eitaa logo
قهرمان من
804 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
707 ویدیو
0 فایل
🇮🇷یه کانال خاص با اعضای خاصتر ✅هدف معرفی شهدا، سبک زندگیشان، کرامات خاص و.. ✅سرگرمی مذهبی، تربیتی و پرورشی اجرای پویش های مذهبی و اهدا جوایز لینک کانال🤝👇 https://eitaa.com/joinchat/2889941063Cdb10755b04
مشاهده در ایتا
دانلود
🏷 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: ▫️توصیه‌ام به شما این است که هرکدام، یک شهید را برای خودتان انتخاب کنید. حتما هم نباید معروف باشد. در گمنام ها، انسان‌های فوق‌العاده‌ای وجود دارد، آنها را هم در نظر بگیرید. ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ بیا تو کانال ما با نام 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ آدرس کانال ما در ایتا @ghahremane_man3 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موضوع کلیپ👆👆 مادر شهیدی که فرزند شهیدش یک شبه به او قرآن خواندن یاد داد.😭😭 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ بیا تو کانال ما با نام 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️چ به گروه شهدایی ما بپیوندید👇👇 خط شهدا ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
انتشار مجدد تابلو نقاشی «مَرَجَ البحرین» به معنی تلاقی دو دریا اثر استاد روح الامین؛ به بهانه سالروز ازدواج حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت صدیقه طاهره فاطمه سلام الله علیها
از شما دعوت میکنم که در گروه عضو شید https://eitaa.com/joinchat/1391395258G52ba0f3e7a
از لباس سفید به رو سپیدی رسید 🔹" " در شب‌های ماه مبارک و شب‌های قدر بیمارستان را ترک نکرد و بر بالین بیماران تلاوت می‌کرد. 🔹 همیشه به سپیدش اشاره می‌کرد و می‌گفت اگر از این لباس سفید به رو سپیدی رسیدیم هنر کرده‌ایم. 🔹او در مسیر خدمت به هم‌نوع در دام ویروس منحوس گرفتار شد و جان عزیز خود و دلبندش را تقدیم پیشگاه رب‌العالمین کرد و به فیض رسید. ایشان متولد بیست ماه 1372 در است. او در سال 1390 در سراسری، در رشته‌های کارشناسی زمین‌شناسی ، کارشناسی و پرستاری دانشگاه آزاد قبول شد که علاقه‌اش به ادامه تحصیل در رشته‌های او را به سراغ رشته پرستاری کشاند. او بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه به عنوان پرستار طرحی در بیمارستان امتیاز و مرکز فوریت‌های مشغول به کار شد. او طی این مدت به عنوان پرستار نمونه معرفی و مورد تشویق قرار گرفت. در سال 1396 بعد از اتمام دوره طرح به عنوان نیروی قراردادی در همین بیمارستان به ادامه شغل پرستاری مشغول شد. وی درسال 1397 با وجود مشغله کاری، به دلیل علاقه به ادامه تحصیل، در کنکور کارشناسی ارشد رشته آموزش ، در دانشگاه علوم پزشکی شیراز پذیرفته شد و در واپسین روزهای حیاتش با وجود بارداری، در حال تکمیل پایان‌نامه‌اش بود. ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ بیا تو کانال ما با نام 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ آدرس کانال ما در ایتا @ghahremane_man3 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
اگر میخای با شهیدی که حاج قاسم دوست داشت در کنار او خاک شود😭😭 آشنا بشی بیا تو کانال ما ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
متولد سال ۱۳۴۰ در شهر بود. وی در خانواده‌ای فرهنگی بزرگ شد و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با و آشنا می‌شدند و علاقه زیاد و ارتباط عمیق شهید محمد حسین یوسف الهی با نیز ریشه در همین دوران داشته است. در زمان جنگ و در و در واحد و مشغول به فعالیت و بعد‌ها نیز به عنوان جانشین این واحد انتخاب شد. این شهید بزرگوار در طول جنگ تحمیلی، پنج مرتبه به شدت مجروح شد و در نهایت در هشت در بیست و هفتم ماه سال ۱۳۶۴ به دلیل مصدومیت حاصل از بمب‌های شیمیایی در بیمارستان لبافی نژاد شهر تهران به رسید. واقعیت چشم برزخی او در پست بعدی👇👇👇 بیا تو کانال ما ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
لینک کانال قهرمان من جهت دعوت از دوستانتون https://eitaa.com/ghahremane_man3
