برادران و خواهران اگر می خواهید دنیا و آخرتتان تضمین شود و از مصائب آخر الزمان در امان باشید و دینتان حفظ بماند و عاقبت به خیر شوید ، بصیرتتان را افزایش دهید ، اطاعت از ولایت مطلقه فقیه را بر خود واجب بدانید.
🌹شهید_محمود_رادمهر
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 ویژه ۱۲ فروردین، روز جمهوری اسلامی/ ما میتوانیم پرچم اسلام را نگه داریم
❤️سخنرانی رهبر معظم انقلاب در سال ۶۷
@Emam_kh
اگر گیاه کورتون دارید بدانید 🌹☘🌹
👈علت کمرنگ شدن و زرد شدن برگها : علت تاریک بودن محیط هست گیاه رو به مکان پر نور تری با نور غیر مستقیم منتقل کنید
👈علت ریزش برگها : این گیاه لوس و رطوبت دوسته جزیره براش درستکنید و روزانه مه پاشی کنید اب زیادی رو برگهاش بریزه قارچی میشه و ریزش میگیره و یکی هم نوسانات دمایی زیاد هست دمای محیط رو ثابت نگه دارید دما کمتر از ۱۵ درجه نشه ودلیل اخر حمله کنه قرمز
👈ریزش برگهای پایین : دلیل سرد و خشک بودن هوای محیط هستش گیاه رو محل گرمتری ببرید و مه پاشی کنید
👈علت پژمردگی و بی حالی : یکی گرم بودن هواست یکی هم از تشنگی زیاده گیاه رو به مدت نیم ساعت درون تشت پر از اب بگذارید
👈برگها زرد شده : از آبیاری زیاد و کنه قرمز هست باید آبیاری تنظیم بشه و سم کنه کش بزنید
👈ساقه پوسیده و برگها میریزه : آبیاری بیش از اندازه زیاد بوده و خاک زهکش خوبی نداشته
👈برگها در تمام اندام گیاه میریزه : تغییرات شدید درجه حرارت درجه رو ثابت نگه دارید
👈برگها به حالت آویز در اومده : گیاه تشنه هست آبیاری سطلی انجام بدید
👈برگها ریز و کم رشد هست : خاکش فقیره گیاه رو تقویت کنید
🌺🌺🌺
@Emam_kh
🥫سس تند🌶🌶🌶
مواد لازم:
گوجه فرنگی:5عدد
روغن :به مقدار لازم
سیر:2حبه
رب گوجه فرنگی :یک قاشق غذاخوری
نمک :به مقدار لازم
سرکه :2قاشق غذاخوری
فلفل تند :هر چه بیشتر بهتر(منظور همون فلفل قرمز معروف هست)🔥
🍅🍅🍅🍅🍅
پوست چندتا گوجهفرنگی را بگیرید داخل غذا ساز بذارید تا حسابی پوره بشه بعد یک رو نگینی خرد کنید وبا روغن تفت بدهید بعد از اون دو حبه سیر له شده اضافه کنید و پوره گوجهفرنگی را به همراه 1 قاشق غذاخوری رب اضافه کنید کمی نمک و 2 قاشق غذاخوری سرکه هم اضافه کنید و مهم تر از همه #فلفل تند فلفل هم به اندازه که حسابی تند بشه اضافه کنید..
فقط اینو بگم که سس تند انواع مختلفی داره که هر کدوم به یه روش تهیه میشه.🌶🌶🌶
صبح ها چای زعفـــــران بنوشید 👌
از سرطان و فشار خون بالا پیشگیری میکند، شادی آور، ضد اضطراب، افسردگی و آلزایمر است و باعث تسکین دردهای شکمی میشود !
طرز تهیه : ابتدا آب را بجوشانید و حدود ۳ یا ۴ رشته از زعفران را داخل فنجان بریزید
سپس آب جوش را داخل فنجان ریخته و بگذارید ۳ - ۴ دقیقه در این حالت بماند.
