🔸شعر
🔶کودکِ قرآنی
🌼 ای کودکِ قرآنی
🌱 خوشرو و خوشزبانی
🌸 همچون فرشته زیبا
🍃 قرآن زِ بَر بخوانی
🌼 ای کودکِ مسلمان
🌱 وقتِ قرائت آن
🌸 دقت نما به معنی
🌱 بهره ببر ز قرآن
🌼 تو خوب و مهربانی
🌱 غمخوارِ مومنانی
🌸 همراهِ حفظِ قرآن
🍃 ذکرِ فرج بخوانی
🌼 هر کودکِ مسلمان
🌱 دارد یقین و ایمان
🌸 با پیروی زِ قرآن
🍃 پاینده است ایران
#شاعر: سلمان آتشی
#اشعار_کودکانه
#قرائت_و_حفظ_قرآن
#آموزشی_تربیتی
🍃لطفادر انتشار این شعر کودکانه سهیم باشیم.
🌸🌸🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
لانه ای برای ببر_صدای اصلی_414560-mc.mp3
9.59M
#قصه_صوتی
#قصه_کودکانه
🌃 قصه شب 🌃
🌼 لانه ای برای ببر 🐅
🐅 آقا و خانم ببر و بچههاشون در لانهای زندگی میکردند...
🍃بهتر است ادامهی داستان را بشنوید.
قصههای «کانال قصه های کودکانه» به ترویج فرهنگ قصهگویی برای کودکان در بین والدین و تقویت شادابی و روحیهی کودکان کمک میکند
🌸🌸🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸شعر
🔶مهدیِ صاحب الزمان
#مناسب_مهد_کودک
🌸 امامِ آخرین کیه
💚 مولا امامِ مهدیه
🌼 باید که ما دعا کنیم
🍃 آقامونو صدا کنیم
🌸 دستا به سوی آسمون
💚 بگیم خدایِ مهربون
🌼 تموم بشه غیبتِ شون
🍃 بیان دوباره پیشِ مون
🌼 وقتی میان امام مون
🍃 همیشه خوبه حالِمون
🌸 دنیا دیگه گلستونه
💚 هرجایی باغ و بُستونه
🌼 گرگا با میشا دوس میشن
🍃 با هم توو دَشتا میچَرن
🌸 نیازِ مالی نداریم
💚 جیبِایِ خالی نداریم
🌼 با همدیگه برادریم
🍃 برادریم وخواهریم
🌸 کینهای در دل نداریم
💚 میلِ به باطل نداریم
🌼 نیمه یِ شعبان امروزه
🍃 جشن و چراغان امروزه
🌸 مهدی امامِ پیروزه
💚 خورشیدِ عالَم افروزه
🌼 بیا امامِ مهربون
🍃 مهدیِ صاحب الزمون
🌸🌼🍃🌼🌸
#نیمه_شعبان_میلاد_صاحب_الزمان
#مهدی_صاحب_الزمان
#سلمان_آتشی
درانتشارِ این شعر
لطفا سهیم باشیم🔶
🌸🌸🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
بهترین پا روبه جلو.pdf
5.82M
#قصه_متنی_و_تصویر
#قصه_کودکانه
🌼پی دی اف
🌼عنوان: بهترین پا روبه جلو
🍃 مترجم: زهرا سلیمانی کاریزمه
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
سفر طولانی_صدای اصلی_413872-mc.mp3
9.76M
#قصه_صوتی
#قصه_کودکانه
🌃 قصه شب 🌃
🌼 سفر طولانی
🌸🌸🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸شعر
🔶علی اکبر آمد
#اعیاد_شعبانیه
🌸 قرصِ قمر در آمد
💚 حضرتِ دلبر آمد
🌼 نورِ دو چشم ارباب
🌱 علیِ اکبر آمد
🌸 فرزندِ اُمِ لیلا
💚 آمد و شاده مولا
🌼 تبریک بر حسین و
🌱 لیلا عروسِ زهرا
🌸 شبهِ پیمبرآمد
💚 عزیزِ حیدر آمد
🌼 برایِ خیرِ مقدم
🌱 زهرایِ اطهر آمد
🌸 شادی کنید جوانها
💚 جشن بگیرید به هرجا
🌼 روزِ جوان مبارک
🌱 گل بریزید زِ بالا
🌸 صلِ علیٰ محمد
💚 علیِ اکبر آمد
🌼 یا مصطفیٰ محمد
🌱 نوادهات خوش آمد
🌸 صلوات بر محمد
💚 وآلِ پاکِ احمد
🌸🌼🍃🌼🌸
شاعر سلمان آتشی
#ولادت_حضرت_علی_اکبر
#شعرکودکانه
#اعیاد_شعبانیه
🌸🌸🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐊🐒 تمساح و میمون زیرک🐒🐊
♧قسمت اول♧
روزی روزگاری ،دریک جنگل بزرگ و سرسبز و قشنگ که پر بود از درخت و چمن و گلهای رنگارنگ یه میمون باهوش و مهربون روی درختی که سیبهای قرمز آبدار و خوشمزه و شیرین داشت زندگی می کرد. اون خیلی خوشحال و خندون بود. یه روز خوب ، یه تمساح که داشت تو رودخونه وسط جنگل شنا میکرد چشمش به درخت سیب قرمز و میمون خندون افتاد. تمساخ به طرف درخت شنا کرد و به میمون که بالای درخت سیب بود گفت : سلام میمون ، من راه خیلی طولانی ای رو شنا کردم به خاطر همین خیلی گرسنه هستم و دنبال غذا میگردم. میمون که خیلی مهربون بود به تمساح گفت : این سیبای قرمز خیلی شیرین و آبدارن ، دوست داری چندتا سیب بهت بدم تا بخوری؟ تمساح پیشنهاد میمون رو قبول کرد و سیب های قرمزی که میمون براش از درخت چیده بود رو خورد و از اونا بسیار لذت برد. تمساح از میمون پرسید : میتونم بازم بیام اینجا و از این سیبای قرمز و خوشمزه بخورم؟ . میمون به تمساح لبخندی زد و بهش گفت که هر وقت که خواست میتونه بیاد و از این سبهای آبدار و قرمز بخوره.
تمساح روز بعد هم اومد و همینطور روزهای بعد و اینطوری شد که تمساح دیگه هر روز میومد پیش میمون و اونم براش از درخت سیب میچید وبا هم شروع میکردن به خوردن سیبهای آبدار و خوشمزه. تمساح و میمون زیرک خیلی زود دوستهای خیلی خوبی برای هم شدن. میمون و تمساح مثل همه دوستهای دیگه از دوستاشون از خانوادشون و از زندگیشون برای هم حرف میزدن و تعریف میکردن . تمساح به میمون گفت که با خانم تمساحه تو یه خونه ای که اونطرف رودخونست زندگی میکنه.میمون مهربون قصه ما وقتی اینو شنید رفت و یه تعدادی سیب قرمزشیرین از درخت چید و به تمساح داد تا اونارو بهونش ببره و با خانم تمساحه قسمت کنه. تمساح از میمون تشکرکرد و به سمت خونش به راه افتاد. وقتی خانم تمساحه سیبهای شیرین و آبدارو خورد کلی از مزه اونا خوشش اومد و دلش خواست که هر روز از این سیبا بخوره.به خاطر همین به آقا تمساحه گفت که بهش قول بده که هر روز براش از این سیهای خوشمزه و قرمزبیاره.
بله بچه ها روزها میگذشت و دوستی بین میمون و تمساح عمیق تر میشد و اونها بیشتر وقت خودشون رو کنار هم میگذروندن. روزها با هم سیب میخوردن و برای همدیگه خاطره و داستان تعریف میکردن و بعد که تمساح میخواست برگرده به خونش کلی هم سیب قرمز از میمون برای خانم تمساحه میگرفت و میبرد . حالا بشنویم از خانم تمساحه ، خانم تمساحه که بدجنس بود دیگه به خوردن سیبهای قرمز راضی نبود و زیاده خواهی کورش کرده بود ، اون با خودش میگفت که اگر غذای میمون این سیبهای خوشمزه و آبداره پس گوشت اون هم حتما باید بسیار شیرین و لذیذ باشه. حالا اون میخواست خود میمون رو هم شکار کنه و بخوره. به خاطر همین یه روز که آقا تمساحه اومد خونه اینطور نشون داد که باور نمیکنه که یه تمساح با یه میمون دوست باشه. آقا تمساحه خیلی سعی کرد که به خانم تمساح بدجنس بگه که اون ومیمون یه دوستی واقعی دارن و میمون خیلی مهربون و خوش قلبه ولی خانم تمساح بدجنس گوشسش به این حرفا بدهکار نبود و میخواست هر جور شده دوستی اوناروبه هم بزنه و میمون رو شکار کنه. اون با خودش فکری کرد و نقشه ای کشید تا میمون رو شکار کنه. اینطوری شد که از آقا تمساحه خواست تا میمون رو به خونشون دعوت کنه اما آقا تمساحه قبول نکرد و به خانم تمساح بدجنس گفت که رد شدن میمون از رودخونه نشدنیه و اون نمیتونه به خونشون بیاد ولی خانم تمساحه که تصمیم گرفته بود هر جور شده میمون رو شکار کنه و گوشتش رو بخوره یه فکر دیگه ای کرد.
#قصه_متنی
ادامه دارد....
🐒
🐊🐒
╲\╭┓
╭ 🐊🐒
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐒🐊تمساح و میمون زیرک🐊🐒
♧قسمت دوم♧
حالا بشنویم از خانم تمساحه ، خانم تمساحه که بدجنس بود دیگه به خوردن سیبهای قرمز راضی نبود و زیاده خواهی کورش کرده بود ، اون با خودش میگفت که اگر غذای میمون این سیبهای خوشمزه و آبداره پس گوشت اون هم حتما باید بسیار شیرین و لذیذ باشه. حالا اون میخواست خود میمون رو هم شکار کنه و بخوره. به خاطر همین یه روز که آقا تمساحه اومد خونه اینطور نشون داد که باور نمیکنه که یه تمساح با یه میمون دوست باشه. آقا تمساحه خیلی سعی کرد که به خانم تمساح بدجنس بگه که اون ومیمون یه دوستی واقعی دارن و میمون خیلی مهربون و خوش قلبه ولی خانم تمساح بدجنس گوشسش به این حرفا بدهکار نبود و میخواست هر جور شده دوستی اوناروبه هم بزنه و میمون رو شکار کنه. اون با خودش فکری کرد و نقشه ای کشید تا میمون رو شکار کنه. اینطوری شد که از آقا تمساحه خواست تا میمون رو به خونشون دعوت کنه اما آقا تمساحه قبول نکرد و به خانم تمساح بدجنس گفت که رد شدن میمون از رودخونه نشدنیه و اون نمیتونه به خونشون بیاد ولی خانم تمساحه که تصمیم گرفته بود هر جور شده میمون رو شکار کنه و گوشتش رو بخوره یه فکر دیگه ای کرد.
یک روز ، خانم تمساحه اینطور نشون داد که خیلی ناخوشه و خودشو زد به مریضی. بعد به تمساح گفت که دکتر بهش گفته فقط باید قلب میمون بخوره تا حالش خوب بشه . پس اگر تو میخوای من دیگه مریض نباشم و حالم زودی خوب بشه باید قلب دوستت رو برای من بیاری و بهش گفت که اگر این کار رو انجام ندی من حتما از بین میرم.
تمساح گیج شده بود .اون تو دردسر افتاده بود از یک طرف دوستی خودشو با میمون دوست داشت و میمون خیلی به اون و خانم تمساحه مهربونی کرده بود از طرف دیگر نمیتونست هیچ کاری هم برای خانم تمساحه انجام نده و ممکن بود اون از بین بره.
بالاخره تمساح به درخت سیب قرمز رفت و میمون را دعوت کرد تا به خونه اونا بیاد. میمون گفت : ولی من که نمیتونم از رودخونه رد بشم . بعد تمساح به میمون گفت : تو میتونی روی پشت من بشینی تا من تورو به اونطرف رودخونه ببرم. میمون با خوشحالی قبول کرد و پشت تمساح سوار شد. وقتی که تمساح به وسط رودخونه رسید شروع به غرق شدن و زیر آب رفتن کرد. میمون که ترسیده بود ، وحشت زده از تمساح پرسید : چی کار داری میکنی ؟ چرا داری میری زیر آب .الانه که غرق بشم. تمساح برای میمون داستان روتعریف کرد و گفت که باید اون رو شکار کنه. میمون که غیر از مهربونی باهوش هم بود به اون گفت: با کمال میل حاضرم برای نجات جون خانم تمساحه قلبمو بهش بدم اما من قلبمو تو درخت سیب قرمز جا گذاشتم ، میشه عجله کنی و به عقب برگردی تا من قلبمو از روی درخت سیب قرمز بردارم.؟
تمساح نادون سریع و باعجله به سمت درخت سیب قرمز برگشت. میمون برای اینکه از خطر در امان باشه از درخت بالار فت و بعد رو به تمساح کرد و گفت: تو و خانم تمساحه خیلی نادونین ، ازطرف من به خانم تمساحه بگو هر کسی که زیاده خواهی و طمع کنه بازنده ست.
#قصه_متنی
پایان...
🐒
🐊🐒
╲\╭┓
╭ 🐊🐒
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
مورچه ی سیاه_صدای اصلی_404806-mc.mp3
9.68M
#قصه_صوتی
#قصه_کودکانه
🌃 قصه شب 🌃
🌼 مورچه سیاه 🐜
🌸🌸🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸️شعر
🔶 دعای کودک
برای ظهورِ مهدی
«عجل الله فرجه»
#کودکانه
🌸 برای صاحب الزمان
💚 همیشه میکنم دعا
🌼 بیا بیا ظهور کن
🌱 امامِ غایبم بیا
🌸 تو ای نوادهیِ علی
💚 امیدِ این دلِ منی
🌼 بیا بیا ظهور کن
🌱 که من ببینمت دمی
🌸 از جمعه ها عبور کن
💚 غم را زِ دلها دور کن
🌼 چشمِ دل ما را بیا
🌱 با مقدمت پر نور کن
🌸🌼🍃🌼🌸
شاعر سلمان آتشی
#دعای_کودکانه_برای_فَرَج
#مناسبت_مذهبی
#امام_زمان_عج
#عید_نیمه_شعبان
🌸🌸🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#نکته_تربیتی
⛔️یک اشتباه تربیتی مهم
⛔️تبدیل اتاق کودک به محل تنبیه
⛔️جمله های اشتباه:
اسباب بازی هایتو زمین نریز وگرنه باید بمونی تختخوابت یا شلوغی کنی باید بمونی تو اتاقت
🌼تا جای ممکن نباید اتاق یا تخت کودک را به محلی برای تنبیه او تبدیل کرد كه میتواند باعث بروز مشکل های خواب در کودکان شود.
🌼اتاق خواب کودک باید مکانی امن و راحت برای او باشد تا در آن احساس آرامش کند و خواب خوبی داشته باشد.
💕
💕
╲\╭┓
╭ 💕🌸🌸🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🎨#نقاشی_ساده
#آموزش گام به گام #نقاشی
این شماره: گیلاس
این روزها که کوچولوهاتون تو خونه موندن و بیشتر حوصله شون سر میره میتونید با استفاده از این الگوها باهم نقاشی های ساده بکشید و بچه ها رنگش کنن و از لحظات شادی که براشون رقم میزنید لذت ببرن
💕
🎨💕
╲\╭┓
╭ 🎨💕
🌸🌸🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4