💥 ۵ داستان از محمدحسین_یوسف_الهی ۱⃣ همرزم شهید: حسین به من گفته بود در کنار اروند بمان و درجه جذر و مدّ آب که روی میله ثبت می‌شود را بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد. نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط ۲۵ دقیقه. بعداً برای این فاصله زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم تا کسی کسی متوجه خوابیدن من نشود. وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدّمه به من خیره شد و گفت: “تو شهید نمی‌شوی”. با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و باز به من گفت: چرا آن ۲۵ دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر می‌نوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود. خدا گواه است که در آن شب و در آن جا، هیچ کس جز خدا همراه من نبود!!! او از کجا میدانست!؟ ۲⃣مادر شهید: با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا. وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟ امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد! واقعیت چشم برزخی او در پست بعدی👇👇👇 بیا تو کانال ما ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
۳⃣برادر شهید: برای پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال ۶۲ بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.از کرمان. ساعت ۱۰:۰۰ شب به بیمارستان رسیدیم. با اِصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم. نمی‌دانستیم کجا برویم. جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمّدحسین یوسف الهی هستید؟ با تعجّب گفتیم: بله! جوان ادامه داد: حسین گفته: برادران من الآن وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا! وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین تمام سوخته ولی می‌تواند صحبت کند. اوّلین سؤال ما این بود: از کجا میدانستی که ما آمدیم؟ لبخندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم! محمّدحسین حتّی رنگ ماشین و ساعت حرکت و… را گفت! ⃣ 4مرزم شهید: زمستان سال ۶۴ بود. با بچّه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد سنگر شد و بعد از کلّی خنده و شوخی گفت: در این عملیّات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند. بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم. حسین به همه اشاره کرد به جز من! واقعیت چشم برزخی او در پست بعدی👇👇👇 بیا تو کانال ما ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
آخرین واقعیت چشم برزخی 5همرزم شهید: دو تا از بچّه های واحد شناسایی از ما جدا شدند. آنهم با لباس غوّاصی در آبها فرو رفتند. هر چه معطّل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقرّ برگشتیم. محمّدحسین که مسؤول اطّلاعات لشکر۴۱ ثارالله کرمان بود، موضوع را با شهید حاج قاسم سلیمانی- فرمانده لشکر ـ در میان گذاشت. حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیّات ما با خبر می‌شود. امّا حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخّص می‌کنم. صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود. گفتم: چه شده؟ به قرارگاه خبر دادید؟ گفت: نه. پرسیدم: چرا؟! حسین مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را. با خوشحالی گفتم: الآن کجا هستند؟ گفت: در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟ اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمی‌شد. در ثانی اکبر نامزد هم داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، امّا صادقی مجرّد بود. اکبر در خواب گفت: که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر می‌گردیم. پرسیدم: چه طور؟! گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل. من به حرف حسین مطمئنّ بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست. وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد! بیا تو کانال ما ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️
میگفت‌ چشمان‌ به راهی است‌که‌ از خود به یادگـار گذاشته‌اند اما چشم‌ ما به‌ روزی است که با‌ آنان‌ رو به‌ رو‌ خواهیم‌ شد ! بیا تو کانال ما ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
وقتی محمد زنگ زد تا خبر شهادت برادرش را بدهد، همین که گوشی را از پدرش گرفتم و خبر مصدومیتش را شنیدم، احساس کردم نیرویی وارد سینه ام شد. لطف خدا بود که صبری در من ایجاد شد. گفتم: شهادت مبارکش باشد. وقتی خبر شهادتش پخش شد، مشکی نپوشیدم و اجازه ندادم کسی به من تسلیت بگوید. حسن که نمرده بود؛ شهید شده بود. زنده بود. تازه او خودش شهادت را خواسته بود. البته گاهی از اینکه چرا با این شرایط که پدر و مادرش پیرند و همسر جوان و کودکی در دست دارد، شهادت را انتخاب کرده، متعجب می شدم، اما وقتی می دیدم که همه رفتنی هستیم، چه بهتر که سعادت مند برویم، آرام می شدم. بیا تو کانال ما ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
اى گریبان خزان، چاک از بهار غربتت آفتاب صبحدم، سنگ مزار غربتت یک بقیع اندوه و ماتم، یک مدینه اشک وخون سینه‏‎هامان یک به یک آیینه دار غربتت کاش مى‎‏شد روشناى تربت پاک تو بود چلچراغ اشک ما در شام تارغربتت شهادت آخرین یادگار معصوم كربلا حضرت باقرالعلوم علیهماالسلام تسلیت باد.
آیا میدانید از میان زنان ایرانی، شش‌هزارو ۴۲۸ نفر در سال‌های دفاع مقدس شهید شده‌اند و بیشتر آنها در بمباران و موشک‌باران شهرها به شهادت رسیده‌اند، 500 نفر از این افراد، رزمنده بودند، بیشتر این زنان مجرد و دوهزارو 500 نفر از آنان در سن 10 تا 30 بودند. تعداد کل جانبازان زن پنج‌هزارو ۷۳۵ نفر است که از این تعداد سه‌هزارو 75 نفر بالای ۲۵ درصد جانبازی دارند. درباره تعداد اسرای زن جنگ تحمیلی، آمار روشنی منتشر نشده، اما در برخی منابع از رقم 171 اسیر زن در جنگ هشت‌ساله گفته شده است. در ضمن ۲۲هزارو 808 امدادگر و دوهزارو 276 پزشک زن به جبهه‌ها اعزام شدند و متاسفانه تا سال 98، از میان این همه مجاهدت زنان، تنها 5 کوچه و بن بست به نام شهدای زن هست. بیا تو کانال ما ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط اونجایی که مادر شهید میگه پسرم بی سر برگشت😭😭😭 بیا تو کانال ما ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🌹 خانواده شهدا بالاترین مجاهدان بیرون از میدان هستند 🔹 رهبر انقلاب اسلامی در جمع خانواده‌های معظم شهدا: اسم جهاد که می‌آید آنچه که اول در مقابل چشم انسان ظاهر میشود آن جوان رزمنده‌ای است که در میدان دارد میجنگد. خب بله، او مجاهد فی سبیل‌اللّه است. اما فقط او نیست؛ مجاهدینی هستند بیرون از میدان. 🔹 آن بانویی که خانه‌ی خودش را محل پختن نان برای رزمند‌گان قرار میدهد، او هم مجاهد است. 🔹 آن خانواده‌ای که همه‌ی زندگی خودشان را صرف پشتیبانیِ تغذیه و امکانات زندگی برای رزمندگان قرار میدهند آنها هم مجاهدند، جهادند. 🔹 در بین مجاهدین بیرون میدان چه کسی رتبه‌اش و منزله‌اش میرسد به اندازه‌ی پدر شهید یا مادر شهید یا همسر شهید؟ اینها مجاهدین فی‌سبیل‌اللّه‌اند. «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِين‏» شامل اینها هم میشود، اینها مجاهد فی‌سبیل‌اللّه‌اند. ۱۴۰۲/۴/۴ شما از طرف شهدا دعوت شدید فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇👇 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
خواننده اپرایی که فرمانده میدان های نبرد شد مادرش گفت اگر شهید بشی خونه رو به آتیش میکشم😭😭 ادامه مطلب در کانال شهدایی قهرمان من شما از طرف شهدا دعوت شدید فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ https://eitaa.com/ghahremane_man3
از جمله شهدایی است که به جز حفظ و قرائت قرآن به فعالیت‌های هنری مشغول بود و گاهی هم دست به قلم می‌شد و شعر می‌سرود. معروف‌ترین اثر او هم شعر معروف «روح منی خمینی، بت‌شکنی خمینی» است که خیلی‌ها شاعر آن را نمی‌شناسند. حمیدرضا نظام ۲۱ اسفندماه ۱۳۳۹ در تهران متولد شد، از کودکی در مسجد و فعالیت‌های مذهبی شرکت می‌کرد و باحضور در جلسه قرآن مرحوم حجت‌الاسلام احمدی که روحانی محل بود به حفظ و قرائت قرآن روی آورد و به دلیل استعدادش در تلاوت عناوین و جوایزی هم در این زمینه کسب کرد. ادامه مطلب در پست بعدی.. شما از طرف شهدا دعوت شدید فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