در صورت تمایل یک قاشق چایخوری عسل نیز به آن اضافه کنید و از چای زعفران خود لذت ببرید
@Emam_kh
عده ای معدود هستند که دائم برطبل رفراندوم میکوبند چون میخواهند القا کنند نظام ناکارآمد است، میگویند پدران ما درسالِ ۵۸ به این حکومت اری گفتند،حال ما این حکومت را نمیخواهیم و خواهان رفراندوم مجدد هستند!!!برخی عناد دارند برخی هم بخاطر مشکلات وفشارهای اقتصادی وناعدالتی
در تمامِ جهان تمام کشورهای توسعه یافته فعلی
بدون هیچ استثنایی
یک دوره هایی درگیر مشکلات بودند معضلات داشتند در کشورشان
حال به اشکال مختلف
برخی ثبات اقتصادی نداشتند
برخی درگیر فساد بودند
چون بروکراسی فساد زایی داشتند
منابع شان هدر میرفت
سطوح زندگی اجتماعی دچار مشکل بود
بی کاری و بی ثباتی و خیلی معضلات را تجربه میکردند جوامع شان
در هیچ کدام از این کشورها هم کسی نمیگفت باید نظام ساقط شود
نمیگفت رفراندوم باید برگزار شود
نمیگفتند اصل نظام سیاسی عامل این اوضاع است
و این خزعبلات را کسی تکرار و دنبال نمیکرد در ان کشورها
بلکه تلاش میکردند مردم و نخبگان تا ان طیف سیاسی و افراد و رجالی که برنامه درست اصلاحی دارند را بقدرت برسانند
زیرا هر عقل سلیمی میفهمد اشکالات و معضلات بدلیل برنامه غلط یا نبود برنامه اجرایی است
و سوء مدیریت اجرایی است که مسبب این شرایط میگردد
که سوء مدیریت با تغییر به مدیریت بهینه و برنامه کارامد قابل اصلاح است
و تنها اینکار از مسیر انتخابات صورت میگیرد
و در تمام این کشورها یک روز یک زمان یک نفر از یک طیف که برنامه جامعی در مسیر ایجاد تحول و اصلاحات داشته انتخاب گردیده و به قدرت رسیده و اصلاحات را شروع و کشور را دچار تحولات بنیادین مثبت نموده
توسعه و رفاه را به ارمغان اورده برای مردمی که بدرستی انتخاب کردند مسئول اجرایی خود را
الان هم مردم با درک وشعور سیاسی برسند فریب شعارها را نخورند، برای انتخابها شاخص ها ومبانی وعملکردها را در نظر بگیرند و جریان انقلابی با روحیه جهادی، بابرنامه را انتخاب کنند تا ببینند در مدت کمتر از چندسال تمام مشکلات فعلی به حداقل میرسد
جریان نفوذ در حکم سرعت گیر این نظام نگذاشت اهداف عالی این انقلاب محقق شود تا مردم طعم عدالتِ واقعی را بچشند.
کجای دنیا حکومت مستقر خودش را به رفراندوم میگذارد غیر از حکومت جمهوری اسلامی که سال ۵۸رفراندوم برگزار کرد و ۹۸درصد رای آورد
کسانی که حرف از رفراندوم میزنند بروند خداراشکر کنند، که تنها حکومت اسلامی ایران بوده که اساس خودش را به چالش کشید وبه رای مردم گذاشت.
ضمن اینکه اگر رفراندم برگزار شود
همین افراد که الان نسخه ی
رفراندوم میپیچند
فردا روز آن روی دیگرشان را نمایان میکنند
و به ریش نظام میخندند
و میگویند
اگر نظام مشروعیت داشت
تن به رفراندم نمیداد
چون اینها در بهانه جویی روی بنی اسراییل راسفیدکرده اند.
