان یا آن قسم از مردمی هستند که به رای دادند تا برایشان آرامش و آسایش به ارمغان بیاورد اما باز قرار است فشار گرانی‌ها را تحمل کنند و یا آن قسمی که رأی ندادند و راه را برای انتخاب پزشکیان هموار نمودند و همچون دسته‌ی اول باید گرانی‌ها را تحمل کنند..! ✍میلاد خورسندی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍏درمان گیاهی واریس سرکه سیب را شب قبل از خواب و صبح پس از بیدار شدن به طور مستقیم روی موضع بمالید و به مدت ۲ الی ۳ دقیقه به آرامی ماساژ دهید، همین کار را عصرها با روغن زیتون تکرار کنید، غذاهای حاوی ویتامین b۶ و b۱۲ از جمله ماهی قزل آلا، ماهی آزاد، آجیل، جگر گاو، تخم‌مرغ و شیر بدون چربی و ... میل کنید با مداومت در این امور طی ۳ الی ۴ ماه نتایج بسیار خوبی خواهید گرفت. 🍏🍎🍏🍎🍏
شیرینی_مربایی مواد لازم: ▪️زرده تخم مرغ پخته شده 2 عدد ▪️آرد 150 گرم ▪️پودر قند 50 گرم ▪️کره نرم شده 75 گرم ▪️وانیل یک هشتم قاشق چایخوری طرز تهیه: ❄️زرده تخم مرغ را ریز رنده کنید.سپس با پودر قند مخلوط کرده و با همزن کمی بزنید کره نرم شده و وانیل را به مواد اضافه کنید و با همزن 2 دقیقه بزنید.آرد را روی مواد الک کرده و با نوک انگشتان ورز دهید خمیر را با وردنه به قطر 4 میلی متر بازکرده و قالب میزنیم در فر 160درجه که از قبل گرم شده بمدت 15 دقیقه قرار دهید تا زیر شیرینی ها طلایی شود.بعد از سرد شدن از فر خارج کرده بین هر دو عدد شیرینی مربا یا مارمالاد ریخته و روی هم قرار دهید روی شیرینی کمی عسل مالیده و با پودر پسته یا کنجد تزیین کنید.