eitaa logo
دانلود
شده ام نه ساله •♫ جشن تکلیف من است •♫ جا نماز و چادر •♫ همه در کیف من است •♫ دین من اسلام است •♫ من مسلمان هستم •♫ می رسد صوت اذان •♫ شاد و خندان هستم •♫ چادری داده به من •♫ هدیه ای مادر من •♫ مثل تاجی از گل •♫ چادرم بر سر من •♫ شده ام نه ساله •♫ بعد از این خوشحالم •♫ چون فرشته شده است •♫ دست هایم، بالم •♫ می پرم رو به خدا •♫ لحظه ی سبز نماز •♫ پنج نوبت هر روز •♫ می کنم راز و نیاز •♫ مثل گل می شکفم •♫ باز در سایه دین •♫ ای خدا! شکر! شدم •♫ زود همسایه ی دین •♫ شده ام نه ساله جشن تکلیف من است 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
داستان کودکانه: آرزوی سلیمه قاصدک آمد و روی دامن سلیمه نشست. سلیمه خندید و آرام قاصدک را برداشت. سعید گفت:« یک آرزو کن و قاصدک را رها کن» سلیمه چشمانش را بست و مشتش را باز کرد و بالا گرفت، قاصدک را فوت کرد. پدر در حالی که بار شتر را مرتب می‌کرد گفت:« بیایید بچه‌ها! چرا معطلید؟ راه بیفتید» سلیمه بلند شد و دوید؛ سعید دنبالش رفت و گفت :«چه آرزویی کردی؟» سلیمه قدم زنان گفت:«بگذار برآورده شود می‌گویم» سعید نفس زنان گفت:«الان بگو شاید اصلاً برآورده نشد.» سلیمه اخم‌هایش را در هم کرد و گفت:« می‌شود» سعید با لب‌ولوچه آویزان گفت:« حالا بگو من برادرت هستم، به کسی نمی‌گویم» سلیمه کمی فکر کرد و جواب داد :«آرزو کردم امروز یک اتفاق خوب بیفتد، یک اتفاق خیلی خوب» سعید دستش را زیر چانه‌اش گذاشت و گفت :«مثلا چه اتفاقی؟» سلیمه قاصدک را در آسمان دید، به دنبال قاصدک دوید. سعید هم به دنبالش رفت. قاصدک از آن‌ها دور شد، شترها ایستادند؛ سعید گفت :«چرا همه ایستادند؟» پدر، سلیمه و سعید را صدا کرد و گفت:« رسول خدا فرمودند این‌جا بمانیم. باید صبر کنیم تا همه‌ی مسافران خانه‌ی خدا اینجا جمع شوند، ایشان می‌خواهند با مردم صحبت کنند.» همه‌ی فکر و حواس سلیمه درپی قاصدک بود. کمی جلوتر مردانی را دید که وسایل سفر را روی هم می‌چینند. سعید در حالی که با دست خودش را باد می‌زد گفت:« قرار است رسول خدا آن بالا سخنرانی کنند» سلیمه از بین جمعیت سرک کشید و گفت:« قاصدکم کو؟ قاصدکم را ندیدی؟» سعید گفت:« غصه نخور پیدایش می‌کنیم» دست سلیمه را گرفت و او را به کنار برکه‌ی غدیر برد. برکه آرام بود، سعید مشتی آب به صورت سلیمه پاشید، سلیمه خندید. مشتش را پر از آب کرد و روی سعید ریخت. صدای خنده‌ی بچه‌ها دشت غدیر را پر کرده بود. سلیمه بالا و پایین پرید و گفت :« قاصدکم آنجاست» بچه‌ها به دنبال قاصدک دویدند. سلیمه با سختی از لابه‌لای جمعیت گذشت. رسول خدا را دید که همراه علی (علیه السلام) از سکوی آماده شده بالا می‌رفت. سلیمه ایستاد و به چهره‌ی مهربان و خنده روی رسول خدا خیره شد. سعید در حالی که دستش را می مالید گفت:«لِه شدم» به سختی جلو آمد، دست برشانه سلیمه گذاشت و گفت:« او بهترین دوست ماست.» سلیمه گفت:« من خیلی رسول خدا را دوست دارم» جمعیت زیادی برای شنیدن صحبت‌های رسول خدا آمدند. رسول خدا شروع به صحبت کردند. سلیمه و سعید با دهان باز به حرف‌های رسول خدا گوش می‌دادند؛ در آخر پیامبر دست علی (علیه السلام) را بالا بردند و فرمودند :«هرکس من مولای اوهستم از این به بعد علی مولای اوست» سلیمه قاصدکش را دید که بالای دستان رسول خدا و امیر مومنان پرواز می‌کرد، خندید و رو به سعید گفت:« دیدی به آرزویم رسیدم؟» 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
