eitaa logo
عــــشق ممنـــوعه؛
6.9هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
887 ویدیو
7 فایل
بسم رب الحسنین علیهما السلام 💚 بعضی تجربه ها قشنگن، مثلِ دوست داشتنِ تــــــــــــــــــو...♥️🌿 رمان"عشق ممنوعه" به قلم:elsa هرگونه کپی برداری حتی با ذکر نام نویسنده حرام و پیگرد الهی دارد:") @ansar_tab تبلیغات خواستین👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🕯🦋🕯🦋🕯 🕯🦋🕯🦋🕯 🦋🕯🦋🕯 🕯🦋🕯 🦋🕯 🕯 وقتی که گفت، آرامش خانه را گرفته، دلم به یک باره فرو ریخت. یک چیز در قلبم تکان خورد. اما درکش نمی کردم. احساساتم را گم کرده بودم. نمی دانستم خوشحالم یا غمگین. کلافه ام یا خسته و عصبی .. هستی با دلخوری به سمتم برگشت و گفت : حامی چرا اینقدر دمقی؟ الان که دیگه صاحب کارت نیست، زنته! هنوز هم باهاش تعارف داری؟ اینجا بمونیم بهتر از اینه که سربارش باشیم توی خونش. کم این مدت همه جوره ازمون پذیرایی کرد؟ خیلی دلم می خواست فریاد بزنم و بگویم نه! زنم نیست! قرار است به زودی جدا شویم. دلم می خواست فریاد بزنم و بگویم دارید روز به روز بار مسئولیتم را سنگین تر می کنید. دارید هر روز یک درجه کمر من را خم تر می کنید. بس است دیگر.... البته آنها که گناهی نداشتند. خانواده ام را می شناختم. مطمئن بودم خود آرامش این کار را کرده بود. چه می کردم؟ می رفتم سراغش و شروع می کردم به پرخاشگری که چرا دین مرا به خودت هر روز فزون تر می کنی؟ یا می رفتن دست بوسی و تشکر! و باز هم می گفتم به زودی جبران می کنم؟ کدام جبران؟ چقدر طول می کشید تا حسابم با او صاف شود؟ صدای نگران و مهربان مادرم را شنیدم - حامی مادر چرا اینقدر بی قراری؟ بیا بشین حرف بزن ببینم چی شده. با آرامش حرفت شده؟ میونتون شکرابه؟ در دل پوزخند زدم. میانه ی ما خیلی وقت بود که شکراب شده بود از وقتی که خواستم ثواب کنم و کباب شدم، میانه مان شکراب شد. نمی خواستم آنها را ناراحت کنم. مادرم خودش کم غم و غصه نداشت. برای همین سعی کردم خودم را راضی و خوب نشان دهم. لبخند زدم و گفتم : نه ننه خوبم. فقط خستم. یکمم تعجب کردم که چطور هیچ کدومتون حرفی نزدید. - والا مادر آرامش گفت اگه به تو بگیم شاید نذاره خونه رو بگیره برامون. گفت چیزی بهت نگیم تا وقتی بیایم اینجا.
نسـخـه عجیب و جدید کـه و را نابود میکنـد😳❌ 🎁 ۱۰ کیلو لاغـری فقط در ۱ مـاه فقـط با درمـان بلغـم و بـدون ورزش⚠️ ⭕️ نابودی و ازبین بـردن چــاقـی و در کمتر از یـک مــاه تضمینـی😲 فقط با بلغـــم ســـ🔥ــــوزی 😱📝 〽️ایـن نسخه برای افـراد تیروئیدی، کبدچرب استپ وزن شدید و افراد کـم تحرک مفیده😍 🔴 فرصت رو از دست نده برای درمان بلغم و سردی بدنت همین الان وارد کانال زیر شو🤩👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/42860758C0a33baec35
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
۳۰ کیلـو کـاهش فقط در ۳ مـاه ⭕️تضمینی⭕️ اگر داری ، کبدت چربـه یا حتی باعث چاقیت شده😱‼️ فقط با مصرف یک معجـون فــــوق العاده چــربــی ســــوز ۴ گیــــــــاه راحت لاغر میشی😎🔥 بــرای دریـافت آمـوزش (بصورت رایگــان) همیـن حالا روی لینک آبــــی کلیک کـن🤩👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/42860758C0a33baec35
منصفانه نیست کسی که قلبت را در هم شکسته است؛ هنوز این همه زیبا و خیره‌کننده باشد و صورتش تنها چیزی باشد که بیش از هرچیزی در دنیا دوست داری ببینی ! ✍🏾 📕 بیا گم شویم
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
🔻مشارکت فوری در برپایی موکب حضرت رقیه (س) در مرز میرجاوه جهت خدمت رسانی به زوار پاکستانی در اربعین شماره کارت(کلیک کنید کپی میشه)👇
6063731181316234
6104338800569556
شماره شبا:
IR710600460971015932937001
به نام هیئت حضرت رقیه(س) ⚠️ به جز برنامه "آپ" که برای حساب‌های حقوقی محدودیت دارد، از هر برنامه‌ای دیگر بانکی و... واریز کنید مشکلی نخواهید داشت.
عــــشق ممنـــوعه؛
🔻مشارکت فوری در برپایی موکب حضرت رقیه (س) در مرز میرجاوه جهت خدمت رسانی به زوار پاکستانی در اربعین
امروز روز شهادت حضرت رقیه(س) است! خیلی نیاز فوری به کمک شما برای موکب های مرز میرجاوه برای زوار پاکستانی داریم و این وقت طلایی توفیقی است که نصیب هر کسی نمیشه😍 پس مدد برسونید و کاری کنید که بهترین موکب رو به نیت سه ساله امام حسین برای شیعیان مظلوم پاکستان برپا کنیم.😭 لطفاً بعد واریز رسیدتون رو به آیدی زیر بفرستید: @Mehdi_Sadeghi_ir
8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🥀🥀 ای که از بویِ طعامِ خانه ها خوابت نَبُرد .. مادرم نذرِ تو را هر وقت "هم زد" گریه کرد .. شهادت نازدانه‌ی امام حسین بر شما تسلیت باد🖤🥺 ‌ ‌
💌به هینا یه سر بزن:) ✍ نزدیک شدن به سال تحصیلی جدید و حمایت همیشگی هینا از خانواده ایرانی ✨فانتزی،کیوت،با کیفیت،کاربردی ،از لوازم تحریر دیگه چی میخوای؟! بهترین ها رو براتون جدا کردیم😍 🛍 برای مشاوره و ثبت سفارش : https://eitaa.com/joinchat/2084373341C29ca2d0152
2 نفر زود برید پارت بدم😍☝️
یه نفر دیگ لطفا❌😍☝️
🦋🕯🦋🕯🦋🕯 🕯🦋🕯🦋🕯 🦋🕯🦋🕯 🕯🦋🕯 🦋🕯 🕯 وگرنه دلیلی نداشت پنهان کنیم. آیا من می توانستم آن حد از خوبی آرامش را جبران کنم؟ آیا عمرم کفاف می داد که همه ی لطف هایش را تلافی کنم؟ تا کی؟ تا کی می خواستم سر بار یک دختر باشم. دختری که جز مال و ثروتش، دلش را هم در اختیار من گذاشته بود. اگر کمی شک کرده بودم که آیا حس آرامش واقعی‌ست یا نه، شکم به کل از بین رفت. برای آنکه جلب توجه نکنم، بعد از گشتن در خانه و کمی شوخی و خنده ی اجباری با هستی و مادرم، به بهانه ی کار از خانه زدم بیرون. در طول راه تا رسیدن به عمارت دراندشت آرامش، تمام سعیم را کردم که ببینم آیا در دل من نیز حسی شکل گرفته یا نه.... ولی این بار هم به نتیجه ای نرسیدم. *** ~ آرامش ~ به جرئت می توانستم بگویم آشپزی، یکی از دشوار ترین کار های دنیا بود! هیچ وقت فکرش را نمی کردم تا این حد سخت باشد و پر دنگ و فنگ. خجالت داشت. منی که همه فن حریف بودم، یک برنج ساده بلد نبودم بپزم. آنقدر در این سایت و آن سایت، این کتاب و آن کتاب گشتم تا بالاخره یک غذای نسبتا ساده انتخاب کردم. تصمیم گرفتم زرشک پلو درست کنم. دستور پختش که به ظاهر آسان بود. تا نیمه ی کار، فکر کنم سه باری دستم را با تابه سوزاندم. کفگیر و ملاقه بود که از دستم به این طرف و آن طرف پرتاب می شد. تا مرغ را بشورم و بگذارم داخل قابلمه، چند باری نزدیک بود بالا بیارم. حالت لزج داشت و من به شدت از اجسام لزج بیزار بودم
☪️ ❎دیدی بعضی جاها یه متن هایی میخونی که زندگیتو تغییر میده؟! . 👌بهت اعتماد به نفس میده و حالتو بهتر می کنه؟؟؟ ✍ متن هایی که می ذاره، حرف دل خیلی از ماهاست!!! 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 https://eitaa.com/joinchat/2127888725C65b1cf9289 🔺️🔺️🔺️🔺️🔺️🔺️🔺️🔺️ ☪️قصّه های دلنشین، مثبت اندیشی، آرامش بخش