eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
17هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼 السَّلامُ عَلَیْك 🌼َ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ. ❤️ سلام مولای ما ، مهدی جان برای دل های شکسته ی ما ، قلب های خسته و مجروح ما ، جان های غمین و مضطرب ما ، چشم های خیس و منتظر ما ... چه درمانی است جز دیدار روی ماهتان؟ زندگی دور از شما زجر است ... درد است ... ناامیدی است ... بیایید و حیاتمان دهید ای طبیب ما ... 🌼 أللَّهُمَ عـجِـلْ لِوَلیِکْ ألْفَرَج
عَنْ اَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلام قالَ كانَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام إذا صَعِدَ الْمِنْبَرَ قالَ ; يَنْبَغى لِلْمُسْلِمِ اَنْ يَتَجَنَّبَ مُواخاةَ ثَلاثَةٍ; اَلْماجِنِ الْفاجِرِ، وَ الاَْحْمَقِ، وَالْكَّذابِ. ; امام صادق عليه السلام فرمود هر زمان امير مؤمنان عليه السلام به منبر مى رفت، مى فرمود; شايسته است مسلمان از رفاقت با سه نفر دورى كند; پرروى بى باك تبهكار، احمق و دروغگو.; اصول كافى، ج 4، ص 453.
🌹سلااااااام 🍃🌹چهارشنبه تون شادمان تر از هر روز 🍃🌹الهی دلتون پر از شادی خونه تون پر از عشق 🍃🌹عشقتون پر از صداقت نونتون پر از برکت 🍃🌹زندگيتون پر از صمیمیت و امیدتون به خدا باشه @Emam_kh
🌹خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و پنجاه‌ و‌ هشتم 🔸گناه من چیست، اگر ابوموسی گمراه شد؟! [ در گفت‌وگوی دیگری با خوارج، از آنان پرسیدم: ] 🔻رهبر شما کیست؟ [ آن‌ها ابن‌الکوّاء را معرفی کردند. از آنان پرسیدم: ] چرا از حکومت ما خارج شده‌اید؟ [ آن‌ها دوباره همان حرف‌ها و سؤالات را در مورد قبولی حَکمیت، تکرار کردند و من پاسخ سؤالات‌شان را دادم. سپس از ابن‌الکوُاء سؤال کردم: ] 🔻ای فرزند کوّاء، به من بگو ابوموسی چه هنگامی "حَکَم" نامیده‌ شد؟ آیا هنگامی که انتخاب شد یا هنگامی که نظر خودش را بیان کرد و حکم صادر کرد؟ [ گفت: هنگامی که حکم صادر کرد. پرسیدم: ] 🔻پس قبول داری که وقتی او برای این کار انتخاب شد، فرد مسلمانی بود که تو امیدوار بودی طبق حکم قرآن نظر دهد؟ [ گفت: آری، چنین است. پرسیدم: ] 🔻پس انتخاب او و اعزامش برای این کار را نادرست و گمراهی نمی‌دانی، اگر هنگام انتخاب شرط عدالت را دارا بود؟! [ آنها پاسخی نداشتند. پس پرسیدم: ] 🔻پس گناه من چیست، اگر ابوموسی گمراه شد؟! در آن زمان، من به حکمی که او صادر کرد، راضی نبودم و سخن او را نپذیرفتم. [ آنها در مقابل سخنم درمانده شدند، سؤال دیگری مطرح کردند و گفتند: ما فهمیدیم که تو به این حَکمیت راضی نبودی؛ ولی چرا تردید به خود راه دادی و در معاهده نوشتی اگر حُکم کتاب خدا به نفع تو بود، من می‌پذیرم و از تو پیروی می‌کنم و اگر حُکم قرآن به نفع من بود، تو می‌پذیری و باید از من پیروی کنی؟ این سخن به معنای تردید تو در حقانیت خویش است و ابراز این تردید پس از ریخته‌شدن خون‌های فراوان جای تأمل دارد! در پاسخشان گفتم: ] 🔻به این پرسش من پاسخ دهید آیا یقین شما به دین بیشتر است یا یقین رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و مهاجران و انصار؟ آیا یقین من به حقانیت دین بیشتر است یا یقین معاویه و اهل شام؟ [ ابن‌الکوّاء‌گفت: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بیش از تو یقین داشت و اهل شام نیز بهتر از مشرکان قریش هستند و مهاجران و انصار هم برتر از ما بودند. گفتم:] 🔻وقتی خداوند به رسولش می‌فرماید: { قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَىٰ مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ } (بگو اگر راست می‌گویید [که تورات و قرآن از سوی خدا نیست]، کتابی هدایت‌بخش‌تر از این دو از نزد خدا بیاورید، تا من از آن پیروی کنم!) آیا رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در حقانیت قرآن تردید داشتند که چنین سخنی را با مشرکان در میان گذاشتند؟ یا این‌گونه سخن‌گفتن برای رعایت انصاف است؟ [ ابن‌الکوّاء گفت: به خدای کعبه سوگند، که تو در این مناظره بر ما غالب شدی و به کاری که انجام دادی، آگاه تری! ] 📚منابع: ۱. قرآن کریم، سورهٔ‌ قصص، آیهٔ۴۹ ۲. المعیار‌ والموازنة، ص۱۹۸ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
🔰 آمریکا یک است 🔺️ رهبر انقلاب، صبح امروز: مافیای سیاسی، مافیای اقتصادی، مافیای اسلحه‌سازی؛ انواع و اقسام مافیا‌هایی است که سیاستهای این کشور را در دست دارند و هدایت میکنند و کنترل کشور در واقع دست آنها است. ۱۴۰۰/۱۲/۱۰ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم وقتی یک حالتی پیدا بکند، دریدگی نداشته باشد، خیرگی نداشته باشد، حیا داشته باشد، مثل حالت نیمه خوابی داشته باشد، به این حالت می گویند «چشم بیمار». شما نگاه به چشم بکنید، چشمش محبت دارد. این چشم، خیره نیست. به خاطر روحش است که شما این را می بینی. انسان در چشمش تجلی می کند. وقتی یک کسی قلب دارد، وقتی نگاه به برادر دینی اش می کند، او را دگرگون می کند. * (بیانات در مسجد نور الاصفیاء تهران. 1395/07/06) @Emam_kh
🔴امام خمینی (ره) ♦️آمریکا و استکبار در تمامی زمینه ها افرادی را برای شکست انقلاب اسلامی در آستین دارند، در حوزه ها و در دانشگاه ها مقدس نماها را که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کرده ام. ♦️اینان؛ با تزویرشان از درون محتوای انقلاب و اسلام را نابود می کنند. اینها با قیافه ای حق به جانب و طرفدار دین و ولایت همه را بی دین معرفی می کنند. باید از شر اینها به خدا پناه بریم. ♦️ و همچنین کسانی دیگر که بدون استثنا به هر چه روحانی و عالم است حمله می کنند و اسلام آنها را اسلام آمریکایی معرفی می نمایند راهی بس خطرناک را می پویند که خدای ناکرده به شکست اسلام ناب محمدی منتهی می شود. ♦️ما برای احقاق حقوق فقرا در جوامع بشری تا آخرین قطره ی خون دفاع خواهیم کرد. امروز جهان تشنه ی فرهنگ اسلام ناب محمدی است. و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخ های سفید و سرخ را از بین خواهند برد. ♦️امروز خمینی آغوش و سینه ی خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه ی توپ ها و موشک های دشمنان باز کرده است و همچون همه ی ، برای درک شهادت روز شماری می کند. ♦️جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمی شناسد. و ما باید در مان " سربازان اسلام" را "در جهان" به راه اندازیم. 📚 29/ تیر 1367 @Emam_kh
