📸 آقای الکساندر لوکاشنکو رئیسجمهور بلاروس و هیأت همراه عصر امروز (دوشنبه) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. ۱۴۰۱/۱۲/۲۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
🇮🇷 @Emam_kh
📩 کشورهای مورد تحریم آمریکا باید با همکاری یکدیگر این حربه را از بین ببرند
🔻 حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی عصر امروز (دوشنبه) در دیدار آقای آلکساندر لوکاشنکو رئیس جمهور بلاروس و هیات همراه، ظرفیت همکاریهای دو کشور را بسیار فراتر از سطح کنونی دانستند و تاکید کردند: باید با استفاده از روحیه و ارادهای که در دو طرف برای عملی کردن توافقها وجود دارد، سطح روابط افزایش چشمگیری یابد.
🔹 ایشان با اشاره به مشترکات فراوان ایران و بلاروس، یکی از این اشتراکات را تحریمهای قلدرمابانه آمریکا و برخی کشورهای غربی برشمردند و افزودند: کشورهایی که مورد تحریم آمریکا قرار گرفتهاند باید با همکاری یکدیگر و با تشکیل یک مجموعه مشترک، حربه تحریم را از بین ببرند و ما معتقدیم این کار شدنی است.
🔹 رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تحریمهای آمریکا برضد ایران، از ابتدای پیروزی انقلاب و وضع شدیدترین تحریمها در دوازده سال گذشته خاطرنشان کردند: تحریمهای شدید، ایران را متوجه تواناییها و نیروهای درونی خود کرد و در همین مدت تحریمها، زمینه پیشرفتهای بسیاری برای ایران مهیا شد و کشور ما توانست در زمینههای مختلف از جمله «علم و فناوری»، «پزشکی و بیولوژیک»، «هوا-فضا»، «هسته ای» و «نانو» به پیشرفتهای شگفت آوری دست یابد.
🔹 حضرت آیتالله خامنهای تاکید کردند: اگر کشورهایی که مورد تحریم آمریکا قرار گرفتهاند از ظرفیت یکدیگر استفاده کامل کنند منافع آن برای همه طرفها، بسیار خواهد بود.
🔹 ایشان با یادآوری زمینههای همکاری ایران و بلاروس از جمله در «علم و فناوری»، «تجارت» و «فعالیتهای سیاسی در مجامع بین المللی»، به موضوع خط عبور شمال به جنوب اشاره کردند و گفتند: راهاندازی خط عبور شمال به جنوب به نفع دو کشور و همچنین روسیه و منطقه است و باید هر دو طرف برای راهاندازی آن تلاش کنند.
🔹 رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: توافقها و حرفها نباید در جلسات به پایان برسد بلکه باید با پیگیری ویژه و زمانبندی مشخص، به مرحله اجرا برسد.
🔹 رهبر انقلاب اسلامی همچنین دنیای امروز را نیازمند معنویت دانستند و گفتند: معنویت میتواند عامل حرکت دهنده برای ملتها باشد.
🔸 در این دیدار که حجتالاسلام و المسلمین رئیسی رئیس جمهور نیز حضور داشت، آقای لوکاشنکو رئیس جمهور بلاروس با ابراز خرسندی فراوان از دیدار با رهبر انقلاب گفت: من به ایران آمدهام تا اطمینان خاطر بدهم که برای گشودن صفحه جدیدی در روابط دو کشور مصمم هستم و با همکاری و اراده رئیس جمهور ایران همه توافقها را با پیگیری ویژه و زمانبندی مشخص، اجرایی خواهیم کرد.
🔸 رئیس جمهور بلاروس تاکید کرد: جمهوری اسلامی ایران در دوران تحریمها به تجربیات و پیشرفتهای شگفت آوری دست پیدا کرده است و ما معتقدیم که اگر از شرایط تحریم بدرستی استفاده شود، میتواند یک فرصت برای پیشرفت باشد، هدف من از سفر به ایران آشنایی نزدیک با دستاوردهای ایران است.
🔸 آقای لوکاشنکو در پایان سخنان خود این نکته را هم گفت که شرایط سخت کنونی بینالمللی، دوستان واقعی و غیر واقعی را برای ما مشخص کرد و ما مصمم به همکاری ویژه با همراهان واقعی هستیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
🇮🇷 @Emam_kh
دختر_شینا
#قسمت_36
فردا صبح موقع خوردن صبحانه، حس بدی داشتم. از پدرم خجالت می ڪشیدم. منی ڪه از بچگی روی پای او یا ڪنار او نشسته و صبحانه خورده بودم، حالا حس می ڪردم فاصله ای عمیق بین من و او ایجاد شده. پدرم توی فڪر بود، سرش را پایین انداخته و بدون اینڪه چیزی بگوید، مشغول خوردن صبحانه اش بود.
ڪمی بعد پدرم از خانه بیرون رفت. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود ڪه صدای مادرم را شنیدم. از توی حیاط صدایم می ڪرد: «قدم! بیا آقا صمد آمده.»
نفهمیدم چطور پله ها را دو تا یڪی ڪردم و با دمپایی لنگه به لنگه خودم را به حیاط رساندم. صمد لباس سربازی پوشیده بود. ساڪش هم دستش بود. برای اولین بار زودتر از او سلام دادم. خنده اش گرفت.
گفت: «خوبی؟!»
خوب نبودم. دلم به همین زودی برایش تنگ شده بود. گفت: «من دارم می روم پایگاه. مرخصی هایم تمام شده. فڪر ڪنم تا عروسی دیگر همدیگر را نبینیم. مواظب خودت باش.»
گریه ام گرفته بود. وقتی ڪه رفت، تازه متوجه دانه های اشڪی شدم ڪه بی اختیار سُر می خورد روی گونه هایم. صورتم خیس شده بود. بغض ته گلویم را چنگ می زد. دلم نمی خواست ڪسی من را با آن حال و روز ببیند.
ادامه دارد...✒️
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
دختر_شینا
#قسمت_37
دویدم توی باغچه. زیر همان درختی ڪه اولین بار بعد از نامزدی دیده بودمش، نشستم و گریه ڪردم.
از فردای آن روز، مراسم ویژه قبل از عروسی یڪی پس از دیگری شروع شد؛ مراسم رخت بران، اصلاح عروس و جهازبران.
پدرم جهیزیه ام را آماده ڪرده بود. بنده خدا سنگ تمام گذاشته بود. سرویس شش نفره چینی خریده بود، دو دست رختخواب، فرش، چراغ خوراڪ پزی، چرخ خیاطی و وسایل آشپزخانه.
یڪ روز فامیل جمع شدند و با شادی جهیزیه ام را بار وانت ڪردند و به خانه پدرشوهرم بردند. جهیزیه ام را داخل یڪ اتاق چیدند. آن اتاق شد اتاق من و صمد.
شبی ڪه قرار بود فردایش جشن عروسی برگزار شود، صمد از پایگاه برگشت و تا نیمه های شب چند بار به بهانه های مختلف به خانه ما آمد.
فردای آن روز برادرم، ایمان، سراغم آمد. به تازگی وانت قرمز رنگی خریده بود. من را سوار ماشینش ڪرد. زن برادرم، خدیجه، ڪنارم نشست. سرم را پایین انداخته بودم، اما از زیر چادر و تور قرمزی ڪه روی صورتم انداخته بودند، می توانستم بیرون را ببینم.
ادامه دارد...✒️
دختر_شینا
#قسمت_38
بچه های روستا با داد و هوار و شادی به طرف ماشین می دویدند عده ای هم پشت ماشین سوار شده بودند. از صدای پاهای بچه ها و بالا و پایین پریدنشان، ماشین تڪان تڪان می خورد. انگار تمام بچه های روستا ریخته بودند آن پشت. برادرم دلش برای ماشین تازه اش می سوخت. می گفت: «الان ڪف ماشین پایین می آید.» خانه صمد چند ڪوچه با ما فاصله داشت.
شیرین جان ڪه متوجه نشده بود من ڪی سوار ماشین شده ام، سراسیمه دنبالم آمد. همان طور ڪه قربان صدقه ام می رفت، از ماشین پیاده ام ڪرد و خودش با سلام و صلوات از زیر قرآن ردم ڪرد. از پدرم خبری نبود. هر چند توی روستا رسم نیست پدر عروس در مراسم عروسی دخترش شرڪت ڪند، اما دلم می خواست در آن لحظاتِ آخر پدرم را ببینم. به ڪمڪ زن برادرم، خدیجه، سوار ماشین شدم. در حالی ڪه من و شیرین جان یڪ ریز گریه می ڪردیم و نمی خواستیم از هم جدا شویم. خدیجه هم وقتی گریه های من و مادرم را دید، شروع ڪرد به گریه ڪردن. بالاخره ماشین راه افتاد و من شیرین جان از هم جدا شدیم. تا خانه صمد من گریه می ڪردم و خدیجه گریه می ڪرد.
