10.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫رفتار مهربان امام خمینی با کودکان💔
#انیمیشن
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#قصه_شب
🐘 فیل تنها در جنگل
یک روز یک فیل وارد یک جنگل شد و دنبال دوست میگشت. فیل قصه ما روی درخت یک میمون را دید. ازش پرسید باهام دوست میشی؟ میمون بهش گفت: تو خیلی گنده ای! تو نمیتونی مثل من از روی درخت بالا بری.
آقا فیل داستان ما بعد از این یک خرگوش رو دید و ازش خواست که باهاش دوست بشه. اما خرگوش گفت تو خیلی گنده ای و نمیتونی داخل لونه من بازی کنی.
فیل بعد از خرگوش، سراغ یک قورباغه رفت. بهش گفت باهام دوست میشی؟ قورباغه گفت مگه میشه؟! تو خیلی گنده ای و نمیتونی مثل من بپری.
فیل داستان ما که ناراحت شده بود، به یک روباه رسید. ازش پرسید که باهاش دوست میشه یا نه که روباه گفت: ببخشید جناب! شما خیلی بزرگ هستید!
روز بعد، فیل حیوانات رو داخل جنگل دید که دارن از دست کسی فرار میکنن. ازشون با عجله پرسید چی شده؟ چرا فرار میکنین؟
خرس گفت که یک ببر حیله گر داخل جنگله و میخواد هممون رو بخوره. حیوونا فرار کردن و پنهان شدن. فیل داشت فکر میکرد که چجوری میتونه جون حیوونا رو نجات بده که ناگهان، یک فکر بکر به سرش زد.
تو این مدت ببر هر حیوونی رو سر راهش میدید میخورد. فیل به سمت ببر حرکت کرد و گفت: جناب ببر، لطفا این حیوانات بی نوا رو نخورین!
ببر بهش گفت: سرت به کار خودت باشه!
فیل هیچ راهی نداشت جز این که بهش محکم حمله کنه!
این کارو کرد و ببر به همین خاطر پا به فرار گذاشت.
فیل به سمت جنگل برگشت و گفت که یک خبر خوب برای همه داره!
همه حیوونای جنگل ازش تشکر میکردن.
اونا گفتن: اندازه تو برای دوستی با ما کامل درسته!
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#شعر
دویدم و دویدم 🏃♂
به سبزهها رسیدم
رو فرش سبز سبزه
گل قشنگی دیدیم🌹
کنار گل نشستم
نفس زنان و خسته
دیدم که روی آن گل
شاپرکی نشسته🦋
سفید و سرخ و آبی
دو بال رنگارنگ داشت
لطیفتر از پر گل
دو شاخک قشنگ داشت🥰
شاعر : مصطفی رحماندوست
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
8.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آی قصه قصه قصه
💠جوجه گنجشکها را نجات بده
#قصه
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
موشک های ایران.mp3
11.08M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🔴 ماجرای جذاب و شنیدنی ساخت اولین موشک ایرانی🚀🇮🇷
🔵 حسن آقا به وزیر سپاه گفت: اگه یک موشک به من بدید تا اون رو باز کنم و داخلش رو ببینم، میتونم موشک رو شلیک کنم...
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#قسمت_ششم
🔹قصه قهرمان ها🔸
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#شعر #امام_زمان
کبوتر نامه بر
نامه نوشتم بپر🕊
مانند دفعه قبل
برای آقا ببر
به جای من بوسه ای
بزن به دست و رویش
برای من بیاور
کمی از عطر و بویش
بگو که دیده داریم
به در که او بیاید
زمین و آسمان را
قشنگ تر نماید💚
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#قصه_کودکانه
🌸غول خودخواه
#قسمت_دوم
تنها کسانی که از این اوضاع خوشحال بودند، برف بودند و سرما. آنها با هم میگفتند: «بهار این باغ را فراموش کرده! حالا ما تمام سال اینجا میمانیم.». برف چمن ها را با ردای سفید و بلندش پوشاند و سرما همه درختان را با یخ، نقرهای رنگ نگاشت. آنها باد شمالی را هم دعوت کردند که بیاید و پیششان بماند و او آمد، پوشیده در کت خزش. او هر روز در باغ میغرید و کلاهک های دودکش ها را میانداخت. «اینجا چه جای خوبی است!» او به برف و سرما گفت. «ما حتماً باید طوفان را هم دعوت کنیم!»
