✨﷽✨
🌼بهترین اعمال در شب قدر
✍ از حضرت موسی (علیه السلام) به نقل از پیامبر اکرم (صلوات الله) روایت شده:
حضرت موسی (علیه السلام) عرضه داشت: خدایا! قرب و نزدیکی به شما را می خواهم. خداوند فرمود: کسی به من نزدیک می شود که شب قدر بیدار باشد. عرض کرد: خدایا! رحمتت را خواهانم. فرمود: رحمتم شامل کسی می شود که در شب قدر به فقرا و درماندگان ترحّم کند. عرض کرد: خدایا! گذشتن از [پل] صراط را می خواهم.فرمود: عبور از صراط برای کسی است که در شب قدر صدقه ای بدهد.
عرض کرد: خدایا! از درختان و میوه های بهشت می خواهم.فرمود: آن هم به کسی می رسد که شب قدر تسبیحی بگوید. عرض کرد: خدایا! نجات را خواهانم. فرمود: [منظورت] نجات از آتش جهنّم است؟ عرض کرد: بله. فرمود: این [نجات] برای کسی است که در شب قدر استغفار کند.
عرض کرد: خدایا! رضایت را طالبم. فرمود: رضایت من برای کسی که در شب قدر دو رکعت نماز بخواند متحقق می شود.
📚 وسائل الشیعه، ج۸،ص۲۰
@Emam_kh
⭕️با کسانی که دشمن را تزیین میکنند مماشات نکنید
✍رهبر انقلاب: با کسانی که مبانی انقلاب را قبول نمیکنند، ایجاد تردید میکنند و دشمن را تزیین میکنند، مماشات نکنید. ایجاد تردید، ستون فقرات کار دشمن است. امروز جامعه و نظام آمریکایی نه تنها جذّابیّت ندارد، بلکه به یک معنا در بخش مهمّی از دنیا منفور هم هست.
🔹عملکرد بلندمدّت آمریکا موجب منفور شدن این دولت در بخش مهمّی از دنیا شده است؛ جنگافروزی، کمک به دولتهای بدنام، تروریستپروریها، حمایت بیدریغ از ظلم و کارهایی مانند اینها. البتّه آمریکاییها در عراق و سوریه ماندنی نیستند و اخراج خواهند شد. ۹۹/۲/۲۸
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 آیه 85 سوره آل عمران
🌸 وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِى الْأَخِرَةِ مِنَ الْخاَسِرِينَ
🍀 ترجمه: و هر كسی غیر از اسلام به سراغ دینى دیگر برود، پس هرگز از او قبول نمى شود و او در آخرت از زیانكاران خواهد بود.
🌷 #یبتغ: خواستن، طلب کردن
🌷 #فلن_یقبل: پس هرگز قبول نمی شود
🌷 #الخاسرین: زیانکاران
🌸 از جملهى «یَبتَغ»، استفاده مى شود كه منظور آیه، كسانى هستند كه اسلام به گوش آنها رسیده، ولى آن را رها كرده و به سراغ دیگر مكاتب رفته اند. این افراد در قیامت زیانكارند و دین آنها مورد پذیرش نیست. با توجّه به آیه 81، پذیرش دین اسلام، میثاق خداوند از همهى پیامبران پیشین است و لذا با آمدن پیامبر اسلام، ادیان غیر از اسلام دیگر مورد قبول نیست و همگی باید اسلام را بپذیرند. «فلن یقبل منه» اسلام یعنی تسلیم بودن در برابر خداوند
🔴 طبق آیات گذشته:
🌷 #یک: از تمام انبیاى پیشین پیمان گرفته شده تا به پیامبر بعدى ایمان آورند.
🌷 #دو: تمام هستى تسلیم خداست و نمى توان غیر دین الهى را پذیرفت.
🌷 #سه: پیروان اسلام، به تمام انبیا و كتاب آسمانى ایمان دارند. و در این آیه با صراحت اعلام مى كند: هركسی غیر این دین را بپذیرد، قابل قبول نیست. آرى، بعد از دعوت، استدلال، مباهله و اعلام همسویى با عقاید و كتاب های آسمانى دیگر، جاى صراحت سخن گفتن است.
