eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
17.1هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📸پیام فرزند شهید سلیمانی به دختر فلسطینی فرزند شهید سلیمانی خطاب به دختر فلسطینی که این روزها تصویر شجاعت و غیرتش در جهان اسلام می‌درخشد: خواهرم! بدان که در پنجه‌افکندن در برابر اشغالگران خانه‌ات تا قطره آخر خون در کنارت هستیم و مشت‌ محکم و مصمّمت را در برابر متجاوزان پست و لعین صهیونیست توانمندتر خواهیم کرد؛ همچنان که پدر شهیدم بر این عهد استوار بود. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 درود و سلام رهبر انقلاب به ملت ایران و امام خمینی در ابتدای سخنرانی روز قدس 👈🏻 رهبر انقلاب: حضور امروز مردم در راهپیمایی روز قدس معنای واقعی حماسه بود 🔺 رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی روز قدس: درود و سلام فراوان بر ملت عظیم‌الشأن ایران که امروز به معنای واقعی کلمه حماسه آفریدند و سلام و درود بر امام بزرگوار راحل که بنیانگذار این بنیان مبارک برای همیشه دورانهای آینده بودند. امروز به معنای واقعی کلمه حضور مردم تا آن جایی که من اطلاع پیدا کردم و بعضی را دیدم در همه جای کشور به معنای واقعی کلمه حماسه بود، باعظمت بود، مردم با انگیزه تمام وارد میدان شدند. این حرکت عظیم مردمی یک کار بزرگ و بابرکت است. حضور شما در میدان سیاسی و مردمی برای دفاع از قدس، دفاع واقعی از قدس است. این دفاع واقعی است. آن کسانی که با جسم و جان خود امروز دارند از قدس، از مسجدالأقصی قبله اول مسلمین دفاع میکنند با این حرکت شما دلگرم میشوند، نیرو میگیرند، استقامت پیدا میکنند و به امید خدا حرکت فلسطینی و مبارزه بزرگ فلسطینی به نتایج نهایی خود که نتایج مبارکی خواهد بود به توفیق الهی نزدیک خواهد شد. 🔺 من امروز درباره مسائل قدس و فلسطین مطالبی را با برادران و عزیزان فلسطینی میخواهم مطرح کنم و به زبان عربی سخن خواهم گفت. در این باره با مردم خودمان بارها صحبت کردیم و مطالبی را عرض کردیم. امروز خطاب من به برادران فلسطینی و همه دنیای اسلام به خصوص برادران عرب است. ۱۴۰۱/۲/۹ 🏷 @Emam_kh
🚨 لوح | زباله‌دان؛ عاقبت جلاد 🔺 رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی روز قدس: جلّاد و مجرم قبلی که در رأس رژیم بود در پی حماسه‌‌ی‌سیف‌ القدس به زباله‌دان پیوست، و جانشینان امروز او هم هر ساعت در انتظار تیغ بُرنده‌ی حماسه‌ئی دیگرند. ۱۴۰۱/۲/۹ 🏷 @Emam_kh
🔰 جلّاد قبلی اشغالگران به زباله‌دان پیوست 🔺 رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی روز قدس: رژیم غاصب در هر دو میدان سیاسی و نظامی، در شبکه‌ی درهم تنیده‌ئی از مشکلات دست و پا میزند. جلّاد و مجرم قبلی که در رأس رژیم بود در پی حماسه‌ی سیف‌ القدس به زباله‌دان پیوست، و جانشینان امروز او هم هر ساعت در انتظار تیغ بُرنده‌ی حماسه‌ئی دیگرند. ۱۴۰۱/۲/۹ 🏷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیه 1 سوره أنعام - بخش1 🌸 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ۖ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ 🍀 ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان سپاس ویژه خداست همان کسی که آسمان‌ ها و زمین را آفرید و تاریكی ‌ها و روشنایی ها را پدید آورد. آن وقت کسانی که كافر شدند برای پروردگارشان شریک می تراشند. 