eitaa logo
مدرسه فقه هنر
177 دنبال‌کننده
268 عکس
38 ویدیو
2 فایل
ارتباط: @fegh_honar (حضرتی) 02537840071 سایت: https://isoa.ir/fh/
مشاهده در ایتا
دانلود
مدرسه فقه هنر
✅ دومین #کرسی_علمی_ترویجی، به همت مدرسه اسلامی هنر و همکاری پژوهشگاه فقه معاصر ، در 23 اسفند 1400 ب
💢 حکم شرعی استفاده از کلاه‌گیس برای هنرپیشگان زن در هنرهای نمایشی. 💢 بخش دوم گزارش کرسی علمی ترویجی، مقاله جناب دکتر عشایری منفرد: ارائه دهنده در ادامه توضیحات خود چنین بیان کرد: ◀️ من با این فرض که یک هنرپیشه، مسلمان باشد و بخواهد به احکام اسلام متعبِّد باشد، در درون او چه بازدارنده‌هایی می‌تواند وجود داشته باشد، به‌عنوان یک طلبه و دانش‌آموز فقاهت باید تبیین می‌کردم که استفاده از کلاه‌گیس برای خانم‌هایی که می‌خواهند در هنرهای نمایشی نقش‌آفرینی کنند، چه محدودیت‌ها یا مشکلات و موانع فقهی می‌تواند داشته باشد. ✅ طبعاً محصول این کار، غیرازآن بازیگران مسلمان، می‌توانست برای یک مقوله عام به نام «نظریه اسلامی در سینما» یا «نظریه اسلام در هنر» هم موردتوجه قرار بگیرد و برای سیاست‌گذاران سینمای دینی هم می‌توانست مورداستفاده یا لااقل تحمل قرار بگیرد. ✳️ من طرح مسئله را به این شکل انجام داده‌ام که اول یک اصل تأسیس کرده‌ام که هرکسی از باب «قاعده تسلط» می‌تواند بر احوال و اموال خود تسلط داشته باشد. ازاین‌جهت، پوشیدن کلاه‌گیس برای یک انسان به اصل اوَلی نباید مانعی داشته باشد اما در فحص از ادله‌ای که می‌توانست این اصل را با مانع مواجه کند، سعی کردم تمام ادله‌ای که می‌تواند برای این اصل، محدودیت کنندگی داشته باشد را پیدا کنم. طبعاً خروجی نهایی این مقاله می‌تواند کلاه‌گیس‌هایی را تأیید کند که مبتلا به آن موانعی که برای آن اصل اولی در خلال تحقیق پیدا شده‌اند، نباشد. 💢 ادله تأیید یا تضعیف اصل اوّلی در فحص از ادله‌ای که این اصل را تأیید یا تضعیف کنند، من به مواردی برخورد کردم و گزارشی از آن‌ها را در متن مقاله آورده‌ام: 1️⃣ ادله سِتر رأس زن مسلمان را باید واکاوی دقیق می‌کردم. سعی کردم سه‌گانهٔ مکلف، ساتر و مستور (بدنِ سِتر شونده) را از میان ادله، طراحی کنم. از طریق طراحی این سه‌گاه، آن اطلاقِ متوهَّمی که فکر می‌شود یا احیاناً شاید کسی فکر کرده باشد که در ادله وجود دارد – و مثلاً کلاه‌گیس را شامل نمی‌شود یا ادله سِتر رأس به این شکل که فکر کنیم آنچه واجب است سِتر رأس است، چه با کلاه‌گیس و چه با روسری – را با مشکل مواجه کردم. وقتی‌که دلیل را به این شکل مورد فهم قرار بدهیم، طبعاً اطلاقی در ناحیهٔ ساتر تشکیل نمی‌شود و نمی‌توانیم بگوییم دلیل وجوب ستر رأس زن مسلمان اطلاق دارد، چه ستر رأس به‌وسیله روسری، قِناع، خِمار و امثال‌ذلک باشد و چه به‌وسیله کلاه‌گیس. 2️⃣ روایات مربوط به قَرامِل که در فقه و روایات ما وجود دارد که درباره اتصال موی منفصلِ خودِ یک زن به سر خودش، اتصال موی سر زن دیگر به موی سر یک زن و اتصال موی مصنوعی یا موی حیوانات به موی سر بحث شده است اما جمع‌بندی آن‌ها نشان می‌دهد که نهی وجود دارد و این نهی، حداکثر می‌تواند از باب کراهت باشد هرچند که این کراهت هم قابل مناقشه است. اگر این موها مصداق زینت باشند، روایات از باب نهی از اظهار زینت یا امر به سِتر زینت شامل این موارد هم می‌شود. درعین‌حال، این روایات قدرت زیادی برای مانعیت از اصل اوّلی را ندارند. 