هدایت شده از زیارت خوب🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی دلت گرفت از رنج عالمین
گفته امام رضا فابک علی الحسین
#شب_جمعه هوایت نکنم میمیرم
#بیاد_همه_رفتگان🖤
#بطلب_ڪرببلا❤️
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌺
#شب_جمعه🌙
#کلیپ| #ریلز | #استوری📲
زیارت خوب🌸
https://eitaa.com/joinchat/3969253975C3dc4e54ecd
🔅داستان ضربالمثل بیلش را پارو کرده🔅
مي گويند، اگر کسي چهلروز پشت سر هم جلو در خانهاش را آب و جارو کند، حضرت خضر به ديدنش ميآيد و آرزوهايش را برآورده ميکند.
سي و نه روز بود که مرد بيچاره هر روز صبح خيلي زود از خواب بيدار ميشد و جلو در خانهاش را آب ميپاشيد و جارو ميکرد. او از فقر و تنگدستي رنج ميکشيد. به خودش گفته بود: .اگر خضر را ببينم، به او ميگويم که دلم ميخواهد ثروتمند بشوم. مطمئن هستم که تمام بدبختيها و گرفتاريهايم از فقر و بی پولی است.
روز چهلم فرارسيد. هنوز هوا تاريک و روشن بود که مشغول جارو کردن شد.
کمي بعد متوجه شد مقداري خاروخاشاک آنطرفتر ريخته شده است. با خودش گفت: .با اينکه آن آشغالها جلو در خانه من نيست، بهتر آنجا را هم تميز کنم. هرچه باشد امروز روز ملاقات من با حضرت خضر است، نبايد جاهاي ديگر هم کثيف باشد.
مرد بيچاره با اين فکر آب و جارو کردن را رها کرد و داخل خانه شد تا بيلي بياورد و آشغالها را بردارد. وقتي بيل بهدست برميگشت، همهاش به فکر ملاقات با خضر بود با اين فکرها مشغول جمع کردن آشغالها شد.
ناگهان صداي پايي شنيد. سربلند کرد و ديد پيرمردي به او نزديک ميشود. پيرمرد جلوتر که آمد سلام کرد.
مرد جواب سلامش را داد.
پيرمرد پرسيد: .صبح به اين زودي اينجا چه ميکني؟
مرد جواب داد: .دارم جلو خانهام را آب و جارو ميکنم. آخر شنيدهام که اگر کسي چهل روز تمام جلو خانهاش را آب و جارو کند، حضرت خضر را ميبيند..
پيرمرد گفت: .حالا براي چي ميخواهي خضر را ببيني؟
مرد گفت: .آرزويي دارم که ميخواهم به او بگويم.
پيرمرد گفت: .چه آرزويي داري؟ فکر کن من خضر هستم، آرزويت را به من بگو..
مرد نگاهي به پيرمرد انداخت و گفت: .برو پدرجان! برو مزاحم کارم نشو..
پيرمرد اصرار گرد: .حالا فکر کن که من خضر باشم. هر آرزويي داري بگو..
مرد گفت: .تو که خضر نيستي. خضر ميتواند هر کاري را که از او بخواهي انجام بدهد..
پيرمرد گفت: .گفتم که، فکر کن من خضر باشم هر کاري را که ميخواهي به من بگو شايد بتوانم برايت انجام بدهم..
مرد که حال و حوصلهي جروبحث کردن نداشت، رو به پيرمرد کرد و گفت: .اگر تو راست ميگويي و حضرت خضر هستي، اين بيلم را پارو کن ببينم..
پيرمرد نگاهي به آسمان کرد. چيزي زيرلب خواند و بعد نگاهي به بيل مرد بيچاره انداخت. در يک چشم بههم زدن بيل مرد بيچاره پارو شد. مرد که به بيل پارو شدهاش خيره شده بود، تازه فهميد که پيرمرد رهگذر حضرت خضر بوده است. چند لحظهاي که گذشت سر برداشت تا با خضر سلام و احوالپرسي کند و آرزوي اصلياش را به او بگويد، اما از او خبري نبود.