🔹 پيام های آیه85سوره آل عمران 🔹
✅ رها كردن مكتبى جامع، مایه خسارتى ابدى است. «مَن یبتغ... من الخاسرین»
✅ #آخرت، جلوگاه خسارت هاى واقعى است. «فى الاخرة من الخاسرین»
✅ انتخاب #اسلام، رمز و نشانه دوراندیشى انسان است. «فى الاخرة من الخاسرین»
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
✍ عاشقی را باید از خدا آموخت!
عزیزکردههایش را به #میدانگاه ، میبرد؛
تا دنیا را برای قیامِ آخر، آماده کند!
#میدانداری خدا،
ـ با فرق شکافته
ـ پهلوی شکسته
ـ خنجر بریده ....
تا آخرالزمان ادامه خواهد داشت!
تا روزی که زمین را "عبادی الصالحون" به ارث برند.
💥ماجرای #میدان و #خنجر ، ماجرای تکراریِ تاریخ است.
#ليلة_القدر
💠 در محضر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مدظله العالی:
🔹 استجابت دعا
▪️ روز نوزدهم ماه مبارک رمضان است، فضیلت هایی که برای شب قدر است برای روز قدر هم هست و از طرفی هم سالروز ضربت خوردن امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه افضل صلوات المصلین) است. بحثی که قبلاً مطرح بود مناسب است که با بیانات حکیمانهٴ آن حضرت ادامه پیدا کند؛ بحث دربارهٴ اسرار عبادات بود که برای هر عبادتی سرّی است. وقتی از امیرالمومنین علیه السلام سوال کردند بین آسمان و زمین چقدر فاصله است؟ فرمود : «مَدُّ الْبَصَرِ وَ دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ»؛[1] فاصلهٴ بین آسمان و زمین را دو چیز می تواند پر کند و با دو واحد می شود این فاصله را تعیین کرد: یکی نگاه چشم و یکی دعای مظلوم؛ یعنی فاصلهٴ بین آسمان و زمین به اندازه ای است که شما به یک نگاه می بینید «مَدُّ الْبَصَرِ» یعنی پایان دید شما همان آسمان است به مقداری که چشم می بیند این ناظر به آسمان ظاهری، اما دعای مظلوم فاصلهٴ بین زمین و آسمان را یعنی آن سرّ آسمان و باطن آسمان را می پیماید، این راجع به سرّ اوست. همان طوری که در بحث های قبل به عرض رسید هر چیزی یک ظاهری دارد و یک باطنی، فاصلهٴ بین زمین و آسمان یک ظاهری دارد که آن ظاهر را با چشم می توان دید و طی کرد و یک باطنی دارد که آن را باید با عمل دل پیمود، نه با دید بصر! فرمود دعای مظلوم به آسمان می رسد، فاصلهٴ بین زمین و آسمان دعای مظلوم است؛ یعنی دعای مظلوم یقیناً به سماوات می رسد. همان طوری که دید چشم به آسمان ظاهر می رسد، آهِ مظلومانهٴ مظلوم هم به باطن آسمان و سرّ آسمان می رسد.
▪️ ️امیرالمومنین علی بن ابیطالب (سلام الله علیه) در جواب آن سوال که بین زمین و آسمان چقدر فاصله است، هم به آسمان ظاهری اشاره کرد و هم به سرّ آسمان که آسمان باطنی است، فرمود: «مَدُّ الْبَصَرِ وَ دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ»؛ به مقدار یک نگاه فاصلهٴ بین زمین و آسمان ظاهری است و دعای مظلوم فاصلهٴ بین زمین و آسمان باطنی و معنوی است.
▪️ اگر کسی خواست دعا کند که به باطن آسمان برسد و یقیناً مستجاب بشود، راهش این است که تمام علاقه ها و امیدهایش را که به غیر خدا تعلق گرفته بود قطع کند و هر اندازه که انسان موحّد است دعای او مستجاب است! خدای سبحان دعای موحّد را رد نمی کند. به هر اندازه که انسان موحّد است، به اندازهٴ توحید او دعا مستجاب است.
[1] . الغارات (ط - القدیمة)، ج1، ص112.
📚 سخنرانی ماه مبارک رمضان ـ جلسه 15
تاریخ: 1363
رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 169
دیگر حرفی نزد نگاه غم دارش را از صورتم کرد و سرش را سمت پنجره چرخاند. فشار آرامی به دستش آوردم. کاش این روز ها زودتر طی می شد، طاقت غمش را نیاوردم و صدایش زدم: رژان؟
بی حرف سرش را سمتم گرداند. صورتش از اشک خیس بود دستمال برداشتم و روی گونههایش کشیدم خواستم از آن حال و هوا درش بیاورم.
