eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
17.6هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت دلدادگی ۴🎬: سهراب دست های خیسش را تکان داد و وارد اتاق شد ، اتاقی کاه و گلی با طاقچه ای دود زده در انتهایش ، کریم روی تشکچه ای که متعلق به خودش بود ، نشسته و پاهایش را دراز کرده بود و خیره به شعله ی فانوس که با کوچکترین حرکتی اینور و آنور میرفت ،پلک نمیزد. سهراب به سمت طاقچه رفت و از کنار شمع نیم سوخته ی روی طاقچه ، مهر و جانمازش را برداشت و بی توجه به کریم ، رو به قبله ایستاد و نمازش را شروع کرد ، نمازی که هرگز ترک نمی کرد ،زیرا این تنها کاری بود که از دل و جان دوست میداشت و با میل و اراده ی خود انجام میداد. کریم نگاهش را از شعله ی آتش گرفت و خیره به حرکات سهراب شد . سهراب نمازش را تمام کرد و همانطور که جانماز را بهم می آورد ،خود را به کنار دیوار کشانید، پاهایش را کمی ماساژ داد، انگار می خواست حرفی بزند ، اما مردد بود و نمی دانست از کجا شروع کند. کریم ،سکوت اتاق را بیش از این طاقت نیاورد و رو به سهراب گفت : آخر تو چطور راهزنی هستی؟ مال مردم را غارت می کنی و از آن طرف نمازت هم به جاست و ترک نمی شود؟ سهراب آهی کوتاه کشید و‌گفت : دزدی را تو در دامنم گذاشتی و پیشه ام ساختی ،اما اگر یادت باشد ، آنزمانی که من کودکی بیش نبودم و منطقه ی تحت غارت شما ،اطراف خراسان بود ، تو برای اینکه من سر از حساب و کتاب درآورم وبتوانم خط و نوشته ها را بخوانم ،چند سالی مرا به مکتب فرستادی ، گرچه آنزمان من در زبان فارسی نوپا بودم و تازه یاد گرفته بودم چگونه فارسی صحبت کنم ، اما تمام تلاشم را کردم و به آنچه که تو‌ می خواستی ، خودم را رساندم. آنزمان ملای مکتبمان ، همیشه تأکید می کرد که ما در هر حالی که باشیم ،چه پادشاه و غنی ، چه فقیر و عامی ، بنده خداییم و باید شکر نعمتش را به جای آوریم و واجب است که نمازمان را در هر حالی بخوانیم ، او میگفت حتی اگر دزد یا اسیر هم باشی باید نمازت را بخوانی ،چه بسا که همین نماز باعث نجاتت شود. کریم راهزن ؛ من فکر میکنم تمام بدبختی هایی که می کشم زیر سر توست ، اما به خاطر آنکه مرا به مکتب فرستادی ، از تو ممنونم ولی.... کریم با حالتی آشفته وسط حرف سهراب پرید و گفت :ولی چه ؟ نکنه چون فکر میکنی من آدم بد قصه ی زندگیت هستم ، می خواهی آن تهدیدی که وقت آمدن نمودی ، عملی نمایی و بروی مثلا مرا لو بدهی؟ ای پسرک بدبخت ،نمی دانی اگر مرا لو دهی ، یعنی خودت را رسوا کردی ، چرا که کریم راهزن چند سال است از خاطره ها محو شده و به جای آن ، جوان روی پوشیده و جنگاوری نشسته که لقمه های گنده بر میدارد و فقط به کاروان های خراج دولتی و یا بازرگانان ثروتمند حمله می کند و همیشه هم موفق است ...خیلی موفق تر از کریم هم هست. سهراب نگاه تیزی به کریم انداخت و گفت : مرا تهدید می کنی؟ تو من را از زندان می‌ترسانی؟ به خدا که این زندگی برایم از صد زندان شکنجه بارتر است...اما این را بدان ، من نمی خواهم به تو خیانت کنم ، اما حق السکوتی که از تو میخواهم ، فاش کردن رازیست که سالها از من پنهان داشتی ، به خدای احد و واحد سوگند ، اگر جواب سؤالاتم را به درستی بدهی ، هر چه که دارم ، حتی آن حجره ی داخل بازار را که ارسلان اداره اش می کند ، به تو خواهم داد... کریم که کم کم دستش آمده بود ،مزه ی دهان سهراب چیست ، سری تکان داد و گفت : می توانم حدس بزنم چه می خواهی، این اتفاق دور یا زود می افتاد و من منتظر چنین روزی بودم . اما من هم شرطی دارم. حالا حرفت را بزن تا ببینم ،حدسم درست بوده یا نه؟ ادامه دارد....