پس طوفان هم آمد، با نفسی به سرمای یخ و پوشیده از لباسی به تیرگی ابرهای طوفانی. او هر روز به مدت سه ساعت بر سقف قلعه میکوفت و تلق و تلوق میکرد تا اینکه تقریباً همهی کاشی های سقف را شکست و بعد با نهایت سرعت دور باغ میدوید.
«چرا بهار اینقدر دیر کرده؟» غول میگفت، در حالی که کنار پنجره نشسته بود و به باغ سرد و سفیدش خیره شده بود. «امیدوارم آب و هوا هرچه زودتر تغییر کند!»
امّا دیگر نه بهار و نه تابستان پا به باغ غول نمیگذاشتند. پاییز که به هر باغی میوه های طلایی میداد، به باغ غول چیزی نداد. او میگفت که غول بیش از حد خودخواه است! پس در باغ غول همیشه زمستان بود و باد شمالی و برف و طوفان و سرما از میان درختان باغ میرقصیدند.
آمّا یک روز که غول بیدار در تخت خود دراز کشیده بود، صدایی خوش نواخت به گوشش رسید. چنان صدای زیبایی که گمان کرد لابد نوازندگان دربار داشتند از کنار باغش عبور میکردند. امّا در حقیقت، آن فقط آواز سرهای بود در باغش، ولی همان نیز به گوش او خوش ترین آواز تمام دنیا بود.
طوفان دیگر بالای سرش نمی رقصید. باد شمالی دست از غرش خود برداشته بود. خوش ترین عطر از میان درز های پنجره اش به مشام میآمد. غول با خوشحالی گفت:«بالاخره بهار آمده!» و از تخت خود بیرون پرید و از پنجره به بیرون نگرید:
حالا ممکن است بپرسید که چه چیز حیرت آوری در باغ بوده که این برف و بوران و زمستان بیانتها را به پایان رسانده بود؟
وقتی که دیو به باغ نگاه کرد، زیبا ترین صحنه تمام عمرش را دید. از حفره کوچکی در کنار دیوار، کودکان به درون باغ سرازیر شده بودند! آنها روی شاخههای درختان نشسته بودند.
#ادامه_دارد...
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#لالایی
لالا لالا شکوفه ی گلابی
ببند چشم هاتو تا آروم بخوابی
لالا لالا جَوونه های پونه
دوباره قرص ماه تو آسمونه
بخواب تا کلی خواب خوب ببینی
تو باغ قصه ها آلو بچینی
بری به سرزمین آبنباتی
بری به خونه های شکلاتی
لالا لالا شب اومده دوباره
ستاره آی ستاره آی ستاره...
لالا لالا گل یاسی و شب بو
برو به خواب ناز عشق کوچولو
یه جایی که نه سوزه و نه سرماست
یه جا که مثل چشم های تو زیباست
بری و شهر رویا رو ببینی
سر سفره با خرگوش ها بشینی
بری رو بال اسب های پرنده
به شهر کوچک بازی و خنده
بری به دره ی رنگین کمون ها
به قصر گم شده تو آسمون ها
لالا لالا بخواب فرشته ی ناز
که خورشید پشت کوه ها گم شده باز
لالا لالا گل بنفش و آبی
ببند چشم هاتو تا آروم بخوابی...