در حالی که صورت زیبای شادی جلوی رویم جان گرفته بود لبخندی زدم و گفتم: چقدر دخترت شیرین و خوشگله رژان مخصوصا چشم های گرد و آبی رنگس.
نگاهش را دزدید.
- چشمهای اونم آبی بود، سی...سینا...دو سال پیش باهاش توی یه پارتی آشنا شدم ازش خوشم اومده بود به ابراز علاقه اش جواب مثبت دادم. تا قبل از آشنایی با هاش خیلی کم پارتی میرفتم از مرد های مست آخر شب ها می ترسیدم. اکثرا هم چون کیان دنبالم بود قبل از اینکه پارتی شکل ناجور به خودش بگیره من و ژیلا رو از مهمونی خارج میکرد ولی حس و اعتمادی که به سینا پیدا کردم باعث شد بشم پایه ی اصلی مهمونی ها...
مکثی کرد و باز ادامه داد: تا اینکه فهمیدم ازش باردارم وقتی بهش گفتم قاطی کرد داد بیداد راه انداخت که زود و باید بندازش گفتم سینا قرارمون این نبود. دو ساله داری دست دست می کنی! کی میخوای رابطه مون رو جدی کنی؟ سر همین قضیه دعوامون شد و گفت خودت رو می خوام ولی بچه ت رو نه. اولش باور کردم ولی یکم که فکر کردم دیدم می خواد بچه رو بندازم که وبالش نباشه. بهش گفتم چه جوری دلت میاد بچه تو هم هست... گفت بچه ی من اونیه که تو خونه و اتاق من از زنی که اسمش تو شناسنامه م باشه به دنیا بیاد نه از دختری مثل تو که تو خونه معلوم الحال و اتاق معلوم الحال تر...
نتوانست حرفش را کامل کند و به هق هق افتاد. حرفی برای آرام کردنش نداشتم. تنها کاری که از دستم برمیآمد دعا برای جواب دادن آنتیبیوتیکها بود تا مجبور به عمل و در آوردن رحم اش نشویم که وصعیت از اینی که هست بدتر نشود.
کم کم آرام گرفت و خوابش برد. صبح زود مریم آمد و با معاینه حرف های دکتر شیفت شب را تایید کرد. با عمه زهرا تماس گرفتم. بعد از کلی احوالپرسی و گله گذاری برای به قول خودش غیب شدن یهویی ام امان داد تا حرفم را بزنم و جریان رژان را برایش بازگو کردم. باید شیفتم را تحویل می گرفتم از عمه خواستم که به بیمارستان بیاید و به عنوان همراه رژان کنارش بماند.
با آمدن عمه بعد از کلی احوالپرسی و کله و روبوسی سرکارم رفتم. در طی روز چند باری به رژان سر زدم. اکثرا به خاطر آرام بخش ها که برایش تزریق میکردند خواب بود.
شب با وجود خستگی زیادی که داشتم عمه زهرا را به خانه فرستادم و خودم همراه رژان ماندم.
سه روز از بستری شدنش میگذشت که با اصرار عمه زهرا غروب راهی خانه شدم. از فرط خستگی رو به افتادن بودم عمه مینا که وضعیتم را دید تاکید به استراحت کرد. از خدا خواسته دوشی سرسری گرفتم و به محض برخورد سرم با متکا به خواب عمیقی فرو رفتم. با حس شنیدن نامم چشم باز کردم، عمه مینا لبه تخت نشسته بود و با محبت نگاهم می کرد. لبخندی بی اختیار روی لب هایم نشست.
- عمه فدات شه دلم نمیومد بیدارت کنم ولی ترسیدم ضعف کنی خیلی وقته خوابی.
نیم خیز شدم و پتو را کنار زدم.
- خدا نکنه عمه. خوب کاری کردی بیدارم کردی، باید زنگ بزنم وضعیت رژان رو از دکترش بپرسم. نظر قطعی رو امشب میده.
با غم عمیقی که از آه کشیدنش معلوم بود گفت: انشاالله خدا کمکش میکنه.
صدای خنده چند نفر توجهم را جلب کرد پرسشگر به عمه نگاه کردم.
-مهمون داریم عمه؟
- احمد آقاست با کیان و فرهاد.
