eitaa logo
۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
112 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
650 ویدیو
230 فایل
‌‌ ✨﷽✨‌ ‌‌‌📜از ازل خیالِ حوصله‌ی بحر می‌پزیم تا شعر بتراود؛ زندگی در جریان باشد و عشق بر لحظه ها چیره گردد. آری... شعر، نبض زندگی است. ‌ 🍃🌺🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
شـوقِ دیدارِ تو از مـرزِ جنون می‌گذرد لحظاتم پیِ هم غرقه‌ی خون می‌گذرد تا دلِ ریشِ مـرا کوک زند، رویایی رشته‌ی وصل از اعماقِ قرون می‌گذرد ساقیِ چشمِ تو با جرعه‌ی نابِ نگهش شور افزوده به حالی که درون می‌گذرد خنده‌ی مسـتِ تو و حُسـنِ دلاویزِ غـزل چون‌خیالی‌است که از وهمْ برون می‌گذرد ۱۴٠۳/۱٠/٠۷🌱 -❀✍️رشوند ﴿
تکّه‌های شکسته‌ای هستم کز فروغِ جمالِ تو مستم یک نظر کرده چشمِ سرمستت وان نظر برده صبر از دستم از امـید وصـال تو سرشار لحظه لحظه به مهر پیوستم من به زلفِ تو می‌خورم سوگند که به هر خـمّ و حلقـه پابستم ۱۴٠۳/٠۵/۱۶ -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
دلِ غربت‌زده‌ام همچو وطن دیده تو را در تنـیّ و چقَدَر دور ز تن دیده تو را به ســراپرده‌ی جــانـم غــزلــی عطــرفشــان مستِ‌گیسوست‌که‌مُشکی ز ختن دیده‌تو را روی تو با دل تو نیست یکی در همه حال همچو من خلقِ‌جهان فتنه‌فکن دیده تو را رخنه‌ای کرده در ایمانِ من آن مژگانت هرچه نورُسته فِتَن واله چو من دیده تو را هوسی غرقِ خیال است که انفاسِ خوشی طرب افکنده که رخسـارِ سمن دیده تو را ۱۴٠۳/٠۵/۲۸ -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
10.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 🎵🎬ترنّمِ غمگین ۱۴٠۳/٠۶/۱۸ -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
نفست عطر بهشت است خودت می‌دانی زین سبب لطفِ لبت را به غـزل بنشانی گاه یک آهِ تو سرمست به قصد دل و جان هوسی ساخته تا شور و طلب بفشانی هرچه از زلفِ‌دل‌آویز تو آویخت خوش‌است دلِ آشـفــته‌ی ما را ز خَمَـش نرْهـانی! کم‌کن این فاصله را ای که نشستی به‌دلم در دلم هسـتی و از دیده‌ی من پنهـانی گرچه یک عمر به پایت دل و جانم فرسود به فـدای سـرت ای دوسـت، دلی و جانی شوقت افزوده مجالی به حوالی جنون چه خیالی که غمت هست فرا عقلانی ماهِ رویت به طربناکیِ احوالِ سحر مهـر باریده و هر روزنه‌ای نورانی فرصتی ده که حضورت به صفای‌دلِ‌شب جذبه‌ای فـوقِ تصوّر بدَمَد هـر آنـی چشـمه‌ی نور که تابیده به قلبِ لحظات رخنه‌ی عشــق درافتاده به هر ایمـانی ۱۴٠۳/٠۶/٠۷ -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
تکّه‌های شکسته‌ای هستم کز فروغِ جمالِ تو مستم یک نظر کرده چشمِ سرمستت وان نظر برده صبر از دستم از امـید وصـال تو سرشار لحظه لحظه به مهر پیوستم من به زلفِ تو می‌خورم سوگند که به هر خـمّ و حلقـه پابستم ۱۴٠۳/٠۵/۱۶ -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