🔴 در این جلسه به بسم الله الرحمن الرحيم می پردازیم و ادامه آیه را در جلسه بعدی بیان خواهیم کرد. 🌷 : به نام خدا 🌷 : رحمت عام خداوند 🌷 : رحمت خاص خداوند 🌺 بسم الله الرحمن الرحيم در سوره حمد خودش یک آیه است اما در این سوره و سوره های دیگر که ابتدای سوره می آید به تنهایی یک آیه نیست و بخشی از آیه می باشد. تنها سوره ای که با بسم الله الرحمن الرحيم شروع نمی شود سوره توبه است. هر ذات و حقیقتی اسم و ویژگی هایی دارد. برای مثال هم اسمی دارد و هم ویژگی هایی دارد اسمش نرگس هست و ویژگی هایش رنگ ، و خوش عطر بودن آن است. ذات و حقیقت خداوند اسمی دارد و هم ویژگی هایی دارد اسمش و دو ویژگی از ویژگی های خداوند الرحمن و الرحیم است. 🌺 - امام محمد باقر علیه السلام می فرمایند: یعنی کسی که پرستش می شود، آن خدایی که مردم از فهم و حقیقت آن عاجز و حیران هستند. 🌺 - یعنی اینکه ما با اسم خداوند همه کارهایمان را شروع می کنیم و از او کمک می گیریم. 🔴 - در سخنی از امام صادق علیه السلام آمده است که رحمان و رحیم هر دو برگرفته از واژه رحمت است پس هم الرحمن و هم الرحیم یعنی کسی که دارای رحمت و و بخشش است البته معنای الرحمن یعنی رحمت عام خداوند که شامل همه مخلوقات می شود و رحیم یعنی رحمت خاص خداوند که شامل افراد خاصی می شود. اگر می بینید پدر و مادر به فرزندشان محبت می کنند اگر می بینید کبوتر دانه بر می دارد و در دهان بچه اش می گذارد همه این ها از الهی سرچشمه می گیرد. 🔴 🌷 صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: هر کار مهمی بدون نام خدا شروع شود بی پایان است. 🌷 علیه السلام می فرمایند: هنگامی که می خواهید کار کوچک یا بزرگ را انجام دهید در آغاز آن بسم الله الرحمن الرحيم بگویید. 🌷 خواندن بسم الله الرحمن الرحیم در شروع هر کاری سفارش شده است. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 تا رژیم غاصب هست؛ 👈🏻 همه روزهای سال روز قدس است 🔺 رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی روز قدس: بار دیگر روز قدس فرارسید. قدس شریف همه‌ی مسلمانان جهان را فرامیخواند. حقیقت آن است که تا رژیم غاصب و جنایتکار صهیونیست بر قدس مسلط است، همه‌ی روزهای سال را باید روز قدس دانست. ۱۴۰۱/۲/۹ 🏷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 تحرّک جِنین، رژیم صهیونیست را دیوانه کرده است 🔺 رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی روز قدس: تحرّک جِنین، رژیم صهیونیست را دیوانه کرده است. این در حالی است که بیست سال پیش، رژیم غاصب در پاسخ به کشته شدن چند صهیونیست در نهاریا، ‌دویست نفر را در اردوگاه جِنین به قتل رسانید تا برای همیشه مسئله‌ی جِنین را حل کند! ۱۴۰۱/۲/۹ 🏷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️سردار قاآنی : از رمضان گذشته تا این رمضان این رژیم نکبت بار هر روز یک نکبت بیشتری برایش فراهم شد 🔹 اینها مثلا امنیتی ترین حکومت در دنیا هستند! 🔹ببینید چه وضعی پیدا کرده اند از زندان های مخوفشان انسان های با اراده ای فرار کردند. 🔹در دو ماه گذشته ۵ عملیات فداکارانه در مقابل صدها دوربین مراقبت کننده حتی در شلوغ ترین منطقه تل آویو انجام شد @Emam_kh