وقتی رسیدیم، فامیل های داماد ڪه منتظرمان بودند، به طرف ماشین آمدند. در را باز ڪردند و دستم را گرفتند تا پیاده شوم. بوی دود اسپند ڪوچه را پر ڪرده بود.
ادامه دارد...✒️
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
دختر_شینا
#قسمت_39
مردم صلوات می فرستادند. یڪی از مردهای فامیل، ڪه صدای خوبی داشت، تصنیف های قشنگی درباره حضرت محمد(ص) می خواند و همه صلوات می فرستادند.
صمد رفته بود روی پشت بام و به همراه ساقدوش هایش انار و قند و نبات توی ڪوچه پرت می ڪرد. هر لحظه منتظر بودم نبات یا اناری روی سرم بیفتد، اما صمد دلش نیامده بود به طرفم چیزی پرتاب ڪند. مراسم عروسی با ناهار دادن به مهمان ها ادامه پیدا ڪرد. عصر مهمان ها به خانه هایشان برگشتند. نزدیڪان ماندند و مشغول تهیه شام شدند.
دو روز اول، من و صمد از خجالت از اتاق بیرون نیامدیم. مادر صمد صبحانه و ناهار و شام را توی سینی می گذاشت. صمد را صدا می زد و می گفت: «غذا پشت در است.»
ما ڪشیڪ می دادیم، وقتی مطمئن می شدیم ڪسی آن طرف ها نیست، سینی را برمی داشتیم و غذا را می خوردیم.
رسم بود شب دوم، خانواده داماد به دیدن خانواده عروس می رفتند. از عصر آن روز آرام و قرار نداشتم. لباس هایم را پوشیده بودم و گوشه اتاق آماده نشسته بودم. می خواستم همه بدانند چقدر دلم برای پدر و مادرم تنگ شده و این قدر طولش ندهند. بالاخره شام را خوردیم و آماده رفتن شدیم.
داشتم بال درمی آوردم. دلم می خواست تندتر از همه بدوم تا زودتر برسم.
ادامه دارد...✒️
🔸بسیار زیبا و قابل تامل
روزی استاد روانشناسی وارد کلاس شد و به دانشجویانش گفت:"امروز می خواهیم بازی کنیم!"
سپس از آنان خواست که فردی به صورت داوطلبانه به سمت تخته برود.
خانمی داوطلب این کار شد.استاد از او خواست اسامی سی نفر از مهمترین افراد زندگیش را روی تخته بنویسد.
آن خانم اسامی اعضای خانواده, بستگان, دوستان, هم کلاسی ها و همسایگانش را نوشت.
سپس استاد از او خواست نام سه نفر را پاک کند که کمتر از بقیه مهم بودند.
زن,اسامی هم کلاسی هایش را پاک کرد.
سپس استاد دوباره از او خواست نام پنج نفر دیگر را پاک کند.
زن اسامی همسایگانش را پاک کرد.این ادامه داشت تا اینکه فقط اسم چهار نفر بر روی تخته باقی ماند;
نام مادر/پدر/همسر/و تنها پسرش...
کلاس را سکوتی مطلق فرا گرفته بود.چون حالا همه می دانستند این دیگر برای ان خانم صرفا یک بازی نبود.
استاد از وی خواست نام دو نفر دیگر را حذف کند.
کار بسیار دشواری برای ان خانم بود.
او با بی میلی تمام, نام پدر و مادرش را پاک کرد.
استاد گفت:"لطفا یک اسم دیگر را هم حذف کنید!"
زن مضطرب و نگران شده بود.
با دستانی لرزان و چشمانی اشکبار نام پسرش را پاک کرد.و بعد بغضش ترکید و هق هق گریست....
استاد از او خواست سر جایش بنشیند و بعد از چند دقیقه از او پرسید:"چرا اسم همسرتان را باقی گذاشتید؟!!"
والدین تان بودند که شما را بزرگ کردند و شما پسرتان را به دنیا آوردید.
شما همیشه می توانید همسر دیگری داشته باشید!!
دوباره کلاس در سکوت مطلق فرو رفت.
همه کنجکاو بودند تا پاسخ زن را بشنوند.