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد.....
🍂🍁🍂🍁
رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 170
لباس هایم را مرتب کردم و همراه عمه به سالن رفتم. با دیدن فرهاد که شادی را بالا و پایین می انداخت و می خندید چشم هایم گرد شد و بی اختیار اسمش را بلند صدا زدم: فرهاد؟!
بچه را به آغوش کشید و سمتم نگاه کرد از بلندی و حرص صدایم متعجب شده بود، نفسم را پر حرص فوت کردم و سمتش قدم برداشتم و بچه را از آغوشش گرفتم.
- این چه کاری بود می کردی؟!
با چشم های گرد شده پرسید: چه کاری؟
شادی را در آغوشم جا به جا کردم و گفتم: آدم بچه دو سه ماهه رو بالا پایین میندازه!؟ این بچه هنوز گردنش سفت نشده ممکنه بشکنه؛ در ضمن رگ های خونی مغز نوزاد خیلی نازکه و ممکنه به خاطر این تکون ها آسیب ببینه.
احمد با خنده به فرهاد اشاره کرد و گفت: مخ نداره دیگه!... ببخشید سلام خانم دکتر. میشه یکم راجع به بیماری اسهال و استفراغ توضیح بدید برامون!
فرهاد و کیان ریز خندیدند. هم خنده ام گرفته بود هم از مسخره کردنش حرصم... چشم غره ای حواله اش کردم. قبل از نشستن کنارشان عمه برای صرف شام صدایمان زد.
دور میز شام کیان با تردید و نگرانی پرسید: وضعیت رژان بهتر نشده؟
قاشقی خورشت قورمه سبزی روی برنجم ریخته و نگاهش کردم.
- بعد از شام به پزشکش زنگ می زنم به داروها خوب جواب داده نگران نباش.
رو به احمد کردم و ادامه دادم: احمد وضعیت روانی رژان رو که تلفنی بهت گفتم نظرت چیه برای برگشتن به خونه؟ میدونی که صددرصد آقا جواد سرزنشش می کنه می ترسم بیشتر آسیب ببینه.
همگی دست از خوردن کشیده و چشم به دهان احمد دوخته بودند، احمد با دیدن این وضعیت به میز و محتویاتش اشاره کرد.
- فعلا غذاتون رو بخورید بعد از شام صحبت میکنیم.
بعد از غذا همگی به سالن برگشتند و به اصرار و با وجود مخالفت عمه پای ظرفشویی ایستاده و ظرفها را شستم. با سینی چای به سالن و جمع ملحق شده و سینی را دور گرداندم. در کنار عمه رو بروی فرهاد نشستم نگاهش با همیشه فرق داشت از وقتی که داخل جمعشان شده بودم در خودش و افکارش غوطه ور بود. نگاهم را از نگاه بی حواس اش گرفتم و برای پرت کردن حواس خود از علت ناراحتی فرهاد رو به احمد کردم و گفتم: نگفتی نظرت رو احمد؟
فنجان چای را روی میز گذاشت و با خونسردی گفت: دلیل نگرانی تون کاملا بی مورده. رژان دچار اشتباه شده باید بیاد و عواقبش رو ببینه چرا میخوای همه چیز رو مصنوعی نشونش بدی!؟ بزار بیاد و به چشم ببینه که کار اشتباهش چه تبعاتی رو به دنبال داشته! برای خودشم بهتره کمتر شرمنده میشه اینجوری که سرزنش بشه و دلش آروم تر میگیره.
با تصور خشم آقا جواد دلشوره به جانم افتاد.
- احمد به این هم توجه داری که رژان تازه زایمان کرده و روحیه خوبی نداره؟
لبخندی زد: آره حواسم هست، بذارید بیاد بدون برنامهریزی پیش برید.
می فهمیدم هدف احمد چیست ولی باز نگران بودم اطمینان مواج در گفتههایش حس اعتمادم را بیشتر برانگیخت و سعی کردم خودم را آرام کنم، از کودکی هم همینطور بودم از تنش و بحث و جدل می ترسیدم و کناره میگرفتم.