مشاوره
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سال ۱۳۹۴ کشتی کمک های انسان دوستانه سازمان هلال احمر ایران به سمت یمن حرکت کرد.
🔺️پس از رسانه ای شدن این خبر، وزیر خارجه آمریکا با وزیر #صفر ایران تماسی برقرار کرد و تاکید نمود که تا نیم ساعت دیگر باید کشتی تغییر مسیر دهد. طی مدت کوتاهی مسیر کشتی از یمن به سمت جیبوتی تغییر پیدا کرد و به عُمال عربستانی تحویل داده شد.
⭕آقای دیپلمات خوب است بدانید، اگر این کشتی تحویل آمریکا یا غرق میشد، پذیرشش برای ما راحت تر از این تغییر مسیر عزتمندانه بود!
✅سیدحسنموسوینژاد
@Emam_kh
🔴 آیا پای یک آمارسازی در میان است؟؟؟
🔹دیشب در اخبار سراسری تلوزیون اعلام شد که علائم ویروس #کرونای_انگلیسی در ابتدا(پاییز و زمستان) بیشتر مربوط به دستگاه تنفسی و درگیری ریه ها بود و اکنون که به فصل گرما نزدیک می شویم بیشتر علائم مرتبط با دستگاه گوارشی بدن است!!!
🔺چه اتفاق جالبی!!! دقیقا در زمستان شاهد افزایش بیماری های تنفسی و درگیری ریه ها هستیم و در تابستان هم شاهد افزایش بیماری های گوارشی!!!
یکدفعه بفرمایید که می خواهید تلفات همه ویروس ها و بیماری های فصلی را به اسم #کرونا بزنید و خیالمان را راحت کنید.
سئوال بعدی این است که این یافته های به اصطلاح علمی آیا واقعا طی تحقیقات علمی و توسط پزشکان و دانشمندان #جمهوری_اسلامی به دست آمده یا نه فقط یک دستورالعملی است که توسط سازمان صهیونیستی بهداشت جهانی برایمان ابلاغ شده است؟ همان سازمانی که جنایاتش در آفریقا و دیگر کشورهای فقیر بر کسی پوشیده نیست ..
✍ قاسم_اکبری
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پشت پرده اصرارهای روحانی برای تشکیل وزارت بازرگانی (بخوانید وزارت واردات!) چه بود؟
از زبان علی اکبر رائفیپور
@Emam_kh
صحبتهای ظریف رو در #کلابهاوس بخونید لطفاً 👆
میگه: بهترین تضمین برای اجرای #قرارداد_25_ساله، اجرای #برجام، رفع تحریمها و پیوستن به FATF است.
من واقعاً از برادران انقلابی خودم در مجلس و سایر مراکز گله مندم چرا از قرارداد ۲۵ ساله بدون مطالعه و بدون اینکه روند قانونی ش رو طی کنه، همین جوری دفاع میکنن.
چون آمریکا مخالفه، مورد تاییده؟ چون اسرائیل مخالفه مورد تاییده؟!
این چه منطقیه آخه.
آمریکا و اروپا سنگ خودشون رو به سینه میزنن که ما ایران را تحریم کردیم ولی چین داره ایران رو میگیره. معلومه ناراحتن.
وظیفه ما تریبون دارا چیه؟!! نباید این سند مطالعه بشه؟ نباید بیاد مجلس؟
به ظریف و لاریجانی همینجور اعتماد کنیم بره؟ مگه همینا نبودن حماسه برجام رو آفریدن؟!!
التماس تفکر دارم.
