✨💠✨💠✨💠
#داستان_انکه_دیر_آمد
✅ قسمت👈شانزدهم
«شما که خوب می دانید پیامبری با رسالت حضرت محمد مصطفی (ص) خاتمه یافت. مردی که شما سرور لقبش داده اید، پیامبر نیست، بلکه پیامبرزاده است.» به پهلوی احمد زدم و گفتم: «دیدی؟ می داند به او سرور لقب داده ایم.»احمد پرسید: «نَسَبتان به کدام پیامبر می رسد؟»
لبخندی زد و گفت: «به آقا و سرورمان محمد مصطفی که درود و رحمت خدا بر اوست از ازل تا به ابد. »
پرسیدم: « پدرتان کیست؟ »گفت: « حسن بن علی! »
احمد با تعجب گفت: « امام شیعیان! » و با دهانی باز به جوان خیره شد.گفت: « اما شیعیان که می گویند پسر حسن بن علی از دیده ها غایب است؟ »
جوان خندید و گفت: « آیا این طور است؟ آیا من از نظر شما غایبم یا به چشمتان می آیم؟ »
اشک از چشمان احمد جاری شد و گفت: « پدرم اعتقاد شیعیان را به شما باور ندارد. » ومحکم به زانوی خود زد و گریان گفت: « ای پدر، کجایی که ببینی آن که به او بی اعتقادی پیش چشمان من است؟ »
سرور دست روی شانۀ احمد گذاشت و با مهربانی گفت: « اگر تو به آنچه می بینی شک نکنی، پدرت نیز به من ایمان خواهد آورد. »
احمد گریان گفت: « آقا چگونه شک کنم به آنچه می بینم؟ اگر به آنچه خود هستم شک کنم، به آنچه شما هستید، شک نمی کنم. »
#ادامه_دارد
📚برگرفته از کتاب: نجم الثاقب
💠✨💠✨💠
@Etr_Meshkat
⭕️ درسنامه "نقد و بررسی جریان احمد الحسن بصری"
🔹 این کتاب نوشته ی علی محمدی هوشیار، با حمایت موسسه مصاف ایرانیان، ویژه ی پژوهشگران به چاپ رسیده است.
🔸 در "مقدمه موسسه" کتاب، به قلم استاد علی اکبر رائفی پور آمده است: "یکی از نکات کلیدی که در نتیجه تدقیق در سیره اهل بیت برای انسان روشن میشود، برخورد بسیار جدی حضرات معصومین با انواع بدعت ها و حرکت های انحرافی بوده است.
💠 یکی از عمده جریان های انحرافی در تشیع، جریانهایی هستند که مدعی مهدویت بوده و با سوء استفاده از اشتیاق منتظران، دست به عوام فریبی زده و خود را به عنوان مهدی یا نایب و سفیر آن حضرت معرفی کردند."
🔺 نویسنده ی کتاب در ١٦ درس، به بررسی پیدایش، ادعاها، شیوه های تبلیغی و ... جریان احمد الحسن یمانی، به عنوان یکی از جریانهای انحرافی در حوزه ی مهدویت پرداخته است.
#معرفی_کتب_مهدوی
@Etr_Meshkat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منتظره فقط یکبار
دلتــ بشکنه وآه بکشے
تاهزاران گناه تـو روفراموش کنه ...
@Etr_Meshkat
Morteza Haeri - Doa Faraj.mp3
2.45M
#دعایفرج
این عشقِ آتشین ، زِ دلم پاڪ نمےشود
مجنون بہ غیر خانہے لیلا نمےشود
بالاے تخٺ یوسف ڪنعان نوشتہاند
هر یوسفے ڪہ یوسفِ زهرا نمےشود
🔅 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
نذر سلامتی و ظهورش ۱۴ صلوات
@Etr_Meshkat
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
هرگاه حضرت امير عليه السلام از موضوعى نگران و هراسناك مى شد به نمـاز پناه مى برد. سپس حضرت صادق عليه السلام اين آيه را خواند: «وَاسْتَعينُوا بِالصَّبُرِ وَالصَّلاةِ ... از شكيبايى و نماز يارى بجوييد . . . »
[البقره / 42 و الكافى 3: 480 و الكافى 4: 154]
@Etr_Meshkat
✨💠✨💠✨💠✨💠✨💠✨💠
#داستان_انکه_دیر_آمد
✅قسمت👈هفدهم
من نیز گریان گفتم: « اگر احمد هم شک کند، من شک نمی کنم. » و خم شدم و بر دستش بوسه زدم. دست به سرم کشید. در این نوازش مهری بود که من تا آن زمان بیهوده، آن را در دستان پدر و مادر جستجو کرده بودم.
گفت: « نمی خواهید حنظل بخورید؟ »
احمد گفت: « هرچه از شما برسد، نیکوست »سرور دو حنظلی را که مردِ همراهش به او داده بود، در دست چرخاند و نیمه کرد و به ما داد و گفت:« اینک من می روم، اما خیالتان آسوده باشد. تا ساعتی دیگر از اینجا نجات خواهیدیافت. »
حنظل را به دهان گذاشتم. با آن که شیرین و خنک بود، اما مزه نمی داد، چون فکر جدایی از او تلخ تر از طعم حنظلِ شیرین بود. گریان گفتم: «باز هم شما را خواهیم دید؟»احمد روی پای او افتاد و گفت: «نمی شود ما را هم با خودتان ببرید؟»سرور موی او را نوازش کرد و گفت: « هر وقت مرا از ته دل بخوانید، می بینید.شما از من خواهید بود، احمد زودتر ومحمود دیرتر.»نرم و سبک برخاست.مرد سپیدپوش نیز.نالیدم: «آقا!»
خواستم پارچه مخمل را چنگ بزنم. اما پارچه ای نبود و تا سر بلند کنم آن ها سوار بر اسب بودند. احمد مبهوت ایستاده بود. مرد به خداحافظی دست بلند کرد و حرکت کرد.به دنبالش دویدم و فریاد زدم: «ما را فراموش نکنید.» نگاهشان کردم تا آخرین تپه محو شدند.
#ادامه_دارد
📚برگرفته از کتاب: نجم الثاقب
✨💠✨💠✨💠✨💠✨💠✨💠
@Etr_Meshkat
هدایت شده از بنیادفرهنگی حضرت مهدی نمایندگی استان همدان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سه_شنبه_های_مهدوی
سلسله مباحث مهدویت :
⬅️
▪️حجت الاسلام کفیل
▪️موضوع: مهدویت و انقلاب اسلامی .
(((((بنیادفرهنگی حضرت مهدی موعود عج استان همدان ))))
@bonyadmahdaviiat99
⭕️ کتاب "قدیمی ترین قصه عاشقانه ناتمام"
🔹 کتاب "قدیمی ترین قصه عاشقانه ناتمام" نوشته ی لیلا غلامزاده نطنزی است و دفتر نشر معارف، آن را به چاپ رسانده است.
🔸 نویسنده با سبکی خلاقانه، در قالب مباحثه ی استاد و دانشجویان در کلاس درس، به بیان جنبه هایی از سبک زندگی مهدوی میپردازد.
🔻 بخش اول داستان، استاد با بیان خاطره ای از دوران کودکی که مادرش برای او و خواهر و برادرش، مباحث مهدوی را بیان میکرده، بحث را شروع میکند و در ادامه به سبک زندگی مهدوی میپردازد.
#معرفی_کتب_مهدوی
@Etr_Meshkat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو بیت شعری که سید مجید بنی فاطمه از زبان مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی در محضر ایشان خواند و ماندگار شد...
@Etr_Meshkat
4_6035025858060618107.mp3
5.44M
چهل سال سختی...
چهل سال طعنه...
چهل سال... زخم زبانهایی که طعم کشنده نفاق داده اند... اما حقیقت کدام است؟
➖ چرا در دورانی، انقلاب اسلامی رقم میخورد که دیگر از دین و مذهب جز پوستهای باقی نمانده؟
➖ هدف از این انقلاب چه بود و قرار است تاریخ را به کجا برساند؟
#استاد_شجاعی
#تمدن_سازی_نوین_اسلامی
@Etr_Meshkat
Morteza Haeri - Doa Faraj.mp3
2.45M
#دعایفرج
تو را آزردهام اما همیشہ #دوستٺ_دارم
نیایدلحظہاےڪہ ازخیالٺ دسٺ بردارم
بہ تاوان گناه من همیشہ #اشڪ مےبارد
بہ چشمٺ معذرٺ خواهے بسیارے بدهڪارم
🔅 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
نذر سلامتی و ظهورش ۱۴ صلوات
@Etr_Meshkat
💠 امام علی علیه السلام فرمودند:
🍃 در شگفتم از كسى كه نوميد مى شود در حالى كه استغفار با اوست.
