eitaa logo
عــــشق ممنـــوعه؛
6.9هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
884 ویدیو
7 فایل
بسم رب الحسنین علیهما السلام 💚 بعضی تجربه ها قشنگن، مثلِ دوست داشتنِ تــــــــــــــــــو...♥️🌿 رمان"عشق ممنوعه" به قلم:elsa هرگونه کپی برداری حتی با ذکر نام نویسنده حرام و پیگرد الهی دارد:") @ansar_tab تبلیغات خواستین👆
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات
🚨 فوری /مدارس فرداهم شد لیست شهر هایی که مدارس آن فردا تعطیل شد را اینجا ببینید👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/917110795Ce287cdc9c2 شمام تعطیل شدین؟😳👆❌
ا؎ابـراگر ازخانه‌‌آن‌یارگذشتے باگریه‌بزن‌بوسـه‌به‌جا؎همه‌‌مـٰا.. مامشقِ‌غم‌عشق‌توراخوش‌ننوشتیم اما‌توبڪِش‌خط‌به‌خطا؎همه‌‌مـٰا🪽🤍- - اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج i‹«‹ •♥️🐾• | `✨›»›i
هدایت شده از تبلیغات
🔴نظرسنجی فوری🚨 با توجه به افزایش برودت هوا و آیا با تعطیلی تمامی مقاطع تحصیلی روز موافقید⁉️⁉️⁉️ 1⃣بله 32%..... 2⃣خیر 68%..... سریع تر گزینه مورد نظر خود را انتخاب کنید❌☝️🏿
. و علیک یا بقیت الله❤️ ♥️✹♥️
هدایت شده از تبلیغات
بعضی از آدمای دنیا خیلی کثیف هستن دختر ۱۳ ساله ای بودم که پدرو نامادریم منو فروختن؛درست وقتی که شب عروسیم توی عمارت با یکی از پسرای اونجا بود پسر خان با حیله منو به وسط جنگل کشوند و با بی رحمی حیثیت منو ازم گرفت😔🍃 دیگه عروسیم بهم خورد ،بعد از اون شب همه منو به چشم دیوونه میدیدن پسری که قرار بود باهم عروسی کنیم دیگه منو پس میزد. گذشت بعد دوماه زن خان از فرنگ برگشت ومنو به اتاقش برد گفت میدونه که پسرش با من چکار کرده با کمال نا باوری منو آرایش کرد ولباس شاهانه پوشوند وگفت باید از این به بعد باید بری جایی که من میگم منو به اتاقی فرستاد که😱😱🔥🔥🔥👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1681130232C6cea3095f2 اون شیطان صفت کثیف تر از پسرش بود
آخرهفته‌تون پر از خوشحالی 😌🌿 {}
هدایت شده از ♦️پیشنهاد ویژه♦️
خانم عزیز ❤ ✅ شما به یک رحم گرم نیاز دارید 👌 💢درد پریودی کلافه ات کرده؟ 💢نسبت به همسرت سرد شدی؟ 💢عفونت و ترشحات بدبو داری؟ 💢دچار کیست و یا ناباروری شدی؟ ❌❌اینا همش از سردی رحمه ❌❌ https://eitaa.com/joinchat/3036807835C2a991b970d
كفشى كه به پاى يكى اندازه است پاى ديگرى را مى‌زند دستورالعملى براى زندگى وجود ندارد كه مناسب همه كس باشد! با نسخه خاص خودت جلو برو!
عــــشق ممنـــوعه؛
🔥♥️🔥♥️🔥♥️🔥♥️ ♥️🔥♥️🔥♥️🔥♥️ 🔥♥️🔥♥️🔥♥️ ♥️🔥♥️🔥♥️ 🔥♥️🔥♥️ ♥️🔥♥️ 🔥♥️ ♥️ #پارت_855 #رمان_حامی تا به حال
🔥♥️🔥♥️🔥♥️🔥♥️ ♥️🔥♥️🔥♥️🔥♥️ 🔥♥️🔥♥️🔥♥️ ♥️🔥♥️🔥♥️ 🔥♥️🔥♥️ ♥️🔥♥️ 🔥♥️ ♥️ آنقدر به حرفش گوش نکردم که خودش جلویم پیچید و دو دستش را باز کرد تا نتوانم به راهم ادامه دهم. قصد لجبازی نداشتم. برای همین ایستادم. ولی نمی توانستم در چشمانش نگاه کنم نفس نفس زنان گفت : خوبی تو؟ کجا گازشو گرفتی داری می ری؟ نفسش که جا آمد گفت : نگام نمی کنی؟ اگر سر بلند می کردم، بغضم می شکست - آها یعنی قهری الان؟ به سختی گفتم : نه. می خوام یکم تنها باشم. - کی بود می گفت بدون تو نمی تونم جایی برم؟! و باز هم سکوت. - نامرد حالا باز می خوای منو ول کنی بری نا کجا آباد؟ اینقدر واسه دوری از من مشتاقی؟ با بغض و اعتراض وار گفتم : حامی... - جان حامی؟ من دلتنگیم هنوز رفع نشده. بعد می خوای باز ولم کنی بری؟ با حرف هایش دلم ریش شد. جدایی از او برایم راحت نبود. اما چون می دانستم این جدایی همیشگی نیست، خیالم راحت بود.