داود_مدرسی_یان
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃پنجشنبه است
🌾به یاد آنهایی
🍃که دیگر میان ما نیستند
🌾و هیچکس نمیتواند
🍃جایشان را در قلب ما پر کند
🌾نثار روح پدران و مادران آسمانی
🍃فرزندان خواهران وبرادران درگذشته
🌾و همه در گذشتگان بخوانیم
🍃فاتحه و صلوات
🌾روحشون شاد یادشون گرامی🍃🌸
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 آیه 49 سوره آل عمران
🌸 و رَسُولاً إِلَى بَنِى إِسْرَائيلَ أَنِّى قَدْ جِئْتُكُمْ بَِايَةٍ مِّنْ رَّبِّكُمْ أَنِّى أَخْلُقُ لَكُمْ مِّنَ الْطِّينِ كَهَيْئَةِ الْطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْىِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِى بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِى ذَلِكَ لَأَيَةً لَّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُّؤْمِنِينَ
🍀 ترجمه:و (او را به) پیامبرى به سوى بنى اسرائیل (فرستاد) كه همانا من از سوى پروردگارتان براى شما نشانهاى آورده ام. من از گل براى شما (چیزى) به شكل پرنده مى سازم، پس در آن مى دمم، پس به اراده و اذن خداوند پرندهاى مى گردد. و همچنین با اذن خدا كور مادرزاد و مبتلایان به پیسى را بهبود مى بخشم و مردگان را زنده مى كنم واز آنچه مى خورید و آنچه در خانه هایتان ذخیره مى كنید به شما خبر مى دهم، قطعاً در آن (معجزات) براى شما نشانه ای است اگر ایمان داشته باشید.
🌷 #رسول: پیامبر ، فرستاده
🌷 #قد_جئتکم: برای شما آورده ام
🌷 #آیة: نشانه
🌷 #أخلق: خلق مى کنم
🌷 #الطین: گل
🌷 #کهیئة: به شکل
🌷 #الطیر: پرنده
🌷 #أنفخ: از نفخ و به معنای دميدن در چیزی
🌷 #أبرئ: بهبود مى بخشم
🌷 #الأكمه: کور مادرزاد
🌷 #الأبرص: بیمارى پیسی
🌷 #أنبئكم: خبر می دهم
🌷 #تأكلون: مى خوريد
🌷 #تدخرون: ذخيره مى کنید
🌷 #بیوتکم: خانه هایتان
🌸 این آیه اشاره به معجزات حضرت عیسی علیه السلام دارد. {و رسولا إلى بنى إسرائيل: و (او را به) پیامبری به سوی بنی اسرائیل (فرستاد)} هر چند بنی اسرائیل در صف اول کسانی هستند که #حضرت_مسیح مأموريت هدايت آنها را داشت ولی مأموريت دعوت جهانى داشته است. سپس می فرماید:او مأمور بود به آنها بگوید: {أنى قد جئتكم بآية من ربكم: همانا من از سوی پروردگارتان برای شما نشانه اى آورده ام.}
🌸 از آنجا که دعوت #پیامبران در حقیقت به سوی حیات و زندگی حقیقی است در این آیه هنگام شرح معجزات حضرت مسیح علیه السلام نخست به ایجاد حیات و زندگی در موجودات بی جان به فرمان خداوند اشاره می کند: {أنى أخلق لكم من الطين كهيئة الطير فأنفخ فيه فيكون طيرا بإذن الله: من از گل برای شما چیزی (مجسمه ای) به شکل #پرنده می سازم، پس در آن می دمم، پس به اراده و اذن خداوند پرنده ای می گردد.} سپس به بیان دومین معجزه یعنی درمان بیماری های صعب العلاج می پردازد و می فرماید: {و أبرئ الأكمه و الأبرص: و کور مادر زاد و مبتلایان به پیسی را بهبود می بخشم} شک نیست که این موضوع مخصوصا برای پزشکان و دانشمندان آن زمان معجزاتی غیر قابل انکار است.
🌸 در سومین معجزه به زنده کردن مردگان اشاره می کند. {و أحى الموتى بإذن الله: و به اذن خداوند مردگان را زنده می کنم} و در چهارمین معجزه به موضوع خبر دادن از اسرار نهانی #مردم اشاره می کند. {و أنبئكم بما تأكلون و ما تدّخرون فى بيوتكم: و از آنچه می خورید و آنچه در خانه هایتان ذخیره می کنید به شما خبر می دهم.} و در پایان به تمام این چهار معجزه اشاره و می فرماید: { إن فى ذلك لأية لكم إن كنتم مؤمنين: قطعا در آن برای شما نشانه ای است اگر ایمان داشته باشید.} یعنی همه این ها نشانه این است که حضرت مسیح از یک منبع غیبی الهام می گیرد و به #خداوند وصل است. و او پیامبر خداست.
🌸 با توجه به این آیه و آیات مشابه پیامبران و اولیای خداوند به فرمان و اجازه #خداوند می توانند به هنگام لزوم در جهان آفرینش تصرف کنند و بر خلاف عادت و جریان طبیعی، حوادثی بوجود آورند. این آیه پاسخ محکمی است برای فرقه #وهابیت و همه کسانی که ادعا می کنند که پیامبران و امامان نمی توانند شفا دهند و می گویند توسل به آنها شرک است بلکه این آیه خط بطلانی بر افکار غلط آنها می کشد که فرستادگان و اولیای خداوند به اذن #خداوند متعال می توانند شفا دهند و توسل به آنها راه نجات است و شرک نیست.
🔹 پيام های آیه49سوره آل عمران 🔹
✅ #معجزه، جلوهاى از ربوبیّت خدا و در راستاى هدایت وتربیت انسانهاست. «جئتكم بایة من ربّكم»
✅ اولیاى #خداوند با اذن او قدرت تصرّف و تغییر در نظام آفرینش را دارند. «انفخ فیه فیكون طیراً باذن اللّه»
✅ #انبیا علم غیب دارند وحتى به جزئیات زندگى مردم آگاهند. «انبئكم بما تأكلون و ما تدّخرون فى بیوتكم»
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
حسین شریعتمداری: آمریکا سیلی خورده، شما چرا گریه میکنید؟!
🔸از این روی عصبانیت آمریکا و اروپا قابل درک است و باید هم نگران باشند ولی مخالفت غربزدهها با این معاهده را تنها میتوان با دو گزینه جهالت و خیانت تعریف کرد.
@Emam_kh
💐 رهبرانقلاب در روز ١٢ فروردين ۵۸ روز رأیگیری برای جمهوری اسلامی در کدام شهر بودند؟
⏳من البته در آن روز[روز جمهوری اسلامی]، روز رأیگیری کرمان بودم از طرف امام یک مأموریتی به من محول شده بود که بروم بلوچستان و سر بزنم به شهرهای بلوچستان و مردم آنجا را از نزدیک دیدار بکنم و پیام امام را برای آن مردم ببرم.
🔹پیام محبت و دلسوزی را که ملاحظه میکنید از همان روزهای اوّل امام به فکر افتادند که با این #مستضعفین دورافتادهای که به کلی فراموش شده بودند، حتی در نظام گذشته ملاطفت و محبت کنند و من را که آنجا سابقه داشتم آشنائی نسبتاً زیادی داشتم فرستادند آنجا برای این کار.
⏳کرمان رسیدهبودم من در راه بلوچستان که روز رأیگیری بود، در فرودگاه بچههای حزبالهی و داغ کرمان آمدند، صندوق را آوردند چند تا صندوق بود، هر کدام میخواستند که بیاورند من تویش رأی بیاندازم. آنها هم من را میشناختند. یعنی سابق که کرمان رفته بودم و مردم کرمان با من آشنا بودند. من هم خیلی به مردم کرمان از قدیم علاقه داشتم مردم خیلی بامحبت و جالب بودند همیشه در چشم من.
🔹خیلی لحظهی شیرینی بود برای من، آن لحظهای که این رأی را من میانداختم توی صندوق و میدیدم آن شور و هیجانی را که مردم کرمان از خودشان نشان میدادند در رأی دادن. بعد هم نشان داده شد که خب نودونه درصد آراء به جمهوری اسلامی آری بود. ۶۴/۱/۱۰
@Emam_kh
امشب جناب ظریف در #کلاب_هاوس فرموده اند که #گاندو از اول تا آخر دروغ است، تحریم و #FATF مانع اجرایی شدن سند همکاری ایران و #چین می باشد، عضو ستاد انتخاباتی هیچکس نمیشود و قصد نامزدی هم ندارد؛ هرچند از ابتدا هم معلوم بود که جریانی در داخل ایران بجای پاسخگویی بابت تاخیر در امضای تفاهم نامه ی اخیر با چین و استفاده از آن (برای قوی شدن و خنثی سازی تحریم ها)، قصد دارد تا از آن برای #تطهیر انفعال خودش در قبال غرب و زمینه چینی برای یک #وادادگی دیگر از جنس برجام شان استفاده کند اما کاش جناب ظریف بجای #مظلوم_نمایی و سیاسی جلوه دادنِ انتقادها نسبت به عملکردشان (با پیش کشیدنِ بحث انتخابات)، می فرمودند که اولا سابقه، وظیفه و سمت محمدعلی شعبانی (که در سریال گاندو با نام #موسی_پور معرفی شده) دقیقا در مذاکرات چه بوده و درثانی اگر تحریم ها و FATF مانع بهره برداری از تفاهم با چین میشوند، پس نگرانی غربی ها و تلاش شان برای افشای جزییات آن، به چه دلیل می باشد؟! 😉🤔
#دولت_راستگویان
✍ مهدی_قاسم_زاده
@Emam_kh
رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 105
تن صدایش را پایین آورد. خیلی پایین...
- داری بد می کنی عسل؛ هم با خودت هم با من.
-راضی باش به آرامشم، بذار برم، سختش نکن...
چشم های سرخ و لرزانش را در مانده به چشم های ملتمسم سوق داد. طاقت نیاورد و فاصله گرفت. پشت پنجره ایستاد و دست هایش را ستون بدنش کرد. سرش را آنقدر پایین برد که دیگر از پشت سر نمی دیدمش، لحظاتی به سکوت گذشت. لبه ی تخت نشستم و گوش به سکوتش دادم...
دقایقی بعد سرش را بلند کرد و سمتم برگرداند. نفسش را آه مانند فوت کرد و ستون دست هایش را از لبه ی پنجره برداشت و سمتم آمد. خونسرد و آرام شانه ای بالا انداخت و گفت: هیچ پرنده ای رو نمیشه به زور تو قفس نگه داشت. برو... من تسلیمم هرجور تو دوست داری و دلت می خواد... برو.
با بهت خیره اش شدم که تیر آخر را هم سمت قلبم رها کرد.
- خداحافظ.
برگشت و سمت خروجی رفت. دلم می خواست نامش را فریاد بزنم و بگویم نرو! ولی درستش همین بود، باید می رفت... باید می رفتم... خسته شده بودم، باید جایی می رفتم که هیچ نشانی از گذشته نباشد. فرهاد شاهد گذشته ی من بود، درد هایم را دیده و زجه هایم را شنیده بود. نمیتوانستم جلویش وانمود کنم که اتفاقی نیفتاده.
مطمئناً با من نابود می شد، دلم نمی خواست دل فرهاد، غمگینِ غم یار داغانش باشد. باید می رفت و خودش را از بند من آزاد می کرد.
به در بسته نگاه کردم و بغضم گرفت. دلم نمی خواست صفت بی معرفت را وصله ی فرهاد کنم، خسته شده بود دیگر، حق داشت. خودم را که جایش می گذاشتم میدیدم زیادی هم طاقت آورده، من بودم خیلی پیش از این ها خسته می شدم و می رفتم.
