eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
tail [teɪl] n. A tail is a part of an animal’s body, sticking out from its rear or back. → Our dog wags its tail when it’s happy. دم یک tail بخشی از بدن حیوان است که از پشت یا عقب آن بیرون زده است. → سگ ما وقتی خوشحال است دم خود را تکان می‌دهد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
trouble [ˈtrʌbəl] n. Trouble is a problem or a difficulty. → I have trouble working with my boss. مشکل، دردسر یک trouble یک مشکل یا سختی است. → من در کار کردن با رئیسم مشکل دارم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
داستان کوتاه 👇 short story The First Peacock Argos lived in Ancient Greece. He was a husband and a proud father. He worked hard and did well at his job. But one thing about him wasn’t normal. He was born with 100 eyes. Having many eyes was usually a benefit to him. He had a chance to see many things. Also, since he had so many eyes, he was very good at guarding things. While sleeping, he only rested a few eyes at a time. The others stayed awake. He worked for Hera, a great goddess. His primary function was to guard a special cow. The cow was very important to Hera. It was her favorite pet. The most essential part of his job was to keep the cow alone. It had to be kept separate from all the other cows and far away from people. اولین طاووس آرگوس در یونان باستان زندگی می‌کرد. او یک شوهر و پدر سرافراز بود. او سخت کار می‌کرد و در شغلش موفق بود. اما یک چیز در مورد او غیرعادی بود. او با 100 چشم متولد شده بود. داشتن چندین چشم معمولاً برای او یک مزیت بود. او فرصت دیدن بسیاری از چیزها را داشت. همچنین، از آنجایی که او چندین چشم داشت، در نگهبانی کردن بسیار ماهر بود. در هنگام خواب، او فقط چند چشم را در یک زمان استراحت می‌داد. بقیه بیدار می‌ماندند. او برای هرا، یک الهه بزرگ، کار می‌کرد. وظیفه اصلی او نگهبانی از یک گاو خاص بود. این گاو برای هرا بسیار مهم بود. این حیوان خانگی مورد علاقه او بود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
☘ In the name of Allah ☘ level2
citizen [ˈsɪtəzən] n. A citizen is someone who lives in a certain town or city. → Carlos was born in Spain. He is a Spanish citizen. شهروند ، تبعه یک کشور یک citizen کسی است که در یک شهرک یا شهری خاص زندگی می‌کند. → کارلوس در اسپانیا متولد شده است. او یک شهروند اسپانیایی است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
council [ˈkaunsəl] n. A council is a group of people who run a city or town. → The council met to discuss the new laws for the city. شورا ، انجمن ، مجلس یک council گروهی از افراد است که شهرک یا شهری را اداره می‌کنند. → شورا برای بحث در مورد قوانین جدید شهر گرد هم آمدند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
declare [dɪˈklɛər] v. To declare is to say something officially. → I declared my love for him. اظهار داشتن ، اعلام کردن ، گفتن، ابراز کردن کلمه declare به معنی گفتن رسمی چیزی است. → من عشق خود را به او ابراز کردم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
enormous [ɪˈnɔːrməs] adj. When people or things are enormous, they are very large. → My dog looks enormous next to yours. عظیم ، بزرگ ، عظیم الجثه ، از حد معمول بزرگ تر یا بیشتر یا رفیع تر وقتی افراد یا اشیا enormous هستند، بسیار بزرگ هستند. → سگ من در کنار سگ تو عظیم الجثه به نظر می‌رسد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
extraordinary [ikˈstroːrdənəri] adj. When someone or something are extraordinary, they are amazing. → The fireman who rescued the girl was extraordinary. خارق‌العاده ، شگفت آور ، غیرعادی، فوق‌العاده وقتی کسی یا چیزی extraordinary است، شگفت‌انگیز است. → آتش‌نشانی که دختر را نجات داد شگفت آور بود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
fog [fo(:)g] n. Fog is a thick cloud that is near the ground or water. → I did not want to drive in the thick fog. مه کلمه fog ابری ضخیم است که نزدیک زمین یا آب قرار دارد. → من نمی‌خواستم در مه غلیظ رانندگی کنم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
funeral [ˈfjuːnərəl] n. A funeral is a ceremony that takes place after a person dies. → They had a funeral for the soldier who died during the war. مراسم خاکسپاری ، مراسم تشییع جنازه ، مراسم دفن، مراسم تدفین یک funeral مراسمی است که پس از مرگ فردی برگزار می‌شود. → آنها برای سربازی که در جنگ کشته شد، مراسم تدفین برگزار کردند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
giant [ˈdʒaɪənt] adj. When people or things are giant, they are very big. → The giant truck got in my way. غول آسا ، عظیم الجثه ، بسیار بزرگ، غول‌پیکر وقتی افراد یا اشیا giant هستند، بسیار بزرگ هستند. → کامیون غول‌پیکر راه من را بست (سر راهم قرار گرفت). ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