اولین وصیت این جمله خطاب به خانواده است، «شما را مدیون می‌کنم که با نام من و هرآنچه اسم من بر آن باشد طلب چیزی از کسی یا جایی کنید» و ادامه داده است که هر چیزی که به عنوان اهدایی برای من به شما دادند قبول نکنید و اگر اصرار کردند آن را قبول کنید و به نیازمندان یا #کمیته_امداد_امام اهداء کنید.» او برای برادرش نوشته بعد از شهادت بخشی از #کتاب‌ هایش را به امور تربیتی منطقه ۷ #آموزش_و_پرورش برساند و قسمت دیگری از کتاب‌ها را به مسجد محل اهدا کند. یک کتاب هم به برادرش هدیه داده بود. همچنین وصیت کرده اموال غیرنقدی‌اش را بفروشند و به کمیته امام اهدا کنند. در وصیت‌نامه شهید آمده است «خواهرم: از #بی‌_حجابی است اگر عمر گل کم است، نهفته باش و همیشه گل باش.» «با تدبر و مطالعات عمیق در جهان و #اسلام ، خود را آنچنان بسازید که بتوانید علاوه بر دفاع در برابر هجوم مستمر امواج تبلیغاتی و با اصطلاح ایدئولوژیک شرق و غرب، در صورت پیدا شدن زمینه هجومی با زبانی واحد، فصیح و آشکار به ابلاغ حقایق اسلام بپردازید.» «هیچگاه بر عقل خود مغرور نشوید و با توکل قلبی بر خدا، انتخاب و عمل کنید.» «با بزرگنمایی و طرح غیر آگاهانه مشکلات طبیعی و قهری انقلاب، دشمن را در اتحاد در باطل و خود را در تفَرّق از حق یاری نکنید و هرگز فراموش مدارید که مسبب بروز اغلب مشکلات اسلام و انقلاب، استکبار جهانی و در رأس آنها آمریکای شیطان صفت و متجاوز است.» #شهید_حمیدرضا_نظام #حمیدرضا_نظام #شهید_حامد_نظام #حجاب #زن_زندگی_آزادی شما از طرف شهدا دعوت شدید فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ
برای سلامتی‌ام و نیاز نکن/ و شهادت دارم اما حضور در منطقه را به همه این کارها ترجیح می‌داد و بارها به منطقه اعزام شد. در جریان به شدت از ناحیه گردن و پا مجروح شد و حتی پرده گوشش پاره شد. مادرش می‌گوید: هنگامی که به ما خبر مجروحیت حمید را دادند سراسیمه به سمت بیمارستان رفتیم و او را در شرایط نامطلوبی دیدیم. حمید تا من را دید گفت: مادر من آرزو و حسرت شهادت دارم، خواهش می‌کنم برای سلامتی من نذر و نیاز نکن و از رفتن به منطقه راضی باش. حدود دو ماه در بیمارستان بود و چند عمل جراحی روی او انجام شد اما تا بهبود نسبی پیدا کرد دوباره راهی منطقه شد. در جبهه سیب‌زمینی پوست می‌کنم به گفته مادر و سخاوت از جمله خصوصیات حمید بود تا جایی که برای مجلس عروسی‌اش میهمانی ساده‌ای برگزار کرد و به نیت ۳۰ جزء قرآن ۳۰ نفر از دوستان و اقوام را برای مجلس دعوت کرد. همچنین این خصوصیات را در منطقه هم داشت تا جایی که با وجود این که معاون گردان و فرمانده گروهان بود، همواره خود را نیروی تدارکات معرفی می‌کرد و اگر کسی درباره فعالیت‌هایش در می‌پرسید می‌گفت: در جبهه برای رزمندگان سیب‌زمینی پوست می‌کنم. ادامه مطلب در پست بعدی.. شما از طرف شهدا دعوت شدید فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