3️⃣ بحث زینت؛ بنده ادله مربوط به حرمت آشکار کردن زینت زن یا وجوب سِتر زینت را بررسی کردم و مجموعاً به این نتیجه رسیدم که اگر کلاه‌گیس عرفاً مصداق زینت باشد، بر اساس اختلاف برداشتی که از ادله زینت در بین فقها وجود دارد، می‌توانیم بگوییم که حکم شرعی چیست. بعضی از برداشت‌ها به این متمایل است که اگر زینتِ لازم السِتر را محدود به زینت‌های طبیعیِ بدن بدانیم، ادله حرمت آشکار کردن زینت شامل کلاه‌گیس نمی‌شود اما اگر زیورآلاتِ افزودنی به بدن را هم مشمول ادله وجوب سِتر زینت یا حرمت آشکار کردن زینت بدانیم – که بعضی از فتواها به این سمت رفته‌اند – قطعاً کلاه‌گیسی که عرفاً مصداق زینت باشد، ازاین‌جهت دچار مشکل خواهد شد. 4️⃣ ادله تبرّج؛ تبرّج، عنوانی است که تحقق آن به‌وسیله یک ابزار است. دو آیه‌ای که بحث تبرج زنان را مطرح کرده است را بررسی کردم و درمجموع به این نتیجه رسیدم که تبرج باید با ابزارهای زینت باشد. اگر تبرج به‌وسیله زینت باشد، به همان دلیل قبل برمی‌گردد و حکم زینت را دارد و حکم جداگانه‌ای ندارد. اگر تبرج، تبرج جاهلی باشد، به تبرج به معنای خودنمایی حمل می‌شود و ربط دادن آن به بحث کلاه‌گیس دشوار می‌شود. درعین‌حال، چندان نمی‌شود از ادله تبرج به‌عنوان دلیل مستقل برای محدود کردن استفاده از کلاه‌گیس استفاده کرد.
مدرسه فقه هنر
✅ دومین #کرسی_علمی_ترویجی، به همت مدرسه اسلامی هنر و همکاری پژوهشگاه فقه معاصر ، در 23 اسفند 1400 ب
ترویجی بخش سوم از گزارش کرسی دوم با موضوع: 💢 حکم شرعی استفاده از کلاه‌گیس برای هنرپیشگان زن در هنرهای نمایشی. 💢 ✳️ در ادامه جلسه، ناقد اول حجت‌الاسلام‌ سید حمید میر خندان (استاد دانشگاه صداوسیما) صحبت‌های آقای عشایری را به بوته نقد گذاشت و گفت: بنده چند ملاحظه را عرض می‌کنم: 1️⃣ ملاحظه اول: ظاهراً مقاله آقای عشایری بیشتر به سینما یا به‌طور دقیق‌تر فیلم که هم شامل تلویزیون و هم شامل سینما می‌شود، اختصاص دارد. بحث ایشان از هنرهای نمایشی، به‌طور عمده بر روی فیلم تمرکز دارد. وقتی ما بحث فیلم را به میان آوردیم، ممکن است بحث‌های موضوعی باشد که مباحثی را در حکم فقهی برانگیزد، هرچند ممکن است در حکم فقهی و نتیجه‌گیری فقهی که کرده‌اند، تغییری ندهد. هنرهای نمایشی مثل تئاتر، زنده هستند و شما با تصویر مواجه نیستید. ممکن است این بحث پیش بیاید که تصویر، ویژگی‌هایی به بحث می‌دهد. از لحاظ فقهی می‌شود مباحثی را ذیل تصویر مطرح کرد. مثلاً اینکه آیا احکام تصویر با عینِ خارجی یکی است؟ وقتی‌که «احکام» گفته می‌شود، در بحث «گریم» و «کلاه‌گیس» است. 2️⃣ ملاحظه دوم: یک نکته که درباره عنوان «ساتر» در اینجا هست، این است که ما ادله را که بررسی می‌کنیم، آیا عنوان ساتر بر کلاه‌گیس صدق می‌کند؟ به نظر بنده، رد کردن این هنوز جای کار دارد. چیزهای مثل «ثیاب» و «ثوب»، مصادیقی از عنوان «ساتر» هستند. در روایات کلمه «اَستَر» را داریم. مثلاً فکر کنم ظاهراً روایتی از حضرت رسول درباره شلوار خانم‌ها هست که حضرت می‌فرمایند این «استر» و پوشاننده‌تر است. ❇️ بنابراین آن چیزی که عنوان اصلی و جامع است، «سِتر» و «ساتر» است و از «ثیاب» و «ثوب» در ادله نمی‌شود محدودیتی استنباط کرد. اینکه ما بگوییم عرفاً بر کلاه‌گیس عنوان «ساتر» اطلاق نمی‌شود، محل تردید است. بالاخره کلاه‌گیس، یک نحوه از پوشش است الا اینکه شما بگویید این پوشش به دلیل ادله دیگر مثلاً بحث «زینت»، منهی عنه است. ✳️ ما کلاه‌گیس‌هایی داریم که لازم نیست لزوماً فرد را زیبا کند و صرفاً می‌خواهد موی اصلی هنرپیشه را بپوشاند. این تعبیر که از مجموع ادله‌ این‌طور برداشت می‌شود که اعضای لازم السِتر را به‌وسیله چیزی بپوشانند که خودِ آن وسیله، همان عضوِ لازم الستر را به شکل دیگری به نمایش می‌گذارد، خصوصاً در تصویر، محل بحث است. درهرصورت، آنچه به نظر می‌آید این است که در بحث لباس و پوشش زنان، عنوان «ستر» مطرح است و کلاه‌گیس هم می‌تواند «ستر» باشد الا اینکه زینت باشد که نباید آشکار شود که آن بحث دیگری است. روایتی از محمد بن سنان وجود دارد که در بحث‌های پوشش و نگاه، خیلی به کار می‌آید. این روایت، تعلیل دارد: «حُرِمَ النَّظَر الی شُعور النساء … لِما فیه من تهییج الرجال …». این روایت، مقداری بحث‌های سندی دارد. این روایت را شیخ صدوق نقل کرده است. درباره «محمد ابن سنان» اختلاف‌نظر وجود دارد. شیخ مفید، ابن‌بابویه، علی ابن ابراهیم، علامه حلی، ابن شعبه و سید ابن طاووس قائل به وثاقت او هستند. نجاشی، کشی و شیخ طوسی ایشان را ضعیف و اهل غلو دانسته‌اند و نقل‌هایی هست که ایشان در زمان امام رضا (علیه‌السلام) ظاهراً در پذیرش امام، مشکل عقیدتی داشته است. بعضی‌ها گفته‌اند که به روایت‌هایی که تنها محمد ابن سنان ناقل آن‌ها باشد نمی‌شود اعتماد کرد. این اختلافات باید حل‌وفصل شود و نیاز به بحث رجالی دارد. 🌐متن کامل: https://b2n.ir/f38378 💢کانال فقه هنر: eitaa.com/Feghehonar
مدرسه فقه هنر
✅ دومین #کرسی_علمی_ترویجی، به همت مدرسه اسلامی هنر و همکاری پژوهشگاه فقه معاصر ، در 23 اسفند 1400 ب
ترویجی 💢 حکم شرعی استفاده از کلاه‌گیس برای هنرپیشگان زن در هنرهای نمایشی. 💢 ✳️ ادامه نقدهای حجت‌الاسلام‌ سیدحمید میرخندان : 👈 ملاحظه سوم: در باب آیه «لایُبدینَ زینَتَهُنّ» که در تدریجی بودن آیات سَتر و پوشش زنان، این آیه ظاهراً آیه آخر است. در اینجا به نظر بنده باید بیشتر روی بحث زینت تأمل کرد. درباره زینت، اینکه گفته شده است که نظر فقها درباره بدن، مورد تسالم است اما درباره زیورآلات مورد تسالم نیست، در بحث‌های لغوی دو معنا برای «زینت» آورده شده است: 1️⃣به معنای «اسم معنی» و تعبیر زینتِ ذاتی را برای آن به کار برده‌اند که در این صورت به معنای «زیبایی» است. 2️⃣به معنای «اسم ذات» که «ما یتزیّن به» است که در این صورت به معنای «زیورآلات» است. در استعمال‌های شارع، ذیل همین آیه روایت صحیحه داریم که زراره از امام صادق (علیه‌السلام) ذیل «الّا ما ظَهَر منها» نقل می‌کند که حضرت می‌فرماید: «الزّینَه الظّاهره، الکُحل و الخاتَم». 🌐متن کامل: https://b2n.ir/f38378 💢کانال فقه هنر: eitaa.com/Feghehonar