ای شکرافشان، خیالِ لعلِ تو در کامِ دل مســتیِ نابی فـزوده نام تو در جامِ دل رشته‌ی مهـر و محبّت داده پیوندی به جان شـوقِ وصلت می‌کشـانَدمرغِ‌جان در دامِ دل تار و پودِ هستی‌ام در بندِ گیسویی لطیف رویشـی تازه برآرد از سـرشـتِ خامِ دل با امیدی زندگی بخش از خدای خود بخوان با نوایی مهـرپرور، جان بیاب از کامِ دل با توکّل لحظه‌هایت غرق نوریّ و سرور کز جهـانی مـاورا بارد نَمی در جامِ دل ۱۴٠۲/۱۲/۲۶ -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
❤️🌱 بله بگو غزلی ناب، چون صفای دلت ترانه‌ای ز خـروشِ لطـیفِ آب و گِلت تو از ترنّمِ باران بخوان و حاجتِ جان نفس نفس چو معطّر شوی ز چایِ هِلت طریقتی به جز از عشق نیست منطقِ دل حکایتی به لب آور، ز حکـمــتانِ دلت ۱۴٠۳/٠۷/۲۸ -❀✍️رشوند ﴿
دقیقا همان لحظه که ناامیدی خدایـت به تو می‌رســاند نویدی 🌱
رشوند ﴿ حوصله‌ی بحر ﴾به لیمو.mp3
زمان: حجم: 2.18M
🎵ترنّم مهــر🎼 ‌ 🔹خوانش شعر🔹 تو، به لیموی خوشبوی بهاری طراوت بخشِ جانِ کوهساری 🌱 🎙شعر: رشوند ﴿ ﴾ آهنگ: مایه‌ی بیات ترک✓ جلیل شهناز ‌‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
تو، به لیموی خوش بوی بهاری طـراوت بخـشِ جـانِ کوهـسـاری ز لطفِ شب، ترنّم بر لبت مست سـحــر با ناله‌های خود خمـاری گهی در پرده‌ی ساز و گهی زلف به هر حلقـه نوای ناب داری مگـر بر جامه‌ی پاکـیزه‌ی تو نشیند از تفقّـدها غـباری؟ که زیر پا نداری التفاتی به رسم دوستی و غمگساری هزاران بار خواهش کردم از تو مـبادا بی‌خـبر جـانم گـذاری دوباره چشم من مانده به راهت چه دردی بدتر از چشم انتظاری؟ دعای هر شبم صحّت به جانت به جانت صحّتِ هر بیقـراری قـراری یافتم در قعـر جـانم که جانم یافته حُسنِ نگاری ۱۴٠۳/٠۱/٠۳ -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
امیدی می‌تراود در دلِ ما گُل و نور و ترانه در گِلِ ما طـرب در جـانِ ما شـوری تپیده تَبَش چون قلبِ ما همدم ندیده تقرّب در مـقـام قـدسـیِ یار توسّل می‌کند هر لحظه هموار به جز رحمت به درگاهش ندیدیم اگـر چـه محنتِ دنیـا کشـیدیم به ذکری مهرپرور در سروریم قرینِ درد، امّا پر غـروریم حضورش با خلوصِ قلب، سرگرم تسـلّط یافـته بر لحـظـه‌هـا نرم تلالو کرده خورشـید وصالش به جانِ روز و شب بارد جمالش جمالش با کمالش هم‌کلام است گهی درمان، پیِ دردش غلام است به دنیـایی ورای فهم و ادراک تحمّل، می‌فشاند گُل بر افلاک بیا کـز عالـمِ معـنا بخوانیم که غم‌های جهان از دل برانیم غمِ دنیای دون در خلوتِ دل نیابد مأمنی از هـیبتِ دل دلِ شیداییِ ما وقفِ عشق است کفِ هر آرزو و سقف عشق است نگاهـی آسـمـانی در دلِ ما نشانده اضطراب و مشکلِ ما نسیمِ وصلِ جانان است، یارا سعـادت همـدمت بادا نگارا ۱۴٠۲/۱۱/۲۶ نیمه شب -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