مرد بيچاره فهميد که زحماتش هدر رفته است. به پارو نگاه کرد و ديد که جز در فصل زمستان بهدرد نميخورد در حالي که از بيلش در تمام فصلها ميتوانست استفاده کند.
از آن بهبعد به آدم سادهلوحي که براي رسيدن به هدفي تلاش کند، اما در آخرين لحظه به دليل ناداني و سادگي موفقيت و موقعيتش را از دست بدهد، ميگويند بيلش را پارو کرده است.
#ضرب_المثل
#داستان_متنی
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#قصه_کودکانه
#قصه_های_پیامبران
🌼حضرت یوسف
#قسمت_هجدهم
حضرت یوسف هم بی صبرانه منتظر دیدن پدر بود او سالهای سال به دور از پدر اشک ریخته بود و مشکلات زیادی را تحمل کرده بود درحالی که غم دوری از پدر را هم به سختی تحمل میکرد.
او در فکر مراسم بسیار زیبایی برای استقبال پدر بود. همه ی مردم برای این استقبال آمده بودند حضرت یوسف بهترین روزهای عمرش را میگذراند و قلبش بی قرار تند تند میتپید.
هیچ کس نمی تواند لحظه ی دیدار حضرت یوسف و پدرش را توصیف کند. حضرت یوسف مدتها پدر را عاشقانه در آغوش گرفته بود و اشک میریخت.
حضرت یوسف با احترام پدر و مادر خود را به بالاترین مکان قصر برد و بسیار خوشحال بود.
وقتی همه به قصر آمدند در همین لحظه بود که خواب یازده ستاره و ماه و خورشید تعبیر شد و آنها به سجده افتادند و حضرت یوسف با احترام از پدر خواست تا سر از سجده بردارد و سپس رو به او گفت:
-پدر میبینی این همان خواب بچگی من است و تو برایم این طور تعبیرش کردی.
حضرت یوسف گفت:
-خدای بزرگم را شکر میکنم که مرا از زندان نجات داد و خدا را شکر میکنم که این فراق به پایان رسید.
حضرت یوسف آن قدر صبور و مهربان بود که هیچ حرفی از چاه نزد و آن قدر جوانمرد بود که برادرهایش را خجالت زده نکند و دست بالا برد و رو به خدا گفت:
خدایا، تو که علم تعبیر خواب و تآویل را به من یاد دادی تو که نگهبان و حافظ من بودی و در زندگی من دگرگونی انداختی و عزیز مصرم ساختی. من را تا آخر عمر مسلمان نگه دار و مسلمان بمیرم و در کنار صالحان باشم.
زمانی که حضرت یعقوب در کنار حضرت یوسف نشسته بود گفت:
-پسرم یوسف، برایم از روزی بگو که برادرهایت تو را در چاه انداختند.
حضرت یوسف گفت:
-پدر خواهش میکنم از من نخواه. من اصلا دوست ندارم تو را ناراحت ببینم.
اما حضرت یعقوب او را قسم داد و حضرت یوسف مجبور شد ماجرا را برای پدرش بگوید.
حضرت یعقوب که طاقت نداشت گریه کرد و بی هوش شد و وقتی دوباره از حضرت یوسف خواست بقیه اش را بگوید.
حضرت یوسف گفت:
-پدر تو را به خدای ابراهیم و اسماعیل و اسحاق قسم میدم که از من در مورد گذشته نپرس.
حضرت یعقوب تا این قسم را شنید قبول کرد و حضرت یوسف دوست نداشت با گفتن گذشته ی تلخش پدرش را ذره ای رنج بدهد.