🔵◽️وداع با آخرین جمعه ماه مبارک رمضان در زاد المعاد از جابربن عبدالله انصاری منقول است که گفت: در جمعه آخر ماه رمضان به خدمت حضرت رسول (ص) رسیدم. چون نظر آن حضرت برمن افتاد فرمود: این آخرین جمعه است از ماه مبارک رمضان، پس آن را وداع کن و بگو: ✨اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهِْد مِنْ صِیامِنا اِیّاهُ فَانْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنی مَرْحُوماً وَ لا تَجْعَلْنی مَحْرُوماً. زیرا که هر کس این دعا را در این روز بخواند به یکی از دو خصلت نیکو ظفر می‌یابد ؛ یا به رسیدن به ماه رمضان آینده یا به آمرزش خدا و رحمت بی‌انتها..🍃✨ مفاتیح الجنان🍃 @Emam_kh
🔰 همه طرحهای سازش با صهیونیست‌ها باطل شده‌اند 🔺 رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی روز قدس: آنچه در سالهای اخیر در فلسطین رخ داده است، مُهر ابطال بر همه‌ی طرحهای سازش با دشمن صهیونیست است. زیرا هیچ طرحی درباره‌ی فلسطین در غیاب یا بر خلاف نظر صاحبان آن یعنی فلسطینی‌ها اجرا شدنی نیست. این یعنی همه‌ی توافقات پیش از این مانند اسلو، یا طرح عربی دو دولتی، یا معامله‌ی قرن، یا عادی‌سازیهای حقیرانه‌ی اخیر باطل شده‌اند. ۱۴۰۱/۲/۹ 🏷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اِی رِژیم سیاھ‌ و شِیطانے پَشه ریز رویِ پیشانے بَہر نابودے شُما ڪافیست عَڪسِ حاج قاسم سلیمانے ✌️🇵🇸🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴هیچ اقدامی علیه امنیت جمهوری اسلامی و ملت عظیم ایران بی پاسخ نخواهد ماند. 🔹حجت‌الاسلام‌والمسلمین طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه به مناسبت روز قدس: امروز آرمان آزادی قدس شریف از چنگال دژخیم صهیون به برکت خون مطهر شهدای مقاومت و دلبستگان مقابله جهانی با استکبار، به زودی دست یافتنی است.رژیم سست بنیاد صهیونیستی به لبه پرتگاه زوال خود نزدیک شده و دیگر توان دفاع و تامین امنیت خود را ندارد صداهای مخالف از درون سرزمین های اشغالی بلند شده و مسئولان سیاسی - امنیتی صهیونیست، از بیم فروپاشی داخلی، خواب راحت ندارند. 🔹حامی همیشگی رژیم اشغالگر قدس یعنی آمریکا هم حال و روز خوبی ندارد. قدرت استکباری و عالم گیر آمریکا دیگر رو به اتمام است. دولتمردان آمریکایی در برابر مشکلات عدیده داخلی و خارجی، سردرگم اند. ما چشم مان را از دشمن بر نمی داریم و آنها را تعقیب می کنیم. ما برای تهاجم اطلاعاتی علیه بدخواهان انقلاب اسلامی و شبکه صهیونیستی، قدرت سازی کرده ایم. هیچ اقدامی علیه امنیت جمهوری اسلامی و ملت عظیم ایران بی پاسخ نخواهد ماند و ضربه متقابل را در سرزمین های خودشان دریافت می کنند. 🇮🇷 @Emam_kh
‼️زمان کنار گذاشتن فطره 🔷 س ۵۸۶۵: زمان کنار گذاشتن فطره و پرداخت آن چه موقع است؟ ✅ ج: بعد از اثبات حلول ماه شوّال می توانید آن را کنار بگذارید و اگر نماز عید فطر می خوانید، بنابر احتیاط واجب باید پیش از نماز پرداخت کنید یا کنار بگذارید و اگر نماز عید نمی خوانید، تا ظهر روز عید فطر مهلت دارید. @Emam_kh
گذشت جمعه ای ولی دعای ما نگرفت دعای ما نه،بگو ادعای ما نگرفت اگر به یاد تو بودم چرا دلم نشکست چرا غروب رسید و صدای ما نگرفت رسید و نیامد اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @Emam_kh
