ادای حق تو با گریه ی بهاری نیست
ادای حق تو با اشکهای جاری نیست
تو سر به راه شدن از گدات می خواهی
ادای حق تو تنها به گریه زاری نیست
حساب معصیتم رفته است از دستم
نگاه های حرام مرا شماری نیست
تمام فاصله ها را گناه پر کرده
وگرنه بین منو صاحبم حصاری نیست
پر اضطرابم و آرامشی ندارم من
کسی که دور شود از تورا قراری نیست
حرام باد نمازی که بی محبت توست
نماز عرض نیاز است پس تجاری نیست
هزار سال دگر هم مطیع تو نشوم
جواب نامه ی کرب و بلام آری نیست
به دست شاه خراسان سپرده است خدا
جواز کرب و بلا را، به پولداری نیست
مرا که از درِ #باب_الجواد آمده ام
مران ز پیش خودت،جز تو سایه ساری نیست
قسم به حضرت معصومه آدمم کن تو
برای چشم تو این کارها که کاری نیست
#نوكـر_نـوشت:
#یا_امام_رضا
ناز بر فردوس آرد فخر بر رضواݧ کند
هرکه یک شب درخراساݧ تومهماݧ می شود
@fatemi_ar
از ما عجیب نیست دعایی نمی رسد
از تحبس الدعا که صدایی نمی رسد
ما تحبس الدعا شده ی نان شبهه ایم
آنجا که شبهه است عطایی نمی رسد
پر باز میکنم بپرم، میخورم زمین
بال و پر شکسته به جایی نمی رسد
باید تنم پی سپر دیگری رود
با روزه های ما به نوایی نمی رسد
با دست خالی از چه پل دیگران شوم
دستی که وقف شد به گدایی نمی رسد
ای میزبان، فدای تو و سفره چیدنت
آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟
من سالهاست منتظر یک ضمانتم
آخر چرا #امام_رضایی نمی رسد؟
از من مخواه پیش از این زندگی کنم
وقتی برات کرب و بلایی نمی رسد
#نوكـر_نـوشت:
#یا_امام_رضا
چنان گرفته تو را خلق تنگ در آغوش
که "خاک" حسرت لمس ضریح را رادارد
السلام علیک یا ابا عبدالله
دست خالی هر کسی آمد زیانش کمتر است
معتصم وقتی شدی حال و هوایت بهتر است
کیسه ی زر را نمی خواهم فقط ردّم نکن
باز کن در را رضاجان سائلت پشت در است
از میان این همه کفتر که دورت میپرند
میخری تو آن کبوتر را که بی بال و پر است
یک سفر رفتم قم و دور حرم گفتم رضا
مشهدی که آمدم سوغات صحن خواهر است
آنقدر که با مرامی مثل بابایت علی
می نشینی در کنار آن که آلوده تر است
بارها بین حرم برگشته ام باب الجواد
دیدن گنبد از این زاویه لطفی دیگر است
زودتر از عرض حاجت، حاجتم را میدهند
چون گرفتارم، قسمهایم به جان مادر است
خواهشاً خرج نجف تا کربلایم را بده
خرج آن حتی اگر جان دادن این نوکر است
یک سحر بالای سر خواندم نماز روضه را
چکمه های شمر را دیدم که بالای سر است
#نوكـر_نـوشت:
#یا_امام_رضا
مهرت به دل نشست و دلم رنگ و بو گرفت
این دل به پای عشق شما آبرو گرفت
❤️السلام علیک یا ابا عبدالله
خدایا همه ممارا راهیا ن اربعین قرار بده
@fatemi_ar
یارمن وقتی تو باشی یار میخواهم چکار
دل به تو دادم فقط دلدار میخواهم چکار
کاشی فیروزه ی قلبم تراش دست توست
پس برای عاشقی ابزار میخواهم چکار
خار گلهای ضریحت دستهایم را گرفت
خوارشد غم پیش من غمخوار میخواهم چکار
باز هم در این زیارت دست خالی آمدم
خانه ی تو هست کوله بار میخواهم چکار
جان آقا پشت در خوبست، تحویلم نگیر
من گدایم این همه اصرار میخواهم چکار
گر گنهکارم ولی با لطف تو هستم طرف
حرز رفت و آمد معمار میخواهم چکار
میشود وقتی کنار سفره با سلطان نشست
چند تکّه نان بی مقدار میخواهم چکار
کار من را سهل کرده #یاسریع و #یارضا
در حریمش ذکر #یاغفار میخواهم چکار
کوچه و پس کوچه ی دور حرم یعنی بهشت
سائل باب الجوادم کار می خواهم چکار
#نوكـر_نـوشت:
#یا_امام_رضا
