eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
17.3هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سیدحسن نصرالله: اگر صهیونیست‌ها به ایران حمله کنند، پاسخ دندان‌شکن می‌گیرند ♦️ رژیم صهیونیستی در صورت حماقت، با حمله مستقیم و شدید ایران مواجه می‌شود. ایران با کسی شوخی ندارد و بعید می‌دانم صهیونیست‌ها حماقت کنند. ♦️ صهیونیست‌ها با کشورهایی مثل امارات و بحرین عادی‌سازی روابط را راه‌انداخته‌اند اما همین امارات در برابر انصارالله یمن به آمریکا پناه برده، حالا چطور این‌ها می‌توانند به کمک صهیونیست‌ها بروند؟ @Emam_kh
🌹حضرت (مدّظلّه‌العالی) 🔰 دیکتاتوری رسانه‌ای دشمن در فضای مجازی تحمل اسم و عکس را ندارد. ۱۴۰۰/۱۱/۱۹ @Emam_kh
مقام معظم رهبری حفظ‌الله: در ماه_رجب توسلات خودتان به درگاه پروردگار عالم را هرچه می‌توانید بیشتر کنید؛ به یاد خدا باشید و کار را برای خدا انجام بدهید. اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞| ✂️ضرورت تفکیک بین "رویش های اسلامی" با "رویش های ج.ا.ا" ❌ شاه و مسئولین، حق افتخار ندارند⁉️ 💓استاد آیت الله وفسی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️رد مظالم 🔷س 360: مظالم چيست و کيفيت پرداخت آن چگونه است؟ ✅ج: مظالم اصطلاحاً به اموال و بدهى‌هايى گفته مى‌شود که انسان از روى ظلم و بى‌عدالتى از بندگان خدا گرفته و نپرداخته است، و حکم شرعى آن اين است که اگر صاحب آنها را مى‌شناسد بايد عين اموال را به آنها برگرداند، و اگر صاحب آنها را نمى‌شناسد و معلوم نيستند، اين اموال و بدهى‌ها را بايد از طرف آنها به فقرا صدقه بدهد و براى اين کار احوط آن است که از حاکم شرع اذن بگيرد. 📕منبع: khamenei.ir @Emam_kh
⭕️ 🔻ناگفته پیداست فعال شدن دوباره سران فتنه، معلول برآورد آنان از نبود تصمیم و اراده‌ای برای ‎محاکمه و مهره‌های پرخسارت او نظیر است. اشرار و شیاطین را اگر راحت بگذاریم، راحت‌مان نمی‌گذارند. محاکمه خائنین را همین امروز آغاز کنید! 🔻 پ.ن:مردم در اثر کارهای نحس ۸ ساله دولت رنگی افساد طلبان بی چشم و رو سر سفرشون خون گریه میکنند و از قوه قضائیه انتظار جدی دارند اژه ای یا علی مدد @Emam_kh
رمان قسمت صدوبیستوهشتم به خودم نهیب زدم... - چته محیا آروم... وچه جالب که هنوز کم حساب نمیبردم ... از مردي که هر آن نزدیک تر میشد... ساحل با لبخندي که از چند دقیقه پیش همانطور پهن مانده بود... به برادرش سلام داد... - سلام داداش،خوبید؟!... - ممنون ساحل جان... کجا میرید؟!... نزدیک شد... - جایی نمیریم داداش... با دوست محیا میریم شام بخوریم،زود برمی گردیم... سري تکان داد... - خیلی خب،آدرس جایی که رفتید و برام پیام بزن... درست نیست شب سه تا دختر تنها بیایید،میام دنبالتون... هنوز انگار ادامه داشت صحبتش که از در زدم بیرون... و یکراست سوار ماشین مینا که درست جلوي خانه پارك شده بود شدم... لبخندي به روي عصبانیش زدم... که التهاب درونم کم شود... ببخشید منتظر موندي... چشم غره اي رفت... - منتظر موندم؟!... زیر پام علف سبز شد ... حاال اون ساحل کجاست؟!... - هیچی تو حیاط داره با داداشش حرف میزنه... یه روي نگاهم کرد... - منظور از داداشش همون شوهر سابق جناب عالیه؟!... پس بگو چرا قرمز کردي... تا کی محیا میخواي تحمل کنی... نمیشه تو یه خونه باشین ،دیونه میشی... درست نیست... - کاري نمیشه کرد... فراموش میشه همه چی... زمان همه چیو حل میکنه... و نگاه دوختم به دري که ساحل از آن خارج میشد .. زنده ام تا در تنم هرم نفس هاي تو هست مرگ می داند فقط باید تو را از من گرفت... مینا روي پایم زد... و نگاهم را از ساحل به سمت خودش کشاند... هی با توام کجایی؟!... دارم با تو حرف میزنما... یکوري نگاهش کردم... و ساحل داخل نشست... - بهش فکر کنم و حرف بزنم درست میشه؟!... دیونه میشم که... ساحل خنده اي کرد... مصنوعی بود اما خنده اش... میدانستم... - سلام مینا جون،خوبی؟!... مینا سمت ساحل برگشت... - سلام عزیزم،تو چطوري؟!... و روي فرمان زد متفکرانه ... - خب،کجا بریم؟!... ساحل خنده اي شیطانی کرد... - بریم اونجا که غم نباشه... و من پوزخند زدم به حرف مسخره اش... غم مگه میشد همراه زندگی لعنتی من نباشد... - میگم بریم یه قلیون توپ بزنیم... ساحل دستی به هم کوبید... - ایول... متعجب برگشتم... - ساحل توام؟!... - بله منهم به جمع معتادین اضافه شدم... خندیدم... - عمه بفهمه پوستت کندس... شانه اي بالا انداخت... - حاالا که نفهمیده... با عطسه اي سکوت شد... صداي شکم مینا به خنده ام وا داشت... پقی زیر خنده زدم... مینا چپکی نگاهم کرد... - چیه خب گشنمه؟!... گشنته و فکر دود و دمی... معتادا... هر دو یک صدا گفتند... - توساکت... مینا ادامه داد... ادامه دارد... 💖 🧚‍♀●◐○❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا