eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
17.3هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 | سر پرونده کجاست؟! 🔹مهره نیمه سوخته دولت و رئیس ستاد تشویش اذهان عمومی و پرتاب توپ به زمین نظام! ، اینبار با ادبیات خوش نمکانه (داروی نظافت)، چراغ سبز دوباره دشمنان نظام نشان داد یادش رفته یکی از اصلی ترین اسم در پرونده و ، بود!!! هدایتی @Emam_kh
✍️ قسمت_سیزدهم 💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام (علیه‌السلام) خوانده بودم، قالب تهی می‌کردم و تنها پناه امام مهربانم (علیه‌السلام) جانم را به کالبدم برگرداند. هرچند برای دل کوچک این دختر جوان، ترسناکی بود و تا لحظه‌ای که خوابم برد، در بیداری هر لحظه کابووسش را می‌دیدم که از صدای وحشتناکی از خواب پریدم. 💠 رگبار گلوله و جیغ چند زن پرده گوشم را پاره کرد و تاریکی اتاق کافی بود تا همه بدنم از ترس لمس شود. احساس می‌کردم روانداز و ملحفه تشک به دست و پایم پیچیده و نمی‌توانم از جا بلند شوم. زمان زیادی طول کشید تا توانستم از رختخواب جدا شوم و نمی‌دانم با چه حالی خودم را به در اتاق رساندم. در را که باز کردم، آتش تیراندازی در تاریکی شب چشمم را کور کرد. 💠 تنها چیزی که می‌دیدم ورود وحشیانه به حیاط خانه بود و عباس که تنها با یک میله آهنی می‌خواست از ما کند. زن‌عمو و دخترعمو‌ها پایین پله‌های ایوان پشت عمو پناه گرفته و کار دیگری از دست‌شان برنمی‌آمد که فقط جیغ می‌کشیدند. از شدت وحشت احساس می‌کردم جانم به گلویم رسیده که حتی نمی‌توانستم جیغ بزنم و با قدم‌هایی که به زمین قفل شده بود، عقب عقب می‌رفتم. 💠 چند نفری عباس را دوره کرده و یکی با اسلحه به سر عمو می‌کوبید تا نقش زمین شد و دیگر دست‌شان را از روی ماشه برداشتند که عباس به دام افتاده بود. دستش را از پشت بستند، با لگدی به کمرش او را با صورت به زمین کوبیدند و برای بریدن سرش، چاقو را به سمت گلویش بردند. بدنم طوری لمس شده بود که حتی زبانم نمی‌چرخید تا التماس‌شان کنم دست از سر برادرم بردارند. 💠 گاهی اوقات تنها راه نجات است و آنچه من می‌دیدم چاره‌ای جز مردن نداشت که با چشمان وحشتزده‌ام دیدم سر عباسم را بریدند، فریادهای عمو را با شلیک گلوله‌ای به سرش ساکت کردند و دیگر مانعی بین آن‌ها و ما زن‌ها نبود. زن‌عمو تلاش می‌کرد زینب و زهرا را در آغوشش پنهان کند و همگی ضجه می‌زدند و به دل این حیوانات نبود که یکی دست زهرا را گرفت و دیگری بازوی زینب را با همه قدرت می‌کشید تا از آغوش زن‌عمو جدایشان کند. 💠 زن‌عمو دخترها را رها نمی‌کرد و دنبال‌شان روی زمین کشیده می‌شد که ناله‌های او را هم با رگباری از گلوله پاسخ دادند. با آخرین نوری که به نگاهم مانده بود دیدم زینب و زهرا را با خودشان بردند که زیر پایم خالی شد و زمین خوردم. همانطور که نقش زمین بودم خودم را عقب می‌کشیدم و با نفس‌های بریده‌ام جان می‌کَندم که هیولای داعشی بالای سرم ظاهر شد. در تاریکی اتاق تنها سایه وحشتناکی را می‌دیدم که به سمتم می‌آمد و اینجا دیگر آخر دنیا بود. 💠 پشتم به دیوار اتاق رسیده بود، دیگر راه فراری نداشتم و او درست بالای سرم رسیده بود. به سمت صورتم خم شد طوری که گرمای نفس‌های را حس کردم و می‌خواست بازویم را بگیرد که فریادی مانعش شد. نور چراغ قوه‌اش را به داخل اتاق تاباند و بر سر داعشی فریاد زد :«گمشو کنار!» داعشی به سمتش چرخید و با عصبانیت اعتراض کرد :«این سهم منه!» 