eitaa logo
کانال تحلیلی حامیان ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
10.4هزار ویدیو
130 فایل
کانال تحلیلی حامیان ولایت @gh63_soldier_velyatfagih.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دکتر جلیلی: وقتی مردم آمدند پای کار دیگر چه کسی می‌تواند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند دکتر جلیلی در جمع مردم مشهد: 🔹همین دانشگاه مشهد این ظرفیت را دارد که در عرصه جهش کشور نقش داشته باشد قرار است ۵ سال آینده رشد ۸ درصدی داشته باشد نقش ایفا کند و نه تنها دانشجویان ما به خارج بروند بلکه آنهایی که رفته اند دوباره به کشور برگردند و نقش ایفا کنند. 🔹روز جمعه که انتخابات است این جنبش بزرگ و حرکت ملت ایران باید بلافاصله شروع شود 🔹وقتی مردم بیایند پای کار و حجت را تمام کنند آن موقع چه کسی می تواند از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کند؟ 🔹ما هستیم و تا آخر می میمانیم و با قدرت ادامه می دهیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دکتر جلیلی: در فناوری نه تنها عقب نیستیم بلکه می توانیم در رده قدرت های اول جهان قرار گیریم دکتر جلیلی در جمع مردم مشهد: 🔹شهدای هسته ای ما را وارد 8 کشور دنیا در زمینه هسته ای کردند و ما را به موفقیت های بزرگ در دنیا رساندند. 🔹به مدد دانشمندان در نقطه ای هستیم که در فناوری ها نه تنها دچار غفلت تاریخی نیستیم بلکه با قدرت جوانان می توانیم پیشرفت کنیم و در رده قدرت های اول جهان قرار بگیریم.
🔴 استوری‌ساز پویش با عکس و نام خودتان از طریق سایت story.jalilimedia.com زمان مورد نیاز ساخت استوری حدودا یک دقیقه
حتی اگر سال‌ها پای منبر یک روحانی نشسته‌ایم یا به مداحی ارادت ویژه داریم امروز او لزوماً دلالتِ کاملِ ما برای نیست ، بلکه خود باید با تحقیق دقیق و جامع و تطبیق ملاک‌ها ، به گزینه نهایی دست یابیم و دقت نماییم که توصیه و یا اعلام علما مبتنی بر اشخاص ، برایمان حجت بالغه نشود
انصراف قاضی‌زاده از ادامه رقابت ریاست جمهوری قاضی‌زاده هاشمی: برادران دیگر نیز اجماع کنند
4_6042138216528615098.mp3
5.76M
🚨 آیا رویکرد اقتصادی جلیلی فرقی با قالیباف دارد؟ 👈 در گفتگو با مسعود براتی (صوتی) 👈مطالب مرتبط به با مدیریت کارشناس مقیم انگلیس تایید ایشان و تفکراتش نیست 👈
4_6042138216528615099.mp3
5.97M
🚨 برنامه جلیلی برای «برجام» چیست؟ 👈 در گفتگو با مسعود براتی (صوتی) 👈مطالب مرتبط به با مدیریت کارشناس مقیم انگلیس تایید ایشان و تفکراتش نیست 👈
ای دل ز ولایت علی شادی کن احساس غرور و فخرو آزادی کن با دسته گلی پر از درود و صلوات از روز غدیر و شادی اش یادی کن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Gh63_soldier_VelyatFagih
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرحیم هر صبح سه مرتبه : اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ حَمْداً كَثيراً طَيِّباً مُباركاً فيهِ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَ اَنَّهُ سَیِّدُ الاْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ وَاَنَّهُ سَیِّدُ الاْنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَعَلی اَهْلِ بَیْتِهِ الاَئِمَّةِ الطَّیِّبینَ 🌹🌹🌹 : (سوره مبارکه رعد آیه شریفه ۱۱ ) آیه له مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللهِ إِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ إِذَا أَرَادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ براى هرکس، مأمورانى است که پى‌در‌پى، از پیش‌رو، و از پشت سر او را از فرمان خدا [حوادث غیر حتمى] حفظ مى‌کنند؛ و خداوند سرنوشت هیچ قومى [وملّتى] را تغییر نمى‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در [وجود] خودشان است تغییر دهند. و هنگامى‌که خدا براى قومى [به‌خاطر اعمالشان] بدى [و عذاب] بخواهد، هیچ‌چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، [نجات‌دهنده و] سرپرستى نخواهند داشت 🌹🌹🌹 پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر کس مردی را از میان گروهی به کار گمارد و بین آنها خدا پسندتر از او باشد، به خدا و رسول او و مؤمنان خیانت کرده است. 🌹🌹🌹  "بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ" "اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا" 🌹🌹🌹 اللهم اشف کل مریض اللهم ادخل علی اهل القبور السرور اللهم اصلح کل فاسد من امورالمسلمین اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 🌹🌹🌹   معبودی جز خدا نیست سلطان حق و آشکار سلام خدمت هموطنان گرامی صبحتان بخیر و نیکی روز پنجشنبه خوبی توأم با سلامتی و موفقیت و آرامش وسربلندی و انرژی مثبت برایتان آرزومندم ارادتمندتان:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 🤍 ❤️ 🕊با یادت ای بهشت من 🕊آتش دوزخ کجاست؟؟ 🕊عشق تو در سرشت من 🕊با دل و جان آشناست یکی بیاید و دستی به ما تکان بدهد یکی دوباره به تقویم خسته جان بدهد چه سرد مانده دل بی حواس آدم ها کسی نبوده که آن را کمی تکان بدهد! چقدر یخ زده آغوش کوچه های سلام کجاست او که جوابی به عابران بدهد؟ زمین به روی خودش آب می شود، پس کو؟ کسی که دست زمین را به آسمان بدهد بهار مُرده در اینجا، هجوم پاییز ست کجاست او که به ما شور ناگهان بدهد؟ کنار پنجره ها پرده پرده می میریم یکی دوباره خدا را به ما نشان بدهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨حمایت دانشمند ارزشمند و انقلابی طب اسلامی ایرانی از دانشمند ارزشمند عرصه سیاست 👈دکتر حسین خیراندیش از و کم نظیر طب سنتی ایران با انتشار ویدئویی از دکتر سعید حمایت کرد. 👈 : به دلایل صداقت، امانت، دقت، تدبیر و تعهد جناب آقای جلیلی ایشان را به عنوان رئیس جمهور اصلح انتخاب میکنم..
🔴 ابوالقاسم طالبی کارگردان انقلابی سینما و تلویزیون با گلایه از برخی نامزدها به خاطر عدم وفاق با نامزد اصلح اعلام کرد اینجانب به شهید زنده، اندیشمند فرزانه، جناب دکتر رای می‌دهم و شک ندارم او مرد مبارزه با فساد و رانت‌خواری و دیگر است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پناهیان 2.mp3
1.34M
❣این هم صوت پناهیان که ۱۸۰ درجه با استدلال امروزش متفاوت است: 👇 🔸رئیس جمهور که نباید مدیریت پروژه کرده باشد. رئیس جمهور مدیر کلان نظامه، باید بتونه برنامه ریزی کنه، تشخیص درست بده. می‌خواهید مسئول ساخت و ساز یک پل باشد؟! کاندیداهای دیگر فوقش شهردار یک شهر کلان بوده‌اند؟! 🎙 گردهمایی طلاب حامی شهید رئیسی در مدرسه معصومیه قم اردیبهشت ١٣٩٦
🚨۶ تیرماه سالروز ترور نافرجام رهبر معظم انقلاب در مسجد ابوذر 👈 چهار پنج روز از عزل بنی‌صدر می‌گذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیت‌الله خامنه‌ای که از جبهه‌ها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامه‌ی شنبه‌ها، عازم یکی از مساجد جنوب‌شهر برای سخنرانی بودند. 👈خودرو حامل آیت‌الله خامنه‌ای که از جماران حرکت می‌‌کرد، آن روز مهمان ویژه‌ای داشت؛ خلبان عباس بابایی که می‌خواست درد دل‌هایش را با نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع در میان بگذارد. آن‌ها نیم‌ ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند و گفت‌وگوشان را در همان مسجد ادامه دادند.‌ 👈نماز ظهر تمام شد. آقا رفتند پشت تریبون. نمازگزاران همان‌طور منظم در صفوف نماز نشسته بودند. پرسش‌های نوشته‌ی مردم را به سخنران می‌دادند، اگرچه بعضی از پرسش‌ها تند و حتی گاهی بی‌ربط بود. 👈آقا در سخنرانی مقدمه‌ای ‌چیدند تا به این‌جا ‌رسیدند که: «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من می‌خواهم به بخشی از آن‌ها پاسخ بدهم.» ادامه دارد ... ۱
