eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
spill [spɪl] v. To spill is to have something fall out of its container. → I spilled the coffee on the table. ریختن ، ریخته شدن ، پراکنده شدن ، پشنجیدن 😶 کلمه spill به معنی خارج شدن چیزی از ظرف خود است. → من قهوه را روی میز ریختم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 بشنوید | My Three-Year-Old Hero كارى از وِتر (Arabic: رُقَیَّة بنت الحُسَین ), according to some reports, was one of the daughters of Imam al-Husayn (a) who was present at the tragedy of Karbala and was amongst the captives that was taken to Syria . Currently there exists a mausoleum for her in the city of Damascus , Syria. 🏡 @English_House 🏡 🌸 @Essential_English_Words
داستان کوتاه The Twelve Months An awful woman lived with her daughter and stepdaughter in her household. She possessed feelings of hate for her stepdaughter, Anna. Anna worked while her stepsister did nothing. On a cold January night, Anna’s stepmother remarked, “Your stepsister desires flowers. Go and find some.” Anna wasn’t anxious to walk through the chilled landscape. The cold air made her lungs burn. She walked at a slow pace because of the snow. Soon she saw a group of people. It consisted of twelve men. Anna told them about the flowers. One of the man said they were the twelve months and that they would help Anna. January walked to her and made a motion with his hand. دوازده ماه یک زن بداخلاق با دختر و دختر خوانده اش در خانواده اش زندگی می‌کرد. او احساس نفرتی نسبت به دختر خوانده اش آنا، داشت. آنا کار می‌کرد در حالی که خواهر ناتنی‌اش هیچ کاری نمی‌کرد. در یک شب سرد ژانویه، مادر خوانده اش گفت: «خواهر ناتنی‌ات هوس گل‌ کرده. برو و برایش پیدا کن.» آنا دلش نمیخواست در منظره سرد راه برود . هوای سرد باعث سوختن ریه‌هایش می‌شد. او به دلیل برف، با سرعت کمی حرکت می‌کرد. به زودی، گروهی از افراد را دید. این گروه متشکل از دوازده مرد بود. آنا به آن‌ها در مورد گل‌ها گفت. یکی از مردان گفت که آن‌ها دوازده ماه هستند و به آنا کمک خواهند کرد. ژانویه به سمت او رفت و با دستش یک حرکت انجام داد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام 🌸 @Essential_English_Words 🌸
The days of the month passed rapidly until it was February’s turn. February also made the month speed up. Then March made the sun shine and flowers grew in the field. Anna loaded her basket with so many flowers that she could hardly lift it. Then she gave a quick but polite “thank you” to the twelve men and returned home. She was very eager to show her stepmother all the flowers. Back at the house, she spilled the flowers onto the table. Then she told her stepmother about the twelve men. Anna’s stepmother and stepsister went to seek the twelve months. Their intent was to ask for gifts. They looked and looked. They became very lost and never found their way home. Anna lived happily by herself. روزهای ماه به سرعت می‌گذشتند تا اینکه نوبت فوریه شد. فوریه نیز ماه را سریع‌تر کرد. سپس مارس آفتاب را تاباند و گل‌ها در زمین رشد کردند. آنا سبدش را با گل‌های زیادی پر کرد که به سختی می‌توانست آن را بلند کند. سپس او یک "متشکرم" سریع اما مؤدبانه به دوازده مرد گفت و به خانه بازگشت. او بسیار مشتاق بود تا همه گل‌ها را به مادر خوانده اش نشان دهد. او به خانه برگشت و گل‌ها را روی میز ریخت. سپس او به مادر خوانده اش در مورد دوازده مرد گفت. مادر خوانده و خواهر ناتنی آنا به دنبال دوازده ماه رفتند. قصد آن‌ها این بود که از آن‌ها هدیه بخواهند. آن‌ها مدام به دنبال آن‌ها گشتند. آن‌ها گم شدند و هرگز راه خانه را پیدا نکردند. آنا خوشبختانه به تنهایی زندگی کرد. کپی و نشر حرام 🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان درس ۱ ✔️ 🔄 میانبر به ابتدای درس ۱ سطح ۲ eitaa.com/Essential_English_Words/4712 گروه چت و رفع اشکال eitaa.com/joinchat/4007067660C53e1dcc71d اصطلاحات ، پادکست ، داستان صوتی تقویت مهارت شنیداری، گفتاری 👇 🌺 @English_House
☘ In the name of Allah ☘ level2
bring [brɪŋ] v. To bring means to take someone or something to a person or place. → Oscar will bring in all the boxes. آوردن ، رساندن به کلمه bring به معنی بردن کسی یا چیزی برای یک فرد یا به یک مکان است. → اسکار همه جعبه‌ها را خواهد آورد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
castle [ˈkæːsl] n. A castle is a building with strong walls where royalty usually lives. → The castle was built many years ago. قلعه ، دژ ، قصر یک castle ساختمانی با دیوارهای محکم است که معمولاً اشراف در آن زندگی می‌کنند. → این قلعه سال‌ها پیش ساخته شده است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
command [kəˈmænd] v. To command someone is to tell them to do something. → The general commanded his army to attack. فرمان دادن ، امر دادن ، حکم کردن کلمه command کسی (کسانی) به معنی این است که به او (آنها) بگویید کاری را انجام دهند. → فرمانده به ارتش خود فرمان حمله داد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
counsel [ˈkaʊnsəl] v. To counsel someone is to listen and give advice about a problem. → The teacher counseled the girl about her troubles. توصیه کردن ، پند دادن ، مشورت دادن، مشاوره دادن کلمه counsel به کسی به معنی شنیدن و ارائه مشاوره در مورد یک مشکل است. → معلم به دختر در مورد مشکلاتش مشاوره داد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