با تماسی که با دکتر صولتی گرفتم روحیه ام حسابی تغییر کرد، عفونت رحم رژان با آنتی بیوتیک ها تا حدود زیادی برطرف شده بود و عمل فردا فقط برای ترمیم بافت های آسیب دیده در گردن رحم بود و نیازی به خارج کردنش نبود. با دادن این خبر به عمه اشک به چشم هایش دوید و خدا را شکر کرد. از صورت های خندان ما پسرها هم پی به وضعیت رو به بهبود رژان بردند و خوشحال شدند. شادی از آن دسته نوزاد های آرام و بی صدا بود که شیرش را می خورد و راحت میخوابید. همین هم باعث شده بود حسابی تو دل برو تر به نظر بیاید. شیشه ی شیرش را که عمه تهیه کرده بود از دستش گرفتم و به نگاه منتظر شادی لبخندی زدم. قطره ای شیر پشت دستم ریختم تا از داغ نبودنش اطمینان پیدا کنم. در آغوشم جا به جایش کردم و سر شیشه را داخل دهان کوچک اش گذاشتم. اول با ولع شروع به خوردن کرد ولی به نیمه های شیر که رسید تعداد و شدت مک های کم و کمتر شد و با خوابیدنش سر شیشه از دهانش رها شد. برای بردن شادی به اتاق آرام از روی مبل بلند شدم که با صدای کیان متوقف شدم.
- عسل میتونم یه لحظه مزاحمت بشم یه سوال دارم ازت؟
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد...
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🔵خالص کردن عمل،فقط بخاطر خدا
✳️نقل است که: مرحوم شیخ سبزواری رضوان الله علیه برای عیادت بیماری می رفت و عده ای هم با او بودند.
🔰نزدیک منزل بیمار که رسید، برگشت و نرفت. اطرافیان پرسیدند: آقا چرا تا این جا آمدید و حالا بر می گردید؟
🔆 آقا جواب داد: خطوری به قلبم کرد که بیمار وقتی مرا ببیند، از من خوشش خواهد آمد و می گوید که سبزواری، چه انسان والا و بزرگی است که به عیادت من بیمار آمده است!
⚡️چون داخل نیتم ناخالصی خوش آمدن خلق خدا پیش آمده،حالا برمی گردم
♦️تا هنگامی که اخلاص اولیه را بیابم و این بار تنها برای رضای خدا به عیادت بیمار بیایم....
🔵چگونه نیتمان را خالص کنیم؟
⚡️معمولا دوستان پی نتیجه اعمالند؛ مثلا می پرسند این کار را بکنیم ثوابش چیست و...
✳️ اگر انسان پی اینها نباشد یعنی:
به دنبال نتیجه و اینکه عملش چه بلایی را دفع میکند و چه سود و ثوابی می رساند نباشد و هدفش فقط بخاطر رضای خدا باشد آن وقت عملش خالص میشود.
📕داستان های عارفانه، اثر عباس عزیزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ تاثیر گذار شب قدر...
🕋امشب خدا عاشقت میشه و به فرشته ها میگه بلیط مخصوص برا بنده خوبم رزرو کنید...!
✅حتما ببینید.
🌺استاد پورآقایی
#شب_قدر
#ماه_مبارک_رمضان
@Emam_kh
🔴 طایفه دغلباز و حیله های جدید
از اصلاح طلبانی که برای منافع باندی و شبه مافیایی ، رفیق همسرکش خود را با بازی رسانه ای تبرئه می کنند ، بزک کردن آمریکای جنایتکار و قالب کردن برجام نافرجام اصلا چیز عجیبی نیست.
این طایفه دغلباز و مکار قطعا برای #انتخابات برنامه ها و حیله های رسانه ای فراوانی آماده کرده اند و مردم باید بسیار هوشیار باشند تا دوباره فریبشان را نخورند ...
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی
✍ قاسم_اکبری
@Emam_kh
🔵 درمان اورژانسی فشار خون بالا (دکتر خیراندیش) 👌🔰
🍀 اول: در اولین کار بهتر است که بین شصت پا و انگشت سبابه را به مدت 3الی5دقیقه ماساژ دهید...
☘ دوم: به نوک انگشتان سوزن بزنید تا چند قطره خون خارج شود...
☘ سوم: 10 تا 20 عدد سیاهدانه را به آرامی بجوید تا فشار سریع کاهش یابد..
☘ چهارم: مصرف ترشی ها مثل سرکه سیب و آب لیمو، آب نارنج، آب غوره و گریپ فوروت موثر می باشند...
