#سلام_بر_ابراهیم
قسمت 4⃣5⃣
✨ میدان مین
عملیات فتح المبین شروع شد. من و ابراهیم به دلایلی عقب ماندیم. موقعی که رسیدیم دیدیم بچه های گردان در میان دشت نشسته اند. ابراهیم پرسید چرا اینجا نشستین؟ شما باید به خط دشمن بزنید! گفتن فرمانده گفته. فرمانده گفت جلو ما میدان مین است، اما تخریب چی نداریم. با قرارگاه تماس گرفتیم، تخریب چی در راه است.
ابراهیم گفت الان هوا روشن میشه، اینها جان پناه و خاکریز ندارند، کاملا هم در تیر رس دشمن هستند. ابراهیم رو کرد به بچه ها گفت: چند نفر داوطلب از جان گذشته با من بیا تا راه رو باز کنیم! چند نفر از بچه ها دنبال او دویدند. ابراهیم وارد میدان مین شد.
پایش را روی زمین می کشید و جلو می رفت! بقیه هم همینطور! هاج و واج ابراهیم را نگاه می کردم. نَفَس در سینه ام حبس شده بود. من در کنار بچه های گردان ایستاده بودم و او در میدان مین. رنگ از چهره ام پریده بود. هر لحظه منتظر صدای انفجار و شهادت ابراهیم بودم! لحظات به سختی می گذشت. اما آن ها به انتهای مسیر رسیدند! شکر خدا در این مسیر مین کار نشده بود.
⏪ ادامه دارد...
@Etr_Meshkat
#پشتیبان_ولایت_فقیه_باشیم
فرانسیس فوکویاما میگوید:
#شیعه همچون پرنده ای است که دو بال دارد
بال سرخ حسین
وبال سبز انتظار
این پرنده همواره در اوج پرواز میکند و دست کسی به آن نمی رسد و اگر هم برسد زرهی دارد به نام #ولایت_فقیه
@Etr_Meshkat
؛🌺🍃💫🌸✨✨✨✨✨✨✨✨
؛🍃💫🌸✨
؛💫🌸✨
؛🌸✨ #شیوه_تعامل_با_منافقان
؛✨
🌺امیرالمومنین🍃علیه السلام🍃 می فرماید :ای کمیل !ازمنافقان دوری کن و با خائنان همراهی نکن.ای کمیل !از رفتن به در خانه ستمکاران و اختلاط با آنان و کسب در آمد از طریق آن ها برحذر باش و از اطاعت آنان و حضور در مجلسشان نیزبپر هیز که این کار موجب خشم خدا بر تو خواهد بود.ای کمیل !هر گاه ناچار شدی نزد آنان روی پیوسته خدای متعالی را به یاد آور و بر او توکل کن و از شرّ آنان به خدا پناه ببر.نزدشان برو؛ولی با قلب خود از کردارشان بیزار باش و با صدای بلند خدا را به عظمت یاد کن تا آنها بشنوند؛زیرا [در این صورت]هیبت تو در آنان اثر خواهد کرد و از شرّشان در امان خواهی بود.
📚برگرفته از کتاب: مفاتیح الحیاه جوادی آملی
✨
🌸✨
💫🌸✨ @Etr_Meshkat
🍃💫🌸✨
🌺🍃💫🌸✨✨✨✨✨✨✨✨
هدایت شده از |عطرمشکاتـــ
AUD-20201002-WA0003.mp3
3.62M
مولاجان
زمان؛ مثل برق می گذرد و برای رسیدن به تو، سر از پا نمی شناسد؛
و من در انتظار طلوعت، ترک میکنم هر گناهی را، به امید پاک بودنم در لحظه ی دیدار ...
#دعای_فرج
@Etr_Meshkat
امام جعفر صادق (ع) فرمودند:
اگر از عمر دنیا تنها یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی می کند تا قائم ما اهل بیت(علیه السلام) ظهور کند.
كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص: 265
@Etr_Meshkat
#تلنگر
بچه بودیم یه شعر میگفتن که
یه توپ دارم قل قلیه
میزنم زمین هوا میره...
هر چی این توپو محکم تر به زمین به بزنی...
بیشتر به هوا میره..
بیشتر حتی پیش خداا
خودمون اینجوری هستیم...
هرچی خودمون رو بیشتر به در خدا بزنیم....
بیشتر به هوای خدا میرسیم..