کانال تحلیلی حامیان ولایت
🚨۶ تیرماه سالروز ترور نافرجام رهبر معظم انقلاب در مسجد ابوذر 👈 چهار پنج روز از عزل بنی‌صدر می‌گذشت
👈بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با ته‌ریش مختصر که آن روزها کلیشه‌ی چهره‌ و تیپ خیلی از جوان‌ها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روی دکمه‌ی Play. شاسی تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت. 👈یك دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همین‌طور که صحبت می‌کردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همه‌ی جوامع بشری -نه فقط در میان عرب‌ها- مظلوم بود. نه می‌گذاشتند درس بخواند، نه می‌گذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدان‌های... ! 👈آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش 45 درجه‌ای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالایسر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یك محافظ، به تنهایی تلاش كرد كه آقا را بیاورد بیرون. 👈امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یك ضبط صوت ‌افتاد كه مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جداره‌ی داخلی ضبط شكسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی». 👈بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظ‌ها بلیزر سفید را انگار كه ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور می‌راندند. 👈در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش می‌آمدند، زیر لب زمزمه‌ای می‌کردند؛ شهادتین می‌گفتند. لب‌ها و چشم‌ها تکان می‌خوردند؛ خیلی کم البته. 👈در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر آدم با قیافه‌ی خون‌آلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و آقا را روی دست این طرف و آن طرف ‌بردند. 👈با آن صورت خون‌آلود، کسی امام جمعه‌ی شهر را نشناخت. دکتری با گوشی، دکتری ضربان قلب را گرفت: «نمی‌شود کاری کرد.» محافظ‌ها با سرعت به سمت در خروجی رفتند. پرستاری که تازه از راه رسیده بود، پرسید: «ایشان کی هستند‌؟ دارند تمام می‌کنند» اسم آقای خامنه‌ای را که شنید، گفت: «ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید.» 👈 ادامه دارد... ۲
کانال تحلیلی حامیان ولایت
👈بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و
👈انگار کسی صدای آن پرستار را نشنید. کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند. «آقا این کپسول لازمتان است.» کپسول اكسیژن و پایه‌ی آهنی چرخدار را نمی‌شد برد توی ماشین. پایه‌های کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین، پرستار هم نشست بالای سر آقا. در تمام راه، ماسك اکسیژن را روی صورت آقا نگه داشت و به همه دلداری ‌داد. 👈یکی از محافظ‌ها پرسید: «حالا کجا برویم!؟» پرستار گفت: «بیمارستان بهارلو، پل جوادیه». ماشین انگار ترمز نداشت. 👈محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان «حافظِ هفت» بود. «مرکز 50- 50»؛ این رمزِ آماده‌باش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه. 👈محافظ یک‌دفعه توی بیسیم گفت: «با مجلس تماس بگیر.» اسم دكتر فیاض‌بخش و چند نفر دیگر از پزشک‌های مجلس را هم گفت؛ «منافی، زرگر، ... بگو بیایند بیمارستان بهارلو.» 