eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
18هزار ویدیو
16 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ قسمت_سیزدهم 💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام (علیه‌السلام) خوانده بودم، قالب تهی می‌کردم و تنها پناه امام مهربانم (علیه‌السلام) جانم را به کالبدم برگرداند. هرچند برای دل کوچک این دختر جوان، ترسناکی بود و تا لحظه‌ای که خوابم برد، در بیداری هر لحظه کابووسش را می‌دیدم که از صدای وحشتناکی از خواب پریدم. 💠 رگبار گلوله و جیغ چند زن پرده گوشم را پاره کرد و تاریکی اتاق کافی بود تا همه بدنم از ترس لمس شود. احساس می‌کردم روانداز و ملحفه تشک به دست و پایم پیچیده و نمی‌توانم از جا بلند شوم. زمان زیادی طول کشید تا توانستم از رختخواب جدا شوم و نمی‌دانم با چه حالی خودم را به در اتاق رساندم. در را که باز کردم، آتش تیراندازی در تاریکی شب چشمم را کور کرد. 💠 تنها چیزی که می‌دیدم ورود وحشیانه به حیاط خانه بود و عباس که تنها با یک میله آهنی می‌خواست از ما کند. زن‌عمو و دخترعمو‌ها پایین پله‌های ایوان پشت عمو پناه گرفته و کار دیگری از دست‌شان برنمی‌آمد که فقط جیغ می‌کشیدند. از شدت وحشت احساس می‌کردم جانم به گلویم رسیده که حتی نمی‌توانستم جیغ بزنم و با قدم‌هایی که به زمین قفل شده بود، عقب عقب می‌رفتم. 💠 چند نفری عباس را دوره کرده و یکی با اسلحه به سر عمو می‌کوبید تا نقش زمین شد و دیگر دست‌شان را از روی ماشه برداشتند که عباس به دام افتاده بود. دستش را از پشت بستند، با لگدی به کمرش او را با صورت به زمین کوبیدند و برای بریدن سرش، چاقو را به سمت گلویش بردند. بدنم طوری لمس شده بود که حتی زبانم نمی‌چرخید تا التماس‌شان کنم دست از سر برادرم بردارند. 💠 گاهی اوقات تنها راه نجات است و آنچه من می‌دیدم چاره‌ای جز مردن نداشت که با چشمان وحشتزده‌ام دیدم سر عباسم را بریدند، فریادهای عمو را با شلیک گلوله‌ای به سرش ساکت کردند و دیگر مانعی بین آن‌ها و ما زن‌ها نبود. زن‌عمو تلاش می‌کرد زینب و زهرا را در آغوشش پنهان کند و همگی ضجه می‌زدند و به دل این حیوانات نبود که یکی دست زهرا را گرفت و دیگری بازوی زینب را با همه قدرت می‌کشید تا از آغوش زن‌عمو جدایشان کند. 💠 زن‌عمو دخترها را رها نمی‌کرد و دنبال‌شان روی زمین کشیده می‌شد که ناله‌های او را هم با رگباری از گلوله پاسخ دادند. با آخرین نوری که به نگاهم مانده بود دیدم زینب و زهرا را با خودشان بردند که زیر پایم خالی شد و زمین خوردم. همانطور که نقش زمین بودم خودم را عقب می‌کشیدم و با نفس‌های بریده‌ام جان می‌کَندم که هیولای داعشی بالای سرم ظاهر شد. در تاریکی اتاق تنها سایه وحشتناکی را می‌دیدم که به سمتم می‌آمد و اینجا دیگر آخر دنیا بود. 💠 پشتم به دیوار اتاق رسیده بود، دیگر راه فراری نداشتم و او درست بالای سرم رسیده بود. به سمت صورتم خم شد طوری که گرمای نفس‌های را حس کردم و می‌خواست بازویم را بگیرد که فریادی مانعش شد. نور چراغ قوه‌اش را به داخل اتاق تاباند و بر سر داعشی فریاد زد :«گمشو کنار!» داعشی به سمتش چرخید و با عصبانیت اعتراض کرد :«این سهم منه!» 💠 چراغ قوه را مستقیم به سمت داعشی گرفت و قاطعانه حکم کرد :«از اون دوتایی که تو حیاط هستن هر کدوم رو می‌خوای ببر، ولی این مال منه!» و بلافاصله نور را به صورتم انداخت تا چشمانم را کور کند و مقابلم روی زمین نشست. دستش را جلو آورد و طوری موهایم را کشید که ناله‌ام بلند شد. با کشیدن موهایم سرم را تا نزدیک صورتش بُرد و زیر گوشم زمزمه کرد :«بهت گفته بودم تو فقط سهم خودمی!» صدای نحس عدنان بود و نگاه نجسش را در نور چراغ قوه دیدم که باورم شد آخر اسیر هوس این شده‌ام. 💠 لحظاتی خیره تماشایم کرد، سپس با قدرت از جا بلند شد و هنوز موهایم در چنگش بود که مرا هم از جا کَند. همه وزن بدنم را با موهایم بلند کرد و من احساس کردم سرم آتش گرفته که از اعماق جانم جیغ کشیدم. همانطور مرا دنبال خودش می‌کشید و من از درد ضجه می‌زدم تا لحظه‌ای که روی پله‌های ایوان با صورت زمین خوردم. 💠 اینبار یقه پیراهنم را کشید تا بلندم کند و من دیگر دردی حس نمی‌کردم که تازه پیکر بی‌سر عباس را میان دریای دیدم و نمی‌دانستم سرش را کجا برده‌اند؟ یقه پیراهنم در چنگ عدنان بود و پایین پیراهنم در خون عباس کشیده می‌شد تا از در حیاط بیرون رفتم و هنوز چشمم سرگردان سر بریده عباس بود که دیدم در کوچه شده است... ادامه_دارد ✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد
✍️ قسمت_هفدهم 💠 ما زن‌ها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس گذشته بود که از وحشت اسارت به دست همه تن و بدن‌مان می‌لرزید. اما عمو اجازه تسلیم شدن نمی‌داد که به سمت کمد دیواری اتاق رفت، تمام رخت‌خواب‌ها را بیرون ریخت و با آخرین رمقی که به گلویش مانده بود، صدایمان کرد :«بیاید برید تو کمد!» 💠 چهارچوب فلزی پنجره‌های خانه مدام از موج می‌لرزید و ما مسیر آشپزخانه تا اتاق را دویدیم و پشت سر هم در کمد پنهان شدیم. آخرین نفر زن‌عمو داخل کمد شد و عمو با آرامشی ساختگی بهانه آورد :«اینجا ترکش‌های انفجار بهتون نمی‌خوره!» 💠 اما من می‌دانستم این کمد آخرین عمو برای پنهان کردن ما دخترها از چشم داعش است که نگاه نگران حیدر مقابل چشمانم جان گرفت و تپش‌های قلب را در قفسه سینه‌ام احساس کردم. من به حیدر قول داده بودم حتی اگر داعش شهر را اشغال کرد مقاوم باشم و حرف از مرگ نزنم، اما مگر می‌شد؟ 💠 عمو همانجا مقابل در کمد نشست و دیدم چوب بلندی را کنار دستش روی زمین گذاشت تا اگر پای داعش به خانه رسید از ما کند. دلواپسی زن‌عمو هم از دریای دلشوره عمو آب می‌خورد که دست ما دخترها را گرفت و مؤمنانه زمزمه کرد :«بیاید دعای بخونیم!» در فشار وحشت و حملات بی‌امان داعشی‌ها، کلمات دعا یادمان نمی‌آمد و با هرآنچه به خاطرمان می‌رسید از (علیهم‌السلام) تمنا می‌کردیم به فریادمان برسند که احساس کردم همه خانه می‌لرزد. 💠 صدای وحشتناکی در آسمان پیچید و انفجارهایی پی در پی نفس‌مان را در سینه حبس کرد. نمی‌فهمیدیم چه خبر شده که عمو بلند شد و با عجله به سمت پنجره‌های اتاق رفت. حلیه صورت ظریف یوسف را به گونه‌اش چسبانده و زیر گوشش آهسته نجوا می‌کرد که عمو به سمت ما چرخید و ناباورانه خبر داد :«جنگنده‌ها شمال شهر رو بمبارون می‌کنن!» 💠 داعش که هواپیما نداشت و نمی‌دانستیم چه کسی به کمک مردم در محاصره آمده است. هر چه بود پس از ۱۶ ساعت بساط آتش‌بازی داعش جمع شد و نتوانست وارد شهر شود که نفس ما بالا آمد و از کمد بیرون آمدیم. تحمل اینهمه ترس و وحشت، جان‌مان را گرفته و باز از همه سخت‌تر گریه‌های یوسف بود. حلیه دیگر با شیره جانش سیرش می‌کرد و من می‌دیدم برادرزاده‌ام چطور دست و پا می‌زند که دوباره دلشوره عباس به جانم افتاد. 💠 با ناامیدی به موبایلم نگاه کردم و دیگر نمی‌دانستم از چه راهی خبری از عباس بگیرم. حلیه هم مثل من نگران عباس بود که یوسف را تکان می‌داد و مظلومانه گریه می‌کرد و خدا به اشک او رحم کرد که عباس از در وارد شد. مثل رؤیا بود؛ حلیه حیرت‌زده نگاهش می‌کرد و من با زبان جام شادی را سر کشیدم که جان گرفتم و از جا پریدم. 💠 ما مثل دور عباس می‌چرخیدیم که از معرکه آتش و خون، خسته و خاکی برگشته و چشم او از داغ حال و روز ما مثل می‌سوخت. یوسف را به سینه‌اش چسباند و می‌دید رنگ حلیه چطور پریده که با صدایی گرفته خبر داد :«قراره دولت با هلی‌کوپتر غذا بفرسته!» و عمو با تعجب پرسید :«حمله هوایی هم کار دولت بود؟» 💠 عباس همانطور که یوسف را می‌بویید، با لحنی مردد پاسخ داد :«نمی‌دونم، از دیشب که حمله رو شروع کردن ما تا صبح کردیم، دیگه تانک‌هاشون پیدا بود که نزدیک شهر می‌شدن.» از تصور حمله‌ای که عباس به چشم دیده بود، دلم لرزید و او با خستگی از این نبرد طولانی ادامه داد :«نزدیک ظهر دیدیم هواپیماها اومدن و تانک‌ها و نفربرهاشون رو بمبارون کردن! فکر کنم خیلی تلفات دادن! بعضی بچه‌ها میگفتن بودن، بعضی‌هام می‌گفتن کار دولته.» و از نگاه دلتنگم فهمیده بود چه دردی در دل دارم که با لبخندی کمرنگ رو به من کرد :«بچه‌ها دارن موتور برق میارن، تا سوخت این موتور برق‌ها تموم نشده می‌تونیم گوشی‌هامون رو شارژ کنیم!» 