❇️هشتمین ترویجی امروز در پژوهشگاه فقه معاصر به صورت حضوری و مجازی، برگزار شد. 🌹با حضور استاد علی نهاوندی، دکتر مهدی داودآبادی و دکتر حمید تلخابی🌹 💢کانال فقه هنر: eitaa.com/Feghehonar
📌گزارش ترویجی 5️⃣ ✳️بحث تخیل هنری یکی از مسائل پیچیده در هنرهای نمایشی است؛ زیرا تخیل در سطوح مختلف حضور دارد. از ایده پردازی تا پایان کار. ساحت چهارگانه، تخیل در هنرهای نمایشی: 1️⃣ساحت نویسندگی: که قرار است هنرمند داستان را به کمک تخیل، خلق کند. 2️⃣ساحت کارگردانی: کارگردان با کمک تخیل خود، داستان نوشته شده را نمایشی و اجرایی می کند. 3️⃣ساحت بازیگری: که هنرمند با اجرای کنش دراماتیک و تخیل خود، حس موجود در متن را اجرا می کند و آن کنش دراماتیک را به مخاطب انتقال می دهد. 4️⃣ساحت مخاطب: که مخاطب به ذهنیت و تخیل خود، جهان داستان را کامل می کند. ❇️ ما قرار است در این چهار ساحت تخیل را بررسی کنیم و بگوییم که آیا تخیل می تواند موضوع حکم فقهی قرار بگیرد یا خیر؟ 👈 فرضیه ما این است که تخیل هنری از افعال مکلف به حساب می آید و می تواند موضوع حکم شرعی قرار بگیرد. ✳️از آرای فقها، دو دیدگاه شاخص در مورد موضوع شناسی 1️⃣ شهید صدر: موضوع مجموعه ای از قیود و شرایط و مقوماتی است که در فعلیت حکم دخیل است. در نظر ایشان، رابطه موضوع و حکم، رابطه علت و معلول است. لذا موضوع شناسی بر حکم شناسی مقدم است. 2️⃣مرحوم نایینی: در فواید الاصول می فرماید: المراد بالموضوع هو ما اخذ مفروض الوجود. ایشان موضوع حکم فقهی را مفروض الوجود می داند و می فرماید که برای حکم، لازم نیست به همه ابعاد موضوع علم داشته باشیم و همین که موضوع را معلق بدانیم کافی است. ✅به اعتقاد ما، دیدگاه شهید صدر می تواند مبنا قرار گیرد. 🌐متن کامل گزارش: https://b2n.ir/j59228 ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 💢کانال فقه هنر: eitaa.com/Feghehonar
مدرسه فقه هنر
📌گزارش #کرسی_علمی ترویجی 5️⃣ ✳️بحث تخیل هنری یکی از مسائل پیچیده در هنرهای نمایشی است؛ زیرا تخیل د
📌 ادامه گزارش ترویجی 5️⃣ 🛑 آیا تخیل میتواند به عنوان یک فعل جوانحی، معروض حکم فقهی قرار بگیرد یا خیر⁉️ ✅ما یقینا باید تخیل را که یک فعل جوانحی است به عنوان معروض و موضوع حکم فقهی بدانیم. به همین خاطر لازم است که دایره موضوع فقه را گسترده تر بدانیم و علاوه بر افعال جوارحی، افعال جوانحی را نیز زیرمجموعه آن قرار دهیم. ❇️وقتی به ادله مراجعه می کنیم می بینیم که گفته ما تایید می شود: 1️⃣جامعیت احکام شریعت: وقتی به متون کلامی مراجعه می کنیم، می بینیم که دین اسلام را به عنوان آخرین دین معرفی می کنند و لذا لازم است این دین برای همه امور دارای حکم باشد. 2️⃣وحدت لسان ادله: یعنی شارع نسبت به افعال جوانحی و جوارحی یکسان عمل کرده است. لذا استظهار و کشف و… باید در هر دو قلمرو وحدت رویه داشته باشد. و حتی در لسان شارع، هردو فعل گوشزد و بیان گردیده است. 3️⃣دله خاص در این باب: این مورد، مهمترین دلیل است. مثلا شارع فرموده است اراده برتری جویی و علوّ نباید داشته باشید (لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا) اراده، از افعال باطنی است. و علو هم فعل جوانحی است. 