📚 نهج البلاغه #حکمت_87
@Etr_Meshkat
✨💠✨💠✨💠✨💠✨💠✨💠
#داستان_انکه_دیر_آمد
✅قسمت👈هیجدهم
من نیز گریان گفتم: « اگر احمد هم شک کند، من شک نمی کنم. » و خم شدم و بر دستش بوسه زدم. دست به سرم کشید. در این نوازش مهری بود که من تا آن زمان بیهوده، آن را در دستان پدر و مادر جستجو کرده بودم.
گفت: « نمی خواهید حنظل بخورید؟ »
احمد گفت: « هرچه از شما برسد، نیکوست »سرور دو حنظلی را که مردِ همراهش به او داده بود، در دست چرخاند و نیمه کرد و به ما داد و گفت:« اینک من می روم، اما خیالتان آسوده باشد. تا ساعتی دیگر از اینجا نجات خواهیدیافت. »
حنظل را به دهان گذاشتم. با آن که شیرین و خنک بود، اما مزه نمی داد، چون فکر جدایی از او تلخ تر از طعم حنظلِ شیرین بود. گریان گفتم: «باز هم شما را خواهیم دید؟»احمد روی پای او افتاد و گفت: «نمی شود ما را هم با خودتان ببرید؟»سرور موی او را نوازش کرد و گفت: « هر وقت مرا از ته دل بخوانید، می بینید.شما از من خواهید بود، احمد زودتر ومحمود دیرتر.»نرم و سبک برخاست.مرد سپیدپوش نیز.نالیدم: «آقا!»
خواستم پارچه مخمل را چنگ بزنم. اما پارچه ای نبود و تا سر بلند کنم آن ها سوار بر اسب بودند. احمد مبهوت ایستاده بود. مرد به خداحافظی دست بلند کرد و حرکت کرد.به دنبالش دویدم و فریاد زدم: «ما را فراموش نکنید.» نگاهشان کردم تا آخرین تپه محو شدند.
#ادامه_دارد
📚برگرفته از کتاب: نجم الثاقب
✨💠✨💠✨💠✨💠✨💠✨💠
@Etr_Meshkat
4_5951962255707866560.mp3
4.12M
ویژه استقبال از ماه رجب
#استادفیاضبخش
@Etr_Meshkat
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#فضیلت_ماه_رجب
📝به روایت مشهوری از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلم )که به حدیث فرشته «داعی» مشهور است. آن روایت عبارت است از این که؛ خداوند یک ملکی در آسمان هفتم دارد که اسم آن ملک «داعی» است: از سر شب تا صبح این مَلَک ندا میکند.خوشا به حال آنهایی که اهل ذکر حق هستند،خوشا به حال آنهایی که اهل اطاعت از حق هستند و لذا به جهت گفتار این مَلک، علاقه ای به ذکر خدا و کششی به سوی اطاعت بیشتر در شما ایجاد میشود.
🌺 مَلک میگوید:ای ذاکران! مطیعان! مستغفران! مژده، مژده،که خدای تعالی میفرماید:من همنشین کسی هستم که با من همنشین شود. یعنی خداوند در این ماه ازطریق سروش ملکِ داعی،مخلوقش را به همنشینی با خودش دعوت میکند و برمی انگیزاند.خداوند خبری را در این ماهِ خاص به طالبان انس با حق میدهد که بنده میتواند همنشینی خاص الهی را در این ماه برای خود تهیه ببینیدو به واقع لطفی از این بالاتر نیست،
📚بر گرفته از کتاب :یگانه شدن با خدا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
@Etr_Meshkat
Morteza Haeri - Doa Faraj.mp3
2.45M
#دعایفرج
كی شود یا رب، امام منتظر مهدی بیاید
در دل ما آروزیش، بر لب ما گفتگویش
دیگر ای دست دعا بر گیر دامان اجابت
مسلمین را بگذرد ایام ذلت با ظهورش
اهل عالم را اگر افكنده عصیان در تباهی
ظالمی بر پا نخیزد خون مظلومی نریزد
خون مظلوم شهید كربلا جوشد به عالم
طول غیبت شیعیان را بس ملال انگیز باشد
آن ولی اللهِ غایب ازنظر، مهدی بیاید
چشم محرومان بسویش، كی ز در مهدی بیاید
تا زمان گیرد شتاب و زودتر مهدی بیاید
عزت اسلام باز آید اگر مهدی بیاید
غم مخور كز بهر اصلاح بشر مهدی بیاید
ظلم از عالم گریزد دادگر مهدی بیاید
از پی خونخواهی خون پدر مهدی بیاید
🔅 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
نذر سلامتی و ظهورش ۱۴ صلوات
@Etr_Meshkat