💠 اتصال برق یعنی خنکای هوا در این گرمای تابستان و شنیدن صدای حیدر که لب‌های خشکم به خنده باز شد. به جوانان شهر، در همه خانه‌ها موتور برق مستقر شد تا هم حرارت هوا را کم کند و هم خط ارتباط‌مان دوباره برقرار شود و همین که موبایلم را روشن کردم، ۱۷ تماس بی‌پاسخ حیدر و آخرین پیامش رسید :«نرجس دارم دیوونه میشم! توروخدا جواب بده!» 💠 از اینکه حیدرم اینهمه عذاب کشیده بود، کاسه چشمم لرزید و اشکم چکید. بلافاصله تماس گرفتم و صدایش را که شنیدم، دلم برای بودنش بیشتر تنگ شد. نمی‌دانست از اینکه صدایم را می‌شنود خوشحال باشد یا بابت اینهمه ساعت بی‌خبری توبیخم کند که سرم فریاد کشید :«تو که منو کشتی دختر!»... ادامه_دارد..... ✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد
🔻فعالان فضای مجازی بیکار نیستند !😒 گاهی از ما پرسیده مےشود که: چرا اینقدر برای فضای مجازی وقت مےگذارید، مگر بیکارید؟ 😏 💎ما در فضای مجازی به دنبال و سرگرمی نیستیم. 💎به دنبال پر کردن اوقات هم نیستیم . 💎به دنبال و رسم نیستیم. 💎به دنبال التماس دعا از نیستیم. 💎به دنبال و خودنمایی و تظاهر نیستیم. 💎نگاه ما به فضای مجازی است . 💎ما فضای مجازی را یک جنگ مےدانیم. 💎جنگ همیشه با توپ و تفنگ نیست . 💎فضای مجازی میدان است و مبارزه بوده و هست و خواهد بود ، فقط شکل و نوع آن تفاوت کرده است . 💎مبارزه مرد مےخواهد نه انسان . همانطور که در دوران جنگ مسلحانه و به تعبیری " " مردانی حضور یافتند که : خانواده داشتند، درس و دانشگاه داشتند، کار و زندگی داشتند. بیکار نبودند ، ولی بزرگترین کارشان شد از اسلام و انقلاب و از همه چیز خود گذشتند و نمودند. اکنون نیز در میدان " " باید حضور یافت. ما که لیاقت بیش از این را نداریم و از هیچ چیزمان نگذشتیم جز اوقات فراغت خود برای دفاع به حد توان و وسع خود. 💠لا یکلف الله نفسا الا وسعها به فرموده رهبر عزیزمان : 💠فضای مجازی به اندازه اهمیت دارد و عرصه فرهنگی عرصه است. اگر از فضای مجازی غافل شویم اگر نیروهای مؤمن و انقلابی این میدان را خالی کنند مطمئنا خواهیم خورد. هر کس به اندازه وسع و و هنر خود باید در این میدان حضور یابد . 1⃣گاهی انسان حرف حق را مےتواند با استدلال قوی و با زبان شیوا و هنرمندانه بیان کند که این حرف به گوش و چشم هزاران و شاید میلیونها مخاطب برسد . 2⃣گاهی شاید ما حرفی برای گفتن نداشته باشیم اما مےتوانیم انعکاس کارهای خوب و هنری دیگران در فضای مجازی بشویم . 3⃣گاهی با یک کلام ، یک جمله مےتوانیم باعث تقویت روحیه جناح مؤمن انقلابی فعال در فضای مجازی بشویم. به اعتقاد من ، امروزه ذکر مستحبی بعد از نماز ما ، کار فرهنگی و جهادی در است... مقام معظم رهبرى دل_نوشته_طلبه @Emam_kh
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 🌕 🌕 ☘️من از نمازم را شروع کرده بودم و با های پدر و مادرم همیشه در داشتم.کمتر روزی پیش می‌آمد که نماز صبحم شود. ☘اگر یک روز خدای نکرده نماز صبحم می‌شد تا شب خیلی ناراحت و افسرده بودم. این اهمیت به نماز را از بچگی آموخته بودم و خدا را همیشه می دادم. ☘ وقتی آن (؛ )یعنی جوان پشت میز به عنوان اولین مطلب اینگونه به نماز اهمیت داد و بعد به سراغ بقیه رفت، یاد حدیثی افتادم که علیه السلام فرمودند: 🔻 چیزی که مورد قرار می گیرد است‌.اگر نماز شود بقیه قبول می شود و اگر نماز رد شود... ☘خوشحال شدم به صفحه اول کتاب نگاه کردم، از همان روز بلوغ تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود. کارها حتی ای کار خوب و بد را دقیق نوشته بودند و نظر نکرده بودند. تازه فهمیدم که 🔻فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یَرَهُ یعنی چی! ☘هرچی که ما اینجا کرده بودیم آنها نوشته بودند. درداخل این کتاب ، در کنار هر وجود داشت. وقتی به آن خیره می شدیم مثل به در می آمد، درست مثل قسمت ویدئو در موبایل های جدید فیلم آن می‌کردیم با تمام جزئیات. ❌یعنی در با را هم می‌دیدیم لذا نمی شد هیچ کدام از این کارها را کرد. ❌غیر از حتی های ما شده بود.