9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️امام خمینی چه زمانی به پیروزی انقلاب یقین کرد؟
⭕️آیا ممکن است این آخرین #اربعین قبل ظهور باشد؟
🎙حجة الاسلام شجاعی
🎙حجة الاسلام پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوییم...
هیچکس به اندازه آقا دلش تنگ نیست 💔
#اربعین #امام_حسین
°
🟡 تلنگر و تفکر
ان شاءالله دوران غیبت تموم میشه.
امام زمان میاد...
اما ؛
الان بدرد نخوری...!
الان خودتو نسازی....!
الان خودتو قوی نکنی...!
الان خودتو جمع نکنی.....!
الان خودت را از گناه پاک نکنی...!
الان امام زمانت را کمک نکنی.........!
پس کی به یاری امام زمانت می شتابی؟!
مهدی جان ؛
این درد دلها...
این کلمات بماند به یادگار...
برای روزی که بیایی...
شرمنده ایم قدمی برای ظـهـور برنمی داریم...
السَّـلامُ عَلَیـڪَ یٰا بَقیَٖـة الله فی اَرضِــه
مــے دهد این دل گواهــے،
عاقبت با لطف حق، دوران مــهـــدے مـے رســـد...
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_دست_بالا*
#نویسنده_بیژن_کیا*
#قسمت_نهم
حالا همه برای پیروزی انقلاب لحظهشماری میکردند .شب بیست و یکم بهمن گفتند میدان فوزیه به اشغال تانکهای نظامی در آمده و ممکن است کودتای نظامی اتفاق بیفتد.
_ می خوام مردم را قتل عام کنند.
_میگن سرباز های اسرائیلی اومدن ایران تا امام را دستگیر کنند.
_اگر ارتش کودتا کن چی؟؟
همه در تب و تاب بودند و نمی دانستند چه سرنوشتی در انتظارشان خواهد بود. آیت الله دستغیب و آیت الله محلاتی از انقلاب و رهبری آیت الله خمینی حمایت میکردند و شیرازیها امیدوارانه چشم دوخته بودند به فردایی که از راه می رسید.
نه شرقی ، نه غربی جمهوری اسلامی..
این شعار بوی امید میداد و شورانگیز بود تکرارش به فریاد.
فردای همان روز امام اعلامیه نوشتن در حکومت نظامی نظامی را غیر قانونی کرد پیام تاریخی امام خمینی در نفی حکومت نظام موجب سقوط رژیم شد.
تهران نکایی تی دیگر داشت مردم در میدان فوزیه( امام حسین فعلی) از همان نخستین دقایق نیمه شب سربازان و نظامیان درگیر شده بودند. مقابل سینما تهران را سنگر بندی کرده بودند .مردم اسلحه به دست از آرمان انقلابی خود جانانه دفاع میکردند تا اینکه کمی مانده به سپیده دم از میدان عقب کشیدند. تیغ آفتاب که تیرگی شب را شکاف میدان مرکزی شهر آزاد شده بود.
_استقلال آزادی جمهوری اسلامی، الله اکبر خمینی رهبر
کمونیسم ها گفته بودند این حرکت به نتیجه نخواهد رسید. آنها اعتقاد داشتن مردم هنوز به درک انقلابی نرسیده اند و این حرکت دیر یا زود شکست خواهد خورد .اعتقادشان این بود که دستکم ۲۰ سال زمان لازم است تا ایرانیان بتوانند به سطح قابل قبولی از شعور سوسیالیستی برسند و بتوانند انقلابی سرخ در ایران ایجاد کنند.
میگفتند این جبر تاریخ ایرانی ها تجربه انقلاب دارند و جامعه ایران به مرحله صنعتی شدن رسیده است این فقط یک شورش است همین.
_امام خمینی گفتند دولت بختیار غیرقانونی است به همین روزهاست که انقلاب ما پیروز شود
_انقلاب شما پیروز به شکل غیر ممکنه.
اما غیر ممکن به لطف خدا و رهبری امام خمینی ممکن شد. حالا دیگر نه تهران و تبریز که شیراز هم در التهاب بود صبح زود مردم به خیابانهای مرکزی آمدند تا نیمه ابری بود اما آفتاب در دل مردم می درخشید.