📌در روایتی از امام رضا علیه السلام می خوانیم که: «مَنْ‏ شَبَّهَ‏ اللَّهَ‏ بِخَلْقِهِ فَهُوَ مُشْرِكٌ» این نیز اشاره به فعلی جوانحی است. تشبیه قبل از توصیف است و مربوط به ذهن و درون انسان است. 🔰لذا در نظر فقها مشاهده می شود که تخیل توانسته که موضوع حکم شرعی قرار بگیرد. ✳️جایگاه تخیل در هنرهای نمایشی: گفته شد که تخیل را در چهار ساحت می توان بررسی کرد: 1️⃣در مرحله اول، تخیل نویسنده است. نویسنده به عنوان علت فاعلی از جهان واقعی با کمک تخیل، ایده پردازی میکند. 2️⃣ساحت دوم ساحت کارگردانی است؛ که کارگردان باید متن داستان را عینیت ببخشد. 3️⃣ساحت سوم، تخیل بازیگر است. بازیگر باید بتواند در طول و عرض و عمق نقشی که به او سپرده شده، زندگی کند و فضای آن نقش را در ذهن خود پرورش دهد. آنگاه از طریق نیروی تخیلی که دارد به مخاطب منتقل کند. 4️⃣ساحت چهارم، ساحت تماشاگر است. او می تواند به صورت فعال در تحقق کُنش دراماتیک شرکت داشته باشد و جهان مفروض خود را کامل کند. او ممکن است برداشت های شخصی داشته باشد، گمانه زنی، پیش بینی و… داشته باشد. 🌐متن کامل گزارش: https://b2n.ir/j59228 ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 💢کانال فقه هنر: eitaa.com/Feghehonar
مدرسه فقه هنر
📌گزارش #کرسی_علمی ترویجی 5️⃣ ✳️بحث تخیل هنری یکی از مسائل پیچیده در هنرهای نمایشی است؛ زیرا تخیل د
بخش سوم از گزارش ترویجی 5️⃣ 📌عنوان: «تخیل، به مثابه موضوع حکم فقهی در هنرهای نمایشی» 🎤بیانات ناقد اول: دکتر رامتین شهبازی (مدیر گروه سیما در دانشگاه سوره) 1️⃣ آقای داوود آبادی تخیل را از نظر زبان عربی معنا می کنند که بسیار خوب و جذاب هم بود. سپس برای تعریف تخیل وارد فلسفه غرب می شوند. دسته بندی زیبایی در اینجا ارائه می کنند که افلاطون و ارسطو چه می گویند؛ تا به ذهن گراها یعنی کانت و دکارت و سپس به فلسفه مدرن می رسند. بعد از فلسفه مدرن یک بحث بسیار اساسی مخفی مانده است (هرچند در مقاله به تخیل فعال اشاره شد). 🔰اگر قرار است که ما در فلسفه غرب باقی بمانیم و از آن منظر بحث را پی بگیریم (که در اینجا تخیل عرفانی هم مطرح است که برای من پوشیده ماند)، لازم است به ویتکنشتاین متاخر هم بپردازیم چرا که او حوزه تخیل را فلسفه مدرن دستخوش تغییر کرد. 🖋 او تخیل به معنی ذهنیت را امری مردود می داند؛ لذا تخیل را وارد بحث زبان می کند. او در این زمینه به کانت و دکارت و دانشمندان قبل از خود انتقاد می کند و درکتاب «پژوهش های فلسفی» می گوید فیلسوف های قبلی، مانند مگس هایی هستند که در درون یک بطری بوده و راه خروج را نمی دانند. 📌او بیان می کند که ما نباید به دنبال تبیین و تحلیل باشیم و این دو واژه را مردود می داند و واژه توصیف را مطرح می کند. به همین خاطر به پدیدار شناسان نزدیک می شود و از ذهن گراها دور می شود. 2️⃣نکته دوم اینکه، بحث عرفان چه می شود؟ مطالب ابن عربی، ملاصدرا، سهروردی و… اینها چه می شود؟ مطالب ایشان، کاملا با مطالب فلسفه غرب متفاوت است. ✳️ فلسفه غرب معتقد است که تخیل امری مجازی است؛ زیرا انسان وجود دارد، ذهن انسان وجود دارد، تصاویر را جایگزین واقعیت می کند پس تخیل امری مجازی است. ✅ اما تخیل خلاق ابن عربی امری واقعی است. یعنی ذات پیدا می کند و به ذات خدای متعال متصل می شود. یعنی خدای متعال تخیل کرده است و انسانِ واقعی خلق شده است. پس تخیل، واقعی است. 🌐متن کامل گزارش: https://b2n.ir/j59228 ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 💢کانال فقه هنر: eitaa.com/Feghehonar
مدرسه فقه هنر
📌گزارش #کرسی_علمی ترویجی 5️⃣ ✳️بحث تخیل هنری یکی از مسائل پیچیده در هنرهای نمایشی است؛ زیرا تخیل د
بخش نهایی گزارش ترویجی 5️⃣ 📌عنوان: «تخیل، به مثابه موضوع حکم فقهی در هنرهای نمایشی» 🎤 ناقد دوم حجت الاسلام و المسلمین دکترمجتبی الهی خراسانی (عضوهیئت علمی مرکزتخصصی آخوند خراسانی): ❇️چند پیشنهاد دارم: 1️⃣ مناسب این بود که وقتی به موضوع شناسی می پردازیم، چند زاویه را در نظر بگیریم: 👈 نخست زاویه زبان؛ یعنی واژه شناسی این واژگان در عربی، در فارسی و انگلیسی و زبانهای لاتین. 👈 زاویه دیگرمیراث علمی و معرفتی اسلامی؛ از این رو لازم بود تخیل هنری در فلسفه مشاء، به ویژه در فلسفه اشراق و حکمت متعالیه مورد توجه قرار بگیرد. همچنین در میراث متصوفه و عرفان به همین صورت. 2️⃣ با درک اینکه این مقاله بیشتر در صدد اثبات ارتباط فقه با تخیل در هنرهای نمایشی بود، ولی تصور می کنم برای اثبات این ارتباط، این نکته که تخیل از افعال جوانحی است و فقه برای افعال جوانحی نیز سخن دارد، کافی نیست... همچنین برای اثبات ارتباط میان فقه و تخیل هنری، عناوینی که می تواند شکل مشابه یا مرتبط با تخیل هنری در فقه داشته باشد، را توضیح دهید. 3️⃣ در مورد اینکه آیا فقه در افعال جوانحی سخنی دارد یا خیر، می شد بحث به صورت مختصر ولی متنوع باشد. 4️⃣اینکه کدام یک از وجوه افعال جوانحی در تخیل هنری مطرح می باشد، در موضوع دخیل است. یعنی بعضی افعال جوانحی اعتقادی است، برخی افعال عاطفی است و برخی هم کنش های ذهنی است . 5️⃣ مناسب بود که درباره محتملات این موضوع سخن می گفتند....در بخشی پایانی به صورت مختصر لازم بود که ارتباط این موضوع با احکام مختلف تبیین می شد، خود این کار، سکوی پرشی برا تحقیقات بعدی است. 6️⃣ درباره آنچه که به مرحوم نائینی و دیگر فقها نسبت می دهند و مستند خود را بیانات مرحوم استرآبادی که اخباری و محدث هستند نه اصولی، قرار می دهند، تامل و اشکال است. 7️⃣ در نتیجه گیری و چکیده بیان کردید که همه انواع تخیل، حتی تخیل بازنمودی می تواند موضوع فقهی باشد، درحالیکه این تخیل، به عنوان انعکاس منفعلانه، یا صورت سازی خودکار ذهن بدون فعالیت ذهن و تصرفات کانتی و دکارتی در آن فرض می شود، خیلی روشن نیست که موضوع فقه باشد... 🔰لذا در اینجا لازم است مولف محترم توضیح و تبیین بیشتری صورت دهد. و اگر این دسته از تخیل، جزء تخیل هنری نیست نباید در چکیده و نتیجه گیری بیان می شد. 🌐متن کامل گزارش: https://b2n.ir/j59228 ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 💢کانال فقه هنر: eitaa.com/Feghehonar