🥀 غـروب‌جمعـه‌را‌دریابید ✍از فاطمه زهرا(س) نقل شده است:از رسول خدا شنیدم که می‌فرمود: به راستی، در جمعه ساعتی است که اگر مرد [و زن] مسلمان در آن ساعت از خدای عزیز و جلیل خیری درخواست کند، به او داده می‌شود".لذا عرض کردم: ای رسول خدا! آن کدام ساعت است؟ فرمود: "اذا تُدلی نصفَ عین الشمس للغروب؛ وقتی نصف قرص خورشید غـروب کرد". ✅زید در ادامه می‌گوید: حضرت فاطمه(س) همیشه [جمعه‌ها] به غلامش می‌فرمود: بر بلندی برآی و هرگاه دیدی نصف قرص خورشید به غروب نزدیک شده است، به من اعلام کن تا دعـا کنم". 📚وسائل الشیعه، ج۵، ص۶۹ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان قسمت دویستوچهاردهم شام را کنار هم خوردیم و اخم هاي امیرعباس نشان میداد ... که از شوخی ها او هم در امان نمانده... لبخندي زدم و برایش کمی خورشت ریختم... نگاه مهربانی انداخت که دلم را لرزاند... - مرسی... سري تکان دادم و نعیم گفت... - می بینم که عروس و داماد تنگ دل هم دارن جیک جیک میکنن... و غذا به گلوي امیرعباس پرید... سریع لیوان دوغی برایش پر کردم... و از خجالت اصلا نعیم را نگاه هم نکردم... خدارو شکر که آقاجون به اتاقش رفته بود... و گرنه از خجالت می مردم... و البته که نعیم جرات نمی کرداین حرف ها را پیش بکشد جلوي آقاجون... سرفه اش بند آمد و نگاه تیزي به نعیم انداخت که حساب کار دستش آمد... و این بار مرا به خنده وا داشت قیافه ي نادم نعیم... سفره را به کمک بچه ها جمع کردم... و نشستم کنار ساحل که پرتقال پوست می کند براي خودش... نگاهی به من انداخت... خندید و گفت " - بفرما... داداش خود دار من با چشاش داره می خوردت"... نگاهی به امیرعباس کردم که به من نگاه میکرد... و نامحسوس اشاره زد تا کنارش بشینم... به هواي چاي بلند شدم و براي همه ریختم... و آخرین نفر به امیرعباس تعارف کردم و کنارش نشستم... قند را تعارفش کردم و برایش میوه پوست کندم... همه کم کم براي خواب میرفتند و من همانجا کنارش نشسته بودم ..که ساحل صدایش در آمد... "- وااا،چرا اینجا نشستید... خب پاشید برید بخوابید... محیا فردا عروسیتونه باید صورتت سرحال باشه"... انگار منتظر ساحل بودم که سري تکان دادم و از جا بلند شدم... اما امیرعباس همانجا کنار نعیم و محسن و دانیال ماند و فیلمش را تماشا کرد... لباس هایم را عوض کردم و روي تختم دراز کشیدم... باورم نمیشد این آخرین شبی باشد که در این اتاق برایم به صبح می رسد... تختم را لمس کردم،تختی که براي من و امیرعباس خریداري شده بود... و حتی یکبار هم روي آن امیرعباس لمسم نکرد... قلتی زدم و کلافه از بی خواب شدنم روي تخت متوجه نشدم کی خوابم برد... صبح نمیدانم چه ساعتی بود که با صداي هین گفتن ساحل از خواب پریدم... و وقتی چشم باز کردم ,گفت آماده شو دیگه باید بري آرایشگاه... سریع به ساعت نگاه کردم... هییع نیم ساعت از وقتم گذشت بود.. ادامه دارد... 💖 🧚‍♀●◐○❀
رمان قسمت دویستوپانزدهم سریع به حمام رفتم و با بیشترین سرعت ممکن آماده شدم و به آرایشگاه رفتم... داخل ماشین محسن نشستیم که موبایلم زنگ خورد... تماس را برقرار کردم و اولین چیزي که شنیدم صداي جیغ مینا بود... - محیا کجایی دیونه دوساعته اینجام... بابا بیا دیگه آرایشگر کفرش درومده... مضطرب گفتم... - بابا نفس بکش اومدم... برو... و قطع کردم با استرس به محسن گفتم... - محسن جان دادش یکم سریع تر میري دیره... لبخندي زد... - اي به روي چشم عروس خانوم... لب فشردم و به محض رسیدن از ماشین پایین