🏷 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی:
▫️توصیهام به شما این است که هرکدام، یک شهید را برای خودتان انتخاب کنید. حتما هم نباید معروف باشد. در گمنام ها، انسانهای فوقالعادهای وجود دارد، آنها را هم در نظر بگیرید.
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
بیا تو کانال ما با نام
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
آدرس کانال ما در ایتا
@ghahremane_man3
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از شما دعوت میکنم که در گروه #خط_شهدا عضو شید
https://eitaa.com/joinchat/1391395258G52ba0f3e7a
از لباس سفید #پرستاری به رو سپیدی رسید
🔹" #شهیده_مریم_رحیمی " در شبهای ماه مبارک #رمضان و شبهای قدر بیمارستان را ترک نکرد و بر بالین بیماران #قرآن تلاوت میکرد.
🔹#وی همیشه به #روپوش سپیدش اشاره میکرد و میگفت اگر از این لباس سفید به رو سپیدی رسیدیم هنر کردهایم.
🔹او در مسیر خدمت به همنوع در دام ویروس منحوس #کرونا گرفتار شد و جان عزیز خود و #نوزاد دلبندش را تقدیم پیشگاه ربالعالمین کرد و به فیض #شهادت رسید.
ایشان متولد بیست #شهریور ماه 1372 در #شیراز است. او در سال 1390 در #کنکور سراسری، در رشتههای کارشناسی زمینشناسی #دانشگاه #شهید_باهنر #کرمان ، کارشناسی #شیمی و پرستاری دانشگاه آزاد قبول شد که علاقهاش به ادامه تحصیل در رشتههای #پیراپزشکی او را به سراغ رشته پرستاری کشاند.
او بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه به عنوان پرستار طرحی در بیمارستان امتیاز و مرکز فوریتهای #شهید_رجایی مشغول به کار شد. او طی این مدت به عنوان پرستار نمونه معرفی و مورد تشویق قرار گرفت. در سال 1396 بعد از اتمام دوره طرح به عنوان نیروی قراردادی در همین بیمارستان به ادامه شغل پرستاری مشغول شد.
وی درسال 1397 با وجود مشغله کاری، به دلیل علاقه به ادامه تحصیل، در کنکور کارشناسی ارشد رشته آموزش #پزشکی ، در دانشگاه علوم پزشکی شیراز پذیرفته شد و در واپسین روزهای حیاتش با وجود بارداری، در حال تکمیل پایاننامهاش بود.
#شهدای_سلامت
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
بیا تو کانال ما با نام
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
آدرس کانال ما در ایتا
@ghahremane_man3
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
اگر میخای با #شهید_چشم_برزخی
#شهید_محمدحسین_یوسف_الهی
شهیدی که حاج قاسم دوست داشت در کنار او خاک شود😭😭
آشنا بشی بیا تو کانال ما
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
#شهید #محمدحسین_یوسف_الهی متولد سال ۱۳۴۰ در شهر #کرمان بود.
وی در خانوادهای فرهنگی بزرگ شد و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با #اسلام و #قرآن آشنا میشدند و علاقه زیاد و ارتباط عمیق شهید محمد حسین یوسف الهی با #نهج_البلاغه نیز ریشه در همین دوران داشته است.
#شهیدمحمدحسین_یوسف_الهی در زمان جنگ #ایران و #عراق در #لشکر41_ثارالله و در واحد #اطلاعات و #عملیات مشغول به فعالیت و بعدها نیز به عنوان جانشین #فرمانده این واحد انتخاب شد.
این شهید بزرگوار در طول جنگ تحمیلی، پنج مرتبه به شدت مجروح شد و در نهایت در #عملیات_والفجر هشت در بیست و هفتم #بهمن ماه سال ۱۳۶۴ به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیمارستان لبافی نژاد شهر تهران به #شهادت رسید.
واقعیت چشم برزخی او در پست بعدی👇👇👇
بیا تو کانال ما
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
💥 ۵ داستان از #چشم_برزخی #شهید محمدحسین_یوسف_الهی
۱⃣ همرزم شهید: حسین به من گفته بود در کنار اروند بمان و درجه جذر و مدّ آب که روی میله ثبت میشود را بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد.
نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط ۲۵ دقیقه. بعداً برای این فاصله زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم تا کسی کسی متوجه خوابیدن من نشود.
وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدّمه به من خیره شد و گفت: “تو شهید نمیشوی”.
با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و باز به من گفت: چرا آن ۲۵ دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر مینوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود.
خدا گواه است که در آن شب و در آن جا، هیچ کس جز خدا همراه من نبود!!! او از کجا میدانست!؟
۲⃣مادر شهید: با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا.
وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند!
بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟
امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد!
واقعیت چشم برزخی او در پست بعدی👇👇👇
بیا تو کانال ما
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
۳⃣برادر شهید: برای پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال ۶۲ بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.از کرمان. ساعت ۱۰:۰۰ شب به بیمارستان رسیدیم. با اِصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم. نمیدانستیم کجا برویم.
جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمّدحسین یوسف الهی هستید؟ با تعجّب گفتیم: بله!
جوان ادامه داد: حسین گفته: برادران من الآن وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا!
وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین تمام سوخته ولی میتواند صحبت کند.
اوّلین سؤال ما این بود: از کجا میدانستی که ما آمدیم؟
لبخندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم!
محمّدحسین حتّی رنگ ماشین و ساعت حرکت و… را گفت!
⃣ 4مرزم شهید: زمستان سال ۶۴ بود. با بچّه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد سنگر شد و بعد از کلّی خنده و شوخی گفت: در این عملیّات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند.
بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم.
حسین به همه اشاره کرد به جز من!
واقعیت چشم برزخی او در پست بعدی👇👇👇
بیا تو کانال ما
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
آخرین واقعیت چشم برزخی #شهید_محمدحسین_یوسف_الهی
5همرزم شهید: دو تا از بچّه های واحد شناسایی از ما جدا شدند. آنهم با لباس غوّاصی در آبها فرو رفتند. هر چه معطّل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقرّ برگشتیم.
محمّدحسین که مسؤول اطّلاعات لشکر۴۱ ثارالله کرمان بود، موضوع را با شهید حاج قاسم سلیمانی- فرمانده لشکر ـ در میان گذاشت.
حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیّات ما با خبر میشود.
امّا حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخّص میکنم.
صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود. گفتم: چه شده؟ به قرارگاه خبر دادید؟
گفت: نه. پرسیدم: چرا؟!
حسین مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را.
با خوشحالی گفتم: الآن کجا هستند؟
گفت: در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟
اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمیشد. در ثانی اکبر نامزد هم داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، امّا صادقی مجرّد بود.
اکبر در خواب گفت: که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر میگردیم.
پرسیدم: چه طور؟!
گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل.
من به حرف حسین مطمئنّ بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست.
وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد!
بیا تو کانال ما
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
وقتی محمد زنگ زد تا خبر شهادت برادرش را بدهد، همین که گوشی را از پدرش گرفتم و خبر مصدومیتش را شنیدم، احساس کردم نیرویی وارد سینه ام شد. لطف خدا بود که صبری در من ایجاد شد. گفتم: شهادت مبارکش باشد.
وقتی خبر شهادتش پخش شد، مشکی نپوشیدم و اجازه ندادم کسی به من تسلیت بگوید. حسن که نمرده بود؛ شهید شده بود. زنده بود. تازه او خودش شهادت را خواسته بود.
البته گاهی از اینکه چرا با این شرایط که پدر و مادرش پیرند و همسر جوان و کودکی در دست دارد، شهادت را انتخاب کرده، متعجب می شدم، اما وقتی می دیدم که همه رفتنی هستیم، چه بهتر که سعادت مند برویم، آرام می شدم.
#مادر_شهید
#شهید
#غلامحسین_افشردی
#غلام_حسین_افشردی
#شهید_غلامحسین_افشردی
#شهید_غلام_حسین_افشردی
بیا تو کانال ما
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
آیا میدانید
از میان زنان ایرانی، ششهزارو ۴۲۸ نفر در سالهای دفاع مقدس شهید شدهاند و بیشتر آنها در بمباران و موشکباران شهرها به شهادت رسیدهاند، 500 نفر از این افراد، رزمنده بودند، بیشتر این زنان مجرد و دوهزارو 500 نفر از آنان در سن 10 تا 30 بودند.
تعداد کل جانبازان زن پنجهزارو ۷۳۵ نفر است که از این تعداد سههزارو 75 نفر بالای ۲۵ درصد جانبازی دارند. درباره تعداد اسرای زن جنگ تحمیلی، آمار روشنی منتشر نشده، اما در برخی منابع از رقم 171 اسیر زن در جنگ هشتساله گفته شده است.
در ضمن ۲۲هزارو 808 امدادگر و دوهزارو 276 پزشک زن به جبههها اعزام شدند
و متاسفانه تا سال 98، از میان این همه مجاهدت زنان، تنها 5 کوچه و بن بست به نام شهدای زن هست.
بیا تو کانال ما
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط اونجایی که مادر شهید میگه پسرم بی سر برگشت😭😭😭
بیا تو کانال ما
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🌹 خانواده شهدا بالاترین مجاهدان بیرون از میدان هستند
🔹 رهبر انقلاب اسلامی در جمع خانوادههای معظم شهدا:
اسم جهاد که میآید آنچه که اول در مقابل چشم انسان ظاهر میشود آن جوان رزمندهای است که در میدان دارد میجنگد. خب بله، او مجاهد فی سبیلاللّه است. اما فقط او نیست؛ مجاهدینی هستند بیرون از میدان.
🔹 آن بانویی که خانهی خودش را محل پختن نان برای رزمندگان قرار میدهد، او هم مجاهد است.
🔹 آن خانوادهای که همهی زندگی خودشان را صرف پشتیبانیِ تغذیه و امکانات زندگی برای رزمندگان قرار میدهند آنها هم مجاهدند، جهادند.
🔹 در بین مجاهدین بیرون میدان چه کسی رتبهاش و منزلهاش میرسد به اندازهی پدر شهید یا مادر شهید یا همسر شهید؟
اینها مجاهدین فیسبیلاللّهاند. «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِين» شامل اینها هم میشود، اینها مجاهد فیسبیلاللّهاند. ۱۴۰۲/۴/۴
شما از طرف شهدا دعوت شدید
فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇👇
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
خواننده اپرایی که فرمانده میدان های نبرد شد
مادرش گفت اگر شهید بشی خونه رو به آتیش میکشم😭😭
#شهید_حمیدرضا_نظام
ادامه مطلب در کانال شهدایی قهرمان من
شما از طرف شهدا دعوت شدید
فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
https://eitaa.com/ghahremane_man3
#شهید_حمیدرضا_نظام از جمله شهدایی است که به جز حفظ و قرائت قرآن به فعالیتهای هنری مشغول بود و گاهی هم دست به قلم میشد و شعر میسرود. معروفترین اثر او هم شعر معروف «روح منی خمینی، بتشکنی خمینی» است که خیلیها شاعر آن را نمیشناسند.
حمیدرضا نظام ۲۱ اسفندماه ۱۳۳۹ در تهران متولد شد، از کودکی در مسجد و فعالیتهای مذهبی شرکت میکرد و باحضور در جلسه قرآن مرحوم حجتالاسلام احمدی که روحانی محل بود به حفظ و قرائت قرآن روی آورد و به دلیل استعدادش در تلاوت عناوین و جوایزی هم در این زمینه کسب کرد.
ادامه مطلب در پست بعدی..
شما از طرف شهدا دعوت شدید
فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
اولین وصیت این جمله خطاب به خانواده است، «شما را مدیون میکنم که با نام من و هرآنچه اسم من بر آن باشد طلب چیزی از کسی یا جایی کنید» و ادامه داده است که هر چیزی که به عنوان اهدایی برای من به شما دادند قبول نکنید و اگر اصرار کردند آن را قبول کنید و به نیازمندان یا #کمیته_امداد_امام اهداء کنید.»
او برای برادرش نوشته بعد از شهادت بخشی از #کتاب هایش را به امور تربیتی منطقه ۷ #آموزش_و_پرورش برساند و قسمت دیگری از کتابها را به مسجد محل اهدا کند. یک کتاب هم به برادرش هدیه داده بود. همچنین وصیت کرده اموال غیرنقدیاش را بفروشند و به کمیته امام اهدا کنند.
در وصیتنامه شهید آمده است «خواهرم: از #بی_حجابی است اگر عمر گل کم است، نهفته باش و همیشه گل باش.»
«با تدبر و مطالعات عمیق در جهان و #اسلام ، خود را آنچنان بسازید که بتوانید علاوه بر دفاع در برابر هجوم مستمر امواج تبلیغاتی و با اصطلاح ایدئولوژیک شرق و غرب، در صورت پیدا شدن زمینه هجومی با زبانی واحد، فصیح و آشکار به ابلاغ حقایق اسلام بپردازید.»
«هیچگاه بر عقل خود مغرور نشوید و با توکل قلبی بر خدا، انتخاب و عمل کنید.»
«با بزرگنمایی و طرح غیر آگاهانه مشکلات طبیعی و قهری انقلاب، دشمن را در اتحاد در باطل و خود را در تفَرّق از حق یاری نکنید و هرگز فراموش مدارید که مسبب بروز اغلب مشکلات اسلام و انقلاب، استکبار جهانی و در رأس آنها آمریکای شیطان صفت و متجاوز است.»
#شهید_حمیدرضا_نظام
#حمیدرضا_نظام
#شهید_حامد_نظام
#حجاب
#زن_زندگی_آزادی
شما از طرف شهدا دعوت شدید
فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ
#مادر برای سلامتیام #نذر و نیاز نکن/ #آرزو و #حسرت شهادت دارم
اما حضور در منطقه را به همه این کارها ترجیح میداد و بارها به منطقه اعزام شد. در جریان #عملیات #کربلای_5 به شدت از ناحیه گردن و پا مجروح شد و حتی پرده گوشش پاره شد. مادرش میگوید: هنگامی که به ما خبر مجروحیت حمید را دادند سراسیمه به سمت بیمارستان رفتیم و او را در شرایط نامطلوبی دیدیم. حمید تا من را دید گفت: مادر من آرزو و حسرت شهادت دارم، خواهش میکنم برای سلامتی من نذر و نیاز نکن و از رفتن به منطقه راضی باش. حدود دو ماه در بیمارستان بود و چند عمل جراحی روی او انجام شد اما تا بهبود نسبی پیدا کرد دوباره راهی منطقه شد.
در جبهه سیبزمینی پوست میکنم
به گفته مادر #شهید #ساده_زیستی و سخاوت از جمله خصوصیات حمید بود تا جایی که برای مجلس عروسیاش میهمانی سادهای برگزار کرد و به نیت ۳۰ جزء قرآن ۳۰ نفر از دوستان و اقوام را برای مجلس #عروسی دعوت کرد. همچنین این خصوصیات را در منطقه هم داشت تا جایی که با وجود این که معاون گردان و فرمانده گروهان بود، همواره خود را نیروی تدارکات معرفی میکرد و اگر کسی درباره فعالیتهایش در #جبهه میپرسید میگفت: در جبهه برای رزمندگان سیبزمینی پوست میکنم.
#شهید_حمیدرضا_نظام
#حمیدرضا_نظام
#شهید_حامد_نظام
ادامه مطلب در پست بعدی..
شما از طرف شهدا دعوت شدید
فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
مادرش میگوید: خداوند سه پسر به نامهای حمید، سعید و مجید به من عنایت کرد که هر سه آنها با هم راهی منطقه شدند. این اتفاق برایم بسیار تلخ بود زیرا به ناگاه همه فرزندانم به منطقه رفتند و به شدت نگران #شهادت و یا مجروح شدن آنها بودم. اما درباره حمیدرضا بیتابیهایم بسیار بیشتر بود و به شدت با رفتنش به منطقه مخالفت میکردم حتی تهدیدش کردم که اگر شهید شوی خانه را به آتش میکشم.
