eitaa logo
دانلود
8.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| شهادت سیدالساجدین حضرت زین العابدین (ع) را به تمامی شیعیان تسلیت عرض می‌کنیم.
15.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫انیمیشن شهادت امام سجاد علیه السلام 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🏴شعر بمناسبت ﴿شهادت‌امام‌سجاد﴾ علیه السلام 💠 🔶 مردِ دیگری مثلِ آسمان 🕌 از‌حسینِ پاک مانده یادگار 🔶 نامِ او علی پُر زِ عاطفه 🕌 عطرِ خوبِ او مثلِ نو بهار _______ 🔶 در عبادت او بوده بی نظیر 🕌 مثلِ او ندید چشمِ روزگار 🔶 بُد ز کربلا تا به شهرِ شام 🕌 در اِسارت او برشتر سوار 🔶 شُهره باشد او در عزا و اشک 🕌 غصه و غمش بوده بیشمار 🔶 در صحیفه اش پنجاه و چهار 🕌 از دعایِ او گشته ماندگار 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
D1737534T12295570(Web)-mc.mp3
4.2M
😔همه بچه ها در سپاه امام حسین علیه السلام تشنه بودند،بچه های امام حسین علیه السلام می دانستند که عموی شجاعشان می تواند از میان محاصره کنندگان عبور کند و برایشان آب بیاورد. 🖤 چون عموی آنها یک فرمانده ی بسیار قدرتمند و یک شمشیر زن ماهر بود. منبع : ایران صدا 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🔸️شعر چتر قشنگ فصل پاییز است باران می‌بارد علی کوچولو چه چتری دارد چتر قشنگش به رنگ زرد است می‌بینی آن را؟ گرفته در دست لباس‌های او چه‌قدر قشنگ است هم خوب و ساده هم رنگارنگ است 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
شعر کودکانه ترجمه دعای سلامتی امام زمان(عج) با نام و یاد خدا میخوایم بخونیم دعا دعا برا ظهور سلامتی مولا امام آخر من او حجه بن الحسن سلام حق بر او و امامای خوب من این ساعت و همیشه خدا نگهدارش باش حفظش کن از بدی ها راهنما و یارش باش تا برسه به مقصد کمک کن اش خدایا تا روزی که می رسیم ما به حضور آقا زمین پر از گل بشه زیر پاهای امام عمر طولانی شونو خداجون از تو می خوام🤲 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀انیمیشن مهارتهای زندگی ♦️ این قسمت : حفظ اسرار خانوادگی 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
179-LampeKoochik&Noorani-www.MaryamNashiba.Com(1).mp3
2.24M
🎵قصه لامپ کوچیک و نورانی💡 موضوع: صرفه جویی در مصرف برق با صدای بانو مریم نشیبا💕 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🐶🐑سگ گله🐑🐶 یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. در روستای آباد و خوش آب و هوایی، مرد جوانی زندگی می کرد که کارش چوپانی بود. او هر روز صبح زود گوسفندان مردم ده را جمع می کرد و برای چرا به دشت و صحرا می برد. هر جا که علفزاری پر از سبزه های تازه و چشمه آبی پیدا می کرد، گله را می چراند. او یک سگ زرنگ و باهوش داشت که همراه گله راه می رفت و مواظب گوسفندها بود. در یک روز بهاری چوپان و سگ و گله اش به چشمه آب زلالی رسیدند. گوسفندها آب خوردند و چوپان همانجا زیر درختی نشست و کوله پشتی اش را به درخت آویزان کرد، چوبدستیش را روی زمین گذاشت و شروع کرد به نی زدن برای گوسفندان. سگ هم نزدیک گله دراز کشید تا از گوسفندان مراقبت کند. چوپان مدتی نی زد. وقتی خسته شد، نی را کنار گذاشت و شروع به آواز خواندن کرد: من چوپونم، گله دارم گله را همراه خودم به دشت و صحرا می برم هر جا باشه آب روون با علفای تازه فراوون همونجا من می مونم گله رو می چرونم یک نی خوشنوا دارم یک سگ باوفا دارم سگم مواظبه تا گرگ به گله من نزنه یه وقت یه بز یا بره رو نگیره به دندون ببره وقتی که گرگ ناقلا بیاد سراغ بره ها چوبدستی رو برمی دارم دنبال گرگه میذارم میگم که گرگ بَد ادا برو دیگه اینجا نیا گله من چوپون داره یک سگ پاسبون داره اگر که گیرت بیاریم سر به تنت نمی ذاریم سگ که به صدای صاحبش گوش می داد، وقتی شنید که چوپان به او سگ باوفا می گوید، خوشحال شد و او هم به زبان خودش شروع کرد به خواندن: آره سگ باوفا منم رفیق بره ها منم گله ای که چوپون داره یک سگ پاسبون داره وقتی تو سبزه زاره از گرگ ترسی نداره واق و واق و واق و واق واق هاپ و هاپ و هاپ و هاپ هاپ گوسفندها در آن روز قشنگ توی سبزه ها می گشتند و علف می خوردند و از آواز چوپان و سگش لذت می بردند. کم کم ظهر شد و خورشید به وسط آسمان رسید.چوپان از داخل کوله پشتی غذایش را بیرون آورد و ناهارش را خورد.بعد از ناهار همانطور که به درخت تکیه داده بود، خوابش برد. گوسفندها هم دور و بر او روی علفها خوابیدند. سگ هم نزدیک گله روی زمین دراز کشید و به نگهبانی پرداخت. ساعتی بعد، چوپان بیدار شد. مدتی دنبال گوسفندها راه رفت و آنها را توی سبزه زار چراند. وقتی خورشید می خواست غروب کند، گله را جمع کرد و به سوی روستا راه افتاد. اتفاقا گرگ گرسنه ای پشت یک تل خاک کمین کرده بود و منتظر فرصت بود تا به گله حمله کند. سگ بوی او را حس کرد و شروع کرد به پارس کردن. چوپان به دور و برش نگاه کرد و متوجه شد که گرگ از پشت تل خاک دارد سرک می کشد. فورا گوسفندان را به طرف روستا فرستاد و چوبدستیش را دور سرش چرخاند و فریادزنان به سوی گرگ دوید. سگ هم مرتب پارس می کرد و می دوید. آنها به گرگ حمله کردند. تا گرگ آمد به خودش بجنبد، چوپان با چوبدستی توی سرش زد و سگ هم پایش را گاز گرفت. گرگ ترسید و زوزه کشان پا به فرار گذاشت. سگ مدتی دنبالش دوید تا مطمئن شود که دیگر بر نمی گردد. آن وقت برگشت و همراه چوپان به مراقبت از گله پرداخت. آن روز چوپان فهمید که سگش چقدر باوفا و زرنگ است. او دستی به سر و گوش سگ کشید و نوازشش کرد. سگ هم خوشحال بود که توانسته است به صاحبش کمک کند و گرگ را فراری بدهد.🐺 🐶سگها همیشه دوستان خوب و باوفای انسانها و به خصوص چوپانها بودند. 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
8.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀قصه‌های عزیز 🎈قسمت پنجم 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6