هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
❀ ⃟ ⃟ •🍹یک نفس طراوت✓༺• ⃟ ⃟ ❀
دلت را به دست نسیمِ خیال بسپار
و خیالت را در پهنهی آرزو رها کن...
خیال و آرزو دو بال هنرمند هستیاند
که مجالِ خواستن را
برایت مهیا می سازند...
چه زیباست، این مجال را چون جمالِ یار غنیمت بشماری و لحظهها را با آرامشِ نفْس بیارایی...
پس، نفس تازه کن و
جانی دوباره به نگاهت ببخش...
-❀ ⃟ ⃟✍️#حوصلهی_بحر❁༺•-
『🦋
•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه_ادبیات_آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#یاد_خدا
#آرامش
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
#امید
#زندگی
طراوت در طراوت چون جوانی
تراویده لبـت در زندگانی
غزلهایم ز عطر زلف، لبریز
لطافت یافته لفظ و معانی
طرب در لعل تو کامَش میسّر
رطب سازد لبت هر دم نهانی
نشـاندی در دلم شـوقِ وصـالت
شب و روزم چو مِهر و ماه مانی
حضورت هر سحر رخشندهتر باد
ز پروانه دل و جان میفـشانی
جهـانی غـرق در جانِ چو آبت
تو ای پاکیزه جان، جانِ جهانی
بیا ای شـمــع بالـینِ غـمِ مـن
که صد دامن سِرِشکم میچکانی
تو مقصودِ دلِ گمگشتگانی
دلی کو کز تو باشد بینشـانی
-❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
«ز جان خوشتر اگر باشد تو آنی»
خیالی ناب در جـانِ جهـانی
عزیزی چون وجودت در جهان کیست؟
که چون جانِ شریفت در جهان نیست
بیا ای جـانِ جـانانِ جهـان تو
که چون آرامشی در جان، نهان تو
هـمـایون، شهـپر بالِ خیالت
نشانده در دلم حسنِ جمالت
مـجـالی تا جمـالت میدهـد دست
جهان، سیراب از جامِ می و مست
۱۴٠۲/۱۱/۲۲
-❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
رطب مینشاند لبت بر لبم
طرب میفـزاید تنِ پُر تبم
خیالت به دنبال طبعی لطیف
لطیفـیِ طبعـت نشـاندی لبم
به دنبال دل میدوم در به در
دری می گشـاید دلم بر شـبم
لبم تا به شعـرِ لبانت گشـود
طراوت چکاندی تو در مطلبم
طلوعی ز چشمت به شعرم دمید
تلالو کنان کلـکِ چون کوکـبم
مرا جرعـه نوشِ لبت خواندهای
ز شربِ شرابت چه خوش مشربم
-❀ ⃟ ⃟✍️ #حوصلهی_بحر❁༺•-
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
لبی تر کن از آن جام و سبویت
منوّر کن دلم چون ماهِ رویت
سعادت ده به جانم جانِ جانی
طراوت ده به شعرم چون جوانی
طـرب لبریز شـوری از لبانت
شکر ریزد سخنها در دهانت
به شـورانگـیزیِ جـامـت ندیدم
که از مستی چو گیسویت تنیدم
حلاوتهای پرشوری شکارت
ترنّـمهـای مسـروری کنـارت
تو از لطفـی که در جانت نهفتی
دُر و لعـلی به کام شعـر، سُفتی
کلامی کز دهانت میتراود
هزاران مثنوی، جانم بکاود
نفسهایت حضوری خاص دارد
به خلوتهایم او اخلاص دارد
چو شبنم مینشـاند معـنیِ ناب
دهانِ پاکِ تو در شعر و مهتاب
نفسهایت قرینِ جانِ صبح است
که گیسوی شب و مژگان صبح است
رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
ای شکرافشان، خیالِ لعلِ تو در کامِ دل
مســتیِ نابی فـزوده نام تو در جامِ دل
رشتهی مهـر و محبّت داده پیوندی به جان
شـوقِ وصلت میکشـانَدمرغِجان در دامِ دل
تار و پودِ هستیام در بندِ گیسویی لطیف
رویشـی تازه برآرد از سـرشـتِ خامِ دل
با امیدی زندگی بخش از خدای خود بخوان
با نوایی مهـرپرور، جان بیاب از کامِ دل
با توکّل لحظههایت غرق نوریّ و سرور
کز جهـانی مـاورا بارد نَمی در جامِ دل
۱۴٠۲/۱۲/۲۶
-❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾
#امید
#زندگی
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
#دوبیتی_در_دوبیتی
الهـی دردِ تو افتد به جانم
تو مانی در جهان و من نمانم
تویی سرمنشاء خیر و سعادت
روا باشــد فـدا گـردد روانم
تو نیـکی کردی و در دجـله پیداست
که لطفش در بیابان همچو دریاست
بسـازم قلـب خود چون آینه صاف
که پیوسته دلت گویا که اینجاست
مـرا در اوجِ معـنا غوطـهور کرد
جمالت خاکِ ره را همچو زر کرد
بنازم روز و شـب، نازِ قـدومـت
که جانِ خفته را صاحب نظر کرد
یقین در لحظههایم نور بارد
سعـادت صد نهـالِ سور کارد
طرب در جان من شوقی تنیده
کـه چـنـگی ناز در تنبور دارد
به مـســتیِ نســیـمِ صـبح مـانَد
نفسهایت که جانْ جانانه خوانَد
گَهی شعر تر و گَه شورِ آواز
برآورده تبـی تا غـم برانَد
دوای درد مشتاقان، وصال است
کـه دنیا محـوِ رویای جمـال است
حضوری جاودان غـرقِ دقایق
شعف افزوده دنبالِ مجال است
۱۴٠۳/٠۱/٠۹
-❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