eitaa logo
『دختران‌فاطمی|پسران‌علوی』
547 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
311 فایل
اینجا‌خانھ #عشق است خانھ‌بۍ‌بۍ‌زهراو موݪا‌امیراݪمؤمنین{؏‌‌}♥️ آهستہ‌وذڪرگویان‌واردشو.....😌✋🏻 📡راه‌ارتباطی‌با‌ما پاسخ‌به‌ناشناس‌ها🔰 ♡➣ @nazar2 📩راه‌های‌ارتباطی⇩ ♡➣zil.ink/asheghe_shahadat.313 ♡➣zil.ink/building_designer
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 】 - بدان كه دو راه نجات بيشتر نيست: يا مشكلى چاره دارد كه بايد چاره انديشى كرد و يا چاره ندارد كه در آن صورت بايد شكيبايى ورزيد.✨ +ميزان الحكمه جلد دوّم،صفحه ۱۸۸📚 + ﴿؏﴾ 🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@Fatemy_Alavi⃟🌸
.↯ 🌿 ↯. . . 76 🔸 مثلا اطرافیان حضرت امام (ره) تعریف میکنن که گاهی میدیدن که ایشون در قنوت نمازشون دعا میکردن که خدایا منو با حاج عیسی محشور کن! حاج عیسی پیرمردی بود که برای امام چای میریخت و خدمت میکرد، اما حضرت امام از خدا تقاضا داشت که هم درجه اون پیرمرد بشه! این یعنی چی؟ 🍮 ✅ یعنی عزیز دلم همۀ این ظواهری که تو توی دنیا میبینی همش بساط امتحانه. 💢 مهم این نیست که تو حتما هزاران جلد کتاب بنویسی و هزاران میلیارد کمک کنی به مردم و کلی کارای بزرگ کنی تا به مقامات بالای بهشتی برسی؛ مهم اینه که تو در همون امتحانات سطح پایین یا بالایی که داری نمره 20 بگیری. ✔️بنابراین اگه دیدی کسی از تو جلو زده آروم باش! واقعی نیست. "تو نگاهت فقط به امتحانات خودت باشه". 💥 اگه شما به همه صحنه های زندگیتون نگاه امتحانی داشته باشید تمام نا آرامی ها و ناراحتی هاتون از بین میره. . . ↯.♥️.↯ یـٰا مـَنْ عِشـقَہُ شِـفٰـاء ... 🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@Fatemy_Alavi⃟🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 سرلوحه ی ما اگر که قرآن باشــد بایست که ازدواج، باشــــــد از خواسته‌ها یکی یکی میگذریــم تا عشق نصیب هر دو تامان باشد . . ✨ 👤|‌ 😍‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@Fatemy_Alavi⃟♥️
✌️🏻』 علی•{علیه السلام}• امیرالمؤمنین از اوایل نوجوانی تا هنگام مرگ دو صفت بصیرت و صبر را با خود همراه داشت.🙂 بیداری و پایداری او یک لحظه دچار غفلت و کج فهمی و انحراف فکری و بد تشخیص دادنِ واقعیت ها نشد.😌🚫♨️ از همان وقتی که از غارحرا و کوه نور پرچم اسلام به دست پیامبر برافراشته شد... ⛰🏳حکومت نبوّت و رسالت آغاز گردید، این واقعیّت درخشان را علی بن ابی طالب علیه السلام تشخیص داد💫👌🏻. پای این تشخیص هم ایستاد و با مشکلات آن هم ساخت. 🌿☺️اگر تلاشْ لازم داشت آن تلاش را هم انجام داد اگر مبارزه لازم داشت آن مبارزه را کرد.⚔ اگر جان فشانی می خواست جان خود را در طَبَق اخلاص گذاشت و به میدان برد.⚔📿 اگر کار سیاسی و فعالیّت حکومت داری و کشورداری می خواست آن را انجام داد⚖. بصیرت و بیداری او یک لحظه از او جدا نشد🔐📖. دوّم صبر و پایداری کرد و در این راهِ استوار و صراط مستقیم استقامت ورزید.💪🏼 این استقامت ورزیدن، خسته نشدن مغلوب خواسته ها و هواهای نفس انسانی نشدن نکته مهمّی است... ☝️🏼همه در این خصوصیت باید سعی کنند که خودشان را به امیرالمؤمنین نزدیک کنند، هرچه همّت و استعدادشان باشد...✌️🏻😇 🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@Fatemy_Alavi⃟🌸