آنها همه‌چیز را نوشته بودند. جای هیچگونه اعتراضی نبود، تمام اعمال ثبت بود. هیچ حرفی هم نمیشد زد... ☘اما خوشحال بودم که از کودکی همیشه همراه پدرم در مسجد و هیئت بودم و خودم را از همین حالا در بهترین می دیدم! ☘همینطور که به صفحه اول نگاه می‌کردم و به اعمال خودم می کردم یک دفعه دیدم یکی یکی خوبم در حال شدن است!! ❌ صفحه ای که پر از اعمال خوب بود ناگهان تبدیل به کاغذ سفید شده بود! با عصبانیت به آقایی که پشت میز نشسته بود گفتم: چرا اینها شد؟مگه من این همه کارهای ام؟ ☘گفت:بله درسته،اما همان روز غیبت یکی از دوستانت را کردی.اعمال خوب شما به او منتقل شد. 🔥با عصبانیت گفتم چرا، چرا همه اعمال من؟؟ او هم غیرمستقیم اشاره کرد به حدیثی از پیامبر که می فرماید: 👇 در، به پای سرعت اثر در بنده نمی رسد. ✍رفتم صفحه بعد. ☘آن روز هم پر از خوب بود،نماز اول وقت مسجد، بسیج، هیئت،رضایت پدر مادر و.. تمام اعمال خوب، مورد تایید من بود. ☘آن زمان دوران مقدس بود و خیلی ها مثل من بچه مثبت بودند،خیلی از کارهای که کرده بودم تماماً برای من یادآوری می شد،اما با تعجب به یکباره مشاهده کردم که دوباره تمام اعمال من در حال شدن است! ❗️گفتم: این دفعه چرا! من که در این روز نکردم؟ ☘جوان گفت: یکی از رفقای مذهبیت را مسخره کردی،این عمل باعث شد. سپس بدون اینکه حرفی بزند آیه ۳۹ سوره یاسین برایم یادآوری شد: 🔥 روز قیامت برای کنندگان روز بزرگی است. "یا حَسرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَاتِیهِم مِن رَسولٍ اِلّا کانوا بِهِ یَسْتَهْزِون" ☘خوب به یاد داشتم که به چه چیزی اشاره دارد. من خیلی اهل و گذاشتن بودم. با خودم گفتم اگه اینطور باشه که خیلی اوضاع من ...! ✍ادامه دارد ۰۰۰۰۰
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 🌕🌕 ✍ باز جوان پشت میز به اشاره کرد و آیه ۱۹ سوره نور را خواند: □ کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان رواج یابد برای آنان در دنیا و آخرت عذاب دردناکی است. ❌امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه میفرمایند: هرکس آنچه را درباره ببیند یا بشنود برای دیگران بازگو کند از این آیه است. ☘ایستاده بودم و مات و مبهوت به کتاب اعمالم نگاه میکردم. یکی آمد و دو سال نمازهای من را برد. دیگری آمد و قسمتی از کارهای خیر مرا برداشت. بعدی.... ☘ بلاتشبیه شبیه یک گوسفند که هیچ اراده ای ندارد و فقط نگاه می کند من هم نگاه می‌کردم. چون هیچ گونه در مقابل دیگران نمی شد کرد. ☘در دنیا انسان در از خود می‌کند و خود را تا حدودی از می‌کند اما اینجا مگر می‌شود چیزی گفت؟ حتی آنچه در بوده برای همه نمایان است چه برسد به اعمال... ☘در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این بود آش نخورده و دهن سوخته! ☘ شخصی در میان جمع کرده یا تهمت زده و من هم که بودم در گناه او شریک شده بودم... چقدر گناهانی را دیدم که هیچ برایم نداشت و فقط برایم گناه ایجاد کرد! خیلی سخت بود خیلی... ☘حساب و کتاب خود به دقت ادامه داشت اما زمانی که را می‌دیدم، چپ گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد حرارتی که نزدیک بود و تمام بدنم را ! 🔥همه جای بدنم می سوخت به جز و و ! ‼️برای من جای تعجب بود چرا این سمت بدنم نمی‌سوزد.. جواب سوالم را بلافاصله فهمیدم. ☘از نوجوانی در مسجد حضور داشتم. پدرم به من می‌کرد که وقتی برای آقا امام حسین علیه السلام و یا حضرت زهرا و اهل بیت علیه السلام اشک میریزی ☘قدر این اشک را بدان و به و خود بکش من نیز وقتی در مجالس اهل بیت گریه می‌کردند خود را به صورت و سینه می کشیدم. ❌حالا فهمیدم که چرا این سه عضو بدن نمی‌سوزد ☘نکته دیگری که در آن واحد شاهد بودم به به درگاه الهی بود و دقت کردم که برخی از در کتاب اعمال نیست. آنجا خدا را به خوبی حس کردم... بعد از اینکه انسان از کند و دیگر سمتش نرود گناهانی که قبلاً مرتکب شده بود کاملا از اعمالش می شود. ☘ حتی اگر کسی الناس بدهکار است،اما از طلبکار خود بی اطلاع است با دادن برطرف می‌شود. ☘ اما الناسی که صاحبش را بشناسد باید در دنیا برگرداند... اگر یک بچه از ما _طلبکار باشد و در دنیا حلال نکرده باشد باید در آن کنیم تا بیاید و حلال کند۰ ✍ادامه دارد۰۰۰۰۰
