eitaa logo
فضائل‌امیرالمومنین‌ و بقیه‌ الله
21.3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
7.6هزار ویدیو
316 فایل
@admin_onlin110 پل 📣 فضیلت مولا کانال نشر فضایل👇 @FAZAYELL110 🤲اللهم احینی علی ما احییت علیه علی بن ابی طالب و امتنی علی مامات علیه علی بن ابی طالب علیه السلام. واحشرنا معه ، انّک سمیع الدّعاء🤲 👌لعن الله قاتلک ، حتی ترضی زهرا سلام الله علیها
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارزش گفتن؛ "اللهم عجل لولیک‌الفرج" 🎙استاددانشمند 🌿♥️↴ @fazayell_amiralmomenin_Ali ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
از الطاف همراهان بزرگوار ممنونیم🙏🌸
حرف خاص.mp3
17.57M
من می‌خواهم برسم به همان نقطه‌ی امن که خدا با آب و تاب از آن یاد میکند: أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ  یونس/۶۲ 🌟 دوستان خدا نه می‌ترسند و نه غمگین می‌شوند ! تصمیم من برای رسیدن به این نقطه است، از کجا کنم؟ 🌿♥️↴ @fazayell_amiralmomenin_Ali ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
امام زمان 064.mp3
5.56M
✍️دعا میکنی و اجابت نمیشود! فریاد میزنی و صدایت به آسمان نمیرسد! دست می گشایی وبه دامان کسی گیر نمیکند! هشدار❗️ ازچشمانش که بیفتی؛ ازچشم آسمان نیز خواهی افتاد 🌿♥️↴ @fazayell_amiralmomenin_Ali ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقام عرشی حضرت‌زهرا_11.mp3
13.7M
"س" ۱۱ ✨نزول حضرت جبرئیل علیه‌السلام، بر اول بانوی خلقت، تماماً برای شرح آینده‌ی تاریخ اسلام بوده ، اخباری که سراسر با درد و مصیبت و شکست همراه است! ✦ اما در این اخبار، تنها دو اتفاق بود، که آب خنکی بر شعله‌‌ی نگرانی‌های آخرالزمانیِ حضرت زهرا "س" شد! کدام دو اتفاق ؟ b2n.ir/361068 🌿♥️↴ @fazayell_amiralmomenin_Ali ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
17.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 راه میانبُر به حساب این مرد کار کن بگو آقا یه دعا برا ما بکن... این کلیپ، عجیب حال دلت رو خوب میکنه احوال دلت که خوب شد التماس دعا👌 🌿♥️↴ @fazayell_amiralmomenin_Ali ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
11.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا عباس 💔 ان‌شاءالله ایام وفات خانم ام البنین ،‌ محضر قمر بنی هاشم عرض ادب و تسلیت داشته باشید همه 🏴🏴🏴 🌿♥️↴ @fazayell_amiralmomenin_Ali ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
💥حکايتي شگرف از مقدس اردبيلي💥 ☘مير فيض الله تفرشي ، که از شاگردان مرحوم مقدس اردبيلي بود، براي انجام کاري شبانه از خانه بيرون مي رود. هنوز به در خانه مقدس اردبيلي نرسيده بود که مقدس از خانه بيرون آمد و متوجه روضه ي مقدسه علويه (ع)شد. حس کنجکاوي مير فضل الله او را به دنبال مقدس کشاند. نيمه شب بود و آسمان روشن از مهتاب، لطف ديگري داشت. کوچه هاي نجف خلوت و خالي بودند، سکوت سنگيني بر گرده شهر سايه انداخته بود. گاه سکوت نشسته را صداي گريه ي کودکي يا ناله ي مرغي مي شکست. 