فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارزش گفتن؛
"اللهم عجل لولیکالفرج"
🎙استاددانشمند
🌿♥️↴
@fazayell_amiralmomenin_Ali
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
حرف خاص.mp3
17.57M
#حرف_خاص
من میخواهم برسم به همان نقطهی امن که خدا با آب و تاب از آن یاد میکند:
أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ یونس/۶۲
🌟 دوستان خدا نه میترسند و نه غمگین میشوند !
تصمیم من برای رسیدن به این نقطه است، از کجا #شروع کنم؟
#استاد_شجاعی
🌿♥️↴
@fazayell_amiralmomenin_Ali
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
امام زمان 064.mp3
5.56M
✍️دعا میکنی و اجابت نمیشود!
فریاد میزنی و صدایت به آسمان نمیرسد!
دست می گشایی وبه دامان کسی گیر نمیکند!
هشدار❗️
ازچشمانش که بیفتی؛
ازچشم آسمان نیز خواهی افتاد
🌿♥️↴
@fazayell_amiralmomenin_Ali
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
مقام عرشی حضرتزهرا_11.mp3
13.7M
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا "س" ۱۱
✨نزول حضرت جبرئیل علیهالسلام، بر اول بانوی خلقت، تماماً برای شرح آیندهی تاریخ اسلام بوده ، اخباری که سراسر با درد و مصیبت و شکست همراه است!
✦ اما در این اخبار، تنها دو اتفاق بود، که آب خنکی بر شعلهی نگرانیهای آخرالزمانیِ حضرت زهرا "س" شد!
کدام دو اتفاق ؟
b2n.ir/361068
#استاد_شجاعی
🌿♥️↴
@fazayell_amiralmomenin_Ali
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😊
🌿♥️↴
@fazayell_amiralmomenin_Ali
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
17.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 راه میانبُر
به حساب این مرد کار کن بگو آقا یه دعا برا ما بکن...
این کلیپ، عجیب حال دلت رو خوب میکنه
احوال دلت که خوب شد التماس دعا👌
#فضائل_امیرالمؤمنین
🌿♥️↴
@fazayell_amiralmomenin_Ali
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
11.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا عباس 💔
#ام_البنین
انشاءالله ایام وفات خانم ام البنین ، محضر قمر بنی هاشم عرض ادب و تسلیت داشته باشید همه 🏴🏴🏴
🌿♥️↴
@fazayell_amiralmomenin_Ali
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
💥حکايتي شگرف از مقدس اردبيلي💥
☘مير فيض الله تفرشي ، که از شاگردان مرحوم مقدس اردبيلي بود، براي انجام کاري شبانه از خانه بيرون مي رود. هنوز به در خانه مقدس اردبيلي نرسيده بود که مقدس از خانه بيرون آمد و متوجه روضه ي مقدسه علويه (ع)شد. حس کنجکاوي مير فضل الله او را به دنبال مقدس کشاند. نيمه شب بود و آسمان روشن از مهتاب، لطف ديگري داشت. کوچه هاي نجف خلوت و خالي بودند، سکوت سنگيني بر گرده شهر سايه انداخته بود. گاه سکوت نشسته را صداي گريه ي کودکي يا ناله ي مرغي مي شکست.
🌸مقدس آهسته قدم بر مي داشت. سايه قامت رشيدش به روي ديوارهاي گلي مي افتاد و او حرکت مي کرد. مير فيض الله دنبال مقدس راه افتاده بود و در تعقيب او سر از پا نمي شناخت. در پشت نخل ها و ديوارها پنهان مي شد تا اگر مقدس نگاهي به عقب انداخت او را نبيند. هميشه آرزو کرده بود که شبي شاهد خلوت او با خدايش باشد و آن شب که به پندار خود، چنين فرصتي دست داده بود چقدر خوشحال بود. دلش در انتظار مشاهده ي وصال عارفانه استادش لحظه اي از تپش نمي ايستاد.
🌸مقدس تا به صحن حرم رسيد، درها گشوده شد. درکنار ضريح ايستاد و سلام کرد، صداي جواب زمزمه وار به گوش مير فيض الله رسيد و او گوش تيز کرد که ديگر چه خواهد گذشت و مقدس چه خواهد گفت و چه جوابي خواهد شنيد. اما مقدس تنها دست به ضريح مقدس برد و صورت بدانجا گذاشت و آرام چيزهايي زمزمه کرد و لحظاتي بيرون آمد وبه سوي مسجد کوفه رهسپار شد.
☘مير فيض الله باز از پي او راه افتاد و او را مشاهده کرد که داخل مسجد شد و به طرف محراب رفت . مير فيض الله از لاي در مسجد، چشم به طرف محراب دوخت. توي محراب کسي رو به قبله نشسته بود. مقدس نزديک شد و در کنار آن شخص زانوي ادب زد و خاضعانه شروع به سخن گفتن با او کرد. مير فيض الله از ديدن اين صحنه به تعجب و حيرت افتاد و با خود مي گفت:
⁉️اين کيست خدايا؟مگر داناتر از مولاي ما مقدس نيز کسي در اين شهر وجود دارد که مولاي ما خاضعانه در مقابل او زانو مي زند و از او سوال مي کند؟
💔قلبش تپيد و بدنش لرزيد . هنوز از تماشاي صحنه نگاه بر نگرفته بود که مقدس بلند شد و بيرون آمد . مير فيض الله به کناري رفت و پنهان شد و مخفيانه باز به تعقيب مقدس پرداخت . مقدس خوشحال و قبراق راه مي رفت . نزديک حرم مطهر رسيده بودند که مير فيض الله تنحنحي (سرفه اي )کرد و مقدس فورا سر به عقب گرداند:
🌱مير فيض اللهً ! اينجا چه کار مي کني؟
عرق شرم بر پيشاني مير فيض الله نشست و از خجالت سر به زير انداخت و خاموش شد. مقدس خودش را به او رساند و ملاطفت کرد ودوباره سوال فرمود:
- تو با من بودي اولاد پيغمبر؟!
- بلي !براي پرسيدن سوالي به طرف خانه شما راه افتاده بودم . وقتي به نزديکي هاي در رسيدم شما از خانه بيرون آمده بوديد نخواستم مزاحم بشوم . اما حس کنجکاوي مجبورم کرد که دنبال تو بيايم و ببينم کجا مي روي ؟
☘ملايمت و ملاطفت آخوند شرم و خجلت را از وجود فيض الله برگرفت و ميرفيض الله جرات کرد او را سوگند دهد که وي را خبر دهد از آنچه مشاهده کرده بود . مقدس قبول کرد و فرمود:
🌱مسئله اي از مسائل دين بر من مشکل شده بود، آمدم به خدمت حضرت اميرالمومنين(ع) و از آن حضرت پرسيدم. آن حضرت فرمود :« امروز امام زمان تو حضرت صاحب الامر (عج)در اين شهر است ، برو به مسجد کوفه از آن حضرت سوال کن.» پس رفتم به نزد محراب مسجد و آن مساله را از آن حضرت سوال نمودم و جواب شنيدم.
🌹السلام علیک یا علی بن ابی طالب(ع)
🌹السلام علیک یاحجت ابن الحسن العسکری(عج)
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
🌿♥️↴
@fazayell_amiralmomenin_Ali
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