🎵ترنّم مهــر🎼 #ایوان_مدائن سروده‌ی خاقانی شروانی آواز: ایرج تار: جلیل شهناز دستگاه: ماهور ‌ ‌‎‎ ‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر ‌‌‌｢‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•｣ ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه_ادبیات_آیینی • ⇢‌‎‎‌‌｢ https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ｣ #فرهنگ #هنر

سلام علیکم؛ مدّتی نامعلوم در خدمت بزرگواران نخواهم بود.

🎵ترنّم مهــر🎼 ‌هوای گریه 🎵آهنگساز: محمدجواد ضرابیان شعر: سیمین بهبهانی 🎙خواننده: همایون شجریان ✓مایه‌ی شوشتری ‌‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌｢‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•｣ ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه_ادبیات_آیینی • ⇢‌‎‎‌‌｢ https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ｣ #فرهنگ #هنر

‌ ••♡••🔷🔶🔹🦋🔹🔶🔷••♡•• ‌ ❀ ⃟ ⃟ ۞سیر در یک آیه۞༺‌‌‌• ❤️ و به زیباترین شکل نیکی کنید... که خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد. 📖 سوره بقره، آیه ۱۹ 『🦋 ‌‌‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه_ادبیات_آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』 #قرآن #آیه_نگار

✦۞✦‌‌✺‌رهاوردِ شعر✺✦۞✦ باز کن پنجره را و ببین که خدا به تو می‌اندیشد ذهن سرزنده‌ی تو مستعد است به فهمیدن احساس هوا باز کن پنجره را... رنگِ آوازِ روحِ ترت را لمس کن تا به خدا پی ببری پاسخِ آوازِ پرِ روحِ زِ گل پرده درت را بشنو زِ نسیمِ سحری دست از جذبه‌ی بی موقعِ هشیارِ دلِ خود بردار دل به رویایِ نگاهت بسپار و صدا کن، سده ی سردِ فراموشیِ خاموشی را که فروغش آتشی از دستِ تو است باز کن پنجره را و ببین که جهان همه از آینه‌ی صافِ دلت می‌گذرد اگر این پنجره را باز کنی بوی بهبود، ز اوضاع جهـان می‌شنوی مست و آشفته به خلوتگهِ رازی بروی باز کن پنجره را و ببین... -❀ ⃟ ⃟✍️#حوصله‌ی_بحر❁༺‌‌‌•- 『🦋 ‌‌‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه_ادبیات_آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』 #شعر #طراوت #امید #زندگی

☀حدیث روز‌‌ •ꕥ◍⃟‌‌◍‌‌ꕥ• 🌷امیر المومنین امام على عليه السلام: الرِّفقُ يَفُلُّ حَدَّ المُخالَفَةِ نرمش و مدارا، تيزى مخالفت را كُند مى كند. 📚غررالحكم حدیث560 ｼ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ ~🦋𝓙𝓸𝓲𝓷↷ - @Gharargahe_adabiyate_aini❀』 #حدیث #مدارا

❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه معرفت✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ عاشقان را شوق مستی، از شرابی دیگرست وین هـوا گرم از فروغ آفـتابی دیگرست سـاقـی آب رز برای دیگـران در گـردش آر کاسیای ما کنون، گردان به آبی دیگرست عکس خورشید جمالت، مانع دیدار گشت شاهد حسن تو را هر دم، نقابی دیگرست دیگران را در کمند آور که همچون زلف تو هر رگـی در گـردن جانم، طـنابی، دیگرست آتشـی کردی و گفـتی می‌کـنم ترک عـناب زینهار ای‌جان مگو کین خود عتابی دیگرست بخت راهی می‌زند بر خون من، من چون کنم باز بخـت خفـته‌ی مـا دیده خوابـی دیگرست از رقیبم دوش می‌پرسید کاین بیچاره کیست؟ گفت: سر برگشته‌ای، مستی، خرابی، دیگرست #سلمان_ساوجی

❤️ مولانا: حرمت کن و حرمت بین نعمت ده و نعمت بین...