eitaa logo
قصه های کودکانه
34.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
917 ویدیو
324 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
کفش های ننه پینه دوزه_صدای اصلی_61137-mc.mp3
4.33M
🌼 کفشهای ننه پینه دوز ننه پینه دوز توی یه باغچه زندگی میکرد و هر روز توی باغچه می نشست و کفش می دوخت،کفش های رنگارنگ و زیبا. ننه پینه دوز یک شب زیر کرسی مشغول دوختن کفش بود که ملخک محکم به در زد و گفت ننه پینه دوز بیا بیرون من می خواهم توی لانه تو زندگی کنم... 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼مسیحی و زره امیر المومنین (ع) در زمان خلافت حضرت علی علیه السلام در کوفه زره آن حضرت گم شد. پس از چندی در نزد یک مرد مسیحی پیدا شد. امیر المومنین علیه السلام او را به محضر قاضی برد و اقامه دعوی کرد که این زره از آن من است نه آن را فروخته ام و نه به کسی بخشیده ام و اکنون آن را در نزد این مرد یافته ام. قاضی به مسیحی گفت: خلیفه ادعای خود را اظهار کرد، تو چه میگویی؟» او گفت: «این زره مال خود من است و در عین حال گفته مقام خلافت را تکذیب نمیکنم ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد . قاضی رو کرد به امیر المومنین علیه السلام و گفت: تو مدعی هستی و این شخص منکر است به هر حال بر تو است که شاهد بر مدعای خود بیاوری. امیر المومنین علیه السلام خندید و فرمود: «قاضی راست میگوید، اکنون میبایست که من شاهد بیاورم ولی من شاهد ندارم.» قاضی روی این اصل که مدعی شاهد ندارد، به نفع مسیحی حکم کرد و او هم زره را برداشت و روان شد. ولی مرد مسیحی که خود بهتر میدانست که زره مال کیست، پس از آنکه چند گامی پیمود وجدانش مرتعش شد و برگشت، گفت: «این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهای بشر عادی نیست از نوع حکومت انبیاست و اقرار کرد که زره از امیر المومنین علیه السلام است. طولی نکشید او را دیدند مسلمان شده و با شوق و ایمان در زیر پرچم امیر المومنین علیه السلام در جنگ نهروان می جنگد. 🌼نویسنده:استاد شهید مرتضی مطهری ✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز می‌باشد. 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
17.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇵🇸✊ نماهنگ جدید حاج ابوذر روحی با عنوان «طوفان الاربعین» منتشر شد 👌بسیار حماسی وزیبا 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
نمکی_صدای اصلی_61147-mc.mp3
5.09M
🌼نمکی 🌸🌸🌸🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🏴 ویژه 🌸 حضرت سلام الله علیها یه  دختر سه ساله رقیه جان رقیه نور دیده ی  بابا رقیه جان رقیه   مسافر کربلا رقیه جان رقیه    چشم و چراغ بابا رقیه جان رقیه در گوشه ی خرابه رقیه جان رقیه چشم  انتظار بابا رقیه جان رقیه امید دل عمه رقیه جان رقیه کوچکترین اسیره رقیه جان رقیه دلش با عمو عباس رقیه جان رقیه خوش عطر چون گل یاس رقیه جان رقیه دلش پر از خوبی هاست رقیه جان رقیه جای او پیش خداست رقیه جان رقیه🌸 🌸🌸🖤🌸🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
14.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 🏴انیمیشن کودکانه از زندگی حضرت رقیه (س) 🌸🌸🖤🌸🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
هادی و توپ بازی_صدای اصلی_61902-mc.mp3
4.51M
🌼هادی و توپ بازی 🌸🌸🌸🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌸 💕 🌸 ســــــــــلام 🌸 💕 🌸 🌸صبح قشنگتون بخیر🌸 💕 روزتون پـر از زیبایی...💕 🌸 همراه با شادی و نشاط 🌸 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
‍ ✨🌞خورشید خانم🌞✨ از پشت کوه دوباره خورشید خانوم در اومد با کفشای طلا و پیرهنی از زر اومد آهسته تو آسمون چرخی زد و هی خندید ستاره ها رو آروم از توی آسمون چید با دستای قشنگش ابرا رو جابه جا کرد از اون بالا با شادی به آدما نیگا کرد دامنشو تکون داد رو خونه ها نور پاشید آدمها خوشحال شدن خورشید بااونها خندید... 🌞 ✨🌞 🌞✨🌞 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
. 🌸گلستان سعدی قصه 🌼قصه های شیرین ایرانی 🌼همسایه ی فضول هر چه بود گذشت و دیگر برنگشت؛ ولی برای شما هم میگویم که ارزش شنیدن دارد در نزدیکی خانه ی ما زنی زندگی میکرد که خیلی فضول بود؛ فضول هم که میدانید جای این که سرش به کار خودش باشد حواسش به کار دیگران است،همه اش دنبال این بود که از کار دیگران سر در بیاورد او از همه ی کارهای ریز و درشتی که همسایه ها انجام میدادند، خبر داشت. شاید باورتان نشود؛ حتی از کارهایی که میخواستند انجام بدهند یا حتی در فکر انجام دادنش بودند، خبر داشت. خبر داری دختر مشهدی مراد قرار است عروسی کند؟ خبر داری کوکب خانم امروز برای ناهار آبگوشت بزباش پخته؟ خبر داری دندان عقل ناصرخان درد گرفته و باید آن را بکشد؟ من که از وجود چنین آدم مزاحمی خسته شده بودم. احساس میکردم هر جا میروم یک جفت چشم دنبالم می آید. زن و فرزندانم هم از این همسایه ی فضول به تنگ آمده بودند. شاید دیگران به کارهای او عادت داشتند؛ اما من نمی توانستم. سرانجام تصمیم گرفتم از آن محله کوچ کنیم و به محله ی دیگری برویم. هر طوری بود، خانه ام را فروختم و دنبال خانه ی جدیدی گشتم. گشت و گذار به دنبال خانه نو چند روزی طول کشید. آخرش آنچه را میخواستم، پیدا کردم. روزی همسرم را برای دیدن خانه ی جدید بردم، او خانه را پسندید. وقتی به کوچه برگشتیم همسرم گفت: چه طور است از همسایه ها در باره همسایه خانه سؤالی بکنیم. گفتم: «مطمئن باش که خوب است و از این بهتر پیدا نمی شود.» در همین موقع پنجره ی روبه رویی باز شد و زنی سرش را بیرون آورد و گفت: «شما» میخواهید این خانه را بخرید؟ گفتم : بله؛ اگر خدا بخواهد. گفت: «پناه بر خدا چرا خدا نخواهد؟ خدا حتماً میخواهد. اصلاً چرا خدا نخواهد؟ مهم این است که شما بپسندید بقیه اش جور میشود، من سالهاست در این محله خانه دارم همه ی اهل محل را میشناسم ، همه ی خانه های این محل را هم میشناسم میدانم کدام خانه با چه چیزی ساخته شده و چه قدر عمر دارد ، میدانم چه قدر طول و چه قدر عرض و چند اتاق دارد . به نظر من در خرید این خانه اصلاً شک نکنید که هیچ عیب و ایرادی ندارد. من و همسرم اوّل نگاهی به هم کردیم و بعد نظری به او انداختیم. او گفت: چرا این طور نگاهم میکنید؟ من که گفتم این خانه هیچ ایرادی ندارد گفتم: «بله، این خانه هیچ عیبی ندارد جز این که همسایه ای مثل تو دارد.» گفت: «پناه بر خدا مگر مرا میخواهید بخرید؟ خانه را میخواهید بخرید ما راهمان را کج کردیم و در حالی که از او دور میشدیم به همسرم گفتم: «خانه ای که چنین همسایه ای دارد ده درهم بیشتر نمی ارزد؛ ولی میشود امیدوار بود که در آینده بیشتر از هزار درهم بیرزد. او خندید و سرش را تکان داد... ✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز می‌باشد. 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
جوجه ی زرد کوچولو_صدای اصلی_86923-mc.mp3
4.54M
🌼جوجه زرد کوچولو 🌸🌸🌸🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4