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 *اعجاز درماني سجده طولانی* گزارش يك تجربه از يك مسلمان مقيم خارج از ايران: مادرم مبتلا به مریضی زوال عقل شده بود. (زوال عقل ، یک بیماری است که از هر سه نفر در سنین بالا و مبتلا به آلزایمر، یک نفر را درگیر می کند !) بسیاری از ما نیز ممکن است ناخواسته تحت تأثیر قرار بگیریم. هر دوی این بیماری ها به دلیل ضعف ذهنی ایجاد می شوند. حیف که من به دلیل اینکه در یک کشور خارجی هستم نتوانستم مستقیما به مادرم خدمت کنم. من همچنین یک مشکل سینوزیت و یک مشکل آلرژی داشتم. بارها و بارها عطسه می کردم. و آبریزش سخت بینی داشتم، تقریباً 15 سال این مشکل ثابت بود که از نوجوانی گرفتار شده بودم. با این حال، مادرم درگذشت و من به دلیل عدم دانش و سکونت در اروپا نتوانستم کاری انجام دهم. و همیشه افسوس و پشیمانی آن خواهد بود. فوت مادر درد و زخم عمیقی از خود برجای گذاشت که هنوز باقی مانده و خاطراتش همیشه آزرده خاطرم می کند. روزی بطور اتفاقی کلیپی از یک پزشک مسلمان را دیدم که در آن وی گفته بود تنها راه برای درمان ضعف روانی انجام سجده طولانی است ! این اطلاعات جدید بود. به عنوان یک استدلال، او می‌گوید: قلب ما خون را بسمت مغز در مقابل جاذبه، آن مقدار پمپاژ نمی کند، که در حالت سجده انجام میشود. سپس بعد از تماشای برخی از فیلم های وی ، فهمیدم که این نیز، راه حل مشکل خودم در مورد بیماری آلرژی است. باور کنید 1- مشکل 15 ساله آلرژی من با انجام سجده های طولانی در یک ماه حل شد. قبلاً بحمدلله نماز می خواندم، اما بعد از نماز سجده شکر را طولانی کردم. الحمدلله را صدبار اما شمرده الشكر لله را صدبار اما شمرده استغفر الله را صدبار همچنین برای خواندن اذکار دیگر، بخصوص 100 مرتبه تهلیل « لااله الاالله »، خلاصه: *مجموعا بعد هر نماز حداقل سجده 5 دقیقه ای انجام می شد.* *این اذکار معنوی و الهی بسیاری از مشکلات دیگر جسمى مرا هم حل کرد* *و البته بركت معنوى سجده هم بود:* *2- يا خون رسانی بهتر* *صورتم تازه شده و اثرات پیری از صورتم تقریباً از بین رفته بود* 👇👇 *توصيه براى آنها كه مرتبا در آينه نكاه مي كنند و نكران فقدان طراوت جهره شانند* *3- ریزش مو به دلیل خون رسایی کاهش یافته،* *4-مشکلی که در مخاط وجود داشت ، کاملا از بین رفته بود.* *5- مشکلات گوش كاهش يافته* *6- و مشکلات چشمی نيز کاهش یافته* *7- و در عین حال طی یک سال گذشته هیچگاه سیاهی زیر چشم دیده نشد.* *سبحان الله!* *این آیینی آسمانی است که یک عمل ساده «سجده براى خداوند»* *بسیاری از بیماریها و بیماریهای ناشناخته مرا درمان کرده است.* *درحالیکه بزرگترین پزشکان اروپایی نتوانسته بودند آلرژی مرا درمان کنند.* 8- *سلامت ریه* *باور کنید اگر بعد از نماز سجده های طولانی را شروع کنید، ریه های شما قویتر می شود* *زیرا موقعیتی در سجده وجود دارد که در آن ریه های فرد بهتر کار می کنند.* *شما هم می توانید آزمایش کنید و فایده ببرید . حداقل به ریه ها قدرت می بخشد.