وچہ تڪرارعاشقانھ‌ایست افتادن جلوےمعبود.😇🙃 ♥️
💌 آیاتۍ‌کہ‌خوراڪ‌خیاݪ‌اند 🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@Fatemy_Alavi⃟🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ڪتاٻ🕊 ﴿ 💢از زبان 💢 . عید نوروز بود. محسن آقا و زهرا آمدن خانه‌مان. گوشه اتاق پذیرایی گذاشته بودم. تا داخل شد و چشمش به مجسمه افتاد، نگاهش را قاپید. انگار که یک زن واقعی را دیده باشد!‼️ بهم گفت: "دایی جون شما دایی زنم هستید. اما مثل دایی خودم می مونید. یه پیشنهاد. اگه این مجسمه را بردارید و به جاش یه چیزه دیگه بزاری خیلی بهتره."😉✌🏻 گفتم:" مثلاً چی؟" گفت:"مثلاً عکس شهید کاظمی. " با گوشه لبم لبخندی زدم که یعنی مدل مان کن بابا، عکس شهید دیگر چه صیغه ای بود. نگاهم کرد و گفت: "دایی جون وقتی روبروی آدم باشه، آدم حس میکنه گناه کردن براش سخته. انگار که شهید لحظه به لحظه داره می‌بیند مون."😌😇 حال و حوصله این تریپ حرف ها را نداشتم.😩 خواستم یک جوری او را از سر خودم وا کنم گفتم: "ما که عکس این بنده خدا این را نداریم." گفت: "خودم برات میارم. "😉✌🏻 نخیر ول کن ماجرا نبود. یکی دو روز بعد یه قاب عکس از شهید کاظمی برایم آورد. با بی میلی و از روی رودربایستی ازش گرفتم گذاشتمش گوشه اتاق.😬 الان که نیست آن قاب عکس برایم خیلی عزیز است.خیلی. محسن است و هم حس می کنم حاج احمد با آن لبخند زیبا و نگاه مهربانش دارد لحظه به لحظه زندگی ام را می بیند حق با محسن بود انگار کردن واقعا سخت است😢😔👌🏻 ••••••••••••• یک بار با هم رفتیم اصفهان درس . آن جلسه خیلی بهش چسبید.😍 از آن به بعد دیگر نمک گیر جلسات حاج آقا شد. 🤩 جمعه ها که می رفتیم سر حاج احمد،جوری تنظیم می کرد که با درس اخلاق آیت الله ناصری هم برسیم. توی جلسات دفترچه اش را در می‌آورد و حرف ها و نکته های حاج آقا را می‌نوشت. از همان موقع بود که بیشتر شد دیگر حسابی رفت توی نخ . یادم هست آن سال ماه شعبان همه هایش را گرفت😮💪🏻 •••••••••••••• چند وقتی توی مغازه پیشم کار می‌کرد. موقع مغرب که می شد سریع جیم فنگ می شد و می رفت. می گفتم: "محسن وایسا نرو. الان تو اوج کار و تو اوج مشتری." محلی نمی‌گذاشت می گفت: "اگه میخوای از حقوقم کم کن من رفتم."😌👌🏻 می رفت من می ماندم و مشتری ها و… خم که رفته بودیم برای ، محسن وسط مراسم ول کرد و رفت توی یک اتاق شروع کرد به نماز خواندن. دیگر داشت کفرم را در می آورد😠 رفتم پیشش گفتم: "نماز تو سرت بخوره یکم آدم باش الان مراسم جشنته. این نماز رو بعداً بخون." به کی می گفتی؟ گوشش بدهکار نبود همان بود که بود لجباز و یکدنده☹️ ... ڪپی‌باذکرصلوات‌براےهرپارت🌿📿 🌼 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@Fatemy_Alavi⃟🌸