#ادامه_دارد
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_دست_بالا*
#نویسنده_بیژن_کیا*
#قسمت_دهم
از همان نخستین ساعات بامداد روز بیست و دوم بهمن انقلابیون چهارراه زند را سنگربندی کرده بودند. صدای تیراندازی از اطراف به گوش میرسید از ساعت ۹ صبح درگیری مسلحانه دود گرفت و در ساعات اولیه ظهر ساختمان شهربانی به تصرف انقلابیون در آمد. آفتاب به اوج آسمان رسیده بود که شایعه پیروزی انقلاب دهان به دهان بین مردم می چرخید.
_ورزش با مردم اعلام همبستگی کرده
_گارد جاویدان نابود شد
چشم هایشان خیس میشد اشک شوق و دلهایشان میلرزید از شروع امیدی که به جانشان افتاده بود .بیمارستانها اما پر شده بود از زخمیها و شهدای که مردم تقدیم انقلاب کرده بودند.
در بیمارستان سعدی عدهای از جوانها به مصدومین کمک میکردند. مجروحین را در راه را خوابانده بودند. صدای ناله مجروحین تمامی نداشت .مردم بیرون بیمارستان تجمع کرده بودند .کمی بعد یکی از نیروهای انتظامات بیمارستان به سمت جمعیت رفت و داد زد:« ساکت باشید تا اسامی زخمیها را بخونم»
_تورو خدا زودتر اسامی رو بخون
_پس از اسامی کشته ها چی؟!
نگهبان که چند قطره خون روی یونیفرم آبی از نشسته بود سر تکان داد و گفت: اسامی اونا یه ساعت دیگه اعلام میشه.
کمی آن سوتر سفید تحویل از مردم که برای اهدای خون آمده بود ،از راهروی بیمارستان تا پیاده روی خیابان زند تشکیل شده بود ازدحام مردم لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر می شد.
_یخ لازمه ..واسه زخمی ها..
جوانی که دم در بیمارستان ایستاده بود و این جملات را فریاد میزد دوان دوان به سمتی رفت. عده ای به دنبالش به راه افتادند .جوان موهای مجعد و موج دار و چشمانی مهربان و اندامی ورزیده داشت .حالا گروهی از جوانان تشکیل شده بودند که در خیابان های هدایت و شعبه های باغشاه پخش شدند. در خانه ها را میزدند و اهالی منزل می خواستند تا با دادن یخ به زخمیها کمک کنند..
همه به آن ها کمک می کردند حتی بعضیها میگفتند برایتان دوباره یخ درست میکنیم چند ساعت دیگر بیاید و یخ را تحویل بگیرید.
جوانان با نایلون های پر از یخ برمیگشتند. در راه رو های بیمارستان اما داستان دیگر شکل می گرفت. پزشکی که رو پوشش لالهگون شده بود گاز استریل را روی زخم جراحی گذاشت. رو به مرد جوان گفت: «زخم فشار بده تا خونریزی بند بیاد میتونی؟!»
آن مرد که جوانی درشت اندام بود مشتاقانه گفت: «ها میتونم»
مردی که رادیو ترانزیستوری را به گوش چسبانده بود جست و خیز کنان به سمتشان آمد، دور خودش چرخید و چرخید و خندید و داد زد: «تموم شد رژیم شاه تموم شد»
فکر میکردند دیوانه شده اما وقتی خبر پیروزی انقلاب را از رادیو شنیدند ،موجی از خنده و شادی بیمارستان را فرا گرفت.
