eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان کوتاه Prince Sam Sam’s mother cooked at the royal palace. One day, he went to work with her. She emphasized that he should stay in the kitchen. But Sam was bored. Thus, he decided to look around. He went around a corner. It shocked him to see a boy who had a strong likeness to him. Sam soon recovered. The other boy stared at him. Then he spoke. “Come with me.” He needed to be rational. But he couldn’t deny that he wanted to go. So he followed the boy to a chamber. “I am Prince Bertram,” the boy said. Sam felt shy talking to a prince. “I’m Sam.” “Trade places with me.” The prince said. شاهزاده سام مادر سام در کاخ سلطنتی آشپزی می‌کرد. روزی، او با مادرش به سر کار رفت. او (مادرش) تأکید کرد که باید در آشپزخانه بماند. اما سام حوصله اش سر رفته بود. بنابراین، او تصمیم گرفت که دور و بر را نگاه کند. او از گوشه ای عبور کرد. او شوکه شد که پسری را دید که شباهت زیادی به او داشت. سام به زودی به خود آمد. پسر دیگر به او خیره شد. سپس او صحبت کرد. «با من بیا.» او باید منطقی می‌بود. اما نمی‌توانست انکار کند که می‌خواهد برود. بنابراین او به دنبال پسر به یک اتاق رفت. پسر گفت «من شاهزاده برترام هستم». سام احساس خجالت می‌کرد که با یک شاهزاده صحبت می‌کند. «من سام هستم.» شاهزاده گفت «جایمان را عوض کنیم.» ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
☘ In the name of Allah ☘ level3
adolescent ( n. ) نوجوان ➖➖➖➖➖➖➖➖ aptitude ( n. ) شایستگی، صلاحیت، استعداد 🌸 @Essential_English_Words 🌸
compliment ( v. ) تعریف و تمجید کردن ➖➖➖➖➖➖➖➖ hinder ( v. ) مانع شدن، به تأخیر انداختن 🌸 @Essential_English_Words 🌸
journalism ( n. ) روزنامه نگاری ➖➖➖➖➖➖➖➖ jury ( n. ) ژوری، هیئت منصفه، هیئت داوران 🌸 @Essential_English_Words 🌸
justice ( n. ) عدالت ➖➖➖➖➖➖➖➖ liberty ( n. ) آزادی، اختیار 🌸 @Essential_English_Words 🌸
literary ( adj. ) ادبی، کتابی، ادبیاتی ➖➖➖➖➖➖➖➖ pharmacy ( n. ) داروخانه، انبار دارو، داروسازی 🌸 @Essential_English_Words 🌸
pill ( n. ) قرص ➖➖➖➖➖➖➖➖ presume ( v. ) فرض کردن، احتمال کلی دادن 🌸 @Essential_English_Words 🌸
privacy ( n. ) حریم خصوصی، خلوت، تنهایی ➖➖➖➖➖➖➖➖ punishment ( n. ) مجازات، تنبیه، گوشمالی 🌸 @Essential_English_Words 🌸
sensible ( adj. ) معقول، عاقلانه، منطقی ➖➖➖➖➖➖➖➖ slice ( n. ) تکه، برش، قاچ، قسمت 🌸 @Essential_English_Words 🌸
sorrow ( n. ) غم واندوه، غصه، مصیبت، سوگ ➖➖➖➖➖➖➖➖ straw ( n. ) نی 🌸 @Essential_English_Words 🌸
swell ( v. ) متورم شدن، بالا آمدن، برجسته شدن، پف کردن، باد کردن ➖➖➖➖➖➖➖➖ tidy ( adj. ) مرتب، منظم، تمیز، پاکیزه 🌸 @Essential_English_Words 🌸