پریدم... و زودتر از ساحل وارد آرایشگاه شدم... می دانستم با آن وضعیت یک ربع بیشتر میکشید تا بالا برسد... نشستم و آرایشگر که همان لحظه فهمیدم نامش آرزو ست،گفت... - کجایی پس خانوم... دو ساعتی دیر کردي بشین که خیلی عقبیم... سري تکان دادم و با خجالت نشستم و گفتم... - فقط میشه زیاد نباشه یعنی چطور بگم... خندید... " - می دونم خوشگل خانوم... یه عروسی بسازم که همه با دهن باز نگات کنن خیالت راحت"... تمام مدت هر سه دقیقه یک بار به خودم داخل آینه نگاه میکردم... و شوخی هاي مینا و ساحل امانم نمی داد که دائم میگفتند... - بابا امیرعباس میپسنده نگران نباش... دیگر آرایشگر را هم کلافه کرده بودم... که یک پارچه روي آینه انداخت و خیال من و همه را راحت کرد... فکر کنم حدود سه ساعتی زیردستش بودم... کم کم از گرسنگی و کلافگی و به قول مینا فضولی داشتم میمردم... بالاخره کارش تمام شد و به خودش دست مریضادي گفت... ولی هر کاري کردم نذاشت خودم را در آینه ببینم... به کمک مینا و کمی هم ساحل لباسم را پوشیدم و تورم را وصل کردند... و بالاخره پارچه را از آینه برداشتند... و من حیرت زده به محیاي جدید نگاه میکردم... با اینکه رنگ مویم را به درخواست امیرعباس عوض نکرده بودم... اما آنقدر تغییر کرده بودم که حتی خودم هم باورم نمیشد دختر داخل آینه باشم... نگاهی به چشمان اشکی مینا و ساحل اندختم و خودم هم اشکم حلقه زد... که اگر صداي زنگ آیفون حواسم را پرت نمی کرد و صداي همهمه ي زنان... که میگفتند داماد آمد را نمی شنیدم اشکم فرو میچکید... ساحل صدقه اي کنار گذاشت و با چشمان اشکی اش شنل را روي سرم انداخت... چادر سفیدم را هم روي سرم انداخت و مرا بدرقه کردند... دیدن امیرعباس در لباس دامادي عحیب دلم را لرزاند... او که نمی تونست صورتم را ببیند،اما صورت مرتبش در آن کت و شلوار سرمه اي رنگ دلم را برده بود حسابی... با همان هیبت و صلابت مخصوص خودش صدقه اي دور سرم گرداند و داخل اسپنددان شاگرد آرایشگر انداخت... کمکم کرد با آن لباس پفی که راه رفتنم را کمی سخت تر میکرد سوار ماشین شوم... با راهنمایی هایی که فیلم بردار خودش هم نشست و رو به من کرد... - سلام عروس خانوم خودم ... نمی زاري یه نظر بندازیم خانوم... خجالت کشیدم از لحنش و اعتراض گونه صدایش کردم... قرار بود اول به آتلیه و باغ برویم و بعد سالن براي عقد... داخل آتلیه که شدیم همه تنهایمان گذاشتند تا آماده شویم... امیرعباس هم بیرون رفت تا غذایی سفارش دهد براي شکم گرسنه ي من... چادر و شنل را در آوردم و بار دیگر به داخل آینه نگاهی به خودم کردم... لباس صدفی رنگم با تمام سادگی اش زیبا بود ... وبا آن آستینهاي بلند و یقه ي قایقی اش حسابی به اندامم نشسته بود... در باز شد و امیرعباس داخل شد... به سمتش برگشتم و چند ثانیه میخ من شد... به سمتم قدم برداشت و آرام نوازش وار دستی روي گونه ام کشید... - یعنی این فرشته خانوم مال منه... لبخندي ملیحی زدم و بوسه اش روي پیشانی ام انگار گوله اي آتش بود... بالاخره عکاس آمد و بعد از حرف و نهار... اینقدر ژست هاي عجیب و غریب و گاه خجالت آور ... که لپهاي مرا گل می انداخت و خنده ي امیرعباس را در می آورد... به ما داد که وقتی اعلام کرد کارش تمام شده نفس راحتی کشیدم... ادامه دارد... 💖 🧚‍♀●◐○❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا