eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
mess [mes] n. A mess is a condition that is not clean or neat. → Heather’s room was a complete mess. بهم ریختگی ، شلختگی، آشفتگی یک**mess ** شرایطی است که تمیز یا مرتب نیست. → اتاق هیتر کاملا به هم ریخته بود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
metal [ˈmetl] n. Metal is a strong material people use to build things. → Steel is a common metal that is used to build buildings. فلز کلمه metal ماده‌ای قوی است که مردم برای ساختن چیزها از آن استفاده می‌کنند. → فولاد یک فلز رایج است که برای ساختن ساختمان‌ها استفاده می‌شود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
monitor [ˈmɒnɪtər] v. To monitor people or things is to watch them closely. → The teacher monitors the students when they take tests. کنترل کردن ، رصد کردن ، بررسی کردن، نظارت کردن کلمه monitor بر افراد یا اشیا به معنی مراقب بودن دقیق آن‌ها است. → معلم وقتی دانش‌آموزان امتحان می‌دهند، آنها را تحت نظر دارد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
oppose [əˈpəʊz] v. To oppose something means to dislike it or act against it. → I want to be a police officer because I oppose crime. مخالفت کردن ، ضدیت کردن کلمه oppose با چیزی به معنی دوست نداشتن آن یا برخلاف آن عمل کردن است. → من می‌خواهم پلیس شوم چون با جرم مخالفم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
passive [ˈpæsɪv] adj. If a person is passive, they do not take action to solve problems. → Marcie is so passive that she never solves her own problems. منفعل ، غیرفعال ، بی حال اگر شخصی passive باشد، برای حل مشکلات اقدامی نمی‌کند. → مرسی آنقدر منفعل است که هرگز مشکلات خود را حل نمی‌کند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
quantity [ˈkwɒntətɪ] n. A quantity is a certain amount of something. → I have a small quantity of milk in my glass. مقدار ، تعداد ، کمیت ، اندازه یک quantity مقدار معینی از چیزی است. → من مقدار کمی شیر در لیوانم دارم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
sue [su:] v. To sue someone is to take them to court for something wrong they did. → I sued the company after I slipped on a banana peel in their hallway. شکایت کردن ، تعقیب قانونی کردن کلمه sue از کسی به معنی بردن آن‌ها به دادگاه به خاطر کار اشتباهی است که انجام داده‌اند. → من پس از اینکه در راهروی آن‌ها روی پوسته موز لیز خوردم، از شرکت شکایت کردم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
داستان کوتاه The Mean Chef Once there was a chef, who was mean to his cooks. He was mean to the people who came in to eat. He charged too much for meals. Many people were not able to afford the cheapest bean dish. When his metal oven broke, he did not have it fixed. So everything baked in it burned. The only light was from candles, and the whole place was a mess. Sometimes, he didn’t pay his waiters. Since they had no funds, they had many debts. سرآشپز بدجنس روزی سرآشپزی بود که نسبت به آشپزهای خود بدجنس بود. او نسبت به مردمی که برای خوردن غذا می‌آمدند نیز بدجنس بود. او برای غذاها هزینه‌ی زیادی دریافت می‌کرد. بسیاری از مردم قادر به پرداخت هزینه‌ی ارزانترین غذای لوبیا نبودند. وقتی اجاق فلزی او شکست، او آن را تعمیر نکرد. بنابراین، همه‌ی چیزهایی که در آن پخته می‌شد، می‌سوخت. تنها نور از شمع‌ها بود و کل مکان به هم ریخته بود. گاهی اوقات، او به پیشخدمت‌ها حقوق نمی داد. از آن‌جایی که آن‌ها هیچ سرمایه‌ای نداشتند،خیلی بدهی‌ داشتند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