👈ماشین را از در عقب بیمارستان بردند توی محوطه‌. برانکارد آورند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل. دکتر محجوبی از همدان آمده بود بیمارستان بهارلو. تازه جراحیش‌ را تمام كرده بود. داشت دستش را می‌شست که از اتاق عمل خارج شود. آقا را که با آن وضع دید، گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند. 👈سمت راست بدن پر از ترکش بود و قطعات ضبط صوت. قسمتی از سینه کاملاً سوخته بود. دست راست از کار افتاده بود و ورم کرده بود. استخوان‌های کتف و سینه به راحتی دیده می‌شد. 37 واحد خون و فراورده‌های خونی به آقا زدند. این همه خون، واکنش‌های انعقادی را مختل ‌کرد. دو سه بار نبض افتاد. چند بار مجبور شدند پانسمان را باز کنند و دوباره رگ‌ها را مسدود کنند. کیسه‌ها‌ی خون را از هر دو دست و هر دو پا به بدن تزریق ‌می‌كردند، اما باز هم خون‌ریزی ادامه داشت. 👈یک‌دفعه یکی از دکترها دست از کار کشید. دستکشش را درآورد و گفت: «دیگر تمام شد.» بی‌راه نمی‌گفت؛ فشار تقریباً صفر بود. یکی دیگر از دکترها به او تشر زد که چرا کشیدی کنار؟ فشار کم‌کم بالا آمد و دوباره شروع کردند. ادامه دارد... ۳
👈دکتر منافی، همان‌ طور که می‌آمد بیمارستان بهارلو، تلفن زده بود كه دکتر سهراب شیبانی، جراح عروق و دکتر ایرج فاضل هم بیایند. آقای بهشتی هم دکتر زرگر را خبر کرده بود. 👈دکتر محجوبی که حال و روز دکتر زرگر را دید، گفت: «نگران نباش، من خون‌ریزی را بند آورده‌ام.» 👈عمل تا آخر شب طول کشید، اما دیگر نمی‌شد درمان را آن‌جا ادامه داد. کنترل امنیتی بیمارستان بهارلو مشکل بود. تنها بیمارستانی هم که می‌شد بعد از عمل مراقبت‌های لازم را به عمل آورد، بیمارستان قلب بود. آن موقع رئیس بیمارستان قلب دکتر میلانی‌نیا بود. چند ماه بعد، نام همین بیمارستان را گذاشتند «بیمارستان قلب شهید رجایی». 👈هلی‌کوپتر خبر کردند. نمی‌توانستند بیمار را از میان ازدحام مردم نگران بیرون ببرند. محافظ پشت بی‌سیم گفته بود كه قلب ایشان صدمه دیده؛ رادیو هم همین را اعلام کرده بود. مردم نگران بودند که نكند قلب ایشان از کار افتاده باشد، آمده بودند و می‌گفتند «قلب ما را بردارید و به ایشان بدهید.» 👈با هزار ترفند، هلی‌کوپتر را وسط میدان بیمارستان نشاندند. تا برسند به بیمارستان قلب، خط مونیتور وضعیت نبض، دو بار ممتد شد. 👈دکترها می‌گفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفته‌ و برگشته. یک‌بار همان انفجار بمب بود، یك‌بار خون‌ریزی بسیار وسیع و غیر قابل کنترل بود، یك‌بار هم جمع شدن پروتئین‌ها در ریه و حالت خفگی. همه‌ی این‌ها گذشت، اما بیمار تب و لرز شدیدی داشت. چند پتو می‌‌انداختند روی‌ آقا. گاهی حتی دکترها بغلشان می‌کردند تا لرز را کمتر كنند. معلوم نبود منشأ این تب‌ها کجاست؟ ضایعه‌ی کوچکی هم در ریه دیده بودند. 👈آقا لوله‌ی تنفس داشتند و نمی‌توانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمی‌کند. اولین چیزی که با دست چپ نوشتند، دوتا سؤال بود؛ «همراهان من چطورند؟» «مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟» 👈دکتر باقی روی سطحی از پوست بدن کار می‌کرد كه برای ترمیم و پیوند به قسمت‌های آسیب‌دیده برداشته بودند. زخم‌ها زیاد بودند. درد زخم‌ها خیلی زیاد بود، اما دکترها می‌گفتند تحمل‌ آقا زیادتر است. می‌گفتند «اصلاً مسکّن‌ها به حساب نمی‌آیند.» 👈بحث دکترها این بود که بالاخره تکلیف این دست چه می‌شود؟ شکستگیش رو به بهبود بود، ولی هیچ‌ علامت حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها بحث می‌کردند که دست قطع شود یا بماند. ۴