#مادر_شهید
#شهید_حمیدرضا_نظام
#حمیدرضا_نظام
#شهید_حامد_نظام
ادامه مطلب در پست بعدی..
شما از طرف شهدا دعوت شدید
فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
یکی از همرزمانش میگوید یک شب در منطقه مشغول پست دادن بودم و سرمای هوا به حدی بود که به خودم میلرزیدم، در همین حال حمید آمد و پلیورش را از تن در آورد و به من داد، در حالیکه هوا به قدری سرد بود که خودش به آن لباس نیاز داشت، فردای آن روز پولیور را برای حمید بردم، اما او پس نگرفت و گفت: این هدیه من به تو است، ممکن است شبهای دیگر هم هنگام پست دادن به آن نیاز داشته باشی.
وصیتنامهای که مادر را آرام کرد
این شهید عزیز ۱۱ #تیر ماه ۱۳۶۶ در جریان #عملیات_نصر۴ بر اثر اصابت گلوله مستقیم دشمن در منطقه #ماؤؤت #عراق به شهادت رسید.
مادرش میگوید: از آن جایی که هنگام رفتن فرزندانم به جبهه بسیار بیتابی میکردم و چند بار هم حالم بد شده بود، هنگام شهادت حمید بسیاری از اقوام در منزل ما حضور پیدا کردند تا خبر شهادت را به من بدهند. آنها حتی پزشک هم برای من از قبل دعوت کرده بودند و با وجود این که پیش از گفتن خبر شهادت حمید به من یک آرام بخش تزریق کردند، اما با شنیدن این خبر بیهوش شدم. هنگامی که چشمهایم را باز کردم یکی از دوستان حمید به من گفت: این وصیت نامه را فرزندت به من داد و گفت: اگر شهید شدم فوراً این #وصیتنامه را به مادرم برسانید و بگویید اختصاصی خودت است و خودت تنها آن را بخوان. هنگامی که وصیتنامه حمید را خواندم مانند آبی که روی #آتش بریزند، #آرام شدم و بیتابیهایم تمام شد.
#شهید_حمیدرضا_نظام
#حمیدرضا_نظام
#شهید_حامد_نظام
ادامه مطلب در پست بعدی..
شما از طرف شهدا دعوت شدید
فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
برخی فعالیتها و آثار شهید
#نویسندگی و #کارگردانی دو #تئاتر به نامهای «#یک_ساعت_از_زندگی_صدام » و «#شهادت »
تحقیق، نگارش متون و روایت #فیلم های #واحد_جنگ ، #سپاه_و_مجلس
گویندگی فیلمهای جنگی، داستانی و مستند،
اعزام بیش از ۳۰ بار به جبهه به عنوان #خبرنگار جهت تهیه گزارش تلویزیونی در #صداوسیما ی جمهوری اسلامی ایران
ساخت و تنظیم #موزیک متن چند فیلم و تئاتر و همچنین موزیک #تیتراژ برنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،
ساخت سرود (#شعر ، #آهنگ ، تنظیم) از جمله سرودهای «#اتحاد »، «#مادر_من_کو_تفنگم »، «#بسیج »، «#مسجد »، «#هجرت » و #شعار «#روح_منی_خمینی ، #بتشکنی_خمینی »
مسئولیت گردان امدادگران،
مسئول طرح عملیات و معاونت عملیاتی #گردان_حضرت_زینب (س) #لشکر_سیدالشهدا (ع)
برادرش میگوید: برادرم بعد از عملیات کربلای ۵ متنی۶۰ صفحهای تهیه کرد که آن را شهادتنامه نام گذاشت. در شهادتنامه حمید به صورت جداگانه برای خانواده، مردم، دوستان و امت اسلامی نکاتی نگاشته شده است.
بعد از شهادت وی، شهادتنامه را به دست مبارک #امام_خمینی(ره) رساندند که ایشان هم متنی برای این شهادتنامه نوشتند.
#شهید_حمیدرضا_نظام
#حمیدرضا_نظام
#شهید_حامد_نظام
ادامه مطلب در پست بعدی..
شما از طرف شهدا دعوت شدید
فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