@Etr_Meshkat
#سلام_بر_ابراهیم
قسمت 5⃣5⃣
✨معجزه اذان
یکی از بچه ها جلو آمد و گفت:
حاجی ابراهیم را زدن! تیر خورده تو گردن ابراهیم! پرسیدم چطور ابراهیم را زدند. کمی مکث کرد و گفت:
برای نحوه حمله به تپه به هیچ نتیجه ای نرسیدیم. همان موقع ابراهیم جلو رفت. رو به سمت دشمن با صدای بلند اذان صبح را گفت! با تعجب دیدیم صدای تیراندازی عراقی ها قطع شده. آخر اذان بود که گلوله ای شلیک شد و به گردن او اصابت کرد! از این حرکت
بچه گانه او تعجب کردم.
یعنی چرا این کار رو کرد !؟ ساعتی بعد علت کار او را فهمیدم.
زمانی که هجده نفر از نیروهای عراقی سمت ما آمدند و خودشان را تسلیم کردند!
یکی از آنها فرمانده بود.او را بازجویی کردم.
می گفت: ما همگی شیعه و از تیپ احتیاط بصره هستیم. بعد مکثی کرد و با حالت خاصی ادامه داد:
به ما گفته بودند ایرانی ها مجوس و آتش پرست هستند! گفته بودند بخاطر اسلام به ایران حمله می کنیم. اما وقتی موذن شما اذان گفت بدن ما به لرزه درآمد! یکباره به یاد کربلا افتادیم!! برای همین دوستان هم فکر خودم را جمع کردم و با آنها صحبت کردم. آنها با من آمدند. بقیه نیروها را هم به عقب فرستادم. الان تپه خالی است.
ماجرای عجیبی بود.اما به هر حال اسرای عراقی را تحویل دادیم. عملیات ما در آن محور به اهداف خود دست یافت و به پایان رسید. از این ماجرا پنج سال گذشت. زمستان سال 65 و در اوج عملیات کربلای پنج بودیم. رزمنده ای جلو آمد و با لهجه عربی از من پرسید:
حاجی شما تو عملیات مطلع الفجر نبودید؟ گفتم: بله، چطور مگه!
گفت: آن هجده اسیر را به یاد دارید؟!
با تعجب گفتم: بله!
او خندید و ادامه داد: من یکی از آنها هستم! وقتی چهره متعجب مرا دید ادامه داد: ما با ضمانت آیت الله حکیم به جبهه آمدیم تا با دشمن بعثی بجنگیم. این برخورد غیر منتظره برایم جالب بود.گفتم بعداز عملیات می آیم و شما را خواهم دید. آن رزمنده نام خود و دوستانش و نام گردانشان را روی کاغذ نوشت و به من داد. بعد از عملیات به طور اتفاقی آن کاغذ را دیدم.به مقر لشگر بدر رفتم. اسم و مشخصات آنها را به مسئول پرسنلی دادم. چند دقیقه بعد برگشت. با ناراحتی گفت: گردانی که اسمش اینجا نوشته شده منحل شده! پرسیدم: چرا! گفت: آنها جلوی سنگین ترین پاتک دشمن را در شلمچه گرفتند. حماسه آنها خیلی عجیب بود.کسی از گردان آنها زنده برنگشت! بعد ادامه داد: این اسامی که روی این برگه است همه جزء شهدا هستند. جنازه های آنها هم ماند. آنها جز شهدای مفقود و بی نشان هستند. نمی دانستم چه بگویم. آمدم بیرون. گوشه ای نشستم. با خودم گفتم: ابراهیم، یک اذان گفت، یک تپه آزاد شد. یک عملیات پیروز شد. هجده نفر هم از جهنم به سوی بهشت راهی شدند.عجب آدمی بود این ابراهیم.
⏪ ادامه دارد...
@Etr_Meshkat
#پشتیبان_ولایت_فقیه_باشیم
حکومت اسلامی استبدادی نیست
بلکه مشروطه است
یعنی حکومت کنندگان در اجرا و اداره ی آن، مقیّد به یک مجموعه شروط هستند که در #قرآن و #سنت_رسول_خدا صلوات الله علیه و آله معین شده است
@Etr_Meshkat
هدایت شده از |عطرمشکاتـــ
25.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊صلوات منسوب به ابوالحسن ضراب اصفهانی
سیدابن طاووس از مولایمان مهدی(عج) روایت کرده:
هرگز این صلوات را ترک مکن زیرا خداوند مارا بر امرمهمی درباره این صلوات مطلع گردانیده است.
@Etr_Meshkat