* *9- اگر من این نکات را قبلاً می دانستم ، ممکن بود مادرم را نجات داده و آلزايمر او را نيز مداوا کنم* *حالا که نتوانستم این کار را* *انجام دهم، حداقل شما این موارد را بدانید و از همین حالا برای پیری خود را آماده کنید و از بیماری های موجود و بیماری های پنهان آینده جلوگیری کنید* *باشد که خداوند پشتیبان و یاور شما باشد* *اسلام دین زندگی است* *در آخر* *کلام زیبای حضرت علی (عليه السلام) را نقل می کنم:* *"اگر کسی بداند که چه نعمتهایی در سجده او را احاطه کرده است ، هرگز نمی خواهد سر از سجده الهی بردارد* ۞ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج۞ 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 @Emam_kh
✍ مقدمات نماز @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥اگه نماز‌صبحت‌قضا‌میشه‌یا‌اول‌وقت‌نیست تحته هیچ شرایطی و عمرا دیدن این کلیپ رو از دست نده😍👍 باشه؟! @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیه ۵۷ سوره مائده 🌸 یآ أَيُّهَا الَّذِينَ ءامَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَآءَ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 🍀 ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید! كسانی كه دین شما را به مسخره و بازی گرفته ‌اند سرپرست و دوست خود نگیرید، چه آنان که‌‌ پیش از شما كتاب (آسمانی) داده شده اند و كافران را ولی خود نگیرید و خداوند را تقوا پیشه کنید اگر مؤمن هستید. 🌷 : مسخره شده 🌷 : بازی 🌷 : دوستان 🔴 : این آیه همانند سایر آیات سوره مائده در مدینه نازل شده است. در مورد نزول اين آيه، مفسّران نقل كرده‌ اند كه: دو نفر از مشركان به نام «رفاعه» و «سويد» اظهار كردند و سپس جزء گروه منافقان شدند، بعضى از مسلمانان با اين دو نفر رفت و آمد داشتند و اظهار دوستى مى ‌كردند، آيه نازل شد و به آنها اخطار كرد كه از اين عمل بپرهيزيد. 🌸 در اين آيه به مؤمنان دستور مى ‌دهد كه از انتخاب منافقان و دشمنان به عنوان بپرهيزند، منتها براى تحريک عواطف آنها و توجّه دادن به فلسفه اين حكم، چنين مى‌ فرمايد: «یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفّارَ أَوْلِياءَ: ای کسانی که ایمان آورده اید! کسانی که‌ دین شما را به مسخره و بازی گرفته اند سرپرست و دوست خود نگیرید، چه آنان که پیش از شما کتاب (آسمانی) داده شده اند و کافران را ولی خود نگیرید و خداوند را تقوا پیشه کنید اگر مؤمن هستید» و در پايان آيه اين موضع را تأكيد مى ‌كند كه طرح دوستى با آنان، با و سازگار نيست؛ بنابراين «وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ: و خداوند را تقوا پیشه کنید اگر مؤمن هستید» یعنی آدمی از انجام دادن گناه پرهیز کند و خداوند را برای خود حفظ کند و رحمت و لطف خداوند را از دست ندهد. 🔹 پیام های آیه ۵۷ سوره مائده 🔹 ✅ در روابط با دیگران، احترام مقدسات یک شرط ضروری است. ✅ شرط ، داشتن غیرت دینی و برائت از نااهلان است. ✅‌ استهزای ، یکی از شیوه های مبارزاتی دشمنان است. ✅ تقوای الهی ایجاب می کند از دشمنان نترسیم و آنان را ولی خود قرار ندهیم. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