منبع :👈 برگرفته از کتاب کافی در طب اسلامی ایرانی، استاد دکتر خیر اندیش،
🍃☘🍃
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸 شب قدر و لکۀ گریس🔸
اگر روی لباستان شیرۀ خرما ریخت، این کثیفی را میتوان با آب معمولی و کمی فشار دادن پاک کرد.
بعضی گناهان مانند شیرۀ خرما هستند و زود پاک میشوند.
اما بعضی گناهان مثل چربی و گریس هستند که آب داغ و وایتکس میخواهند.
ماه رمضان و شب قدر را گذاشتهاند برای لکه گیریهای سالانه. برای گناهانی که به سادگی نمیتوان آنها را پاک کرد.
@Emam_kh
🔴 ۱۲ توصیه مهم مقام معظم رهبری برای استفاده بهتر از شبهای قدر
@Emam_kh
🎙 آیت الله فاطمی نیا
⬅️ در شـبقــدر چه بخواهیم؟
✍ در حدیث داریم
از پیامبر اکرم ﷺ پرسیدند:👇
در شب قدر چه بخواهیم؟
ایشان فرمودند:
👈 «عافیت بخواهید»
◄بیماری ضد عافیت است
◄داشتن فرزند ناصالح ضد عافیت است
◄همسایه بد ضد عافیت است
◄قرض و گرفتاری ضد عافیت است
◄بی آبرویی ضد عافیت است
◄هر چیز بدی ضد عافیت است
پس در عافیت خواستن همه چیز هست.
↫پس بهترین دعا برای خود و دیگران
در شبهای قدر طلب عافیت است.
همهٔ دعاها را به همراه عافیت بخواهید.
◽️این دعا را اول صبح بخوانید:
🍃اَلّلهُمَّ عافِنا فِی جَمیعِ الاُمُور🍃
خدایا در همهٔ کارها به ما عافیت بده
🍃التماس_دعا
@Emam_kh
خـ♡ـدایا
در این شبهای پربرکت رمضان
بهترینها و زیباترینها را
برای دوستان و عزیزانم
از درگاهت خواهانم
خدایا تو را قسم به بزرگیت
قلبشان را خوشحال
و سرشار از آرامش و شادی کن
خـ♡ـدایا
چشم به راه رحمت الهیت هستیم
در این شبهای زیبا
از خوان کرمت بر ما ببخشای
شبتـ🌙ـون پر از خیروبرکت🍃🌸
@Emam_kh
✍ #کلام_استاد رائفی پور :
🔺چیکار کنیم برای امام زمان⁉️
🔸شما زمانی می تونید به امام زمانتون کمک کنید که ؛
خوب باشید و هر روز خوبتر بشوید ، خیرتان به مردم برسد !
🔸آقا کار سختی نیست بعضیها میگن:
برای امام زمان چی کار کنیم ؟؟
●آگاهی خودتو ببر بالا ؛ وظیفته دوتا شُبهه به تورت خورد نلرزی! گشتی؟
●آگاهیتو ببر بالا بعد که آگاهی پیدا کردی دست رفیقتو بگیر ...
🔸باید کار کنی عزیزدل من !
تو دعوا نمی تونی دعوا کنی کت که میتونی نگه داری ! بی انصاف ، اندازه چوب لباسی هم نیستی !!
🔸هر کس یه کاری از دستش بر میاد
اینکه چه کار باید بکنی ؛ بستگی داره تو چی هستی ؟کی هستی؟ چند مرده حلاجی؟ به قول داش مشدی ها: چند چندی ؟!
بستگی داره : نگاه کن، از رفتگر باشی می تونی کار کنی تا رئیس جمهور و برو بالاتر..!
🔸این سوال رو مخ منه خدا وکیلی:
« چی کار کنم برای امام زمان ؟؟ »
یعنی دقیقا کسی که نمی خواد کار کنه،این رو می پرسه !!
🔸نوشته ؛ وظایف منتظران ؛
📚مکیال المکارم 80 تا وظیفه نوشته برو انجام بده !
🔹اصلی ترینش اینه که ؛
❶ معرفتت رو ببری بالا
❷ پاک کن خودتو از گناهان
❸ مردم رو آگاه کن!
@Emam_kh
❣ سلام_امام_زمانم ❣
میرسد روزی ڪہ از قلب زمین
صوٺ یا مهدی شڪوفا می شود
🔅اِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداًوَ نَــراهُ قَریباً🔅
🔅اللهم عجل لولیکـ الفرج🔅
@Emam_kh