reluctant [rɪˈlʌktənt] adj. #adjective #unit30 #level3
If someone is reluctant, they do not want to do something.
→ She was reluctant to eat the meager breakfast.
بیمیل، بی رغبت
اگر کسی reluctant باشد، نمیخواهد کاری را انجام دهد.
→ او بیمیل بود که صبحانه ناچیز را بخورد.
➖➖➖➖➖➖➖➖
sleeve [sliːv] n. #noun #unit30 #level3
Sleeves are the part of a shirt where your arms go.
→ Ryan bought a new shirt with long sleeves to keep his arms warm.
آستین
یک sleeve بخشی از پیراهن است که بازوهای شما در آن قرار میگیرد.
→ رایان یک پیراهن جدید با آستینهای بلند خرید تا بازوهایش را گرم نگه دارد.
🌸 @Essential_English_Words 🌸
spine [spaɪn] n. #noun #unit30 #level3
The spine is the bone that runs up and down the middle of the back.
→ Our spine helps us to stand up nice and straight.
ستون فقرات
یک spine استخوانی است که در طول وسط کمر امتداد دارد.
→ ستون فقرات ما به ما کمک میکند تا صاف و خوب بایستیم.
➖➖➖➖➖➖➖➖
stain [steɪn] n. #noun #unit30 #level3
A stain is a dirty mark that is difficult to clean.
→He had a red stain on the collar of his shirt.
لکه، لک
یک stain یک علامت کثیف است که تمیز کردن آن دشوار است.
→ او یک لکه قرمز روی یقه پیراهنش داشت.
🌸 @Essential_English_Words 🌸
strip [strɪp] n. #noun #unit30 #level3
A strip is a long, narrow piece of material or land.
→ He had long strips of film that held images of his trip abroad.
نوار، قطعه باریک، باریکه
یک strip یک قطعه طولانی و باریک از مواد یا زمین است.
→ او نوارهای طولانی فیلم داشت که حاوی تصاویر سفر خارجیاش بود.
➖➖➖➖➖➖➖➖
swear [swɛər] v. #verb #unit30 #level3
To swear means to promise to do something.
→ I will put my hand on the Bible and swear to do my best for the country.
سوگند خوردن، قسم خوردن، قسم دادن
کلمه swear کردن به معنای قول دادن برای انجام کاری است.
→ من دستم را روی انجیل میگذارم و سوگند میخورم که تمام تلاشم را برای کشور انجام دهم.
🌸 @Essential_English_Words 🌸
Swing [swɪŋ] v. #verb #unit30 #level3
To swing something means to move it back and forth or from side to side.
→ He can swing a golf club very powerfully.
تاب دادن، تاب خوردن، نوسان کردن
کلمه swing کردن چیزی به معنای حرکت دادن آن به عقب و جلو یا از یک طرف به طرف دیگر است.
→ او میتواند چوب گلف را با قدرت زیادی تاب دهد.
➖➖➖➖➖➖➖➖
utilize [ˈjuːtəlaiz] v. #verb #unit30 #level3
To utilize something means to use it for a specific purpose.
→ They utilized a pair of scissors to cut the ribbon.
استفاده کردن، به کار گرفتن
کلمه utilize کردن چیزی به معنای استفاده از آن برای یک هدف خاص است.
→ آنها از یک جفت قیچی برای بریدن روبان استفاده کردند.
🌸 @Essential_English_Words 🌸
هدایت شده از 🇮🇷English House🇮🇷
8.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر از اسرائیل حمایت میکنید دچار بیماری پسیکوتیک هستید.
وقتی دیدن دردمندی دیگران برای شما بی تفاوتی و حتی خوشحالی ایجاد کند یعنی شما فاقد انسانیت ابتدایی هستید که همه موجودات را به متصل میکند.
حتی تصور درد تحمیل شده به دیگران نباید نیاز به همسو بودن اجتماعی و یا مذهبی داشته باشد.
💢🎥If You Support Israel - HERE IS YOUR DIAGNOSIS
Dr. Saliha Afridi, a Licensed Clinical Psychologist, Diagnoses People Who See the Images from G۸Z۸ and Lebanon and NOT REACT.
🏡 @English_House 🏡
#short_story #story #audio_story #word
#vocabulary #english #pronunciation #لغت #کلمه #انگلیسی #زبان #تلفظ #داستان #داستان_صوتی #audio_story
داستان کوتاه
🐈🐛 The Kitten and the Caterpillar
Katie the kitten liked to play. One day, Cory the caterpillar emerged from a hole in the wall while Katie was playing in the living room.
“ Hey!” Katie yelled. “ Do you want to play with me?”
Cory was reluctant. He said, “ I’d rather not play with you. I have several handicaps. My body is very delicate. Your claws are as sharp as hooks. You might cut me. Plus, I have no bones, not even a spine. You could easily hurt me.”
“ I swear that I won’t hurt you,” Katie said.
بچهگربه و کرم ابریشم
کیتی، بچهگربه، بازی کردن را دوست داشت. یک روز، کوری، کرم ابریشم، از سوراخی در دیوار بیرون آمد در حالی که کیتی در اتاق نشیمن بازی میکرد.
کیتی فریاد زد: “هی! میخواهی با من بازی کنی؟”
کوری اکراه داشت. او گفت: “ترجیح میدهم با تو بازی نکنم. من چندین محدودیت دارم. بدن من خیلی ظریف است. پنجههای تو مثل قلاب تیز هستند. ممکن است مرا ببری. علاوه بر این، من استخوان ندارم، حتی ستون فقرات هم ندارم. تو به راحتی میتوانی به من آسیب بزنی.”
کیتی گفت: “قسم میخورم که به تو صدمه نمیزنم.”
🌸 @Essential_English_Words 🌸
@Essential_English_WordsThe Kitten and the Caterpillar.mp3
زمان:
حجم:
2.19M
“ No, I don’t want to,” he said again. He hopped from the wall, but Katie pursued him.
Cory ran into the kitchen and into the cupboard, but Katie chased closely behind. Katie knocked appliances to the floor. Plates fell into the sink and broke in the basin.
Then he ran into a bedroom. Some laundry was on the floor. Cory hid under a shirt, but Katie saw him. She jumped on the shirt. Her paws left stains on the cloth, and her claws ripped the sleeves into strips.
However, Cory escaped. He utilized a small crack in the floor to hide. But Katie saw him.
“ Now you are trapped!” said Katie.
او دوباره گفت: “نه، نمیخواهم.” او از روی دیوار پایین پرید، اما کیتی او را دنبال کرد.
کوری به داخل آشپزخانه و داخل کابینت دوید، اما کیتی از نزدیک او را تعقیب کرد. کیتی وسایل را به زمین انداخت. بشقابها داخل سینک افتادند و در کف (لگن) ظرفشویی شکستند.
سپس او به داخل یک اتاق خواب دوید. مقداری لباس شسته شده روی زمین بود. کوری زیر یک پیراهن پنهان شد، اما کیتی او را دید. او روی پیراهن پرید. پنجههایش لکههایی روی پارچه گذاشتند و چنگالهایش آستینها را تکهتکه کردند.
با این حال، کوری فرار کرد. او از یک ترک کوچک در کف استفاده کرد تا پنهان شود. اما کیتی او را دید.
کیتی گفت: “حالا گیر افتادی!”
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
#short_story #story #audio_story #word #vocabulary #english #pronunciation #لغت #کلمه #انگلیسی #ز
زمان:
حجم:
1.76M
Cory tried to avoid Katie’s claws. He moved his body as far into the hole as possible. He didn’t know how he’d get out of the hole.
Just then, Katie’s owner came home. She saw that the house was a mess. She took a broom and swung it at Katie. She chased Katie out of the house.
Cory was safe, and Katie was left outside because she didn’t listen to the wishes of others.
کوری سعی کرد از پنجههای کیتی دوری کند. او بدنش را تا جایی که میتوانست به داخل سوراخ حرکت داد. او نمیدانست چگونه از سوراخ بیرون خواهد آمد.
درست در همان لحظه، صاحب کیتی به خانه آمد. او دید که خانه به هم ریخته است. او یک جارو برداشت و آن را به سمت کیتی چرخاند. او کیتی را از خانه بیرون کرد.
کوری در امان بود و کیتی به این دلیل که به خواستههای دیگران گوش نداد، بیرون از خانه ماند.
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
🌸 @Essential_English_Words 🌸
✨"یادگیری لغات انگلیسی، آسان و سرگرمکننده! ✨
به کانال ما خوش آمدید، جایی که یادگیری لغات انگلیسی را به یک ماجراجویی جذاب تبدیل میکنیم! ما معتقدیم یادگیری زبان باید سرگرمکننده و موثر باشد.
گنجینه لغات انگلیسی
🌸 @Essential_English_Words 🌸
چرا ما متفاوت هستیم؟
📕 لغات سطح بندی شده در قالب جملات
📚 داستانهای سطح بندی جذاب
🎶 فایلهای صوتی
💯 ترجمه فارسی
👌سوپر گروه چت و رفع اشکال
هر روز، مجموعهای از لغات جدید و جملات کاربردی را ارائه میدهیم. با ما در این سفر یادگیری همراه شوید و زبان انگلیسی خود را بهبود بخشید!"💥💫
گنجینه لغات انگلیسی
🌸 @Essential_English_Words🌸