『دخترانفاطمی|پسرانعلوی』
برنامه روزانه مون چطوری باشه ڪه هی به خدا نزدیڪ تر شیم!؟😍 ۱- انجام واجبات دینی و ترڪ محرّمات ڪه از
من نمیدونم چه مشکلاتی تو زندگیت داری اما بدون همه ما مشکل داریم
『دخترانفاطمی|پسرانعلوی』
من نمیدونم چه مشکلاتی تو زندگیت داری اما بدون همه ما مشکل داریم
هیچ آدمی بدون مشکل نیست اما مهم اینه چطور زندگی کنی
『دخترانفاطمی|پسرانعلوی』
هیچ آدمی بدون مشکل نیست اما مهم اینه چطور زندگی کنی
یه دوستی دارم میگفت ما همه بازیگرای یه سناریو هستیم و سناریوهامون شبیه همه
『دخترانفاطمی|پسرانعلوی』
یه دوستی دارم میگفت ما همه بازیگرای یه سناریو هستیم و سناریوهامون شبیه همه
پس مشکلات و بریز دور
همینی که هستی
با تمام سختیا با تمام دغدغه ها یه زندگی درست و شروع کن
『دخترانفاطمی|پسرانعلوی』
شعار نیست!:) شهدا رو ببین
همه شون کلی مشکل داشتن
『دخترانفاطمی|پسرانعلوی』
برنامه روزانه مون چطوری باشه ڪه هی به خدا نزدیڪ تر شیم!؟😍 ۱- انجام واجبات دینی و ترڪ محرّمات ڪه از
اگه دنیا و آخرت و با هم میخوای بسم الله🙃
『دخترانفاطمی|پسرانعلوی』
سلام خدمت همه اعضای کانال🌸 دوستان همیشه درخط🔊🔊 ختم صلوات گذاشتیم📿📿 یکی از عزیزان یکی ازاعضامون بیما
تعدادصلوات ها تاالان
4714شاخه🌹
سهم شما...؟
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_پنجاهم
در اين آيه خداوند متعال مي ُ فرمايند: سست نشويد و غمگين
نباشيد، شما اگر ايمان داشته باشيد، برترين)گروه انسانها( هستيد.
نكته ديگري كه آنجا شاهد بودم، انبوه كساني بود كه زندگي
دنيايي خود را تباه كرده بودند، آن هم فقط بهخاطر دوري از انجام
دستورات خداوند! جوان گفت: آنچه حضرت حق از طريق معصومين
براي شما فرستاده است، در درجه اول، زندگي دنيايي شما را آباد
ميكند و بعد آخرت را مي ً سازد. مثال به من گفتند: اگر آن رابطه
پيامكي با نامحرم را ادامه ميدادي، گناه بزرگي در نامه عملت ثبت
ميشد و زندگي دنيايي تو را تحتالشعاع قرار ميداد.
در همين حين متوجه شدم كه يك خانم باشخصيت و نوراني پشت
سر من، البته كمي با فاصله ايستادهاند! از احترامي كه بقيه به ايشان
گذاشتند متوجه شدم كه مادر ما حضرت فاطمه زهرا3هستند.
وقتي صفحات آخر كتاب اعمال من بررسي ميشد و خطا و
اشتباهي در آن مشاهده ميشد، خانم روي خودش را بر ميگرداند.
اما وقتي به عمل خوبي ميرسيديم، با لبخند رضايت ايشان همراه بود.
تمام توجه من به مادرم حضرت زهرا3بود. من در دنيا ارادت
ويژهاي به بانوي دو عالم داشتم. مرتب در ايام فاطميه روضه خواني
داشتيم و سعي ميكردم كه همواره به ياد ايشان باشم.
ناگفته نماند كه جد مادري ما از علما و سادات بوده و ما نيز از
اوالد حضرت زهرا3به حساب ميآمديم. حاال ايشان در كنار من
حضور داشت و شاهد اعمال من بود.
نه فقط ايشان که تمام معصومين را در آنجا مشاهده کردم! براي
يک شيعه خيلي سخت است که در زمان بررسي اعمال، امامان
معصوم: در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش باشند.
از اينكه برخي اعمال من، معصومين را ناراحت ميكرد. ميخواستم
از خجالت آب شوم...
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@hadidelhaa
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_پنجاه_ یکم
خيلي ناراحت بودم. بسياري از اعمال خوب من از بين رفته بود.
چيز زيادي در كتاب اعمالم نمانده بود. از طرفي به صدها نفر در
موضوع حقالناس بدهکار بودم که هنوز به برزخ نيامده بودند.
براي يك لحظه نگاهم به دنيا و به منزل خودمان افتاد. همسرم كه
ماه چهارم بارداري را ميگذراند، بر سر سجاده نشسته بود و با چشماني
گريان، خدا را به حق حضرت زهرا3قسم ميداد كه من بمانم.
نگاهم به سمت ديگري رفت. داخل يك خانه در محله خود ما،
دو كودك يتيم، خدا را قسم ميدادند كه من برگردم. آنها به خدا
ميگفتند: خدايا، ما نميخواهيم دوباره يتيم شويم.
اين را بگويم كه خدا توفيق داد كه هزينههاي اين دو كودك يتيم را
ميدادم و سعي ميكردم براي آنها پدري كنم. آنها از ماجراي عمل
خبر داشتند و همينطور با گريه از خدا ميخواستند كه من زنده بمانم.
به جواني كه پشت ميز بود گفتم: دستم خالي است. نميشود كاري
كني كه من برگردم؟ نميشود از مادرمان حضرت زهرا3بخواهي
كه مرا شفاعت كند. شايد اجازه دهند تا من برگردم و حقالناس را
جبران کنم. يا كارهاي خطاي گذشته را اصالح كنم.
جوابش منفي بود. اما باز اصرار كردم. گفتم از مادرمان حضرت
زهرا3بخواه كه مرا شفاعت كنند.
لحظاتي بعد، جوان پشت ميز نگاهي به من كرد و گفت: بهخاطر
اشكهاي اين كودكان يتيم و به خاطر دعاهاي همسرت و دختري
كه در راه داري و دعاي پدر و مادرت، حضرت زهرا3 شما را
شفاعت نمود تا برگرديد.
به محض اينكه به من گفته شد: »برگرد« يكباره ديدم كه زير پاي
من خالي شد! تلويزيونهاي سياه و سفيد قديمي وقتي خاموش ميشد،
حالت خاصي داشت، چند لحظه طول ميكشيد تا تصوير محو شود.
مثل همان حالت پيش آمد و من يكباره رها شدم...
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@hadidelhaa
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_پنجاه_ دوم
بازگشت
کمتر از لحظهاي ديدم روي تخت بيمارستان خوابيدهام و تيم
پزشكي مشغول زدن شوك برقي به من هستند. دستگاه شوك را چند
بار به بدن من وصل كردند و به قول خودشان؛ بيمار احيا شد.
روح به جسم برگشته بود، حالت خاصي داشتم. هم خوشحال بودم
كه دوباره مهلت يافتهام و هم ناراحت بودم كه از آن وادي نور، دوباره
به اين دنياي فاني برگشتهام.
پزشكان بعد از مدتي كار خودشان را تمام كردند. در واقع غده
خارج شده بود و در مراحل پاياني عمل بود كه من سه دقيقه دچار
ايست قلبي شدم. بعد هم با ايجاد شوك، مرا احيا كردند.
من در تمام آن لحظات، شاهد كارهايشان بودم. پس از اتمام كار،
مرا به اتاق مجاور جهت ريكاوري انتقال داده و پس از ساعتي، كمكم
اثر بيهوشي رفت و درد و رنجها دوباره به بدنم برگشت.
حالم بهتر شد و توانستم چشم راستم را باز كنم، اما نميخواستم
حتي براي لحظهاي از آن لحظات زيبا دور شوم.
من در اين ساعات، تمام خاطراتي كه از آن سفر معنوي داشتم را
با خودم مرور ميكردم. چقدر سخت بود. چه شرايط سختي را طي
كردم. من بهشت برزخي را با تمام نعمتهايش ديدم. من افراد گرفتار
را ديدم. من تا چند قدمي بهشت رفتم.
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@hadidelhaa