کسانی که بسیار گریه کردند، حضرت آدم در فراق بهشت و اشتباهش. حضرت یوسف در فراق پدرش، حضرت یعقوب در فراق پسرش یوسف، امام سجاد در فراق امام حسین و واقعه ی کربلا و حضرت فاطمه در فراق پدرش...
#پایان
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
خانه ی کوچک ما
چه گرم و چه باوفاست
مامان نازنینم
چه خوب و مهربونه
برای خونه ی ما
مثل یه آسمونه
خانه ی کوچک ما
چه گرم و چه باوفاست
پدر که دست گرمش
همیشه بر سر ماست
خورشید خونه ی ما
امید ما بچه هاست
#شعر_خانواده
#واحد_کار_خانواده
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
وصیت به امام حسن(ع).mp3
11.87M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🟢ماجرای آخرین وصیت های امیرالمؤمنین به امام حسن(ع)
🔵 امام علی(علیهالسلام) دائم میگفتن: والله والله في الایتام، یعنی حواستون به یتیم ها باشه، مبادا پدر نداشتن اونها رو اذیت کنه
#امام_حسن_مجتبی
#قسمت_شانزدهم
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
💝 گروه ختم قرآن 🌸
✅ هر روز با #ختمقرآن
✅ حتی با یک آیه از #ختمقرآن
✅آثار دنیوی و اخروی #ختمقرآن
❤️ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ❤️
ارتباط با خادم👇
╔═.🌱🌸.═════════╗
@AdmineKhob
╚═════════.🌱🌸.═
اگه میخوای حتی با خوندن یک آیه😳 تو #ختم_قرآن شریک بشی حتما روی لینک زیر کلیک کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/3829531466C7cd59b84b3
هدایت شده از 🌸خوب بخند😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 خدایا یه دوماد خرپول برام بفرست 😂
بیا تو کلی بخند😂
#خنده_حلال_حلال😍
از خنده میترکی😆
خوب بخند😁
https://eitaa.com/joinchat/1624048369Cf73b2a82b6
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آموزش سوره ناس با تکرار کودک
#قرآن #کودک
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆جان و تن من نذر تو جانا..
#میلاد_امام_حسن_عسکری علیه السلام
#شعر
#میلاد_امام_حسن_عسکری (علیه السلام)
☘نشسته مهر عسکری
به قلب شیعیان او
☘همان که داده روز و شب
به ما امیدو آبرو
☘تویی امام عسکری
تویی امام پاک ما
☘تویی صفای زندگی
تویی امید و رهنما
💐💐💐💐💐💐
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#میلاد_امام_حسن_عسکری_مبارباد
#داستانی_کوتاه از امام حسن عسکری (ع)
#حیوان_ناآرام
خلیفه اسب یا استری چموش و خطرناک داشت که هیچ کس نتوانسته بود آن را رام کند و سوارش شود. یک روز از امام خواست تا سوار آن اسب وحشی شود. قصدش این بود که حیوان امام را به زمین بکوبد یا با لگد به او صدمه بزند. امیدوار بود که امام با این حادثه کشته و یا زخمی شود.
امام حسن عسگری(ع) جلو رفت. دستش را روی سر اسب گذاشت و نوازش کرد و به آرامی سوارش شد و به طرف خلیفه حرکت کرد و فرمود:« این حیوان که بسیار آرام ونجیب است ! » خلیفه که از خجالت و دسپاچگی نمی دانست چه کند گفت:«حالا که توانستید آن را رام کنید من آن را به شما هدیه می دهم.»
#ولادت_امام_حسن_عسکری
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
رهبری امام حسن(ع).mp3
11.86M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🟢ماجرای بیعت مردم با امام حسن مجتبی(ع) برای رهبری جامعه🤝
🔵 امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمودند: دیشب کسی از دنیا رفت که یار واقعی پیامبر و قهرمان سپاه پیامبر بود...
#امام_حسن_مجتبی
#قسمت_هفدهم
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6