eitaa logo
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
91.9هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
5.4هزار ویدیو
25 فایل
‍ ❣دوست واقعى فقط خداست "خدا" تنها دوستيه ❣ ڪه هيچوقت پشتت رو خالى نمیڪنه و ❣ تنها دوستيه ڪه هميشه محبتش یڪ ❣طرفه است با خدا دوستى ڪن ❣ڪه محتاج خلق نشی تبلیغاتــــ ما🤍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1016528955C6f8ce47ae9
مشاهده در ایتا
دانلود
💙🍃🦋 🍃🍁 🦋 🚩 حضرت رقیه: هلال بـن نـافع می گوید که در میان دو صف لشکر(دشمن) ایستاده بودم. کودکی از حسین علیه السلام بیرون آمد. امـام بـه سـوی می آمد که کودک با گام های لرزان، دوان دوان خود را به امام رسانید و دامن آن حضرت را گرفت و گفت: «یا اَبَة! اُنـْظُرْ اِلَی فـَاِنِّی عَطْشانٌ؛ ای پدر! به من بنگر و ببین من تشنه ام.» این تقاضا آن چنان بود که اشـک از دیدگـان امـام حسین(ع) جاری ساخت و فرمود: «بُنَیةُ اَللَّهُ یسْقِیک فَاِنَّهُ وَکیلِی؛ دخترم[می دانم تشنه ای]خداوند تو را سیراب کنـد که او وکیل[و پنـاهگاه] مـن است.» هلال گفت: «پرسیدم این دختر چه کسی بود و با امام حسین(ع) چـه نـسبتی داشت؟» گفتند: «او رقیه دختر سه ساله امام حسین (ع) بود.» 🔸الوقـایع والحـوادث، انتشارات دین و دانـش، ج 3، ص 192؛ سوگنامه آل محمد(ص)، محمدی اشـتهاردی، قـم 🦋  ➢ @Ganje_arsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃🦋
💙🍃🦋 🍃🍁 🦋 🚩 حضرت رقیه: هلال بـن نـافع می گوید که در میان دو صف لشکر(دشمن) ایستاده بودم. کودکی از حسین علیه السلام بیرون آمد. امـام بـه سـوی می آمد که کودک با گام های لرزان، دوان دوان خود را به امام رسانید و دامن آن حضرت را گرفت و گفت: «یا اَبَة! اُنـْظُرْ اِلَی فـَاِنِّی عَطْشانٌ؛ ای پدر! به من بنگر و ببین من تشنه ام.» این تقاضا آن چنان بود که اشـک از دیدگـان امـام حسین(ع) جاری ساخت و فرمود: «بُنَیةُ اَللَّهُ یسْقِیک فَاِنَّهُ وَکیلِی؛ دخترم[می دانم تشنه ای]خداوند تو را سیراب کنـد که او وکیل[و پنـاهگاه] مـن است.» هلال گفت: «پرسیدم این دختر چه کسی بود و با امام حسین(ع) چـه نـسبتی داشت؟» گفتند: «او رقیه دختر سه ساله امام حسین (ع) بود.» 🔸الوقـایع والحـوادث، انتشارات دین و دانـش، ج 3، ص 192؛ سوگنامه آل محمد(ص)، محمدی اشـتهاردی، قـم 🦋  ➢ @Ganje_arsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃🦋
🕌 شب هفتم محرم : اين شب یادآور کوچکترین کودک واقعه کربلا است،  دلبندی که جان خود را با بی رحمی لشکریان عمر بن سعد از دست داد حسین بن علی در روز عاشورا علی اصغر را که از تشنگی بی تاب شده بود به جنگ برد و او را بر دو دستان خود قرار داد و فرمود: ” از یاران و فرزندانم، کسی جز این کودک نمانده‌است. نمی ‏بینید که چگونه از بی تاب است؟ اگر بر من رحم نمی‌کنید حداقل به این کودک رحم کنید “ در این حال در بین سپاهیان عمر سعد ایجاد شد که ما برای جنگیدن با کودکان نیامده‌ایم در این حال عمر سعد به دستور داد که با ، کودک را بکشد و در این حین که حسین بن علی در حال گفتگو بود تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید.  حسین بن علی علیه السّلام،   گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید. 🔸 منابع تاریخی عاشورا ➣ @ganje_arsh ❤️
💙🍃🦋 🍃🍁 🦋 🕌وقایع عصر عاشورا حدود ساعت ۱۵ امام علیه السلام به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره اش علی اصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد. امام علبه السلام به رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. و ده نفر به مقابله امام علیه السلام آمدند. بعد از شهادت امام، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمرده شد. در نوشته اند زمانی که امام علیه السلام در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمی‌کرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان متوجه شده و بیرون دویدند. ▫️ساعت ۱۶:۰۶ اذان عصر وقت شهادت امام علیه السلام را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین علیه السلام کشته شود شنیدم که می‌گفت «به خدا پس از من کسی را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در امام علیه السلام فرو برد ... ▫️حدود ساعت ۱۷ بعد از شهادت امام علیه السلام عده‌ای لباس‌های آن حضرت را کردند که نوشته اند تمام این افراد بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین علیه السلام و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمه‌ها گذاشت. نزدیک آفتاب است سر امام علیه السلام را جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان هم خرد شود. ▫️۱۸:۴۹ اذان مغرب داستان روز غم انگیز عاشورا این‌طور تمام می‌شود که در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را می‌داده، بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا که من بهترین مردمان را کشته ام!» ▪️صلی‌الله علیك یا اباعبدالله الحسین اللهم العن قَتلةالحسین علیه‌السلام 🦋 ➣ @ganje_arsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃🦋
✍ عاشقی را باید از خدا آموخت! عزیزکرده‌هایش را به ، می‌برد؛ تا دنیا را برای قیامِ آخر، آماده کند! خدا، ـ با فرق شکافته ـ پهلوی شکسته ـ حنجر بریده .... تا آخرالزمان ادامه خواهد داشت! تا روزی که زمین را "عبادی الصالحون" به ارث برند. 💥ماجرای و ، ماجرای تکراریِ تاریخ است. ■⇨ @Ganje_arsh