شاپرک قشنگی رو دامنم نشسته خسته شده گمونم بال و پرش رو بسته گل های رو دامنم بالش خوابش شدن چین چینای دامنم بندای تابش شدن دلم می خواد همیشه کنار من بمونه خیال کنه لباسم براش شده یه خونه 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
@nightstory57.mp3
11.2M
ا﷽ ༺◍⃟🐝🐛჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویــکـــــرد: خلقت های خدا رو ستایش كنیم نه مسخره 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
پیشی کوچولو دوست داره غذاش چرب و لذیذ باشه 🍗🍖 یه ماهی کباب شده درسته روی میز باشه 🐡🐟 پیشی کوچولو دوست داره زرنگ و باهوش باشه 🔮🔍 هر روز واسه صبحونه ش صاحب یک موش باشه 🐭🐭 پیشی کوچولو دوست داره میو میو صدا کنه 💤💤 سرش رو بالا بگیره به آسمون نگا کنه 🌥🌤 پیشی کوچولو دوست داره رو پشت بوم راه بره 🏢🏣 از اونجا تا آسمون تا کره ی ماه بره 🌗🌘 پیشی کوچولو دوست داره روز توی آفتاب باشه ☀️🌞 شب که هوا تاریکه زیرِ نور مهتاب باشه 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
17.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 پویانمایی زیبای قهرمانان مدرسه سِت جهیزیه 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترانه یه روز یه آقا خرگوشه 🐰🐭 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
14.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب 💠 پروانه شهر تاریکی‌ها (قسمت سوم) ✍️ نویسنده: ملک محمد 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 موضوع قصه: ویژگی‌های شخصیتی حضرت زهرا سلام‌الله‌‌علیها 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🌹تنها برای و 🌹 می‌دونی چیکار کنی بچت با نماز آشنا بشه⁉️ 👈 می‌دونی ازچندسالگی به بچت نماز یاد بدی⁉️ 😓اینا سوالاتی است که هر پدر و مادری باید بدونه👌⁉️ . . . 🔴 لینک عضویت کانال 👇 https://eitaa.com/joinchat/886702785Cee37296db9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- جایِ زهرا،بعدزهرا،مثلِ زهرا مادری - هرچه مادر هست قربانِ چنین نامادری🖤 ▪️وفات جان‌سوز ام العباس، مادر مهربان یتیمان مولا علی (ع)، حضرت ام البنین (س) تسلیت.🏴
👶🕊🪴👶🕊🪴👶🕊🪴 🕊 دم دمای ظهوره 🕊 رهبر ما چه جوره 🕊 سید علی غیوره 🕊 از ظلم و کینه دوره 🕊 روشنگری کارشه 🕊 باعث آرامشه 🕊 حکیم و با عزته 🕊 رهبر این ملته 🕊 از نسل پیغمبره 🕊 دشمن او ابتره 🕊 به لطف او آمریکا 🕊 شسته میشه با ریکا 🕊 شجاعه ؛ نمرش بیسته 🕊 دشمنِ صهیونیسته 🕊 لب تر کنه این آقا 🕊 متحد میشه دنیا 🕊 اسرائیل نابود میشه 🕊 آمریکا هم دود میشه 🕊 فلسطین آزاد میشه 🕊 اسلام دلش شاد میشه 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6