eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
factual [ˈfæktjʊəl] adj. When something is factual, it is true. → John learns about history from factual books. واقعی ، عملی وقتی چیزی factual است، به معنی این است که درست است. → جان از کتاب‌های واقعی در مورد تاریخ یاد می‌گیرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
fascinate [ˈfæsəˌneɪt] v. To fascinate someone is to make them really like something. → The kitten was fascinated by the ball of yarn. مجذوب کردن ، افسون کردن ، شیدا کردن، شیفته کردن کلمه fascinate کسی به معنی ایجاد علاقه زیاد او به چیزی است. → گربه‌ی کوچک شیفته توپ نخ شد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
mission [ˈmɪʃən] n. A mission is an important job that is sometimes far away. → The woman’s mission was to help sick people. مأموریت یک mission کار مهمی است که گاهی اوقات دور است. → ماموریت زن کمک به بیماران بود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
nevertheless [ˌnevəðəˈles] adv. You use nevertheless to show that something goes against a fact. → He is usually friendly. Nevertheless, he wasn’t this afternoon. با این حال ، با این وجود ، علیرغم شما از nevertheless برای نشان دادن اینکه چیزی برخلاف یک واقعیت است، استفاده می‌کنید. → او معمولاً مهربان است. با این وجود، او بعد از ظهر اینگونه نبود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
occupation [ˌɒkjʊˈpeɪʃən] n. An occupation is a person’s job. → My father’s occupation is a dentist. شغل ، حرفه ، پیشه یک occupation کار یک فرد است. → شغل پدرم دندان‌پزشک است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
overseas [ˌəʊvəˈsiːz] adv. If you go overseas, you go to a country on the other side of an ocean. → John often goes overseas for vacations. آن ور آب(به اصطلاح خودمان)، خارج از کشور اگر به overseas بروید، به کشوری در طرف دیگر اقیانوس می‌روید. → جان اغلب برای تعطیلات به خارج از کشور می‌رود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
persuade [pəˈsweɪd] v. To persuade someone is to make them agree to do something. → The children persuaded their parents to buy them gifts. متقاعد کردن ، مجاب کردن کلمه persuade کسی به معنی وادار کردن او برای انجام کاری است. → بچه‌ها والدین خود را متقاعد کردند تا برایشان هدیه بخرند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
route [ruːt] n. A route is the way you go from one place to another. → I saw many new houses along the route to the city. مسیر ، راه ، جاده یک route راهی است که از یک مکان به مکان دیگر می‌روید. → من در مسیر به شهر خانه‌های جدید زیادی دیدم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