💠 چراغ قوه را مستقیم به سمت داعشی گرفت و قاطعانه حکم کرد :«از اون دوتایی که تو حیاط هستن هر کدوم رو می‌خوای ببر، ولی این مال منه!» و بلافاصله نور را به صورتم انداخت تا چشمانم را کور کند و مقابلم روی زمین نشست. دستش را جلو آورد و طوری موهایم را کشید که ناله‌ام بلند شد. با کشیدن موهایم سرم را تا نزدیک صورتش بُرد و زیر گوشم زمزمه کرد :«بهت گفته بودم تو فقط سهم خودمی!» صدای نحس عدنان بود و نگاه نجسش را در نور چراغ قوه دیدم که باورم شد آخر اسیر هوس این شده‌ام. 💠 لحظاتی خیره تماشایم کرد، سپس با قدرت از جا بلند شد و هنوز موهایم در چنگش بود که مرا هم از جا کَند. همه وزن بدنم را با موهایم بلند کرد و من احساس کردم سرم آتش گرفته که از اعماق جانم جیغ کشیدم. همانطور مرا دنبال خودش می‌کشید و من از درد ضجه می‌زدم تا لحظه‌ای که روی پله‌های ایوان با صورت زمین خوردم. 💠 اینبار یقه پیراهنم را کشید تا بلندم کند و من دیگر دردی حس نمی‌کردم که تازه پیکر بی‌سر عباس را میان دریای دیدم و نمی‌دانستم سرش را کجا برده‌اند؟ یقه پیراهنم در چنگ عدنان بود و پایین پیراهنم در خون عباس کشیده می‌شد تا از در حیاط بیرون رفتم و هنوز چشمم سرگردان سر بریده عباس بود که دیدم در کوچه شده است... ادامه_دارد ✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️ ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ ✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ 💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫 الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿 @Emam_kh
🌸🍃﷽🌸🍃 🔻لباسِ تمیز🔻 قرآن کریم می‌فرماید: 🕋 وَ ثِیَابَکَ فَطَهِّرْ (مدَّثِّر/۴) 💢 و لباست را پاکیزه کن. ✔️ همونطور که می‌دونیم، قرآن یه ظاهر داره و یه باطن. ظاهرِ این آیه می‌فرماید: لباست رو تمیز کن. یعنی یک دستور بهداشتی.👕👚 اینهمه توی دینِ ما، به بهداشت سفارش شده: 👈 اَلنِّظافَةُ مِنَ الایمان. نظافت و پاکیزگی از نشانه‌‌های است. باید تمیز باشه.😉 امّا این فقط ظاهر آیه است. ❗️🤔 اگر بخوایم به باطنِ این آیه نگاه کنیم، این ، فقط لباسی از جنس پارچه نیست که ما صرفاً به اون مشغول بشیم. بلکه هر لایه‌ و هر پوششی از وجودِ ما رو شامل میشه. چون ما انسانها در لایه‌ها، پوشش‌ها، و کالبدهای مختلفی پیچیده شدیم: 👈 لایه‌هایِ جسمی، احساسی، ذهنی، روحی و... ✔ برای رسیدنِ به حقیقت، باید همه‌ی این لایه‌ها، که هر کدوم مثلِ یک ، وجودِ ما رو پوشونده، پاکیزه کنیم. در واقع این یک است: هجرت از ناپاکی👈 به پاکی... هجرت از ظلمت👈 به نور... هجرت از جهل👈 به آگاهی... 🙄🤔 باید تمامِ احساساتِ ناپاک، ذهنیّاتِ مخرّب و بی اساس، افکار و انرژی‌های منفی، و روحِ آلوده به مادّیات، و پاک بشه. و تا وقتی که این و پاکی انجام نشه، عروجی صورت نمی‌گیره.❌ 🤗😌😊 اگه میخواد پرواز کنه، باید همه وجودش رو پاک و کنه:👇 🕋 وَ ثِیَابَکَ فَطَهِّرْ (مدَّثِّر/۴) 💢 و لباست را پاکیزه کن. 🕋 وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ (مدَّثِّر/۵) 💢 و از پلیدی دوری کن. 🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 | ۷سالی که گذشت! ‏اگر یک صدم تلاشی که در این ۷سال صرف مذاکره با قدرتهای‌خارجی کرد را صرف ‎ ایرانی کرده‌بود، الان قوی شده بودیم و ‎ نمیتوانست به این راحتی منافع ایران را ندیده بگیرد 💬 سید امیر سیاح @Emam_kh
🔴«بُرد - بُرد» این است نه آن!/ از NPT خارج شوید ✍️حسین شریعتمداری 🔹دیروز شورای حکام آژانس قطعنامه‌ای علیه ایران به تصویب رساند. در این باره گفتنی است؛ ۱️. اکنون دیگر موضوع خروج ایران از برجام مطرح نیست زیرا اساساً برجامی وجود خارجی ندارد که ایران از آن خارج شود. ۲️. نیاز کنونی کشور خروج از NPT است. اگرچه خیلی دیر شده ولی از آنجا که برجام خسارت محض است، جلوی این ضرر بزرگ از هرجا که گرفته شود به نفع کشور است. ۳️. پیش از این تاکید کرده بودیم که برجام یک سند طلایی برای آمریکاست و هرگز از آن خارج نمی‌شود و بعد از خروج ترامپ از برجام مدعی شدند که اگر برجام به نفع آمریکا بود چرا از آن خارج شد؟ و این گفته موگرینی را ناشنیده گرفتند که خروج ترامپ از برجام پس از آن صورت گرفت که ایران تضمین داده بود هرگز از برجام خارج نمی‌شود! 🔹 آمریکا از یکسو برجام را حفظ کرده است و از سوی دیگر رسماً از تمامی تعهدات برجامی خود خارج شده است. بازی «برد – برد» این است نه آنچه دولت محترم شعارش را می‌داد و خروج ما از NPT بازی دو سر برد آمریکا و اروپا را به دو سر باخت تبدیل خواهد کرد. @Emam_kh
بدانیم ▪ موقع دم کردن چای آب کتری را عوض کنید • آب مجدد جوشیده شده تبدیل به مواد خطرناکی میشود که مضر هستند • از این دست "مواد سمی" میتوان به آرسنیک ونیترات اشاره کرد.
🍑مربا_آلو_بخارا 📝مواد لازم آلوی زرد درشت و سفت ۲ کیلو شکر قهوه ای ۱و نیم تا ۲ کیلو آبلیمو یک قاشق غذاخوری زعفران برای رنگ مربا یک قاشق غ طرز تهیه آلوها را در یک قابلمه آب در حال جوش می ریزیم و به سرعت در یک صافی خالی می کنیم و پوست آنها را میگیریم.لابه لای آلوها شکر می ریزیم و یک روز و نیم در یخچال قرار می دهیم۱ لیوان آب روی شکر ها می ریزیم و به آرامی آلوها را بیرون آورده و می گذاریم شربت قوام بیاید و آلوها را در آن می اندازیم دو جوش که زد و غلیظ شد خاموش می کنیم آبلیمو و زعفران را به آن اضافه می کنیم تا رنگ آن زرد طلائی شود.اگر شربت رقیق باشد آلوها را باید با کفگیر بیرون آوریم و بگذاریم آب شربت غلیظ شود و پس از غلیظ شدن، آلوها را در شربت می ریزیم. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 هرکس برای عدل قیام کرد، سیلی خورد! 🔹هرکس قیام کرد برای اقامه عدل، سیلی خورد. ابراهیم خلیل الله چون قیام کرد برای عدالت، سیلی خورد و او را به آتش انداختند. از صدر عالم تا حالا تاوان این چیزهایی که برای ، برای حکومت عدل بوده است، این تاوان را پرداخته‌اند و باید هم‌ بپردازند. 🔹ما گله‌ای نداریم که چون قیام کردیم برای اقامه عدل، برای حکومت عدل، برای حکومت اسلامی، سیلی بخوریم. ما باید زیادتر سیلی بخوریم. آن وقت یک نحو بوده، حالا نحو دیگری بوده. اما در اینکه تاوان را باید پس بدهیم، مثل هم است. 🔹ابراهیم خلیل الله تاوان را پس داد، موسای کلیم الله داد و رسول خدا داد و امیرالمؤمنین آن همه شدت کشید و ائمه ما آن قدر سختی کشیدند؛ برای اینکه آن‌ها همه در نظر داشتند که حکومت عدل ایجاد کنند. ((صحیفه (ره)، جلد۲۰، ص ۳۶۱و۳۶۲)) داود_مدرسی_یان @Emam_kh