*💔 با زبونمون دلی رو نشکنیم💔* 👌راهکار یک پیر حکیم برای بدست‌آوردن دلی که شکسته شده🔰 شخصی ﺑﺎﻳﻚ ﺟﻤﻠﻪ همسرش را ﺭﻧﺠﺎﻧﺪاﻣﺎ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﭘﺸﻴﻤﺎﻥ ﺷﺪ جوان برای به‌دست‌آوردن دل همسرش ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺮ ﺩاﻧﺎی ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺖ ﻭازاو راهکار خواست؟ ✅ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ:برای ﺟﺒﺮاﻥ ﺳﺨﻨﺖ۲ﻛﺎﺭ ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺠﺎﻡ ﺩهی ﺟﻮاﻥ ﺑﺎﺷﻮﻕ ﺩﺭﺧﻮاﺳﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺭاﻩ ﺣﻞ ﺭا بگوید ﭘﻴﺮ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪ ﮔﻔﺖ:امروز ﺑﺎلشتی اﺯ ﭘﺮ ﺑﺮﺩاﺷﺘﻪ و ﺁﻥ ﺭا ﺳﻮﺭاﺥ ﻛﻦ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻛﻮﭼﻪ‌ﻫﺎ ﺑﺮﻭ ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪ‌ای ﻳﻚ ﭘﺮ ﺑﮕﺬاﺭ ﺗﺎ ﭘﺮﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ ﻫﺮﻭﻗﺖ اﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭاﻛﺮﺩی ﺑﻴﺎ ﺗﺎ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺩﻭﻡ ﺭا ﺑﮕﻮﻳﻢ 🔹ﺟﻮاﻥ ﺗﻤﺎﻡ روز ﺭا ﺑﻪ آن کار ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﺪ اﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺶ اﺯﺳﺮﻣﺎی زمستانی ﻳﺦ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩاما ﺑﺎﺯ اﺩاﻣﻪ ﺩاد ﺗﺎ غروب ﻛﺎﺭﺵ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ﺳﺮیع ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎﺧﻮﺷﻨﻮﺩی ﮔﻔﺖ:ﻣﺮﺣﻠﻪ اﻭﻝ ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ،ﺣﺎﻻﭼﻪ‌ﻛﺎﺭ ﻛﻨﻢ؟ ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ: فردا ﺗﻤﺎﻡ ﭘﺮﻫﺎ ﺭاﺟﻤﻊ ﻛﻦ ﺗﺎ ﺑﺎﻟﺶ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ اﻭﻟﺶ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ جوان ﮔﻔﺖ:ﻏﻴﺮ ممکن اﺳﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭی اﺯ ﭘﺮﻫﺎ ﺭا ﺑﺎﺩ ﭘﺮاﻛﻨﺪﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﻭﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﺗﻼﺵ ﻛﻨﻢ ﺑﺎلشت ﻣﺜﻞ اﻭﻟﺶ نمیشود! ﭘﻴﺮﮔﻔﺖ:احسنتم؛ﻛﻠﻤﺎتی هم ﻛﻪ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ میکنیم ﻣﺜﻞِ ﭘﺮﻫﺎیی ﺩﺭﻣﺴﻴﺮ ﺑﺎﺩاﺳﺖ ﻭﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺩهانمان ﺑﺎﺯ ﻧﺨﻮاهند ﮔﺸﺖ... ⚠️ دراﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﻠﻤﺎﺕ ﺑﺨﺼﻮﺹ مقابلﻛﺴﺎنی‌ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩاﺭیم دقت کنیم و دلی رو نشکنیم @Emam_kh
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده نخستین توصیه من، امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه قفل‌ها، هیچ گامی را نمی‌توان برداشت. 🔸بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب 🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ تبرج با حجاب⁉️ 🔺تبرج یعنی خودت رو به نمایش بزاری❗️ 🔺بزاری خودت رو توی ویترین❗️ 🔺جلب توجه کنی❗️ 🔺نگاها رو به سمت خودت بکشونی❗️ 🔺حقیقی یا مجازی هم فرق نداره❗️ 🔺چه بسا تبرج در فضای‌مجازی رایج‌تر و قوی‌تره❗️ 🔺تبرج این نیست که شما بهداشت رو رعایت نکنی و پشمو باشی و کثیف❗️ 🔺بهداشت و آراستگی فرق می‌کنه با آرایش و خودنمایی❗️ 🔺«تَبَرُّجَ» از «برج» به معنای خودنمایی است، همان‌گونه که برج در میان ساختمان‌های دیگر جلوه خاصّی دارد. 