فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟ویژه ولادت حضرت علی(ع)
🌹نماهنگ| رهبرمعظم انقلاب: علیبنابیطالب شخصیتی است که شیعه، سنی، غیرمسلمان و بیدین، احترامش میکنند
➕صحبتهای جرج جرداق مسیحی درباره امیرالمؤمنین علیه السلام
#میلاد_امام_علی
#روز_پدر
@Emam_kh
🌺نکته ای از دعای ندبه :🌺
🔸وَلَوْلا اَنْتَ يا عَلِيُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدي،
و اگر تو اي علي نبودي،اهل ايمان پس از من شناخته نمي شدند،
⚡️پیامبر اکرم امیرالمؤمنین را میزان تشخیص اهل ایمان دانسته اند.
⭐️ایمان انسانها بواسطه ارتباطشان با امیرالمومنین فهمیده می شود.
🍃اولا از این جهت که اصلا ولایت ایشان را پذیرفته اند یا نه؟
🍃و ثانیا از این جهت که چه مقدار در ایمان و اعمال صالح خود، شبیه به آن حضرت هستند.
🍂خدایا مارا از شیعیان حقیقی امیرالمؤمنین قرار ده. 🍂
#امیرالمومنین_حیدر
🌺🌺🌺🌺🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بند نعلین علی درّ گوهر ...
#میلاد_امام_علی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️نتایج کنار گذاشتن امیرالمومنین چیست؟!
#میلاد_امام_علی
@Emam_kh
‼️حکم حجاب قبل از بلوغ
🔷س ۵۷۷۱: آیا دختربچهها را قبل از رسیدن به سن بلوغ باید ملزم به رعایت حجاب کرد؟
✅ج: کودک قبل از سن بلوغ تکلیف ندارد، ولی از نظر تربیتی اگر در معرض نگاه نامحرم است، باید تا حدودی حجاب را رعایت کند. این کار وظیفهی پدر و مادر یا سرپرست کودک است. اما زمانی این کار واجب است که رعایت نکردن حجاب برای کودک مفسده داشته باشد یا در معرض نگاه حرام قرار گیرد یا خوف این باشد که اگر الان حجاب را رعایت نکند در آینده بیحجاب بار میآید و حجاب را مراعات نمیکند؛ در این صورت حجاب لازم است و در غیر این صورت خیر.
📕منبع: khamenei.ir
@Emam_kh
رمان #بغض_محیا
قسمت صدوسیوچهارم
چرا داري عذاب میدي خودتو و این بیچاره رو...
من حتی دوستم ندارم...
بفهم...
برا من دل نسوزون،من چیزیم نیست...
ببین...
و با دست به سر تا پاي خودش اشاره کرد...
- تا کی میخواي فردین قصه باشی؟!...
هااان ...
برو دنبال زندگیت...
بغضم را قورت دادم...
می توانستم حال هدي را درك کنم...
درك میکردم چطور تالش میکند براي حفظ پس مانده هاي غرورش...
درد ترحم برانگیز بودن را چشیده بودم،آنهم بدجور...
قبل از آنکه اشک هایم بریزد به سمت اتاقم رفتم...
و با بی حوصلگی چادر ولباس هایم را کندم از تن...
و روي تخت انداختم بدن کرختم را...
امشب چوب خطم پربود،به اندازه ي کافی کشیده بودم...
خسته تر از آن بودم که بخواهم به چیز دیگري فکر کنم...
هر کسی ظرفیتی داشت...
من نمی دانستم چرا این ظرف لعنتی من پر نمی شود...
روزها سریعتر از آنچه که من فکر میکردم از پی هم میگذشت...
روز ثبت نام دانشگاه بود...
و من از آنروز رسما یک دانشجو میشدم...
ذوق زائدالوصفی داشتم...
اینقدر که از صبح خواب را ازچشمانم ربوده بود...
با دل استراحت حمام کردم...
و مناسبترین لباس را براي پوشیدن انتخاب کردم...
و روي تخت انداختم...
موهایم را شانه میزدم که تقه اي به در خورد...
مادر بود ..که با لبخندش زندگی هدیه میکرد به دخترش...
قرآن به دست...
نگاهی کرد...
- الهی قربون اون موهاي کمندت برم...
موهایم را پیچاندم و با کش دورش را محکم بستم...
و پرواز کردم به سمت مادر تازه مهربان شده ام...
و گونه اش را بوسیدم...
زیر لب دعایی خواند و فوت کرد به صورتم...
لبخند از ته دل حقم بود مگر نه؟!...
مانتوي آجري رنگم را که با شال لیمویی ام ست کرده بودم...
بادقت پوشیدم و چادرم را رویش فیکس کردم...
ومادر زیر لب همانطور دعا میخواند...
و فوت میکرد به سمتم...
زیر چشمی نگاهش کردم ...
کفش و کیفم را که کوهی از مدارك داخلش بود همراه کردم با خودم...
که صداي مادر که از لحظه ورودش هم دل میزد براي گفتن چیزي متوقفم کرد...- محیا...
و من دلم لرزید...
از لرزش صداي از سرشوقش...
- شب محسن میرسه انشااالله...
انگار همان لحظه بال در آوردم...
و به آسمان پرواز کردم...
با شوق محکم در آغوش گرفتم مادررا...
دست به دست هم پایین آمدیم...
به جز آقاجون همه سر سفره ي صبحانه بودند...
سلام دادم و دست روي ویلچر هدي گذاشتم و سرش را بوسیدم...
- امروز چطوري هدي جان...
لبخند به رویم زد...
* دیدم برق رضایت را در چشمان همه از صمیمیت بینمان...
هدي در این چند وقت ثابت کرده بود که ذات اصلیش پاك است...
و با هم مثل دو دوست صمیمی شده بودیم...
پارك میرفتیم...
سینما می رفتیم...
و با هم وقت می گذراندیم...
هیچ وقت راجع به علاقه میان من و شوهرش هم صحبت نکرد...
با اینکه میدانستم کامل میداند همه چیزرا...
تا معذب نشوم...
اما فهمیده بودم این ویلچرنشینی اش هم سوغات لجبازي اش با امیرعباس بود...
به سر طلاق دادنش...
دکتر گفته بود با کورتون درمانی تا سال هاي سال می تواند مثل یک آدم عادي زندگی کند...
بی هیچ مشکلی...
اما هدي لج کرده بود با امیرعباس...
و طلاق میخواست...
و میگفت تا رضایت ندهد ..رضایت به هیچ گونه درمانی نمی دهد...
و هر روز وضعش وخیم تر میشد...
حالش را درك می کردم...
دوست نداشت مورد ترحم امیر عباس باشد...
و بارها گفته اگر حداقل خودش عاشق امیرعباس بود...
ادامه دارد....
💖 🧚♀●◐○❀
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت43 (3)
🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران)
🔻اولین وصفی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در تعریف و تمجید خباب بن ارت به کار بردند، این عبارت است که: «فَلَقَد اَسلَمَ راغِباً» ؛ " به تحقیق خباب بن ارت از جمله کسانی بود که با میل و رغبت درونی به اسلام گرایش پیدا کرد."
میدانیم که ما دو نوع اسلام داریم:
🔸یکی اسلام کم ارزش بلکه بی ارزش که از ترس جان و مال یا برای رسیدن به چیزی از دنیا ابراز میشود؛
امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره اسلام بنی امیه و معاویه، در نامه ۱۷ بند دوم میفرمایند:
«لَمَّا اَدخَلَ اللهُ العَرَبَ فِی دِینِهِ اَفواجاً و اَسلَمَت لَهُ هٰذِهِ الأُمَّهُ طَوعاً وَ کَرهاً کُنتُم مِمَّن دَخَلَ فِی الدِّینِ إمَّا رَغبَةً وَ إمَّا رَهبَةً عَلَی حِینِ فَازَ أهلُ السَّبقِ بِسَبقِهِم»
" وقتی خداوند متعال عرب را در دین خودش فوج فوج وارد کرد، این امّت یا از روی میل و رغبت درونی یا از سر بی میلی اسلام آوردند، در آن روزگار شما بنی امیه در دین اسلام داخل شدید یا از روی میل به دنیا، یا از ترس جان و مال تان. "
🔻همچنین در خطبه۱۹۲ بند ۸ می فرمایند:
«وَ لَوْ كَانَتِ الْأَنْبِيَاءُ أَهْلَ قُوَّةٍ لَا تُرَامُ وَ عِزَّةٍ لَا تُضَامُ وَ مُلْكٍ تُمَدُّ نَحْوَهُ أَعْنَاقُ الرِّجَالِ وَ تُشَدُّ إِلَيْهِ عُقَدُ الرِّجالِ لَكَانَ ذَلِكَ أَهْوَنَ عَلَى الْخَلْقِ فِي الِاعْتِبَارِ وَ أَبْعَدَ لَهُمْ فِي الِاسْتِكْبَارِ وَ لَآمَنُوا عَنْ رَهْبَةٍ قَاهِرَةٍ لَهُمْ أَوْ رَغْبَةٍ مَائِلَةٍ بِهِمْ»
اگر انبیاء اینگونه بودند که اهل چنان نیرویی بودند که کسی نمیتوانست با آنها مقابله کند و چنان عزّتی داشتند که کسی نمیتوانست در آن نفوذ کند و اگر چنان پادشاهی و ملکی داشتند که گردن ها به سمتش کشیده میشد و مردان برای رسیدن به بهشت، کمربند ها را محکم میبستند، آن موقع ایمان آوردن مردم در مقابل انبیایی که شبیه پادشاهان قدرتمند و عزتمند و شوکت و جلالی داشته باشند، خیلی آسان تر می شد؛ در آن صورت مردم، یا از روی ترسی که نیروی قاهر انبیا بر آنها تحمیل می کرد ایمان می آوردند، یا از روی میل و رغبت به دنیایی که در ملک و پادشاهی انبیاء بود؛ {غرض اینکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند اینکه انبیاء معمولا در فقر و در ظاهری ضعیف و ساده ظهور می کردند، به خاطر این بود که افراد با رغبت و میل عقلانیت ایمان بیاورند و الّا اگر مثل پادشاهان بودند مردم هیچ وقت به اینها ایمان نمی آوردند بلکه یا از روی ترس ایمان می آوردند یا با میل و رغبت به مال و منالی که از طریق آنها می توانستند بدست آورند.}
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | ولادت در خانه کعبه
🔻 رهبر انقلاب: شخصیت امیرالمؤمنین(ع) از لحظهی ولادت تا هنگام شهادت، در همهی این ادوار، یک شخصیت استثنائی است. ولادت او در جوف کعبه است - که نه قبل از آن حضرت و نه بعد از آن حضرت تا امروز چنین چیزی اتفاق نیفتاده است - شهادت آن بزرگوار هم در مسجد و محراب عبادت است. بین این دو نقطه هم، همهی زندگی امیرالمؤمنین جهاد است و صبر للَّه است و معرفت است و بصیرت است و حرکت در راه رضای الهی است. ۱۳۸۹/۰۴/۰۵
#سلامتی_فرمانده_صلوات
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥💢سخنرانی انگلیسی استاد پورآقایی به مناسبت روز مرد و میلاد حضرت علی(ع)
🔰با دو تا روایت ثابت میکنه امام علی بهترین مردی است که می تواند الگوی جهانیان قرار بگیرد.
#میلاد_امام_علی
#روز_پدر
#امام_علی
@Emam_kh
🌸تصويری کمتر دیده شده از حضرت آیتاللهخامنهای در کنار پدر
💟 پدرم طاقت دوری ما را نداشت
🌸 خاطره رهبرانقلاب از پدرشان
🔻من کمتر پدری را دیدم که اينقدر نسبت به فرزندانش محبت داشته باشد...
🔹من چهارده پانزده سالم بود. من و برادرم محمدآقا از پدرم اجازه میگرفتیم و میرفتیم ییلاق برای گردش و تفریح. با دوستان طلبه میرفتیم وکیلآباد... یک روز صبح تا عصر نبودیم. شب که برمیگشتیم، خسته و کوفته میخوابیدیم.
🔺پدرم که از نماز بر میگشت، ماها را توی خواب میبوسید... طاقت نمیآورد. از صبح ما را ندیده بود. اينقدر دلش تنگ شده بود.
🔸منبع: شرح اسم
#روز_پدر
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حرارت عشق امام علی علیهالسلام گناهان را میسوزاند!
#میلاد_امام_علی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃
ابوحنیفه از جایی می گذشت.
کودکی را دید که پا در گل کرده است.
به کودک گفت مراقب باش که در گل نیفتی.
کودک گفت افتادن من چندان مهم نیست که اگر بیفتم، فقط خود را گلی و خاک آلود خواهم کرد؛ اما تو خود را نگه دار که اگر پای تو بلغزد و بیفتی، مسلمانان نیز بلغزند و بیفتند و گناه همه بر توست.
ابوحنیفه در شگفت شد و بگریست.
#تذكرة_الاوليا
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 کمر_درد
💦🍃کسانی که بخاطر كمر درد پا درد و... مسكّن مصرف ميكنند؟
✍🏻آموزش ساخت يك مسكن خيلی قوی
📚 حکیم_ضیایی