🌸مقدس آهسته قدم بر مي داشت. سايه قامت رشيدش به روي ديوارهاي گلي مي افتاد و او حرکت مي کرد. مير فيض الله دنبال مقدس راه افتاده بود و در تعقيب او سر از پا نمي شناخت. در پشت نخل ها و ديوارها پنهان مي شد تا اگر مقدس نگاهي به عقب انداخت او را نبيند. هميشه آرزو کرده بود که شبي شاهد خلوت او با خدايش باشد و آن شب که به پندار خود، چنين فرصتي دست داده بود چقدر خوشحال بود. دلش در انتظار مشاهده ي وصال عارفانه استادش لحظه اي از تپش نمي ايستاد. 🌸مقدس تا به صحن حرم رسيد، درها گشوده شد. درکنار ضريح ايستاد و سلام کرد، صداي جواب زمزمه وار به گوش مير فيض الله رسيد و او گوش تيز کرد که ديگر چه خواهد گذشت و مقدس چه خواهد گفت و چه جوابي خواهد شنيد. اما مقدس تنها دست به ضريح مقدس برد و صورت بدانجا گذاشت و آرام چيزهايي زمزمه کرد و لحظاتي بيرون آمد وبه سوي مسجد کوفه رهسپار شد. ☘مير فيض الله باز از پي او راه افتاد و او را مشاهده کرد که داخل مسجد شد و به طرف محراب رفت . مير فيض الله از لاي در مسجد، چشم به طرف محراب دوخت. توي محراب کسي رو به قبله نشسته بود. مقدس نزديک شد و در کنار آن شخص زانوي ادب زد و خاضعانه شروع به سخن گفتن با او کرد. مير فيض الله از ديدن اين صحنه به تعجب و حيرت افتاد و با خود مي گفت: ⁉️اين کيست خدايا؟مگر داناتر از مولاي ما مقدس نيز کسي در اين شهر وجود دارد که مولاي ما خاضعانه در مقابل او زانو مي زند و از او سوال مي کند؟ 💔قلبش تپيد و بدنش لرزيد . هنوز از تماشاي صحنه نگاه بر نگرفته بود که مقدس بلند شد و بيرون آمد . مير فيض الله به کناري رفت و پنهان شد و مخفيانه باز به تعقيب مقدس پرداخت . مقدس خوشحال و قبراق راه مي رفت . نزديک حرم مطهر رسيده بودند که مير فيض الله تنحنحي (سرفه اي )کرد و مقدس فورا سر به عقب گرداند: 🌱مير فيض اللهً ! اينجا چه کار مي کني؟ عرق شرم بر پيشاني مير فيض الله نشست و از خجالت سر به زير انداخت و خاموش شد. مقدس خودش را به او رساند و ملاطفت کرد ودوباره سوال فرمود: - تو با من بودي اولاد پيغمبر؟! - بلي !براي پرسيدن سوالي به طرف خانه شما راه افتاده بودم . وقتي به نزديکي هاي در رسيدم شما از خانه بيرون آمده بوديد نخواستم مزاحم بشوم . اما حس کنجکاوي مجبورم کرد که دنبال تو بيايم و ببينم کجا مي روي ؟ ☘ملايمت و ملاطفت آخوند شرم و خجلت را از وجود فيض الله برگرفت و ميرفيض الله جرات کرد او را سوگند دهد که وي را خبر دهد از آنچه مشاهده کرده بود . مقدس قبول کرد و فرمود: 🌱مسئله اي از مسائل دين بر من مشکل شده بود، آمدم به خدمت حضرت اميرالمومنين(ع) و از آن حضرت پرسيدم. آن حضرت فرمود :« امروز امام زمان تو حضرت صاحب الامر (عج)در اين شهر است ، برو به مسجد کوفه از آن حضرت سوال کن.» پس رفتم به نزد محراب مسجد و آن مساله را از آن حضرت سوال نمودم و جواب شنيدم. 🌹السلام علیک یا علی بن ابی طالب(ع) 🌹السلام علیک یاحجت ابن الحسن العسکری(عج) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اخلاقی و آموزنده و های 🌿♥️↴ @fazayell_amiralmomenin_Ali ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا