eitaa logo
۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
111 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
655 ویدیو
231 فایل
‌‌ ✨﷽✨‌ ‌‌‌📜از ازل خیالِ حوصله‌ی بحر می‌پزیم تا شعر بتراود؛ زندگی در جریان باشد و عشق بر لحظه ها چیره گردد. آری... شعر، نبض زندگی است. ‌ 🍃🌺🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
Jalil Shahnaz - Masnavi Afshari.mp3
زمان: حجم: 2.46M
🎵ترنّم مهــر🎼 ‌ بداهه نوازی نوازنده تار: جلیل شهناز مایه‌ی افشاری✓ ‌‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
رشوند(حوصله‌ی بحر) دلِ غربت زده‌ام، حوصله‌ی بحر.mp3
زمان: حجم: 1.63M
🎵ترنّم مهــر🎼 ‌ 🔹خوانش شعر🔹 دلِ‌غربت‌زده‌ام همـچو وطن دیده تو را در تنـیّ و چقَدَر دور ز تن دیده تو را 🌱 🎙شعر: رشوند ﴿ ﴾ آهنگ: تکنوازی تار✓ ‌‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوابِ گرمی که به چشمانِ خمارت آید شــورِ مســتی چه دلآویز کـنارت آید نغمه‌ی‌عشق، که صد چنگ زند بر خم زلف نفـســی عطــرفشـــان، زان لبِ نارت آید آه از این فاصله‌ها کز غمِ رویت لبریز ناله‌ها در پیِ دل در شبِ تارت آید رخنه‌ای کرده به هر روزنه‌ی وهم و خیال غـزلِ چشـمِ غـزالی که شکارت آید هرچه وابستگیِ شعر به زلف افزون‌تر واژه‌‌، وارســته‌ی گیســـوی نگارت آید ۱۴٠۳/٠۷/۲۹ -❀✍️رشوند ﴿
رخنه‌ای کرده به هر روزنه‌ی وهم و خیال غـزلِ چشـمِ غـزالی که شکارت آید 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@Samphonie_asheghiiآتش دل _ بیکلام.mp3
زمان: حجم: 1.89M
نام تصنیفی است به آهنگسازی عبدالحسین برازنده که روی شعری از حسن صدر سالک در آواز ابوعطا ساخته شده‌است. این تصنیف را اولین بار جلال الدین تاج اصفهانی خوانده‌است. 🔥 دل در آتشِ غـمِ رخت تا که خانه کرد دیده سیل خون به دامنم بس روانه کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خـمِ گیســویِ تو تا دید گرفـتار مرا سوی‌خودمی‌کشداین حلقه‌ی دوّار مرا نوک مژگان زراندوز، که خون‌ریز دل است درّ و لعـلی دهـد از چشـم گهـر بار مرا تا سرانگشت‌هنرمند تو در این غزل است نقــشِ مـسـتی زند از عـالـم اسـرار مرا جرعه‌ای از لبِ نوشینِ تو در کامِ دلم عالمـی مـسـت ، برآرد ز دلِ نار مرا نغمه‌ای‌کزغم‌جانکاهِ‌تو برلب‌جاری‌است مـی‌کـشــاند به سـراپرده‌ی پنـدار مرا حسّ لبریزِ سحر با نفحاتِ دمِ صبح شـور باریده بر احوالِ شـرر بار مرا ۱۴٠۲/۱٠/۱۷ -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ ﴾ پی‌نوشت: هنگام سرودنِ این غزل، روح بیقرارم به شدّت مدهوش حضرت استاد بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا تمـنّای وصـالت به شبم آه دمد سوزِ جانکاهِ غزل، غم به دلِ ماه دمد نی، حریفِ دل سودا زده‌ی عشّاق است که دمش شورِ پیاپی به سحرگاه دمد ما به تنهـــایی خود اُنس گرفتیم ولی غمِ چشمانِ سیاهی است که گهگاه دمد صبحِ روشن بوَد امّا نه برای دلِ من شعرِ جانسوز که عمری‌است شبانگاه دمد بگذر از خوابِ خزانی که خمارت خواهد به بهاری دلِ خود باز که دلخواه دمد ۱۴٠۳/٠۸/٠۱ -❀✍️رشوند ﴿
تا خیالِ لطیفت در فضای دنج ذهنم متصوّر می‌شود، تمامِ جانم چشم می‌شود و قلبِ بی‌تابم، گوش! شمایل بی‌بدیل تو را با جانم می‌بینم و نوای خوش طنینِ قدومت را با قلبم می‌شنوم... این چه خیالِ دوری‌است و چه رویای غریبی! که دنیای عاشقانه‌ام را در این خیالِ دور و رویای غریب، ساخته‌ام... 🌱 -❀✍️رشوند ﴿