#ادامه_دارد
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_دست_بالا*
#نویسنده_بیژن_کیا*
#قسمت_یازدهم
همان شب در مسجد غلام علی و دوستانش تصمیم گرفتند گروهی برای محافظت از محله ها داشته باشند. آنها با حرف که داشتند یا به غنیمت گرفته بودند تا صبح در خیابانها نگهبانی دادند. همه آمده بودند حتی جمال جوانمردی هم با آن بازی شکسته آمد تا از بقیه عقب نماند. نیمه های شب اتومبیلی به آنها نزدیک میشد هوا سرد بود آنها در حلبی خالی آتش روشن کرده بودند نور اتومبیل بر در و دیوار لغزید و بالا اومده ایستاد و داد زد.:«ایست»
در چند متری شان آرام گرفت. چراغ هایش اما هنوز روشن بود نمیشد سرنشینانش را تشخیص داد. چند لحظه بعد در باز شد و مرد روحانی که چهل و چند ساله به نظر میرسید به سمتشان رفت و گفت:«سلام خدا قوت»
_سلام حاج آقا
_خسته نباشید
_ممنون حاج آقا
روحانی عمامه مشکی اش را کمی جابجا کرد و گفت: از بچههای کدوم مسجدین؟!
_مسجد شازده قاسم.
رو به جمال کرد و پرسید: دستت اذیتت نمیکنه؟؟
جمال خنده گفت این که چیزی نیست حاج آقا اگه گردن هم شکسته بودی میومدم نگهبانی میدادم.
به تدریج بعد از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی غلامعلی به همراه چند نفر از دوستانش به عضویت این نهاد انقلابی در آمدند.
_مگه ارتش نیست
_هست ولی ضعیف شده. ما نیاز به نیروی مردمی داریم.. هستی یا نه اگه هستی یا علی بگو!
همان دوستای تازه پیدا کرد که هر کدام است که الگوی اخلاق و جوانمردی بودند نمونه اش ،محمدرضا حقیقی، مرتضی جاویدی ،حسن حق نگهدار و یا محمد اسلامی نسب.
شما که دارید این کتاب را می خوانید با شما هستم بگذارید خاطره برایتان تعریف کنم تا بهتر غلامعلی دست بالا را بشناسید.
اوایل جنگ مدتی بود که باید آماده میشدیم برای عملیات والفجر ۱.
شب از نیمه گذشته بود و من هنوز با چشمانی باز زیر پتو مچاله بودم .دست چپم کرخت شده بود نه از سرما،بلمه فکرهای جورواجور کلافه می کرد. این پهلو و آن پهلو شدم. هنوز تکلیف عملیات والفجر حضور چند تا از گردان ها مشخص نشده بود .که گاه غرش مبهم توپ های عراقی از عمق تاریکی به گوش میرسید. نگران حجم آتش توپخانه عراقی ها بوددم. صدایی شنیدم. پتو را کنار زدم و بوی پای احمدعلی زیر دماغم خورد. چشم چرخاندم. غلامعلی بلند شده بود و گوشه سنگر وضو می گرفت .ساعت نگاه کردم ۳:۲۳ بود روی سرم کشیدم .از نجوایی که میشنیدم ،میدانستم نماز می خواند نماز غلامعلی تا اذان صبح ادامه داشت.
کسی بیرون سنگر با صدای بلند اذان می گفت سلام نماز را در آنجا پتو را روی خودش کشید و خوابید بچه ها یکی یکی از خواب بیدار شدند.
#ذکر
هر کس سوره تکاثر را
روز دوشنبه یا چهارشنبه ۴۰ بار بخواند،مال عظیم یا خیری به او رسد که در ذهن وتصورات اونگنجد
📚 کشکول افشاری، ص ۱۱
🌸 سوره تکاثر 🌸
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ ﴿١﴾ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿٢﴾ کَلا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٣﴾ ثُمَّ کَلا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٤﴾ کَلا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ ﴿٥﴾ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ ﴿٦﴾ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ ﴿٧﴾ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ ﴿٨﴾
9.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ته_انداز
این غذا هم فوق العاده خوشمزه اس، هم خیلی راحت 😍
🔺پس حتما حتما امتحانش کن و از خوردنش لذت ببر 😉
چیا می خوایم👇
برنج: ۲ پیمانه 🍚
مرغ: یک مرغ کوچک (حدود یک کیلو)
زعفران
کره🧈
آبلیمو 🍋
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔺 ادویه ها:
نمک🧂، فلفل سیاه، پولبیبر، پودر سیر،
💚مراحل کار رو تو ویدیو توضیح دادم