🙂اصطلاحات و پادکست🙃
@English_House
گروه چت انگلیسی
eitaa.com/joinchat/4007067660C53e1dcc71d
#verb #unit12 #level2
insist [ɪnˈsɪst] v.
To insist means to be firm in telling people what to do.
→ I insist that you try some of these cookies.
اصرار کردن ، پافشاری کردن ، سماجت کردن
کلمه insist به معنی این است که در اینکه به مردم بگویید چه کاری انجام دهند، مصمم باشید.
→ من اصرار میکنم که شما از این شیرینی ها امتحان کنید.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit12 #level2
mess [mes] n.
A mess is a condition that is not clean or neat.
→ Heather’s room was a complete mess.
بهم ریختگی ، شلختگی، آشفتگی
یک**mess ** شرایطی است که تمیز یا مرتب نیست.
→ اتاق هیتر کاملا به هم ریخته بود.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit12 #level2
metal [ˈmetl] n.
Metal is a strong material people use to build things.
→ Steel is a common metal that is used to build buildings.
فلز
کلمه metal مادهای قوی است که مردم برای ساختن چیزها از آن استفاده میکنند.
→ فولاد یک فلز رایج است که برای ساختن ساختمانها استفاده میشود.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit12 #level2
monitor [ˈmɒnɪtər] v.
To monitor people or things is to watch them closely.
→ The teacher monitors the students when they take tests.
کنترل کردن ، رصد کردن ، بررسی کردن، نظارت کردن
کلمه monitor بر افراد یا اشیا به معنی مراقب بودن دقیق آنها است.
→ معلم وقتی دانشآموزان امتحان میدهند، آنها را تحت نظر دارد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit12 #level2
oppose [əˈpəʊz] v.
To oppose something means to dislike it or act against it.
→ I want to be a police officer because I oppose crime.
مخالفت کردن ، ضدیت کردن
کلمه oppose با چیزی به معنی دوست نداشتن آن یا برخلاف آن عمل کردن است.
→ من میخواهم پلیس شوم چون با جرم مخالفم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit12 #level2
passive [ˈpæsɪv] adj.
If a person is passive, they do not take action to solve problems.
→ Marcie is so passive that she never solves her own problems.
منفعل ، غیرفعال ، بی حال
اگر شخصی passive باشد، برای حل مشکلات اقدامی نمیکند.
→ مرسی آنقدر منفعل است که هرگز مشکلات خود را حل نمیکند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit12 #level2
quantity [ˈkwɒntətɪ] n.
A quantity is a certain amount of something.
→ I have a small quantity of milk in my glass.
مقدار ، تعداد ، کمیت ، اندازه
یک quantity مقدار معینی از چیزی است.
→ من مقدار کمی شیر در لیوانم دارم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit12 #level2
sue [su:] v.
To sue someone is to take them to court for something wrong they did.
→ I sued the company after I slipped on a banana peel in their hallway.
شکایت کردن ، تعقیب قانونی کردن
کلمه sue از کسی به معنی بردن آنها به دادگاه به خاطر کار اشتباهی است که انجام دادهاند.
→ من پس از اینکه در راهروی آنها روی پوسته موز لیز خوردم، از شرکت شکایت کردم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