چندیست در حـریم تو راهـم نمیدهند
من بی وفا شدم تو چرا قـهـر میکنی
زائری دور از همه زوّار، فکرش را بکن
گرچه رفتی بارها؛ اینبار، فکرش را بکن
دستهای خالیات را دستِ سلطان دادهای
آمدی پشتِ درِ دربار، فکرش را بکن
با مفاتیحالجنان «بابالرضا» وا میشود
یا سلامی بعد از استغفار، فکرش را بکن
قطره قطره گنبد از چشمانِ خیست میچکد
اشکِ شوقِ لحظهی دیدار، فکرش را بکن
از طلایش ریخته پای کبوترهای صحن
گنبدِ بالای گندمزار، فکرش را بکن
باز دستِ پنجره فولاد، دستی را گرفت
میشوی بیمارِ یک بیمار، فکرش را بکن
میهمانِ حضرتی؛ با لقمههای حضرتی
با خودش همسفرهای انگار، فکرش را بکن
میپری در آسمانِ هشتمین بیتِ غزل
بالـهایت را نکن انکار، فکرش را بکن
بعدِ رویایی که دستت شد دخیلی بر ضریح
بین آغوشش شدی بیدار، فکرش را بکن
#نوكـر_نـوشت:
#یا_امام_رضا
دوریات قلب مرا سخت بدرد آوردهست
التیام دل بیچاره فقط پابوس است
#صلي_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
بايد كه من برای تو از جان گذر كنم
از هرچه دارم از همه خوبان گذر كنم
دنيا بر اين بناست كه آخر به حق رسيم
پس واجب است از در ِسلطان گذر كنم
بايد امام ِ كشورمان ضامنم شود
تا از پُل ِصراط، من آسان گذر كنم
قبل از همان سفر كه نبی وعده كرده است
بايد كه یک سفر ز خراسان گذر كنم
شمسُ الشموس ِكشور ايران، امام ِعشق
بايد ز روضه های تو گريان گذر كنم
روز و شبِ تو يادِ شهی تشنه لب گذشت
بايد كه من ز خاطره هاتان گذر كنم
يابن شبيب عمه ی ما را كتک زدند
پس من چگونه از غم ايشان گذر كنم؟
#نوكـر_نـوشت:
#یا_امام_رضا
از هرچه هست دور و برم خستهام فقط
صحن و سرای شاه خراسانم ارزوست
السلام علیک یا ابا عبدالله
جگرم یاد حسین ریخت بهم یابن شبیب
زخم شد از غم او پلکِ ترم یابن شبیب
تهِ گودال که جای پسرِ زهـرا نیست
جای قرآن که به زیر سمِ مرکبها نیست
پیرُهن از تنِ بی سر شده در آوردند
بی کفن در وسط دشت رهایش کردند
حرمت مهریه ی مادرِ سادات شکست
آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست
جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند
مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند
ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید
با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید
خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟
پای خود را ز لبان پسرم بر دارید
#نوكـر_نـوشت:
#یا_امام_رضا
دادم تورا قسم به نَخ چادری که سوخت
شاید دلت بسوزد و یک کـربلا دهی
#صلي_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
از گنبدش نورِ کرامتها سرازیر است
خورشیدِ مشهد بر دِلِ عشّاق اکسیر است
در قلب صحن انقلابش، انقلاب انداخت
صحنی که خود یک شعبه ی تغییر تقدیر است
هر کس که صحنش را کند جارو یقین دارد
هر جای عالم غیر از این دربار دلگیر است
خود را عوام الناس آنجا با نخی بستند
دیوانگان را هم دخیل از جنس زنجیر است
فرمود زائر را سه جا یاری کُنم از لطف
پابوسیش هرقدر هم زود آمدی دیر است
عاشق به شهر خویش از مشهد رسید اما
ذهنش کنار #پنجـره_فـولاد درگیر است
در خواب دیدم: آب سقاخانه می نوشم
گفتند: مشهد، یک سفر، شاهانه تعبیر است
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_امام_رضا
دلِ همیشه غریبم هوایتان کرده است
هوای گریه ی پایینِ پایتان کرده است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين