تا #یا_حسین ذکر شریف شفاعت است
نامی به غیر نام تو بُردن حماقت است
هرگز به سینه ام نزدی دست رد حسین
آخر چه کس شبیهِ تو اهل رفاقت است؟
با گریه در حسینیه تا عرش می پرم
اشکی که خرج بزم تو شد، بال وصلت است
آنکس که عابس تو شود، عابد است و بس
در سِلک ما جنون حسینی عبادت است
معیار بندگیِ خدا خاکِ کویِ توست
شرط قبول سجده ی ما مُهرِ تربت است
از دست تو رها نشود تا به روز حشر
دستی که در حسینیه ها وقف خدمت است
جدَّم برنج نذر تو را بار می گذاشت
این"نوکرِتوبودنِ" من، بااصالت است
#زهرا کشیدنِ عَـلَـمَـت را به ما سِپُرد
در اصل این لوایِ تو، بار امانت است
کافیست بِین روضه بگویند: ای رُباب
از ما دو قطره اشک گرفتن چه راحت است
تیری هجوم بُرد و گلاب از گُلی گرفت
حالا تمام دشت پُر از عطر جنت است
نگذاشت دست و پا بزند لااقل علی
این تیرِ حرمله چِقَدَر بی نزاکت است
ششماهه گردنش اگر اینگونه کج شده
از شرمساری پدرش در خجالت است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
تو فقط نیزه نخور صد علی اصغر به فدات
دادمش بلـکـه بگیـری سپرش
تو فقط دست به زانو مزن و گریه مکن
گیرم ای شاه کسی نیست، خودم نوکر تو
لحظه ای فکر کنی پیر شدم، مدیونی
در سرم هست همان شوق علی اکبر تو
من خودم یک تنه از کرببلا می برمت
چه کسی گفته که پاشیده شده لشگر تو
تو برایم نگرانی که چه آید سر من
من برایت نگرانم که چه آید سر تو
همه را بدرقه کردی و به میدان بردی
می روی هیچ کسی نیست به دور و بر تو
بده پیراهن خود را که خودم پاره کنم
نمی ارزد سر این کهنه شده... پیکر تو
وای از معجر من، معجر من، معجر من
وای از حنجر تو، حنجر تو، حنجر تو
سعی ام این است ببینم بدنت را، اما
چه کنم، شمر نشسته جلوی خواهر تو
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان💔😭
سنگها...هلهلهها...پیکـر تو...یک لشگـر
وای این قوم چرا این همه خنجر دارد
@fatemi_ar
روی جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر، با چکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لگدهای "سَنان" تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامهی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشهی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعهی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سر، کار آسانی نبود
از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد
چون که یاد ضربههای خیزران افتاده بود
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی
بر زمین بودی و بر جسـم تـو پیـراهـن نبود
#السلام علیک یا اباعبدالله وانصاره
#السلام علی اجسادالعاریات
دیدنت در همه ی راه معما شده است
تو کجا نیزه کجا وای چه با ما شده است؟
دیدنت سخت ولی سخت تر از آن این است
بازهم حرمله سرگرم تماشا شده است
باورم نیست که بالای سرم میخندی
دل من سوخته تر از دل لیلا شده است
ساربانی که نگین پدرت را دارد
چند روزیست در این قافله پیدا شده است
حجم تیری که علمدار زمین گیرش شد
باورم نیست که در حنجره ات جا شده است
کاش آرام رود قافله تا راه روی
بعد من نوبت لالایی زهرا شده است
کاش آرام رود تا که نیفتی از نی
ولی افسوس سر رأس تو دعوا شده است
نیزه داری که تو را میبرد این را می گفت
بازهم زخم گلوی پسرت وا شده است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
رحمت واسعهت کیسه ی مارا پر کرد
این چه لطفی ست به هر بی سروپایی داری
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدحسین_هاشمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
خون چرا از دوری خاکت نبارم؟ کربلا
ماندهام من بی تو از دنیا چه دارم کربلا
گفتهاند از آسمانها، من ولی از کودکی
در هوای بوی خاکت بیقرارم کربلا
روزها را هی شمردم تا که شد وقت سفر
تا بیایم لحظهها را میشمارم کربلا
دست خالی آمدن سوی تو خوش اقبالی است
دارم آه و تشنگی در کوله بارم کربلا
خاک ما گِل کردهاند از روز اول با فرات