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
دشمن اسرائیل.mp3
10.53M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🔴 ماجرای فوق العاده جذاب پرتاب اولین موشک🚀 ساخت حسن آقا
🔵 حسن آقا توی یکی از سخنرانی هاش گفت: اصلا بعد از مرگ من روی قبرم بنویسید،اینحا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند💪
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#قسمت_هفتم
🔹قصه قهرمان ها🔸
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
ای گل گلدون سلام 💐
غنچه ی خندون سلام🌹
نعنا و ریحون سلام🌿
نمک نمکدون سلام
قند تو قندون سلام
کوچولوی شیطون سلام👶
بچه تو خونه سلام
یکی و یه دونه سلام👼
چراغ خونه سلام😍
امیدخونه سلام
آفتاب ومهتاب سلام
کوچولوی شاداب سلام👶
قشنگ وزیبا سلام🤗
ماه آسمونا سلام🌙
ماهی دریا سلام🐠
عسل ومربا سلام🍯
سلام سلام
کوچیک و بزرگ نداره 👧👶
آهای آهای بچه ها
سلام سلامتی میاره🥰
#شعر #کودک
#سلام
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#قصه_کودکانه
🌸غول خودخواه
#قسمت_سوم
هر درختی را که غول میدید، کودکی بر خود داشت و درختان از بازگشت کودکان بیاندازه خوشحال بودند! آنها شاخههایشان را پر کرده بودند از شکوفهها و دستهایشان را به آرامی بالای سر کودکان تکان میدادند.
پرندگان درحال پرواز و چهچه مسرورانه بودند و گل ها از میان چمن سبز سرافراشته میخندیدند. آن صحنه، نمایی بسیار دوست داشتنی بود، ولی گوشه ای از باغ همچنان زمستان بود. آن دورترین گوشهی باغ بود و در آن پسرکی ایستاده بود. پسرک آنقدر کوچک بود که نمیتوانست به شاخههای درختان برسد و داشت دور درخت میچرخید و دلشکنانه [تلخ] گریه میکرد. درخت بیچاره همچنان [به شدت] از برف و یخ [سرما] پوشیده شده بود و باد شمالی همچنان بالای درخت میوزید و میغرید. «بیا بالا پسرک!» درخت گفت و شاخه هایش را تا جایی که میتوانست برای پسر خم کرد، ولی پسرک همچنان به شاخه ها نمیرسید و قلب غول نرم شد وقتی بیرون را نگاه کرد. «چقدر خودخواه بودهام!» غول گفت؛ «اکنون میدانم چرا بهار به اینجا نمیآمد. من پسر کوچولو را بالای درخت خواهم گذاشت، و سپس دیوار را خراب خواهم کرد، و باغم برای همیشه زمین بازی کودکان خواهد شد.» او واقعاً برای کاری که کرده بود، بسیار پشیمان بود.
پس او به آرامی به پایین رفت و در جلو را به آرامی باز کرد، و به باغ رفت. اما وقتی بچهها او را دیدند، آنقدر ترسیدند که همه فرار کردند، و باغ دوباره زمستان شد. تنها پسر کوچولو فرار نکرد، چون چشمانش پر از اشک بود و غول را نمیدید که میآمد. و غول به آرامی پشت او رفت و او را به نرمی در دستش گرفت و روی درخت گذاشت؛ و درخت بلافاصله گل داد، و پرندگان آمدند و روی آن خواندند، و پسر کوچولو دستهایش را دراز کرد و آنها را دور گردن غول حلقه کرد و او را بوسید. و بقیه بچهها، وقتی دیدند که غول دیگر بدجنس نیست، دویدند و همراه با آنها بهار آمد. غول گفت: «اکنون این باغ شماست، کودکان کوچولو»، و تبر بزرگی برداشت و دیوار را خراب کرد. و وقتی مردم ساعت دوازده به بازار میرفتند، دیدند که غول با بچهها در زیباترین باغی که تا به حال دیده بودند بازی میکند. تمام روز بازی کردند، و هنگام غروب به نزد غول آمدند تا خداحافظی کنند.
«اما دوست کوچولوی شما کجاست؟» غول گفت؛ «پسری که من او را روی درخت گذاشتم.» غول او را بیشتر از همه دوست داشت چون او را بوسیده بود.
«ما نمیدانیم»، بچهها جواب دادند؛ «او رفته است.»
«باید به او بگویید که فردا حتماً اینجا بیاید»، غول گفت. اما بچهها گفتند که نمیدانند او کجا زندگی میکند، و هرگز او را قبلاً ندیده بودند؛ و غول بسیار ناراحت شد.
#ادامه_دارد...
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایستگاه الفبا 😍
آموزش الفبای فارسی با شعر
#شعر
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6