eitaa logo
۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
111 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
655 ویدیو
231 فایل
‌‌ ✨﷽✨‌ ‌‌‌📜از ازل خیالِ حوصله‌ی بحر می‌پزیم تا شعر بتراود؛ زندگی در جریان باشد و عشق بر لحظه ها چیره گردد. آری... شعر، نبض زندگی است. ‌ 🍃🌺🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
چشمه‌ی شعر، خشکیده و احوالِ پریشانم از خستگیِ جان و تنت، در به درِ یک دم لب تر کردن از محبّت است و دل گرم کردن از ارادت... خیالِ باصفایت را در سراچه‌ی قلبم بنشان و از عطرِ حضورت نفسم را با نفست آغشته کن تا کلامی تازه به رویم دری از عالمِ معنا بگشاید... به سلامی و پیامی غزلی ساز کن ای چشم غزالت، به تراویدنِ افکارِ هنرمندِ سحر، غرقِ خماریِ پیاپی ز نظر پلکی بزن و دفترِ شعرم به سرانگشتِ نسیمِ خمِ گیسوی شریف سطری از عشق نشان، جرعه‌ای از مهر چکان روزنه‌ای نو ز فراسوی سخن را بر نگهِ واله‌ی شاعر بگشا... ۱۴٠۳/٠۷/۱٠ -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
🌕⃢☀شعر و زندگیꕥ ســلامی بر طلوع صبح دلجو که برخیزد ز خواب چشم و ابرو دری از معــرفت بر مــا گشــاید که هر پلکش کلامی می‌کند رو به دنبال تعــالیِ دلِ مـاست به هر مژگان ریاضت می‌دهد او -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سیزده مهر، یعنی ، در اوج قدرت است و رو به زوال است. باتقواتر، عالم‌تر، شجاع‌تر و باهوش‌تر از «مدظله‌العالی» رهبری در جهان وجود ندارد. https://virasty.com/Hoseleh_y_bahr/1727992173455705002
امان از نه شعر می‌شوند و نه گریه... بغضِ فروخفته‌ای هستند که روح را می‌کاوند و قلب را می‌فشارند... با درد، عجینند و با سکوت، همنوا. 🥀
6C0F2908___TRACK_03-1.MP3
زمان: حجم: 5.62M
🎵ترنّم مهــر🎼 ‌ آلبوم جاودانه‌ی افــســانــه ✅بی تو ای آرامِ جان (چراغ زندگی) 📜ترانه سرا: مشفق کاشانی 🎵آهنگساز: مرحوم علی جعفریان 🎙خواننده: علیرضا افتخاری ‌‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
بی تو ای آرام جان شعله دارم بر زبان روز و شب سوزم ز داغ زندگی تا بیفروزی چراغ زندگی من جدا از کاروان مانده‌ام از همرهان در سراب آرزو دل بسته‌ام در غبار بی کسی بنشسته‌ام همچو برگی از خزان افتاده در راهم خدایا با دلی افسرده در طوفانی از آهم خدایا کو مرا حالی که در هستی تو را خوانم خدایا کو مرا مستی که تا دستی برافشانم خدایا چو مرغ شب تنها به دامن شبها برآورم آوا غم جدایی را نوای شیرینم صدای فرهادم طنین مجنونم ترانه‌ی لیلا نشسته‌ام به راهِ تو مگر شبی بازآیی فروغِ جان خسته‌ام شقایقِ صحرایی بیا بیا که ره برم به عالم شیدایی مگر رها رها شوم ز محنتِ تنهایی بی تو ای آرام جان شعله دارم بر زبان روز و شب سوزم ز داغ زندگی تا بیفروزی چراغ زندگی من جدا از کاروان مانده‌ام از همرهان در سراب آرزو دل بسته‌ام در غبار بی کسی بنشسته‌ام 🌧