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌷 آیه 190 سوره بقره 🌸 وَقاَتِلُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ 🍀 ترجمه:و در راه خدا با كسانى كه با شما مى جنگند، بجنگید ولى از حدّ تجاوز نكنید، كه خداوند تجاوزكاران را دوست نمى دارد. 🔴 این آیه با اینکه درباره جنگ است نکات لطیفی دارد و یکی از این نکات که دین آغاز کننده جنگ نیست زیرا می فرماید با کسانی که با شما می جنگند بجنگید . دین اسلام دین مهربانی است ولی در برابر ظلم و باطل و متجاوزان و لشکر کشی دشمنان می ایستد. 🔴 در این آیه ضمن تصریح به ضرورت دفاع و مقابله در برابر تجاوز دیگران، یادآور مى شود كه در میدان نیز از حدود و مرزهاى الهى تجاوز نكرده و متعرض بیماران، زنان، كودكان و سال مندانى كه با شما كارى ندارند نشوید. دست به اسلحه نبرید و شروع كننده جنگ نباشید و مقرّرات و عواطف انسانى را حتّى در جنگ مراعات كنید. بعضى از صفات، در شرایط مختلف ارزش خود را از دست مى دهند؛ مثلا ترحّم یك ارزش است، ولى ترحّم بر ظالمان و مستکبران ظلم به مستضعفان است و بر ظالمان نباید ترحم کرد و سازش نباید انجام داد. 🔴 جنگ براى دفاع از خود و دین است، لكن هدف دشمن از جنگ، خاموش كردن نور خدا؛ «لیطفؤا نور اللَّه بافواههم» وبه تسلیم كشاندن مسلمانان است. «لن ترضى عنك الیهود و لا النصارى حتّى تتّبع ملتهم» 🔹پیام های آیه 190 سوره بقره🔹 ✅ و مقابله به مثل، از حقوق انسانى است. اگر كسى به ما حمله کرد ما هم با او مى‌جنگیم. «قاتلوا... الذین یقاتلونكم» ✅ هدف از جنگ در ، گرفتن آب و خاک و یا استعمار و انتقام نیست، بلكه هدف، دفاع از حقّ با حذف عنصرهاى فاسد و آزادسازى افكار و نجات انسانها از خرافات و موهومات مى باشد. «فى سبیل اللَّه» ✅ حتّى در جنگ باید وحقّ رعایت شود. «قاتلوا... لاتعتدوا» بارها قرآن با جمله ى «لاتعتدوا» سفارش كرده كه در انجام هر فرمانى از حدود ومرزها تجاوز نشود. ✅ ظلم و ستم، رشته ى الهى را پاره مى كند. «ان اللَّه لا یحبّ المعتدین» ✅ تنها حضور در سبب قرب الهى نیست، بلكه محبوبیّت نزد پروردگار زمانى است كه در جنگ عادل باشیم و حقوق را رعایت كنیم. «لا تعتدوا ان اللَّه لا یحبّ المعتدین» ✅ در ، هدف باید فقط خدا باشد، نه هوسها، تعصّبها، غنائم، ریا و سمعه. «فى سبیل اللَّه» ✅ حتّى در دفاع از حقّ طبیعى خود، باید را در نظر گرفت. با آنكه آنان جنگ را علیه شما آغاز كردند و شما باید دفاع كنید، ولى باز هم «فى سبیل اللَّه» تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🌹امام خامنه ای مدظله العالی : «هستند آدم هایی که اول وقت خوان هستند، به معنی خواندن و انجام هستند! ❌ولی حال از را ندارند! را اصلا نمی بینند، مثل آدم های ، مثل آدم های ! 👈معنویت آن است که ما را از حالت خارج کند، را ببینیم، را ببینیم، به ما انگیزه ی و با دشمن را بدهد! اگر این انگیزه بود آن ها را هم به دنبال خواهد داشت. 1383/9/7
.... می شود س بود که طاقت دیدن امام در بند خود را نداشته باشی و خود را به شعله های آتش افکنی و با تن مجروح و استخوان های شکسته و خورد شده همچو شمع آب شوی. چه بسا اگر دفاع او نبود، آل سقیفه، علی ع را درمسجد گردن زده بودند. می شود س بود و با دوجان خویش به جنگ تاریکی رفت و محسن شش ماهه را هم فدای امام خویش کرد. می شود س بود و تحمل چند روز خانه نشینی امام زمانش را نداشت و بر مظلومیت او گریست. می شود مثل ما مدعیان منتظر ظهور بود و از کنار دهها قرن خانه نشینی و غریبی و آواره گی و اضطرار و تنهایی و... امام زمانت عج بی خیال رد شده و سرگرم حوایج دنیوی شد. می شود س بود و یک سرباز ، نه به اندازه یک لشکر، نگهبان حریم شد. می شود س بود و یگانه دختر پیامبر رحمت ص و اما قبرش بی نشان و گمنام. این گمنامی و بی نشانی او چیست؟ آیا ما را به فکر وا نمی دارد ؟ ما برای از امام زمان عج خویش کجای ایستاده ایم؟آیا کاری برای تعجیل در ظهورش کرده ایم ؟آیا نفس مان را از خس و خاشاک گناه پاک کرده ایم؟ چقدر آمادگی ما به یاران امام حسین ع در روز شبیه است ؟ بدان! امام زمانت عج یارانی جان فشان چون س می خواهد تا ظهورش اتفاق بیفتد. آیا آماده ای؟؟ "حسینی" @Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آيه 200 سوره آل عمران 🌸 یا أيها الَّذِينَ ءَامَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ واتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (200) 🍀 ترجمه: اى كسانى كه ایمان آورده اید! صبر كنید و يکدیگر را به صبر دعوت كنید و از مرزهای خود دفاع کنید و خداوند را تقوا پیشه کنید، باشد كه رستگار شوید. 🌷 : صبر و استقامت کنید 🌷 : صبر و استقامت را همگانی کنید، دیگران را به صبر دعوت کنید 🌷 : با یکدیگر ارتباط برقرار کنید در این آیه یعنی از مرزهای خود دفاع کنید. 🌷 : خداوند را تقوا پیشه کنید یعنی خدا را برای خودتان حفظ کنید و خدا را از دست ندهید. 🌷 : رستگار می شوید 🔴 این آیه همانند سایر آیات سوره آل عمران در مدینه نازل شده است. این آیه در برابر انواع حوادث و مصیبت ها را توصیه مى كند: 1⃣ : در برابر ناگوارى هاى شخصى و هوس ها صبر كنید «اصبروا» 2⃣ : در برابر فشارهاى كفّار، مقاومت بیشتر كنید «صابروا» 3⃣ : در حفظ مرزهاى جغرافیایى از هجوم دشمن، حفظ مرزهاى اعتقادى و فكرى، از طریق مباحثات علمى و حفظ مرز دلها، از هجوم وسوسه ها بكوشید. «رابطوا»گویا مسلمانان دل و جان خود را با پیوندى كه در نماز ایجاد مى كنند، محكم مى سازند. 🌸 امام صادق علیه السلام فرمود: «اصبروا على الفرائض» در برابر واجبات كنید. «صابروا على المصائب» در برابر مشكلات كنید. «ورابطوا على الائمّه» از پیشوایان خود كنید. رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمودند: «اصبروا على الصَلَوات الخمس وصابروا على قتال عدوّكم بالسیف ورابطوا فى سبیل اللَّه لعلّكم تفلحون» بر نمازهاى شبانه روزى پایدارى كنید و در جهاد با دشمن، فعّال و در راه خدا با یكدیگر هماهنگ باشید تا شوید. در پایان آیه می فرماید: و اتقوا الله لعلکم تفلحون: و خداوند را تقوا پیشه کنید، باشد که رستگار شوید. 🔹 پيام های آیه200سوره آل عمران 🔹 ✅ در سایه ى ، به كمالات مى رسید. ✅ تا در مشكلات فردى نباشید، نمى توانید در برابر دشمنان دین مقاومت كنید. ✅ از دیگران عقب نمانید، اگر كافران در كفر خود مقاومت مى كنند، كشته مى دهند و مال خرج مى كنند، شما نیز در راه با جان و مال پایدارى كنید. ✅ مسلمانان باید مشكلات یكدیگر را تحمل كنند، و یكدیگر را به سفارش كنند. ✅ ، دین ارتباط است. ارتباط با خدا ، پیامبران و مردم ✅ ، مرتبه اى بالاتر از ایمان است. ✅ ، زمینه ى رسیدن به سعادت و پیروزى است. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیه 71 سوره نساء 🌸 يَا أيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ خُذُواْ حِذْرَكُمْ فَانفِرُواْ ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُواْ جَمِيعا ً 🍀 ترجمه: اى كسانى كه ایمان آورده اید! سلاح خود را بردارید، پس به صورت گروه گروه یا همه با هم بسوى دشمن خارج شوید. 🌷 : بگیرید 🌷 : به معناى بیدارى، آماده باش و وسیله دفاع است. 🌷 : برای جنگ خارج شوید 🌷 : گروه گروه، دسته دسته 🌸 این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است و دستور جامع و همه جانبه به تمام مسلمانان در همه قرن ها می دهد که برای حفظ امنیت خود و از مرزهای خود دائما مراقب باشند و یک نوع آماده باش همیشگی داشته باشند نخست مى فرمايد: يا أيها الذين ءامنوا خذوا حذركم: اى کسانی که ایمان آورده اید! خود را بردارید. یعنی هوشمندانه رفتار کنید و همیشه در حال آماده باش باشید ممکن است دشمن به شما حمله کند. 🌸 سپس دستور می دهد که برای مقابله با از روش ها و تاکتیک های مختلف استفاده کنند اگر دشمن با تعداد کم به جنگ شما آمد شما بصورت چند گروه به با دشمن خارج شوید ولی اگر دشمن تعدادش زیاد بود شما بصورت برای جنگ با او خارج شوید. که می فرماید: فانفروا ثبات أو انفروا جميعا: پس به صورت گروه گروه یا همه با هم به سوی دشمن خارج شوید. مسلمانان باید مرزهاى كشور خود را حفظ كنند. عمل به این آیه، رمز و غفلت از آن، رمز سقوط و شكست مسلمانان مى باشد. 🔹 پيام های آیه 71 سوره نساء 🔹 ✅ باید در هر حال آماده و بیدار باشند، و از طرح ها، نفرات، نوع اسلحه، روحیّه، همكارى داخلى و خارجى دشمنان آگاه باشند و متناسب با آنها طرح بریزند و عمل كنند. ✅ آمادگى رزمى در سایه ى ارزش دارد. ✅ مسلمانان باید شوند. ✅ مسلمانان باید از تاكتیک هاى مختلف، براى مقابله با استفاده كنند. @tafsir_ir1 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیات107تا109سوره نساء - بخش1 🌸 و لَا تُجاَدِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّاناً أَثِيما (107) يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَىٰ مِنَ الْقَوْلِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا (108) هَآ أَنْتُمْ هَٰٓؤُلَآءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَنْ يُجَادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا (109) ً 🍀 ترجمه: و از كسانى كه به خود خیانت مى ‏ورزند، دفاع نكن زيرا كه خداوند هر خیانتكار گنهكار را دوست نمى دارد. (107) آنان از مردم حیا مى كنند، ولى از خداوند حیا نمی کنند، در حالى كه او آنگاه كه شبانه، سخنان غیر خداپسندانه مى گویند با آنان است و خداوند همواره به آنچه انجام مى دهند، احاطه دارد. (108) هان شما همان هایی هستید كه در زندگى دنیا از ایشان (خائنان) دفاع نابجا كردید، پس چه كسى در روز قیامت در برابر خداوند از آنان دفاع خواهد كرد؟ یا چه كسى وكیل و مدافع آنان خواهد شد؟ (109) 🌷 : مجادله نکن- دفاع نکن 🌷 : خیانت می کنند 🌷 : خودشان 🌷 : دوست نمى دارد 🌷 : کسی که بسیار خیانت می کند 🌷 : کسی که بسیار در گناه فرو می رود. 🌷 : پنهان می کنند در این آیه یعنی حیا می کنند 🌷 : در وقت شب نقشه می سازند 🌷 : سخن 🌷 : انجام می دهند 🌷 : احاطه کننده، نگهدارنده 🔴 این آیات همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است و موضوع اين آیات در ادامه موضوع آیات 105 و 106 سوره نساء مى باشد که نقل شده طايفه «بنى ابيرق» طايفه‌ اى نسبتاً معروف بودند؛ سه برادر از اين طايفه به نام «بشر» و «بشير» و «مبشر» نام داشتند، «بشير» به خانه مسلمانى به نام «رفاعه» دستبرد زد و شمشير و زره و مقدارى از مواد غذايى را به سرقت برد، برادر زاده رفاعه به نام «قتاده» كه از مجاهدان بدر بود جريان را به خدمت پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» عرض كرد. برادران سارق وقتى باخبر شدند جمعى از قبیله خود را به خدمت «صلّى اللّه عليه و آله» فرستادند تا سارق را تبرئه كنند، و قتاده را به تهمت ناروا زدن متّهم کردند. 🌸 به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:《وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوّاناً أَثِيماً: و از کسانی که به خود خیانت می ورزند دفاع نکن زیرا که خداوند هر خیانتکار گنهكار را دوست نمی دارد.》 ظلم و خیانت به مردم، به خود است. زیرا آثار سوء را به دنبال دارد: سبب از دست دادن روحیّه ‏ى صفا و عدالتخواهى است - عامل محروم كردن مظلومانى است كه فردا به پا خواهند خواست- موجب آماده كردن قهر و دوزخ الهى براى خود است و جامعه را آلوده مى‏كند و این آلودگى دامن خود را هم مى‏ گیرد. 🌸 سپس اين گونه را مورد سرزنش قرار داده و می فرماید:《يَسْتَخْفُونَ مِنَ النّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ: آنان از مردم حیا می کنند ولی از خداوند حیا نمی کنند.》 آنها از اینکه باطن اعمالشان برای مردم آشکار شود و می کنند ولی از خداوندى كه همه جا با آنهاست شرم نمی کنند.《وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ وَ كانَ اللّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطاً: در حالی که خداوند آنگاه که شبانه ، سخنان غیر پسندانه می گویند با آنان است و خداوند همواره به آنچه انجام می دهند، احاطه دارد.》 🌸 سپس روى سخن را به طايفه شخص دزد كه از او كردند نموده و می فرماید:《ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا فَمَنْ يُجادِلُ اللّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً: شما همان هایی هستید که در زندگی دنیا از این خائنان دفاع نابجا کردید، پس چه کسی در روز قیامت در برابر خداوند از آنان دفاع خواهد کرد؟ یا چه کسی وکیل و مدافع آنان خواهد شد؟》بنابراين دفاع شما از آنها بسيار كم‌اثر است، زيرا در زندگى جاويدان آن هم در برابر ، هيچ گونه مدافعى براى آنها نيست. در حقيقت در سه آيه فوق، نخست به اسلام «صلّى اللّه عليه و آله» و همه قاضيان به حقّ توصيه شده كه كاملاً مراقب باشند، افرادى با صحنه‌ سازى و شاهدهاى دروغين ديگران را پايمال نكنند. سپس به افراد خيانتكار، و بعد به مدافعان آنها هشدار داده شده كه مراقب نتايج سوء اعمال خود در اين جهان و جهان ديگر باشند. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
‏ ✳ فرق امام خمینی و امام خامنه‌ای این است که امام خمینی... ✅ داشت ✅ داشت ✅ داشت ✅ داشت ✅ داشت ✅ داشت ✅ خود آقای رو داشت و .... و امّا : امام خامنه‌ای 👇 هاشمی،خاتمی،روحانی،موسوی و ...داشت و هنوز هم دارد! 💠یعنی خودش باید ✅به جای رجایی از دفاع کند. ✅به جای مطهری را بیان کند. ✅به جای مفتح با وحوزه هم کلام شود. ✅به جای بهشتی از اسلامی کند. ✅ به جای باهنر و چمران در تنگناها وارد شود. این است دلیل "این عمار؟" او در فتنه ۸۸!! و چه زیبا گفت شهید مرتضی که "خون دادن برای امام خمینی زیباست اما خون دل خوردن برای امام خامنه‌ای ازآن هم زیباتر است." و چه زیبا تر گفت شهید سردار سلیمانی که خامنه‌ای عزیز مظلوم است او را تنها نگذارید!‏: 🇮🇷🇮🇷 🔺 شاید اینکه کسی مقام معظم رهبری را ندارد، بخشی از آن مربوط به ما باشد، ما در این و شخصی که در این جایگاه قرار دارد، کم کاری کردیم... آقا سیدعلی حسینی خامنه‌ای کیست ... که تو نیویورک و کالیفرنیا چهارصدهزار نفر دارد؟ 👈کدام مرجع تقلیدی، دومین کشورش بوده است؟ 👈کدام رهبری در دنیا هشت سال جبهه‌های بوده است؟ 👈کدام جنگی هشت سال رئیس جمهوری بوده است؟ 👈کدام رهبری دشمنش می‌گوید تو زندگینا‌مه‌اش نه یک برگ سیاه بلکه یک برگ خاکستری هم وجود ندارد؟ 👈کدام در دنیا کدام مرد سیاسی این قدر و پاک هستند؟ چه طور تربیتشان کرده است؟ 👈همان که هفته‌ای دو بار خارج فقه و اصول می‌گوید؟ 👈همان که آیت‌الله گفته است: "وقتی میهمانش بودم، اجازه نداد پسرش با ما بخورد که از بیت المال است." 👈همان که استاد ما می‌گفت خانه‌اش است فقط یک فرش دارد از جهیزیه خانمش 👈کدام با این حجم کاری، اخبار 20:30 پخش کرد مثل همیشه سر وقت به قرارش آمد رٵس ساعت 8 صبح نه دقیقه‌ای دیر و نه دقیقه‌ای زود 👈همان که به خاطر نگهداری ، و قم را کرد 👈همان که دستش هنوز هم به خاطر آسیب دارد و در چهره‌اش درد مشخص است 👈کدام مرجع شیعه می‌توانست این همه را کند؟ 👈این مرد 84 ساله کیست؟ که امیر گفته است: "از نصایحتان، بهره می‌برند و ما …" 👈پسر امیر گفته است: "بابایم می گوید عالم اسلام، یک دارد آن‌هم ." 👈 رئیس سابق سازمان ملل گفته است: "دیدم در اوج معنویت، در اوج سیاست بود باید سازمان ملل، او بود." 👈: "آنچه دیدم، منطبق بود بر داستانهایی که از در انجیل خوانده‌ام." 🤔حالا این سیّاس کیست؟ 👈کسی است که وقتی آیت الله کامل‌ترین نفس عالم در بیمارستان بستری بود و به همان درد مرحوم شد پسرش گفته است: "دیدم در ساعات آخر عمرش پدرم ختم گرفته گفتم چرا؟ گفت آقای خامنه‌ای کردستان هستند!" آخرین عمل بهجت صلوات برای سلامتی اوست 👈او کیست که پسر آقای گفته است: "وقتی ایشان قم آمدند، آقا سیدعبدالله جعفری به من زنگ زدند پیرمرد نود و اندی ساله‌ای که قبلهء عرفا بعد آقای بهجت بود و کسالت داشت، که مرا برای دیدار آقای خامنه‌ای ببر" و پسر آقای پهلوانی می‌گفت: "آن ابرمرد توحید خم شد دست سید علی را ." 💐«یـــا صـــاحـــب الـــزمـــان!»💐 👈اگر# نایبت این‌چنین می‌کند ده کشور منطقه را و دلها‌ را، تو چه می‌کنی؟😍 👈بیا باور کن دشمنانمان هم مانده‌اند و از دشمنی این مرد پشیمان شده‌اند! 👈او بی‌نظیر است 👈افتخار می‌کنیم به نفسش به قدمش به نورش 👈چشم اسلام و ایران روشن است از نور او. لبیک یا خامنه‌ای ✋️ عشق، یعنی یک سادگی عشق، یعنی با دلداگی عشق، یعنی لا فتی الا علی عشق، یعنی رهبرم سیدعلی منتشر کنید تا همه دشمنان قسم خورده‌اش هم بخوانند🙏💜 برای سلامتی‌شان صلوات (اللهم صل علی محمد و آل محمد) وعجل فرجهم @Emam_kh