نمی دانم چقدر زمان سپری شد، چشم از در گرفتم و چمدان به دست بیرون رفتم. حضور کارگر های در حال نظافت در اتاقش نشان از رفتنش می داد. بغضم سنگینتر شد. رو برگرداندم و سمت آسانسور رفتم. یادش رهایم نمی کرد. حرفهایش هم! چه شیرین هایش؛ چه این، چند دقیقه پیش تلخ هایش!
از آسانسور خارج شدم و به پذیرش هتل رفتم. رو به مسئول صندوق که خانوم آراسته ای بود گفتم: روز به خیر خانوم. صورت حساب اتاق سیصدو هشت رو لطف می کنید.
با لبخندی که انگار وصله ی صورتش بود نگاهم کرد.
-سلام عزیزم. مچکر.
نگاهی به سیستم کرد و ادامه داد: آقای فرهاد تهرانی حساب کردند.
از شنیدن نامش هم قلبم درد گرفت. چشم های به اشک نشسته ام را از لبخند زن گرفتم و با تشکر زیر لبی کلید و کارت اتاق را روی میز مقابلش گذاشتم. دسته ی چمدانم را گرفتم و با قدم های سنگین شده از حال زارم سمت در خروجی راه افتادم. نگاهم به آسانسور کشیده شد و با نور کم رنگی که در دلم روشن شد و جانی که به پاهایم بازگشت سمت آسانسور رفتم و دکمه پارکینگ را زدم کسی در گوشم تکرار می کرد: شاید هنوز نرفته باشد...
حالم اصلا دست خودم نبود، خودم این را خواسته بودم و حالا برای نرفتنش و دوباره داشتنش بال بال می زدم. سمت جایگاهی که برای پارک ماشین اش بود رفتم ولی با دیدن ماشین غریبه پارک شده امیدم ناامید و اشک هایم روان شد و دردم دردناکتر... لحظاتی با حسرت خیره ی ماشین غریبه شدم و حسرت خوردم و حسرت... با صدای بوق ماشینی به خود آمدم و چشم از ماشین گرفتم و با آسانسور به همکف برگشتم. اشک هایم را نمیتوانستم مهار کنم؛ به خاطر شلوغی و رفت و آمد شالم را کمی جلو دادم و سرم را تا حدی که میتوانستم پایین انداختم تا کسی حال زارم را شاهد نباشد و از هتل بیرون زدم، به محض خروج سر بلند کردم و نگاه دلسوزانه ی رهگذر ها را به جان خریدم و دورتادورم را با ولع به دنبال فرهاد گشتم ولی خبری نبود مثل اینکه رفته بود... بغضم سنگین شد، تحمل ندیدنش را نیاوردم، اشک هایم را پس زدم و در اولین تاکسی که جلوی پایم ترمز کرد سوار شدم و بی توجه به شکل و شمایل راننده آرام ولی لرزان گفتم: ترمینال لطفا.
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد.......
🌺🍃🌸🍃🌺
رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 106
از شیشه به بیرون نگاه کردم و پشت فرمان هر ماشین مشکی و شاسی بلندی که از کنارم رد شد دنبال فرهاد گشتم و هر بار از شوقِ شاید دیدنش قلبم تپش گرفت و از ندیدنش ناامید خاموش شد و گوشه ی سینه ام کز کرد.
مقابل در ورودی ترمینال ماشین متوقف شد، کرایه را حساب کردم و پیاده شدم و باز به امید دیدن فرهاد دورتادورم را آشکارا با چشم دنبالش گشتم و وقتی میان جمعیت ندیدمش ناامید تر از قبل قدم در ترمینال گذاشتم. بلیط را گرفتم، یک ساعتی به مستقر شدن اتوبوس در محیط و سوار کردن مسافر ها زمان داشتم. روی سکوی روبروی در ورودی نشستم و به در خیره شدم شاید پشیمان شود و دنبالم بیاید ولی دریغ از خیال خامم!
