eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
“A meteor will fall in the northern sky. It will make a huge explosion. Find the meteor and bring it to me. I will use it to make a sword for you.” The boy did as the old man said. Soon, the sword was ready. “Use this to kill the dragon. But be careful. You must cover yourself with weeds that smell bad. That will ensure that he does not smell you,” the man said. The boy traveled for many days to find the castle. He went to the upper level and opened a door. He could see the dragon’s tail. It was sleeping, so the boy killed it. Then, he took the dragon’s gold and jewelry and returned to his town. The people were happy. «یک شهاب سنگ در آسمان شمالی خواهد افتاد. این باعث ایجاد یک انفجار بزرگ خواهد شد. شهاب سنگ را پیدا کن و آن را به من بیاور. من از آن برای ساختن یک شمشیر برای تو استفاده خواهم کرد.» پسر همانطور که مرد پیر گفت عمل کرد. به زودی، شمشیر آماده شد. «از این برای کشتن اژدها استفاده کن. اما مراقب باش. تو باید خود را با علف‌هایی که بوی بدی دارند بپوشانی. مرد گفت این تضمین می‌کند که او بوی تو را حس نکند». پسر روزهای زیادی سفر کرد تا قلعه را پیدا کند. او به طبقه بالا رفت و یک در را باز کرد. او می‌توانست دم اژدها را ببیند. اژدها خواب بود، بنابراین پسر آن را کشت. سپس، او طلا و جواهرات اژدها را برداشت و به شهر خود بازگشت. مردم خوشحال بودند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان درس ۲✔️ 🔄 میانبر به ابتدای درس ۲ سطح ۲ eitaa.com/Essential_English_Words/4758 گروه چت و رفع اشکال eitaa.com/joinchat/4007067660C53e1dcc71d اصطلاحات ، پادکست ، داستان صوتی تقویت مهارت شنیداری، گفتاری 👇 🌺 @English_House
سلام ان شاا... عازم کربلا هستم کانال تا اربعین غیرفعال است ان شاا... اگر عمری باقی بود بعد از اربعین کانال به روز رسانی میشه. دعاگوی شما عزیزان هستم ان شاا... همتون کربلایی بشید... التماس دعا🌺 یا علی
☘ In the name of Allah ☘ level2
arrow [ˈærəʊ] n. An arrow is a thin, straight stick shot from a bow. → The arrow flew through the air and hit the target. پیکان ، تیر یک arrow یک چوب نازک و مستقیم است که از کمان شلیک می‌شود. → تیر از هوا عبور کرد و به هدف اصابت کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
battle [ˈbætl] n. A battle is a fight between two armies during a war. → The battle lasted for many days. جنگ ، مبارزه ، نبرد یک battle مبارزه‌ای بین دو ارتش در طول یک جنگ است. → نبرد چندین روز به طول انجامید. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
bow [bəʊ] n. A bow is a weapon made of curved wood and string that shoots arrows. → He went hunting with a bow and arrow. کمان یک bow سلاحی است که از چوب خمیده و ریسمان ساخته شده و تیر شلیک می‌کند. → او با کمان و تیر به شکار رفت. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
brave [breɪv] adj. When people are brave, they are not afraid to face pain or danger. → The brave firefighter saved the girl from the burning building. شجاع ، نترس ، بی باک هنگامی که مردم brave هستند، از روبرو شدن با درد یا خطر نمی‌ترسند. → آتش‌نشان شجاع دختر را از ساختمان در حال سوختن نجات داد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
chief [tʃiːf] n. A chief is the leader of a group of people. → The chief led the people through the mountains. رئیس ، سردسته ، فرمانده ، پیشرو یک chief رهبر گروهی از مردم است. → رهبر گروه مردم را از میان کوه‌ها عبور داد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
disadvantage [ˌdɪsədˈvæntɪdʒ] n. A disadvantage is a situation where someone is likely to lose. → Mike had a disadvantage in the race since he hurt his knee. ضرر ، زیان ، عیب ، بی فایدگی ، اشکال، نقطه ضعف یک disadvantage موقعیتی است که در آن احتمالاً کسی می‌بازد. → مایک از آنجایی که زانویش آسیب دیده بود در مسابقه یک نقطه ضعف داشت. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