#verb #unit28 #level1
predict [prɪˈdɪkt] v.
To predict something is to say that it will happen.
→ She predicted that I would get married next year.
پیشگویی کردن ، پیش بینی کردن
کلمه predict چیزی به معنی گفتن این است که آن اتفاق خواهد افتاد.
→ او پیشبینی کرد که من سال آینده ازدواج خواهم کرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit28 #level1
professor [prəˈfɛsə] n.
A professor is a person who teaches in college.
→ Mike’s science professor knows a lot about physics.
استاد ، مدرس
یک professor شخصی است که در دانشگاه تدریس میکند.
→ استاد علوم مایک در مورد فیزیک خیلی چیزها میداند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit28 #level1
rush [rʌʃ] v.
To rush is to go somewhere or do something very quickly.
→ Nancy rushed to finish her homework.
هجوم بردن ، یورش بردن ، بر سر چیزی پریدن، عجله کردن
کلمه rush به معنی رفتن به جایی یا انجام دادن کاری بسیار سریع است.
→ نانسی برای تکمیل تکالیفش عجله کرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit28 #level1
schedule [ˈʃɛdjuːl] n.
A schedule is a plan that tells you when to do things.
→ What is your class schedule for today?
برنامه زمانی ، جدول زمانی
یک schedule نقشهای است که به شما میگوید چه زمانی کارها را انجام دهید.
→ برنامه کلاس شما برای امروز چیست؟
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit28 #level1
share [ʃɛː] v.
To share something is to give some of it to another person.
→ Jimmy shared his apple with me.
به اشتراک گذاشتن ، سهیم شدن، شریک شدن
کلمه share چیزی به معنی دادن بخشی از آن به شخص دیگری است.
→ جیمی سیب خود را با من سهیم شد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit28 #level1
stage [steɪdʒ] n.
A stage is a place where actors or musicians act or sing.
→ A large screen was on the stage.
صحنه ، صحنه نمایش
یک stage مکانی است که بازیگران یا موسیقیدانان در آن بازی میکنند یا میخوانند.
→ یک صفحه نمایش بزرگ روی صحنه بود.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit28 #level1
storm [stɔːm] n.
A storm is very bad weather. There is a lot of rain or snow.
→ Did that storm wake you up last night?
طوفان ، توفان ، باد شدید ، کولاک
یک storm هوای بسیار بدی است. باران یا برف زیادی وجود دارد.
→ آیا آن طوفان شما را شب گذشته بیدار کرد؟
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#preposition #unit28 #level1
within [wɪðˈɪn] prep.
You use within to say that something is inside another thing.
→ Within the box, there was a pizza.
در داخل ، در توی، درون
شما از within برای گفتن اینکه چیزی درون چیز دیگری است استفاده میکنید.
→ درون جعبه، یک پیتزا بود.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#short_story #unit28 #level1 #english
داستان کوتاه
The Party
Cody’s family moved to a new house. His dad got a new job as a professor. Cody liked his new town, but he missed his grandparents. For his birthday, Cody wanted to have a party. His dad said, “Yes, we could even have a band play!”
On the day of the party, Cody woke up and rushed to get ready. He started to check his list of things to do. He was so excited! But then he noticed something terrible. There was snow on the ground and lots of it! “Dad!” he yelled. “How can the band play their instruments outside?”
مهمانی
خانواده کدی به خانه جدیدی نقل مکان کردند. پدرش شغل جدیدی به عنوان استاد دانشگاه پیدا کرد. کدی شهر جدیدش را دوست داشت، اما او دلش برای پدربزرگ و مادربزرگش تنگ میشد. برای تولدش، کدی میخواست یک مهمانی برگزار کند. پدرش گفت: «بله، ما حتی میتوانیم یک گروه موسیقی هم داشته باشیم!»
در روز مهمانی، کدی صبح زود بیدار شد و با عجله برای آماده شدن رفت. او شروع به بررسی فهرست کارهایی که باید انجام میداد کرد. او خیلی هیجانزده بود! اما سپس چیزی وحشتناک توجه او را جلب کرد. برف روی زمین بود و خیلی زیاد بود! او فریاد زد «پدر!» «چگونه گروه موسیقی میتوانند در خارج از خانه بنوازد؟»
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