زن به آرامی و لحنی نجوا گونه پاسخ داد: "روزی والدینم از کنارم خواهند رفت. پسرم هم وقتی بزرگ شود برای کار یا ادامه تحصیل یا هر علت دیگری, ترکم خواهد کرد"
پس تنها مردی که واقعا کل زندگی اش را با من تقسیم می کند ,همسرم است!!!
همه دانشجویان از جای خود بلند شدند و برای آنکه زن, حقیقت زندگی را با آنان در میان گذاشته بود برایش کف زدند.
🌺با همسر به از آن باش, که با خلق جهانی
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قبل از ظهور رفاه و آسایش و عافیت طلبی، نیست، به شدت فشرده می شوید و امتحان میشويد!
✨شرط تحقق ظهور، برپائی امر به معروف و نهی از منکر هست✨
(تفسیر آیہ۴۰ و ۴۱ سوره حج)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸مقام معظم رهبری :
🌷"روزبهروز باید یاد #شهدا و تکرار نام شهدا و نکتهیابی و نکتهسنجی زندگی شهدا در جامعهی ما رواج پیدا کند."
#روز_بزرگداشت_شهدا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
🇮🇷 @Emam_kh
🔴 کدام ولایت مداری؟!!
از کل طرح ها و بخشنامه ها و ادعاهای رنگارنگ و جورواجور مسئولین برای لبیک به مطالبه مقام معظم رهبری(حفظه الله) در موضوع جوانی جمعیت، یک مورد چندرغاز وام با هزار اما و اگر و شرط و شروط اجرایی شد و یکی هم اولویت قرار دادن مادران سه فرزند و بیشتر در قرعه کشی خودروها و عدم نیاز به افتتاح حساب وکالتی بود؛
که این دومی هم به لطف تدابیر مشعشع مسئولین در طرح اخیر واگذاری ۵۰۰ هزار خودرو حذف شده است!!!
در ناکارآمد بودن سیاست های تشویقی #جمعیت همین بس که نتوانسته اند جلوی روند کاهشی زاد و ولد را بگیرند!
این سهل انگاری در رفع یکی از بزرگترین دغدغه های رهبری مصداق بارز واقعی نبودن ادعای ولایت مداری خیلی از مسئولین است ...
#لبیک_یا_خامنه_ای
#مطالبه
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️مواضع برجامی #علی_علیزاده برای ایجاد اختلال_محاسباتی در قشر ولایتمدار مخالف برجام در بزنگاه سیاسی تیرماه ۱۳۹۴
✍با لفاظی و مدح رهبر معظم انقلاب، اینطور القاء کرد که مذاکرات با مدیریت مستقیم رهبری به پیش میرود و جای هیچ نگرانی نیست؛ همچنین انعقاد برجام را بعنوان یک فتحالفتوح برای رفع سایه جنگ و تضمین امنیت مطرح کرد تا از شدت مخالفت مخالفان برجام بکاهد!
هرچند که علیزاده بعدها از مواضع برجامی سال ۹۴ به ظاهر عقب نشینی و اعتراف به خطا کرد، اما بالاخره توانسته بود در یک #بزنگاه_مهم به نام برجام زهر محاسباتی خویش را در ذهن برخی از جامعه نخبگانی ولایتمدار، وارد کند..
✍محمد جوانی
#جهاد_تبیین
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤔چگونه فرهنگ حجاب را بسازیم؟
(قسمت سوم)
📍با تولید محتوا و گفتگو با مردان و زنان در مورد میل به دیده شدن در انسان!
📍برخی معتقدند ما همان قدر که به غذا و آب برای ادامه زندگی نیاز داریم ، به توجه نیز نیاز داریم! این میل به دیده شدن هم در زنان وجود دارد و هم در مردان ولی از آنجایی که زن ها دارای ظرافت و زیبایی بیشتری نسبت به مردان هستند ، میل به دیده شدن در آنها غلظت بیشتری دارد!
📍در این میان باید دانست که اسلام میل به دیده شدن در زنان را نه تنها سرکوب نکرده بلکه بخاطر گرم نگه داشتن کانون گرم خانواده به آن جهت داده است و خانواده را محل تامین این نیاز فطری تعریف کرده است!