با صدای کمک راننده که مسافر های خرمشهر-تبریز را صدا می زد بلند شدم، چه بلند شدنی!؟ جان و دل کندم تا نگاه از در بکنم و سمت اتوبوس بروم...
چمدانم را تحویل دادم و نگاه اشکی ام را برای بار آخر به در دادم ولی نیامد و از ذهنم گذشت که این روز آخر خیلی بد و سخت قلبم را شکست با رفتنش...
روی صندلی پشت شیشه نشستم دیگر دلم جست و جویش را نمیخواست! رفته بود و می خواست که تمام کند و چه راحت کرد! پرده را روی شیشه کشیدم تا چشمم به محوطه نیفتد و دلم جست و جو طلب نکند تا ناامید تر از این شود.
ندیدن دوباره ی فرهاد برای چشم هایم زیادی غیرقابل هضم بود که اینطور عزاداری میکردند. با افتادن سنگینی سایه ای رویم با اطمینان به این که مسافر است و میخواهد صندلی کناریم بنشیند سریع اشک هایم را پاک کردم، برگشتم کیفم را از روی صندلی بردارم که با دیدن فرهاد شوکه شدم، دست هایش را به پشتی صندلی ردیف من و ردیف جلویی ام تکیه داده بود و سمت خم شده بود و با لبخند نگاهم می کرد.
اجازه داد کمی نگاهش کنم، بعد آرام زمزمه کرد: پاشو بریم.
کلمات از زبانم فراری شده بودند.
-فر...هاد... آخه...
-هیس، پایین حرف می زنیم.
تکیه اش را برداشت و با گفتن 《پایین منتظرتم》 کیفم را دست گرفت و رفت. هنوز در شوک نرفتنش بودم، حضورش واقعی بود؟!
با اعتراض کمک راننده به خود آمدم.
- خانم لطفاً پیاده شید، میخوایم راه بیفتیم.
بلند شدم و از راه باریکه ی بین صندلی ها زیر نگاه های مسافران، بعضی با اخم، بعضی با کنجکاوی و برخی هم معمولی و خنثی، پایین رفتم.
فرهاد کنار چمدانم ایستاده بود و انتظارم را می کشید.
آره، فرهاد رهایم نمی کرد! واقعا چرا رفتنش را باور کرده بودم؟! خودش آن روز گفت خط پایان را هم رد میکند و خیالم را راحت کرد...
دلم به بودنش خوش شد، همان دم عهد کردم دیگر اذیتش نکنم، اگر بتوانم پای عهدم بمانم...
سمتم آمد.
-ماشین رو بیرون ترمینال پارک کردم. بریم؟
سری تکان دادم.
-کجا؟
-هر جا من بگم.
دلخور نگاهش کردم. هنوز دو دقیقه از عهد بستن با دلم نگذشته بود و تردید کردم به همراهی اش...
چمدان را روی زمین گذاشت و در صورتم خیره شد.
- اگه تو هتل بهت گفتم برو، قصدم رها کردنت نبود، می خواستم تو موقعیت قرار بگیری و خودت بفهمی که میتونی بی من یا نه! که بفهمی کجای زندگیتم! عسل من قشنگ تو راس زندگی توأم، خودتم خوب می دونی پس دیگه سعی نکن حذفم کنی.
قاطعانه نظر دادن هایش را دوست داشتم، اینکه در نهایت زورگویی خال را هدف می گرفت و تیرش را درست میانش رها میکرد.
- میریم تهران. بگو باشه اذیت نکن.
- فرهاد، میام تهران ولی نمیام خونه. به خدا نمی کشم رفت و آمد رو. می خوام آروم شم. خواهش می کنم زور نگو.
سری تکان داد.
- می برمت تو آپارتمان خودم. به کسی هم نمی گم تهرانی. این راضیت می کنه؟
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد......
🌺🍃🌸🍃🌺
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh