#noun #unit15 #level2
layer [ˈleɪə:r] n.
A layer covers over something or is between two things.
→ There was a layer of snow on the tops of the houses this morning.
لایه
یک layer چیزی را میپوشاند یا بین دو چیز قرار میگیرد.
→ امروز صبح بر روی بالای خانهها یک لایه برف وجود داشت.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit15 #level2
mud [mʌd] n.
Mud is soft, wet dirt.
→ My brother played rugby in the mud. Now he’s dirty.
گل ، گل و لای**گ
کلمه **mud خاک نرم و مرطوب است.
→ برادرم در گل، راگبی بازی کرد. حالا او کثیف است.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit15 #level2
smooth [smuːð] adj.
If something is smooth, it has no bumps.
→ The baby’s skin felt very smooth.
صاف ، نرم، هموار
اگر چیزی smooth باشد، هیچ برآمدگی ندارد.
→ پوست نوزاد بسیار صاف احساس میشد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit15 #level2
soil [sɔɪl] n.
Soil is the top layer of land on the Earth.
→ The boy planted flowers in the soil and watered them every day.
خاک
کلمه soil لایه بالایی زمین روی کره زمین است.
→ پسر گلها را در خاک کاشت و هر روز آبیاری میکرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit15 #level2
unique [juːˈniːk] adj.
If people or things are unique, they are not like the others.
→ Her dog is unique. I’ve never seen one quite like it.
منحصر به فرد ، یکتا ، یگانه ، بی نظیر
اگر افراد یا اشیا unique باشند، مانند دیگران نیستند.
→ سگ او منحصر به فرد است. من هرگز یکی کاملا مانند آن ندیدهام.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#short_story #unit15 #level2
داستان کوتاه
The Lucky Knife
I’ve devoted my life to studying past generations. Last year, I had a unique chance to work with my uncle. Our job was to find old treasures for a school’s history foundation. He also hired a crew of students. They signed a contract to work with him. He was the boss. The place was strange, though. I dined on many things that I had never tasted before. They had an unusual flavor.
We had been there about a month and hadn’t found anything. One day, I began to dig in the soil. The ground’s layers got wetter.
چاقوی خوش شانس
من تمام زندگیام را وقف مطالعه نسلهای گذشته کردهام. سال گذشته، فرصت منحصر به فردی برای کار با عمویم داشتم. کار ما پیدا کردن گنجینههای قدیمی برای بنیاد تاریخ مدرسه بود. او همچنین گروهی از دانش آموزان را استخدام کرد. آنها قراردادی را برای کار با او امضا کردند. او رئیس بود. اما مکان عجیبی بود. من غذاهای زیادی را خوردم که قبلاً مزهاش را تجربه نکرده بودم. آنها طعم غیرعادیای داشتند.
ما حدود یک ماه آنجا بودیم و چیزی پیدا نکرده بودیم. روزی، من شروع به حفر در خاک کردم. لایههای زمین مرطوبتر شدند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
@Essential_English_WordsThe_Lucky_Knife.mp3
زمان:
حجم:
601.3K
Soon I was digging in the mud. My shovel began to get very heavy. It felt like it had doubled in weight because the ground had absorbed a lot of water.
Finally, I saw something in the mud. It was an old knife! The handle felt smooth in my hand. I elevated it so I could see it better. There was writing on it.
“It says it will bring good luck,” my uncle said with a smile. “Why don’t you keep it?”
I put it in my tent. The next day, we found many more things. There were pots, jewelry and weapons. My uncle donated all of the things to a special committee. Many newspapers wrote stories about it. It seemed the knife really did bring good luck!
به زودی من در گل ولای در حال کندن بودم. بیل من شروع به سنگین شدن کرد. احساس میکردم وزنش دو برابر شده است زیرا زمین مقدار زیادی آب جذب کرده بود.
سرانجام، من چیزی را در گل ولای دیدم. یک چاقوی قدیمی بود! احساس می کردم دسته آن در دستم نرم است. من آن را بالا آوردم تا بهتر ببینم. روی آن نوشتهای بود.
عمویم با لبخند گفت «میگوید که خوش شانسی میآورد»، «چرا آن را نگه نمیداری؟»
من آن را در چادرم گذاشتم. روز بعد، ما چیزهای بیشتری (نسبت به قبل) پیدا کردیم. آنها ظروف، جواهرات و سلاحها بودند. عمویم همه چیزها را به یک انجمن خاص اهدا کرد. بسیاری از روزنامهها داستانهایی در مورد آن نوشتند. به نظر میرسید که چاقو واقعاً خوش شانسی میآورد!
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان درس ۱۵✔️
🔄 میانبر به ابتدای درس ۱۵ سطح ۲
eitaa.com/Essential_English_Words/5729
🔄 میانبر به دروس سطح ۱
eitaa.com/Essential_English_Words/4875
گروه چت و رفع اشکال
eitaa.com/joinchat/4007067660C53e1dcc71d
اصطلاحات ، پادکست 👇
🌺 @English_House
#noun #unit16 #level2
chamber [ˈtʃeɪmbər] n.
A chamber is an old word for a bedroom.
→ The girl was tired. She went to her chamber for a nap.
اتاق خواب، اتاق، اتاقک
یک chamber یک کلمه قدیمی برای خوابگاه است.
→ دختر خسته بود. او برای چرت زدن به اتاق خود رفت.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit16 #level2
deny [dɪˈnaɪ] v.
To deny something is to say it is not true.
→ The boy denied that he broke the window.
تکذیب کردن ، رد کردن ، انکار کردن
کلمه deny چیزی به معنی گفتن این است که آن درست نیست.
→ پسر انکار کرد که پنجره را شکسته است.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