مادرش می‌گوید: خداوند سه پسر به نام‌های حمید، سعید و مجید به من عنایت کرد که هر سه آنها با هم راهی منطقه شدند. این اتفاق برایم بسیار تلخ بود زیرا به ناگاه همه فرزندانم به منطقه رفتند و به شدت نگران و یا مجروح شدن آنها بودم. اما درباره حمیدرضا بی‌تابی‌هایم بسیار بیشتر بود و به شدت با رفتنش به منطقه مخالفت می‌کردم حتی تهدیدش کردم که اگر شهید شوی خانه را به آتش می‌کشم. ادامه مطلب در پست بعدی.. شما از طرف شهدا دعوت شدید فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
یکی از همرزمانش می‌گوید یک شب در منطقه مشغول پست دادن بودم و سرمای هوا به حدی بود که به خودم می‌لرزیدم، در همین حال حمید آمد و پلیورش را از تن در آورد و به من داد، در حالیکه هوا به قدری سرد بود که خودش به آن لباس نیاز داشت، فردای آن روز پولیور را برای حمید بردم، اما او پس نگرفت و گفت: این هدیه من به تو است، ممکن است شب‌های دیگر هم هنگام پست دادن به آن نیاز داشته باشی. وصیت‌نامه‌ای که مادر را آرام کرد این شهید عزیز ۱۱ ماه ۱۳۶۶ در جریان بر اثر اصابت گلوله مستقیم دشمن در منطقه به شهادت رسید. مادرش می‌گوید: از آن جایی که هنگام رفتن فرزندانم به جبهه بسیار بی‌تابی می‌کردم و چند بار هم حالم بد شده بود، هنگام شهادت حمید بسیاری از اقوام در منزل ما حضور پیدا کردند تا خبر شهادت را به من بدهند. آنها حتی پزشک هم برای من از قبل دعوت کرده بودند و با وجود این که پیش از گفتن خبر شهادت حمید به من یک آرام بخش تزریق کردند، اما با شنیدن این خبر بیهوش شدم. هنگامی که چشم‌هایم را باز کردم یکی از دوستان حمید به من گفت: این وصیت نامه را فرزندت به من داد و گفت: اگر شهید شدم فوراً این را به مادرم برسانید و بگویید اختصاصی خودت است و خودت تنها آن را بخوان. هنگامی که وصیت‌نامه حمید را خواندم مانند آبی که روی بریزند، شدم و بی‌تابی‌هایم تمام شد. ادامه مطلب در پست بعدی.. شما از طرف شهدا دعوت شدید فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
برخی فعالیت‌ها و آثار شهید و دو به نام‌های « » و « » تحقیق، نگارش متون و روایت های ، گویندگی فیلم‌های جنگی، داستانی و مستند، اعزام بیش از ۳۰ بار به جبهه به عنوان جهت تهیه گزارش تلویزیونی در ی جمهوری اسلامی ایران ساخت و تنظیم متن چند فیلم و تئاتر و همچنین موزیک برنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ساخت سرود ( ، ، تنظیم) از جمله سرودهای « »، « »، « »، « »، « » و « ، » مسئولیت گردان امدادگران، مسئول طرح عملیات و معاونت عملیاتی (س) (ع) برادرش می‌گوید: برادرم بعد از عملیات کربلای ۵ متنی۶۰ صفحه‌ای تهیه کرد که آن را شهادت‌نامه نام گذاشت. در شهادت‌نامه حمید به صورت جداگانه برای خانواده، مردم، دوستان و امت اسلامی نکاتی نگاشته شده است. بعد از شهادت وی، شهادت‌نامه را به دست مبارک (ره) رساندند که ایشان هم متنی برای این شهادت‌نامه نوشتند. ادامه مطلب در پست بعدی.. شما از طرف شهدا دعوت شدید فقط کافیه بزنی رو اسم کانال👇👇 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