📍مردان اعم از پدرها ، شوهرها و برادرها باید بدانند که اگر در چهارچوب خانواده به محارم خود توجه کافی نداشته باشند و نیازِ به دیده شدن آنها را تامین نکنند و به روحیهی ظریف ، لطیف و حساس آنها بی توجهی کنند ، ممکن است زنان به نحوی دیگر و خارج از محدودهی خانواده بخواهند برای این نیاز خود پاسخی پیدا کنند که یکی از راه های دیده شدن برای بانوان ، پوشیدن لباس های نامتعارف و جذاب در سطح جامعه است!
#فرهنگ_سازی
✍ میلاد خورسندی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👩🏻🍼✨
+زن کارای مهم تری داره تو عالم :)
🎙صحبت های مهدی رسولی درباره جایگاه زن
#سبک_زندگی ،، #حضرت_زهرا
@Emam_kh
🔴درمان درد آپاندیس
🔶🔹این درد در قسمت راست_شکم در قسمت پایین شروع می شود.
زمانی که محل درد را فشار می دهیم درد چند برابر می شود؛ به طوری که فرد از جایش می پرد. گاهی فرد هنگام فشار دادن شکم احساس درد نمی کند ولی وقتی که دست را برداری، احساس درد می کند و از جایش می پرد.
🔷🔸یکی دیگر از نشانه هایش این است که درد به دور ناف می پیچد تا جایی که فرد نمی تواند خم شود.
✅درمانش عسل+ 21 سیاه دانه است.
✔️پنجاه گرم عسل خوب را با 21 دانه سیاه دانه مصرف کند. تعداد سیاه دانه باید فرد باشد.
🍀🍀🍀
قرابیه شکلاتی
200 گرم کره نرم شده در دمای اناق
1لیوان پودر قند (130 گرم)
1استکان روغن مایع (130 میلی لیتر)
️1عدد سفیده تخم مرغ
یک پاکت وانیل 5گرمی ترک یا کمی وانیل ایرانی
1 لیوان نشاسته ذرت یا گندم(130 گرم)
4 لیوان آرد (520 گرم)
1 قاشق چایخوری سر صاف بکینگ پودر
1️استکان یا نصف لیوان شکلات چیپسی شیری
ابتدا همه مواد خمیر ، به جز شکلات چیپسی و آرد را در ظرف یا کاسه ای بریزید و با هم ترکیب کنید.
سپس ، آرد را به تدریج و کم کم و کنترل شده اضافه کرده تا خمیری به نرمی لاله گوش بدست آورید که به دست نچسبد.
در آخر شکلات چیپسی را اضافه کرده و ورز داده و مخلوط کنید و با اسکوپ زن بستنی از خمیر تکه هایی بردارید و شکل گرد داده و داخل سینی فر که کاغذ روغنی انداخته اید قرار بدید.
سپس قرابیه ها را در فر از قبل گرم شده در دمای 170 درجه و به مدت 23-24 دقیقه با تنظیم شعله بالا و پایین فر بپزید به صورتی که رنگ آنها در اثر پخت زیاد تغییر نکند و سفید بمانند.
🔴کشف شبکه خرابکاری در شب چهارشنبه آخر سال/ بازداشت تیم ۲۱ نفره گروهک منافقین در تهران
🔹سربازان گمنام امام زمان (عج) موفق به شناسایی و بازداشت چندین تیم تروریستی و کشف انواع مواد و ابزارهای انفجاری، نارنجک های دستی و خمپاره های دست ساز شدند.
🔹 تیم ۲۱ نفره از عناصر وابسته به گروهک تروریستی منافقین در تهران شامل تعدادی از عوامل سابقه دار گروهک، زندانیان آزاد شده ی منافقین بازداشت شدند. متهمین بازداشت شده اقدامات خرابکارانه ای همچون آتش زدن اموال عمومی، به ویژه اتوبوس ها در چهارراه های شلوغ و تخریب اموال خصوصی و پرتاب خمپارههای دستساز را در برنامه داشتند.
🔹همچنین گروهک تروریستی منحله دمکرات اقدام به اعزام تیمی با هدفِ خرابکاری درشب چهارشنبه آخر سال نموده بود که اعضای آن پیش از هر اقدامی بازداشت شدند.
🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شوخی جالب رحیم پور ازغدی با غرب زدگی برخی از افراد
🔹 عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت:
🔹 شما نبودید، اگر بودید شما را به جای میمون به فضا میفرستادیم!
🇮🇷 @Emam_kh
46.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴نماهنگ من مسلمانم
گروه سرود۳۱۳نفره مهدی یاران از شهرستان گرگان
@Emam_kh