🔺یعنی شما گونه‌ای خود را نمایش دهی که عادی نباشد و توجه و نظر مردم را در فضای عمومی جلب کند❗️ 💠 لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیةِ الْأُولی وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ (احزاب/۳۳) 🔺همچون دوران جاهلیتِ نخستین، با تبرج (خودنمایی) ظاهر نشوید و زینت های خود را آشکار نکنید، و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید، و از خدا و رسول‌ش اطاعت کنید. #⃣ @Emam_kh
6.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ♻️ زن، زندگی، آزادی یک زن ایرانی در فرانسه داستان یک دختر نخبه ایرانی ۲۵ساله در فرانسه @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 سلبریتی ها بی تقصیرند !! مقصر ماییم که کثافت کاری هایشان را دیدیم و نه تنها تف توی صورتشان نینداختیم که با اشتیاق احمقانه ای از آن ها امضا هم گرفتیم ! و روی زندگی لجنزار و متعفنشان پرده کشیدیم و خودمان را به آن راه زدیم تا چهره کریهشان برای مردم آشکار نشود ؛ چشمانمان را بستیم تا این جرثومه های فساد الگوی جوانانمان شوند و پس از ارتزاق تا خرخره از بیت المال ، با به آتش کشیدن مملکت آروغ سیری بزنند!! خودمان کردیم که لعنت ... ✍"قاسم اکبری" @Emam_kh
✏️ جهادتبیین، عملیات چک و خنثی است! خنثی کردن بمب‌هایی که دشمن روی اعتقادات مردم کار گذاشته... اگر یک سیم را غلط ببُری، منفجر می‌شود، اگر هم معطل کنی، منفجر می‌شود! جهاد یعنی عملکرد درست در کمترین زمان... ✍️ @Emam_kh
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 مثل همیشه پیروزیم اگر... 🌹مکتب_حاج_قاسم @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴هنگامۀ جنگ و آشوب کجا بودید؟ ⏪مصطفی محقق داماد خطاب به قُضات کشور نوشته: این ایام که کشور با بحران ناآرامی مواجه و مشکلاتی که موجباتش را ناتوانی دولت‌ها فراهم ساخته، به دستگاه قضایی سرازیر کرده است، قضات را با امتحانی عظیم رو‌به‌رو ساخته است... ♨️آنجا که به رعایت عدالت توصیه شده بِجاست امّا؛ 1️⃣چرا حالا که زمان محاکمۀ اغتشاشگران رسیده به فکر عدالت افتاده‌اید؟ 2️⃣زمانی که با چاقو به پلیس حمله ‌‌کردند، روی بدن بسیجیان بنزین ‌ریختند و جسم پاکشان را به آتش کشیدند، اموال عمومی و آمبولانس‌ حامل بیمار را آتش ‌زدند، به مسجد و حسینیه حمله ‌کردند، قرآن‌ها را ‌سوزاندند، چادر از سر زن محجبه بر‌داشتند و مردم و زائران حرم شاهچراغ را قتل عام ‌کردند کجا تشریف داشتید؟ 3️⃣فرض که در اوج اغتشاش‌ها ایران نبوده‌اید و روح لطیف و وجدان عدالت‌طلبتان از آن جنایات بی‌خبر بوده، ولی حالا که وجدانتان بیدار شده چرا به هیچ یک از جنایات اغتشاشگران اشاره‌ای نفرمودید؟ 4️⃣چرا به شکنجه‌های قرون وسطاییِ داعش‌مسلک بر جسم آن طلبۀ پاک، شهید علی‌وردی اشاره‌ای نکردید؟ 5️⃣آیا نمی‌دانستید که حرامیان با لگد و قمه به جان شهید عجمیان افتاده و آن کارگر ساده را که جز تعهد به اسلام و انقلاب جُرمی نداشت به فجیع‌ترین شکل به شهادت رساندند؟ 6️⃣حتماً می‌دانید که پدر آن شهید چند سال در جبهه‌های نبرد به دفاع از جان، مال و نوامیس مردم و از جمله شما مشغول بوده؛ راستی شما در آن هنگامۀ خون و آتش کجا تشریف داشتید؟ ✍حسین شریعتمداری[با تلخیص] 🇮🇷 @Emam_kh