📸 سیلی_اعتماد 🔻فرمانده کل قوا: این که یک کشور بتواند امنیت را با نیروهای قاهر و قادر و مسلط خودش تأمین بکند افتخار بزرگی است و آن کسانی که با توهّم تکیه‌ی به دیگران و با تکیه‌ی به دیگران گمان میکنند که امنیت خودشان را میتوانند تأمین کنند بدانند که سیلی این را به زودی خواهند خورد. ۱۴۰۰/۷/۱۱ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺‏قاسم سلیمانی - ۲۰۱۴: اجازه نمی‌دهم بغداد سقوط کند 🔻بایدن - ۲۰۲۲: برای اوکراین دعا کنیم @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️ارتباط با مسلمان اسمی 🔷س ۵۷۹۵: حکم ارتباط با کسانی که به صورت اسمی مسلمان هستند، اما گاهی منکر دین اسلام و خدا می‌شوند چیست؟ ✅ج: اگر در ظاهر، اظهار اسلام می‌کنند، یعنی شهادتین را گفته‌اند و ما خبر نداریم که قلباً مسلمان هستند یا نه و گاهی وقت‌ها ممکن است اعمالی انجام دهند که خلاف دستورات اسلام باشد، حکم مسلمان را دارند. اما اگر ما می‌دانیم که آنها معتقد به اسلام نیستند و فقط به صورت زبانی یک چیزی می‌گویند و فقط اظهار اسلام می‌کنند، خیر، در اینجا حکم مسلمان را ندارند و ارتباط با آنها اجمالاً با ارتباط با مسلمانان فرق می‌کند. اگرچه نمی‌گوییم به‌طورکلی ارتباط با آنها جایز نیست. ارتباط با آنها اشکالی ندارد، اما نباید مفسده‌ای داشته باشد و موجب تأیید عقاید باطل آنها بشود. همچنین خود کسی که با آنها ارتباط دارد، نباید متهم شود که با افراد لاابالی سروسرّی دارد. 📕منبع: khamenei.ir @Emam_kh
✨﷽✨ ✅ تنها مسیر ✍در گذر از راه های پر پیچ و خم و سختی های آخرالزمان، خداوند مسیری را برای ما مهیا کرده است که بتوانیم به ریسمان او چنگ زده و خود را از باتلاق آخرالزمان نجات دهیم. در ابتدا باید ببینیم که در کجای این مسیر هستیم. و آیا تابلو و نشانه و یا راهنمایی برای طی کردن و ادامه راه وجود دارد؟ امیرالمومنین هشت فاکتور و یا بهتر بگوییم هشت تابلو برای رهایی از فتنه ها در آخرالزمان، معرفی کرده اند که می‌تواند کمکی برای بشر سرگردان امروزی باشد. 🔺 اولین تابلو، استقامت و تقیّه در برابر دشمنان است: «ما درِ گشایش ایم؛ وقتی که مبعوث شویم و همه راه ‌ها بر مردم بسته شود. ماییم «باب حطّه» که در اسلام است. هرکس در آن آید، نجات یابد و هر که از آن دور شود، فرو افتد. خدا به ما آغاز کرد و به ما پایان داد و آنچه را بخواهد به ما می‌زداید و به ما پایدار سازد و به ما باران فرود آید. مبادا فریبنده، شما را از خدا فریب دهد. اگر بدانید در ماندنِ شما میان دشمنانتان و تحمّل اذیت ‌ها چه اجری دارید، چشم شما روشن شود. و اگر مرا نیابید، چیزهایی از ستم و دشمنی و خودبینی و سبک ‌شمردن حق خدا و ترس ببینید که آرزوی مرگ کنید. چون چنین شود، همه به رشته خدا بچسبید و از هم جدا نشوید و بر شما باد به صبر و نماز و تقیّه» 📚 بحارالانوار، ج 65، ص 61 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان قسمت صدو پنجاهم محیا،ببین هنوز اول جاده ایم... ساعت نزدیک نه چجوري میخواي برگردي؟!... خندیدم و با لحن شوخی گفتم... - همونجور که اومدم دیگه... ولی بزار یه زنگ به خونه بزنم... و بال فاصله موبایلم را برداشتم و خانه را گرفتم... -- عمه تلفن را برداشت... - الو،سلام عمه جان... - سالم دخترم کجایی ؟!... تو این بارون رانندگی خطرناکه... - عمه جان من دارم دوستم رو میرسونم احتمالا دیر بیام... تماس گرفتم نگران نشید... - باشه عمه،کی میاي؟!... - راستش خونشون پرنده یکم دوره تازه اول جاده ایم... فکر کنم دوازده اینا برسم، به آقاجون بگید... - باشه دخترم با احتیاط رانندگی کن پس... چشم ،فعال... - خدانگهدارت باشه... - --- بفرما اینم از این... آهنگ شادي پلی کردم و صورت درهم سوگند هم باز شد... سرعتم را بیشتر کردم... راه زیادي بود اما بلاخره سوگند را رساندم... و تعارفش را براي نوشیدن چاي رد کردم... او هم میدانست دیر وقته و اصراري نکرد... با سرعت گاز دادم ده ونیم بود وقطعا خیلی دیر میرسیدم... تلفنم زنگ خورد و نام خانه چشمک میزد روي ي موبایلم... جواب دادم و صداي آقاجون به گوشم خورد... - سالم دخترم،کجایی بابا... - سالم آقاجون، الان دوستم رو پیاده کردم دارم میام... شماتت بار گفت... - کارت درست نبود دخترم ..میومدید خونه با یکی از پسرا میرفتید... دیر وقته و جاده خطر ناکه... گواهینامتم که یکسالش پرنشده... خجالت زده گفتم... - شرمنده آقاجون... میان صحبتم صدایی آمد... - آقاجون بپرسید کجاست برم دنبالش... که آقاجون جواب داد... آروم باش پسر داره میاد... سکوت کردم... و به مکالمه آقاجون و فرد پشت خط گوش دادم... آقاجون خطاب به من گفت... - دخترم در ماشین رو قفل کن... وبا احتیاط بیا... صداي پشت خط که حالا واضح تر بود را شنیدم و بند دلم پاره شد... به گمانم امیرعباس بود... - شرمنده آقاجون با تمام احترامی که براتون قائلم... نمیخوام ناموسم این موقع شب آواره خیابونا باشه... و صدایش داخل تلفن پیچید... - الو محیا؟!... با ضعیف ترین صداي ممکن جواب دادم... - بله... - کجایی؟!... - دارم وارد جاده میشم... با همان تحکم و صلابت همیشگی اش گفت... - برگرد خونه دوستت تا بیام... - چیییی؟! نه اصلا... همین که گفتم محیا... زود باش ... تا یه ساعت دیگه میرسم... و تلفن را قطع کرد و من ماندم همانطور گوشی به دست... حتی اجازه حرف دیگري را هم به من نداده بود... تماس گرفتم با سوگند و خبر دادم که به خانه شان میروم... تا بیایند دنبالم، و خدا میداند چقدر خوشحال شد و استقبال کرد... و من هزاران دفعه وسوسه شدم به رسم لجبازي همیشه ام تنها برگردم... اما خودم هم میدانستم جرات چنین کاري را نخواهم داشت... ساعتی گذشته بود که با سوگند گپ میزدم... مثل همیشه روحیه ام را عوض میکرد با بودنش... مادرش هم بسیار خونگرم و مهربان بود... و خانواده ي دو نفره و خلوتشان مرا که تمام عمر طایفه اي زندگی کرده بودم،به وجد می آورد... و باعث میشد لحظه اي هوس خانه ي خلوت و صمیمی آنها را داشته باشم... در همان مدت کمی که وارد خانه شان شده بودم... سوگند برایم گفت که تک فرزند است وپدرش فوت شده... و این براي من به معنی زنگ خطر بود... میترسیدم نکند از خانواده و زندگی خصوصی ام چیزي بخواهد بداند... اصلا دوست نداشتم سوگند چیزي از من بداند... ادامه دارد... 💖 🧚‍♀●◐○❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا