#short_story #unit9 #level2 داستان کوتاه The Tale of Bartelby O’Boyle Long ago, there was a clever man by the name of Bartelby O’Boyle. As a boy, he was kept as a slave by the royal family. He saw other children play, but he always had to work. This frustrated him very much. But he was not stupid, and he wanted to change things. Then one day there was a struggle for authority in the kingdom. داستان بارتلبی او'بیل در زمان‌های بسیار دور، مردی زیرک به نام بارتلبی او'بیل وجود داشت. در کودکی، او به عنوان برده توسط خانواده سلطنتی نگه داشته می‌شد (به بردگی گرفته شده بود). او می‌دید که بچه‌های دیگر بازی می‌کنند، اما او همیشه مجبور بود کار کند. این موضوع او را بسیار ناراحت می‌کرد. اما او احمق نبود و می‌خواست تغییراتی ایجاد کند. سپس روزی در پادشاهی درگیری بر سر قدرتی رخ داد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸

☘ In the name of God ☘ #درس_نهم #unit9 level3

ail ( v. ) #verb #unit9 #level3 آزردن، بیماری یا کسالتی داشتن ➖➖➖➖➖➖➖➖ ally ( n. ) #noun #unit9 #level3 دوست، متحد، هم پیمان 🌸 @Essential_English_Words 🌸

boast ( v. ) #verb #unit9 #level3 خودستایی کردن، به رخ کشیدن، لاف زدن، قپی کردن ➖➖➖➖➖➖➖➖ bounce ( v. ) #verb #unit9 #level3 جهیدن، به چیزی خوردن و برگشتن (توپ و ...) 🌸 @Essential_English_Words 🌸

bully ( n. ) #noun #unit9 #level3 قلدر، گردن کلفت، پهلوان پنبه ➖➖➖➖➖➖➖➖ carbohydrate ( n. ) #noun #unit9 #level3 کربوهیدرات، ترکیبات خنثی کربن و اکسیژن و هیدروژن 🌸 @Essential_English_Words 🌸

crawl ( v. ) #verb #unit9 #level3 چهار دست و پا رفتن، سینه مال رفتن ➖➖➖➖➖➖➖➖ defeat ( v. ) #verb #unit9 #level3 شکست دادن، مغلوب ساختن 🌸 @Essential_English_Words 🌸

dial ( n. ) #noun #unit9 #level3 صفحه مدرج ساعت ➖➖➖➖➖➖➖➖ dominant ( adj. ) #adjective #unit9 #level3 غالب، مسلط، قدرتمند 🌸 @Essential_English_Words 🌸

mercy ( n. ) #noun #unit9 #level3 رحم، شفقت، بخشش ➖➖➖➖➖➖➖➖ nod ( v. ) #verb #unit9 #level3 سر تکان دادن، با سر اشاره کردن 🌸 @Essential_English_Words 🌸

apponent ( n. ) #noun #unit9 #level3 حریف، مخالف ➖➖➖➖➖➖➖➖ quarrel ( v. ) #verb #unit9 #level3 دعوا کردن، نزاع کردن 🌸 @Essential_English_Words 🌸

rival ( n. ) #noun #unit9 #level3 رقیب، حریف، هم چشمی کننده ➖➖➖➖➖➖➖➖ sore ( adj. ) #adjective #unit9 #level3 دردناک، مجروح 🌸 @Essential_English_Words 🌸

sting ( v. ) #verb #unit9 #level3 درد آوردن/ کردن، ایجاد سوزش کردن ➖➖➖➖➖➖➖➖ strain ( v. ) #verb #unit9 #level3 زور زدن، کوشش زیاد کردن، خسته کردن 🌸 @Essential_English_Words 🌸

torture ( n. ) #noun #unit9 #level3 شکنجه، عذاب، زجر ➖➖➖➖➖➖➖➖ wrestle ( v. ) #verb #unit9 #level3 کشتی گرفتن، گلاویز شدن، دست به گریبان شدن 🌸 @Essential_English_Words 🌸