زادهی عشق تواند ایل و تبارم کربلا
بیقرار از دیدن سقای تشنه پیش آب
اشک ریزان تا قیامت روزه دارم کربلا
من کبوتر نیستم، حالا بماند چیستم
هرچه هستم، بسته بر این در مهارم کربلا
با ملائک روضه میگیریم بگذارند اگر
ذرهای از تربتت را در مـزارم کـربلا
عاقبت خاک گِل کوزه گران هم گر شوم
با نسیم آید به سوی تو غبارم کربلا
آمدم، رفتم، چه میشد برنگردم یک سفر
مثل حر روزی بگیری در کنارم کربلا
#نـوكــر_نـوشت:
#حسـین_جـان💔
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
خبرت هست که چند سالست منتظرم
نگهی کن تا وبطلب تا نبردند سوی لحدم
صلی الله علیک یا اباعبدلله
السلام علیک یا قتیل العبرات
دوباره قافله رفت و رقیه جا مانده
چه تند میرود، این ساربانِ وا مانده
خدا به خیر کند، باز گم شدم بابا
بیا ببین که فقط چند ردِ پا مانده
بگو چه کار کنم، تا به عمه ام برسم؟
توانِ پایِ پُر از زخم، کربلا مانده
خودت که داخلِ گودال گیر افتادی
عمو کجاست بیاید؟ ببین کجا مانده؟
به یاد دردِ لگدهای شمر افتادم
دوباره چادر من دستِ خارها مانده
بگو به مرگ، به فریاد دخترت برسد
سه ساله فاطمه ای دست بر دعا مانده
کجاست خنجر کهنه به دادِ من برسد؟
به جان سپردن من چند ربنا مانده؟
به این کفن که سرم هست، اعتباری نیست
پدر چه قدر برای تو بوریا مانده؟
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
من دخترم، باباییم، تقصیر من چیست؟
بابا بغل کن باز هم این دخترت را
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
فرقی ندارد كه جهنم یا بهشت است
هرجا كه میگویم حسین آنجا بهشت است
هر روز از این روضه به آن روضه دویده
حق دارد آنكه گفته این دنیا بهشت است
چشمی كه از داغت نمی بارد جهنم
چشمی كه از داغت شود دریا بهشت است
شش گوشه را از شش جهت دیدیم و گفتیم
از هر جهت این كعبه ی زیبا بهشت است
بالا و پایینی ندارد خانه ی تو
بالای سر فردوس و پایین پا بهشت است
با جبر ما را عاشق خود كن كه فردا
در اختیار حضرت زهرا بهشت است
گفتند زهرا زائر شبهای جمعه است
گفتیم زیر پای مادرها بهشت است
خیمه به خیمه سوخت دست و پای طفلان
در آتشی كه شعله هایش تا بهشت است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
شب جمعه است دلم دوروبر کرببلاست
حسرت پیر غلامت، سفر کرببلاست
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
:✅ایا شود نظری هم به ما کنی
این اربعین مرا راهی کربلا کنی
ارباب دردمن دیدن لحظه ای حرم است
نوکر همه چشم امیدش به کرم است
السلام علیک یا قتیل العبرات
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺟﺬﺑﻪ ﯼ ﭼﺸﻢ ﺣﺴﯿﻦ ﺩﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﻣﺮﺍ ﮐﺸﯿﺪ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ #ﻏﻼﻡ ﻧﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺷﺒﻨﻢ ﻣﺮﺛﯿّﻪ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﺸﺴﺖ
ﺑﻪ چشمهاﯼ ﺗﺮﻡ ﺩﺳﺘﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﻣﻘﺎﻡ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﺎﻧﺶ ﻣﻘﺎﻡ ﭘﺎﮐﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺑﻮﺩ ﺁﻥ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﮐﻪ ﺑﻮﺩ ﺁﻧﮑﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺴﺘﯽ ﺣﺴﯿﻦ ﺣﺴﯿﻦ
ﺣﺴﺎﺏ ﻣﺴﺘﯽ ﻣﻦ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﮐﻪ ﺑﻮﺩ، ﻣﺎﺩﺭ ﺳﺎﺩﺍﺕ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﺍﻟﻠﻪِ
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺜﻞ ﻣﻨﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﭼﻪ ﻟﻘﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻼﻟﯽ ﮐﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ
ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﻏﻼﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﻭ ﮔﻔﺖ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ « ﮐﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺎﯾﺶ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﻏﻤﺪﯾﺪﻩ ﯼ ﺍﻣﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
تا سرت بر نیزه دیدم ای هلالِ یک شبه
سر زدم بر محمل و روضه نمایان شد حسین
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
وسط روز گرفتار شبم باور کن
بازهم شعله کشیده غضبم باور کن
اولین بار شلوغی گذر را دیدم
چه شلوغی بدی، در عجبم باور کن
یادشان رفته که نان پدرم را خوردند
بین کوفه بدهی شد طلبم باور کن
هرقدر گفتم #علی بر دهنم سنگ زدند
بغض دارند ز اصل و نسبم باور کن
نه سلامی نه علیکی همه توهین کردند
خسته از طایفه ای بی ادبم باور کن
آشنایان جلوی قافله خیره شده اند
من هم از قافله قدری عقبم باور کن
عده ای نذری و خیرات به ما میدادند
سخت دلگیر ز نان و رطبم باور کن
تشنگی بعد تو افتاد بجان زینب
موقع خطبه ترک خورد لبم باور کن
#نـوكــر_نـوشت:
#حسـین_جـان💔
بی تو آوارم و بر خويش فرو ريخته ام
اي همه سقف و ستون و همه آبادیِ من
🌷🌷🌷
نوکرت تشنه جرعه آب حرم است
خواهشا تشنه وصل را سیراب کن
@fatemi_ar
ای سایه ی سرم به سرم باش یاحسین
هردم فروغ چشم ترم باش یاحسین
من روی ناقه گریه کنم از برای تو
تو روی نیزه نوحه گرم باش یاحسین
قرآن بخوان که دل شده تنگ صدای تو
آرامش دل و جگرم باش یاحسین
ای از مدینه همسفرم ای برادرم
مثل همیشه دوروبرم باش یاحسین
همچون هلال گاه عیانی و گه نهان
قدری مقابل نظرم باش یاحسین
من که نشد به پیکر تو سایبان شوم
اما تو سایبان سرم باش یاحسین
اطراف من ببین، به علمدار خود بگو
همواره پاسدار حرم باش یاحسین
با دیدن سر علی اصغر، رباب گفت:
خیلی مراقب پسرم باش یاحسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
کاش میشد که لباسی برسانم به تنت
آبروی همه عریان روی صحرا مانده
گریه کردم بس که از داغ تو بیمارم حسین
تار می بیند دو چشمانِ عزادارم حسین
می نشیند با شروعِ روضه چشمانم به اشک
تا ابد این رزق را از مادرت دارم حسین
پای کارت ایستادم، چون بدون فوتِ وقت
آمدی، تا که گره افتاد در کارم حسین
دستهایت را رها کردم، زمین خوردم، ببخش
بد نمک نشناسم آقا، سهل انگارم حسین
جا نمانم، این بلا از هر بلایی بدتر است
جا نمانم اربعین، مشتاقِ دیدارم حسین
مشکلات من فقط کنج حرم حل میشود
دعوتم کن کربلا، خیلی گرفتارم حسین
جانِ آن خواهر که با دستانِ بسته رفت و گفت:
راهیِ دروازه ی ساعات و بازارم حسین
سنگباران بود و نامحرم، خدا صبرش دهد
گفت چشم از چشمهایت برنمیدارم حسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
از سر نیزه بخوان آیهای از کهف که هست
خواهر خستهات از ره به صدایت دلخوش
دست من را بگیرو به مقصدبرسان
ای همه مقصد ومقصودمن درمانده
سالهاست چشم به ره کرب وبلات
منتظر مانده به راه هم حسین
صلی الله علیک یا ابا عبدلله
السلام علیک وعلی الباکین لک
نام زیبایت به درد قلب من تسکین است
با صدای ذکر تو حال خوشم تأمین است
هر دو عالم مانده مبهوت مقام تو حسین
این وقار و عزت تو لایق تحسین است
دارم این باور که عشّاق حسین بن علی
تا که دارند حب تو جنت شان تضمین است
آنقَدَر مثل حسن دستت کریم ست، یقین
حاتم طایی به پیش لطف تو مسکین است
از همان بچّگیم عاشق هیئت بودم
عشق من با تو از آن کودکیم، دیرین است
بوده ذکرت راه حلّ مشکلم در هر زمان
بُردن نام حسین در هر زمان شیرین است
حفظ آداب مجالس بر گدا واجب بُوَد
در سرای قلبمان نوکریت آیین است
این چه سرّیست که عالم ز غمت مینالد
آسمان، عرشُ زمین از غم تو غمگین است
ننگ بر آن مردمان بی حیا و بی ادب
پیکرت از ضرب تیغ کوفیان رنگین است
خواهرت مانده میان مشکلات بی شمار
دردِ دوری تو بهر زینبت سنگین است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
این روزگار می گذرد خوب یا که بد
بهتر که عمر ما درِ این خانه بگذرد
عمرحساب نمی شود به عشقت حسین
جانی خوش است که باتو نفس بگذرد